درس بعد

بحث ظن

درس قبل

بحث ظن

درس بعد

درس قبل

موضوع: ظن


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۱۴


شماره جلسه : ۸۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نظر علماء شیعه و سنت راجع به نقصان یا عدم نقصان سوره توبه

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


ادامه بررسي کلمات اهل سنت در مورد تحريف

عرض كرديم وقتي به كتب روايي و تفسيري اهل سنت مراجعه مي‌‌كنيم، مي‌‌بينيم كه آنهادر مسئله تحريف قرآن، خيلي فراتر از نسبتي كه به شيعه مي‌‌دهند، قائل به تحريف قرآن هستند؛ و اگر در كلماتاينها دقت کرده و يك جمع‌بندي كنيم، معلوم مي‌شود که اينها هم قائل هستند كه بعضي از سور قرآن به طور كلي محذوف است؛ بعضي از سور نيز مقدار زيادي از آنها كمشده است؛ مثل سوره احزاب يا سوره توبه. و از سوي ديگر، هرچند علماي اماميه اجماع دارند بر اين كه تحريف بالزياده در قرآن واقع نشده است، اما وقتي كلمات اهل سنت را مي‌‌بينيم، استفاده مي‌‌كنيم كه زياده‌‌ي در قرآن هست؛زياده در بعضي از آيات وجود دارد؛ که برخي از آنها را ذکر کرديم.نتيجه اين شد كه اهل سنت هم قائل به نقصان سوره و هم قائل به زياده سوره هستند؛ و آيات متعددي در قرآن كريم وجود دارد كه اينها قائل هستند اين آيات قبلاً بوده، اما الآن در قرآنكريم نيست. باز اين نكته را که نکته مهمي است، عرض كنيم، كه در كتب شيعه‌ ـ صرف نظر از مسئله اشكال سندي يا تفسيردلالي‌‌اش ـ هيچ روايتي نداريم كه يك راوي از اماممعصوم(ع) نقل كرده باشد كه اين سوره در زمان و در عهد پيامبر(ص) اينطور خواندهمي‌‌شد، اما الآن اينطور خوانده مي‌‌شود؛ اما در اين كتب اهل سنتاين تعبير فراوان است.

مرحوم آقاي خوئي مي‌‌رسند به نقصان سوره احزاب، مي‌‌فرمايند: [ « وروى زر . قال : قال أبي بن كعب يا زر : " كأين تقرأ سورة الأحزاب قلت : ثلاث وسبعين آية . قال : إن كانت لتضاهي سورة البقرة ، أو هي أطول من سورة البقرة . . . " .»]«كأين» اينجا به معناي استفهامي است؛ يعني تو چه مقدار سوره احزاب را قرائت مي‌‌كني؟ مي‌گويد: 73 آيه که در قرآن‌‌هاي موجود نيز تعداد آيات سوره احزاب همين مقدار است. سپس ابي‌بن‌کعب مي‌گويد: سوره احزاب يا به اندازه سوره بقره است يا بيش از آن است؛ يعني مي‌‌خواهد بگويد مقدار زيادي از آيات سوره احزاب الآن موجود نيست. مرحوم آقاي خوئي اين را از منتخب کنزالعمال نقل فرموده، اما در كتاب الدر المنثور جلد 5، صفحه 179، اين روايت را که نقل مي‌کند، بعد مي‌گويد: « فرفع منها ما رفع » برداشته شد از سوره احزاب آن مقداريكه برداشته شده است. در صفحه 83 از جلد 3   الاتقان سيوطي روايت نقل شده است که سوره احزاب در زمان پيامبر 200 آيه بوده است. يعني 127 آيه از آن سقط شده و قائل به نقصان هستند.

همچنين راجع به نقصان سوره توبه، كه اين را مرحوم آقاي خوئي ذكر نكرده‌‌اند، خود سيوطي نقل مي‌‌كند که: [ « وأخرج ابن أبي شيبة والطبراني في الأوسط وأبو الشيخ والحاكم وابن مردويه عن حذيفة رضي الله عنه قال التي تسمون سورة التوبة هي سورة العذاب والله ما تركت أحدا الا نالت منه ولا تقرؤن منها مما كنا نقرأ الا ربعها .»] حذيفه مي‌‌گويد اين سوره كه شما اسمش را توبه گذاشتيد، اسمش سوره عذاب است و اين سوره توبه بر احدي خوانده نشد و بر احدي ذكر نشد، مگر اين که اين عذاب به او در همان زمان رسيد. « و لا تقرؤن منها مما كنا نقرأ الا ربعها » كه شاهد ما در اين ذيل است كه مي‌‌گويد شما از سوره توبه، ربع سوره‌‌ي توبه واقعي را مي‌‌خوانيد. يعني سه چهارم آن الآن ذكر نشده و محذوف است.اين مطلب در صفحه 208 از جلد 3   الدر المنثور آمده است. مرحوم آقاي خوئي در چند سطربعد مي‌‌فرمايد: « وقد نقل بطرق عديدة عن سقوط سورتي الخلع والحفد في مصحف ابن عباس وابي‌بن‌كعب » به طرق متعدده نقل شده است كه دو سوره در قرآن بوده, يكي به اسم سوره خلع و ديگري سوره حفد است كه اين دو سوره در مصحف ابي بن كعب و ابن عباسبوه است .

و آن دو سوره اين است اللهم انا نستعينك و نستغفرك و نثني عليك و لا نكفرك و نخلع و نترك من يفجرك اللهم اياك نعبد و لك نصلي و نسجد و اليک نسعي و نحفد نرجوا رحمتك و نخشي عذابك ان عذابك بالكافرين ملحق .كه حالا اين همه دو سوره است يا بعضي از دو سوره, اين را سيوطي در الاتقان جلد 1 صفحه 226 آورده است؛ مي گويد: وان ابا موسي اشعري كان يقرأهما اشعري اين دو سوره را مي‌‌خواند؛ همچنين دارد عمر بن خطاب قنت بهما في صلاته در قنوت صلاتش اين دو سوره را مي‌‌خوانده است. اين عبارت تصريح است که در قرآن دو سوره بوده و الان وجود  ندارد؛ مع ذلك الان وقتي كتاب‌‌هايي كه عليه شيعه مي‌‌نويسند, در آن ذکر مي کنند که شيعه قائل است به اين که اين دو سوره از چيزهايي است که شيعه آن را درست کرده است. خلع به معناي جدا كردن است؛ ولا نكفرك و نخلع و نترك من يفجرك يعني آن كسي كه عصيان تو را مي‌‌كند, ما او را ترك و رها مي‌‌كنيم، اليك نسعي و نحفد يعني ما از تو تبعيت مي‌‌كنيم. كتابي است به نام مذاهب تفسير الاسلامي که در صفحه 294 مي‌‌گويد:اين دو سوره در كتب شيعي رواج دارد؛ و شيعه مي‌‌گويد اينها عنوان قرآن را دارد؛ و چون اين دو سوره مشتمل بر ولايت و فضايل اميرالمؤمنين بوده, مثلاً عثمان حذفش كرده است.

در کتاب اصول مذهب الشيعة که آن نيز در سه جلد, در همين سال‌‌هاي اخير در عربستان با تيراژ بسيار وسيعي چاپ شده است, و مطالب و افترائات بسيار نسبت به كتب شيعه در آنجا دارد, در آن نيز آمده است: شيعه يك مصحف پنهاني دارد كه آن را به ديگران نشان نمي‌‌دهند و در مصحف مخفي آنها اين دو سوره آمدهاست. البته مرحوم حاجي نوري در كتاب فصل الخطاب خودش اشاره مي‌‌كند به اين دو سوره و مي‌‌گويد، اولاً اين دو سوره از يك كتابي نقل مي‌‌كند به نام دبستان المذاهب كه مؤليفنش مربوط به قرن دهم هجري بوده و در اين کتاب فقط ادعا مي‌‌كند که عده اي از علماي شيعه مي گويند اين دو سوره در قرآن وجود دارد. اما طبق تحقيقي كه شده, مؤلف دبستان المذاهب كيخسرو اسفنديار كه يكي از موبدان زرتشت هست، مي باشد و حاجي نوري هم از او نقل كرده است؛ اما بعد خود حاجي نوري گفته است كه من هيچ اثري از اين دو سورهدر كتاب‌‌هاي شيعه نيافتم؛ جز آنچه كه محمد بن شهر آشوب مازندراني در كتاب المثالب آورده است و اين کتاب از كتب مخطوطي است كه هنوز چاپ هم نشده است. حالا تعجب ديگر اين است كه معلوم مي‌‌شود خود حاجي نوري به المثالب مراجعه نكرده است. آلوسي در مقدمه كتاب روح المعاني مي‌‌گويد: اين دو سوره را ابن شهر آشوب در المثالب آورده است؛ و کساني که المثالب خطي را ديدند، ديدند كه اصلاً هيچ اثري از اين دو سوره در اين كتاب نيست.

نه تنها هيچ اثري نيست, بلكه ابن شهر آشوب از كساني است كه قائل به عدم تحريف قرآن است و رأيي مثل رأي مرحوم سيدمرتضي دارد كه به شدت با نسبت تحريف قرآن به علماي شيعه مخالفت مي‌‌كنند. در اينجا اين احتمال وجود دارد که قطعاً بالاتر از احتمال است, و آن اين که عده‌‌اي خارج از مذهباسلام آمده باشند چيزهايي را هم در روايات شيعه و هم در روايات اهل سنت وارد كردهباشند که چند نتيجه بگيرند؛ يك نتيجه اين است كه بين اينها ايجاد اختلافكنند. نتيجه دوم اين است كه بگويند در اينجا هر دو گروه اجماع مركب بر تحريف قرآن دارند؛ پس هر دو قائل هستند که کتاب مقدس‌شان محرّف است. عمده دنبال اين مطلب هستندو واقعاً نمي‌‌شود گفت كه همينطوري به صورت عادي در لابلاي كتب اين اقوال وارد شده است.لذا, واقعاً فقه اماميه, البته اين ملاك را من ديدم و اهل سنت هم اين ملاك را دارند كهاصلاً يك روايتي ولو سندش درست هم باشد، اما اگر فقها از آن اعراض كرده باشند و برطبقش فتوا ندهند, مي‌‌گويند در فقه به درد نمي‌‌خورد؛ و بر عكس اگر يكروايتي ضعيف السند باشد, اما فقها بر طبقش فتوا داده باشند, قابليت عمل دارد. اين يكميزاني است كه واقعاً فقه را حفظ مي‌‌كند و نمي‌‌گذارد چيز جعلي وارداحاديث يا وارد فقه شود. به هر حال, اين دو سوره در كتب خوداهل سنت ذكر شده است.

نكته‌‌ ي ديگري كه در اينجا و جود دارد, اين است كه بعيد نيست كه اين عبارات دعا باشد, چون اين عبارات اشبه به دعاست تابه قرآن؛ و اين احتمال وجود دارد كه ابن عباس و ابي ابن كعب بعضي از دعاهايي كهپيامبر در قنوت نمازش مي‌‌خوانده را در همين مصحف‌شان مي‌‌نوشته است براي اينكه محفوظبماند. و اين كه عمر بن خطاب در قنوت نمازش استفاده مي‌‌كرده, اين احتمال را تقويت مي‌‌كند. در مسند احمد، در جلد 5، صفحه 129 مي‌‌گويد: عبدالله بن مسعود و افرادي كه از اتباع او هستند, قائل‌اند به اين كه معوذتين ـ قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ـ جزء قرآن نيستند. كان عبدالله يحك المعوذتين من مصاحفه حذف مي‌‌كرد اين دو سوره را از مصاحف خودش ويقول اينهما ليستا من كتاب الله و اين دو سوره در قرآن نيست. در صحيح مسلم جلد دوم صفحه 726 نقلمي‌‌كند كه قال السيوطي اخرج ابو عبيد و احمد، و ابو يعلي و الطبراني عن زيد بن ارقم قال كنا نقرأ علي عهد رسول الله لو كان لابن آدم واديان من ذهب و فضة لابتغي الثالث اگر دو وادي از  ذهب و فضه داشته باشد باز وادي سوم را اختيار مي‌‌كند و لا يملا بطن ابن آدم الا التراب غير از تراب چيز ديگري شكم ابن آدم را سير نمي‌‌كند و پر نمي‌‌كند.

اين آيه را نقل مي‌‌كند سيوطي كه هفت نفر از صحابه نقل كرده است؛ ابو موسي اشعري، ابو واقد ليثي، زيد بن ارقم، جابربن عبدالله، بريدة بن الخزي، ابي بن كعب و عبدالله بن مسعود و اين را از چهار كتابمهم از كتاب‌‌هاي اهل سنت نقل كرده است, از صحيح مسلم، از ابن اثير، در جامع الاصول ،از راغب اصفهاني در محاضرات ، و از كبار از حفاظ هم نقل مي‌‌كند, از حاكم نيشابوري ازابو يعلي، احمد بن حنبل، طبراني، بيهقي، ابوبكر البزاز و ترمذي و... عده زيادي ازاينها راجع به اين عبارت در قرآن بوده و در عهد پيامبر مي‌‌خواندند اما الان نيست. در مورد آيه متعه در الدر المنثور جلد دوم، صفحه 139 مي‌‌گويد: آيه شريفه فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ را بعضي از صحابه اينطور مي‌‌خواندند که فما استمتعتم به منهنّ الي اجل مسمي ؛ سپس از ابن عباس نقل مي‌‌كند که مي‌‌گويد و الله لانزلها كذلك قسم مي‌‌خورد كه خدا آيه را اينطوري نازل كرده است. و حاكم در مستدرك جلد 2  صفحه 35 اين حديث را ازطريق صحيح عديده گفته است که حديث صحيحي است. در تفسير فخر رازي جلد دهم, صفحه 51 مي‌‌گويد: ان ابي بن كعب و ابن عباس قرأ كذلك قرأئا كذلك و الصحابه ما انكروا عليهما، اين دو نفر آيه را اينطور مي‌‌خواندند فما استمتعتم به منهنّ الي اجل مسمي؛ كه ديگر تصريح در عقد موقت است و صحابه هم اينها را انكار نكردند. زمخشري هم در كشاف مي گويد که هي محكمة يعني لم تنسخ و كان يقرأ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ الي اجل مسمي .

از ديگر موارد عجيب اين است که در الدر المنثور جلد 2 صفحه 298 سيوطي نقل مي‌‌كند از ابن مردويه از ابن مسعود كه ابن مسعود، ـ كه عرض كردم ابن مسعود واقعاً بسيار معتبر بوده و مورد اعتناء پيامبر هم بوده است ـ   قال كنا نقرأ علي عهد رسول الله(ص) يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ان علياً مولي المؤمنين خود اهل سنت از ابن مسعود اين را نقل كردند؛ که در كتاب‌‌هاي ما هم اگر آمده, ما مي‌گوييم اين تفسير, تأويل و شأن نزول آيه است و به عنوان جزء آيه نيست. اينها را براي اين نقل مي‌‌كنم كه در ذهنتان باشد و اصلاً بعضي از اينها را با مدركش حفظ كنند؛ چون وقتي به اينها برخورد مي‌‌كنيد به آنها بگوييد شما قائليد که دو سوره از قرآن حذف شده است, دو سوره را مي‌‌گوييد اضافه شده است, معوذتين را مي‌‌گوييد اضافه شده است. بنابراين, لا اقل شما ديگر سكوت كنيد. و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.

برچسب ها :

بحث ظن تحریف قرآن روایات دال بر تحریف قرآن از سوی اهل سنت اجماع علمای امامیه بر عدم تحریف قرآن به زیاده قائل شدن اهل سنت به تحریف به زیاده و به نقصان در قرآن تحریف در سوره احزاب حذف سوره خلع و سوره حفد از قرآن قول مرحوم حاجی نوری بر حذف سور خلع و حفد از قرآن قول ابن شهر آشوب بر عدم تحریف قرآن احتمال اشتباه گرفتن عبارات دعای پیامبر به عنوان آیه قرآن تحریف در سوره نساء، آیه 24

نظری ثبت نشده است .