درس بعد

بحث ظن

درس قبل

بحث ظن

درس بعد

درس قبل

موضوع: ظن


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱/۲۰


شماره جلسه : ۶۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • دلیل ششم اخباری ها بر عدم حجیت ظواهر آن علم اجمالی بر وقوع تحریف در قرآن

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


دليل ششم اخباري‌ها بر عدم حجيت ظواهر قرآن: علم اجمالي به وقوع تحريف در قرآن

آخرين دليلي كه از طرف اخباري‌‌ها براي نفي حجيت ظواهر كتاب ذكر شده، مسئله علم اجمالي به وقوع تحريف در قرآن كريم است. ظاهراً خود اخباري‌‌ها اين دليل را بيان نكرده‌اند و در كلماتشان اين دليل ذكر نشده است؛ و بر حسب آنچه در كتاب اوثق الوسائل آمده، اولين كسي كه اين دليل را به عنوان يكي از ادله اخباري‌‌ها ذكر كرده است، مرحوم شريف العلماء است.

جهت اين كه اخباري‌‌ها به اين دليل نپرداختند، اين است كه آنها مي‌‌خواهند مسئله عدم حجيت ظاهر كتاب را با قطع نظر از مسئله تحريف اثبات كنند. يعني مي‌‌خواهند بگويند اگر يقين هم داشته باشيم كه قرآن تحريف نشده است، مع ذلك، ظواهرش براي ما حجيت ندارد؛ و الا اگر كسي ادعاي تحريف قرآن را داشته باشد، قرآن ديگر از اين جهت اعتباري ندارد. لذا، اخباري‌‌ها ادعاي بالاتري دارند و مي‌‌گويند: با قطع نظر از مسئله تحريف، هرچند يقين داشته باشيم که اين كتاب، همان كتاب منزل بر قلب نوراني پيامبر(ص) هست، اما ظواهرش براي ما حجيت ندارد.

اما توضيح و بيان دليل:
مستدل مي‌‌گويد: ما علم اجمالي داريم به وقوع تحريف به نقيصه در قرآن كريم، ــ اما تحريف به زياده، مورد اتفاق همه‌‌ي علماست كه در قرآن کريم، تحريف به زياده نداريم. ــ  و اين كه در برخي از آيات شريفه نقيصه‌‌اي واقع شده و بعضي از کلمات حذف شده است؛ و در آن کلمات، امکان قرينيت براي ديگر آيات هست؛ که اگر آنها بودند، آيات ظهور ديگري پيدا مي‌‌كرد.

بنابراين، حالا كه اين آيات از دست ما خارج شده‌اند، ما نمي‌‌توانيم به ظواهر آيات تمسك كنيم. مرحوم آخوند در كفايه مي‌‌فرمايند: ما ادعاي علم اجمالي به وقوع تحريف به نقيصه در قرآن كريم را بعيد نمي‌‌دانيم؛ بعضي از روايات هم شاهد بر اين معناست؛ و علاوه بر اخبار، اعتبار هم مساعد با اين ادعاست. ــ مي‌‌فرمايند: «غير بعيدة يشهد به الاخبار تشهد به الاخبار و يساعده الاعتبار.» ــ يكي از اشكالاتي كه معمولاً بر مرحوم آخوند مي‌‌شود و بزرگان فرمودند قلم مرحوم آخوند لغزش فوق العاده پيدا كرده، همينجاست كه ايشان ادعاي علم اجمالي به تحريف به نقيصه در قرآن را بعيد نمي‌دانند.

ايشان مي‌‌فرمايند بعيد نيست و شاهدش بعضي از روايات است که در كتب ما وجود دارد و البته در كتب اهل سنت به مراتب بيشتر است؛ و اگر ان شاء الله بنا باشد بحث تحريف را دنبال كنيم، نمونه‌‌هاي زيادي مي‌‌آوريم از رواياتي كه در كتب اهل سنت، مثل مسند احمد حنبل، صحيح مسلم و اتقان سيوطي وجود دارد و بيان مي‌دارد که چه سوره‌‌هايي بوده و الآن حذف شده است و يا چه آياتي بوده كه الآن نيست. خود اين مطلب كه اين روايات چگونه وارد كتب فريقين شده است نيز نكته‌‌ي بسيار مهم و حساسي است که در جايش بيان خواهيم کرد.

به هر حال،‌ مثلاً در مورد آيه شريفه سوم سوره نساء، « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا »، روايتي نقل شده است كه زنديقي يا يهودي آمد خدمت اميرالمؤمنين(ع) و گفت اين كتابي كه شما داريد، بين بعضي از جملاتش تناسب نيست و اين آيه را به عنوان شاهد آورد كه اول آيه مي‌‌گويد وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى اگر مي‌‌ترسيد عدالت را در مورد يتيمي رعايت نكنيد   فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ  با زنان نكاح كنيد. اينجا چه تناسبي بين قسمت اول و دوم اين آيه وجود دارد؟

در روايت آمده است که حضرت فرموده‌‌اند بعضي از منافقين، مطالب و کلماتي که بين اين دو قسمت آيه بوده و به اندازه ثلث قرآن است را اسقاط كردند. بنابراين، اين روايت شاهد گرفته شده است بر اينكه تحريف به نقيصه در قرآن وجود دارد؛ در حالي كه وقتي به كتب تفسيري مراجعه مي‌‌كنيم، بين دو قسمت آيه کاملاً ارتباط است؛ وقتي شأن نزول آيات ملاحظه مي‌‌شود، كاملاً تناسب و ارتباطش روشن است. آيه در مورد نكاح است و مي‌فرمايد اگر در مورد نكاح با يتيمه‌اي خوف داريد که عدالت را در حق او رعايت نکنيد، برويد و با زن‌هاي غير يتيمه ازدواج کنيد.

مرحوم طبرسي در کتاب مجمع البيان شش وجه براي تناسب بين صدر و ذيل آيه شريفه ذکر کرده‌اند که يکي همين مطلبي بود که ذکر کرديم و مابقي را خود آقايان ملاحظه کنند. پس، مرحوم آخوند اين روايات را شاهد بر غير بعيده بودن تحريف به نقيصه قرار دادند؛ و بعد مي‌‌فرمايند: « و يساعده الاعتبار »، غير از روايات، قول به تحريف با اعتبار نيز مساعدت دارد. در اينكه مراد از اعتبار چيست، بين محشّين كفايه اختلاف است.

مرحوم مشكيني در حاشيه كفايه يساعده الاعتبار را به همين معنا كه بين آيات گاه تناسبي وجود ندارد، تفسير مي‌کنند؛ عدم تناسب بين صدر آيه و ذيل آيه ما را راهنمايي مي‌‌كند که يك چيزي در اين وسط بوده و حذف شده است. مرحوم محقق رشتي ــ كه يكي از حواشي خيلي دقيق بر كتاب كفايه ، حاشيه مرحوم رشتي است و ما هم وقتي كفايه را مي‌‌گفتيم، مقيد بوديم مطالب ايشان را ببينيم و آنچه كه لازم است ذكر كنيم ــ در حاشيه مي‌‌گويد: مراد از «يساعده الاعتبار» اين است که اين قرآن در زمان عثمان جمع‌آوري شد و آنها يک قرآن را از ميان قرآن‌هاي مختلف انتخاب کردند و نسبت به بقيه عثمان دستور داد که سوزانده شوند.

از اينجا معلوم مي‌‌شود كه در قرآن‌‌ها كم و زياد بوده است. اما آيا اين حرف درست است يا نه؟ آيا قرآن در زمان عثمان جمع‌آوري شد يا به دست اميرالمؤمنين(ع) جمع آوري شده است؟ اين هم در جاي خودش بايد بحث شود. لذا، مرحوم آخوند با اين دو مطلب مي‌‌فرمايند قول به تحريف بعيد نيست؛ و عرض كردم که بزرگان فرموده‌اند اين از لغزش‌هاي بسيار بزرگ مرحوم آخوند است. و هم اکنون مي‌‌دانيد يكي از چيزهايي كه شيعه را به آن متهم مي‌‌كنند، همين قول به تحريف است. كه ان شاء الله عرض مي‌‌كنيم اصلاً قول به تحريف از خود اهل سنت شروع شده است و آنها در رواياتشان اين مسائل را دارند و در جاي خودش هست و ما هم ان شاء الله ممكن است عرض كنيم.


پاسخ مرحوم آخوند از دليل ششم

مرحوم آخوند با اين که مي‌فرمايند قول به تحريف بعيد نيست، اما دو جواب مي‌دهند که اين مسئله مانع از حجيت ظواهر نيست.

در جواب اول مي‌‌فرمايند: ما بالاخره از قول به تحريف، علم به وقوع خلل در آيه‌‌ي معين پيدا نمي‌‌كنيم؛ و اگر آيه ظهور در معنايي داشته باشد و شما بخواهيد از ظاهر آن رفع يد كنيد، بايد خلل را احراز كنيد و علم به آن پيدا کنيد.  و در اينجا علم اجمالي باعث يقين به وقوع خلل در آيه معين نمي‌شود.

در جواب دوم مي‌‌فرمايند: سلمنا، و دست از جواب اول برداريم ــ چون انصاف اين است که جواب اول اشكال دارد؛ وقتي علم اجمالي داريم به اينكه خلل و نقيصه هست، در آيه معين هم احتمال مي‌‌دهيم که يك چيزي بوده و الآن حذف شده است، و آن، قرينيت داشته است؛ لذا، در آن خلل وجود دارد. ــ باز ما يقين داريم كه اين خلل در غير آيات الاحكام است و در آيات الاحكام چنين چيزي نيست و لذا، علم اجمالي ما منحل مي‌شود. توضيحش اين است كه يكي از شرايط منجزيت علم اجمالي اين است كه اطراف علم اجمالي در دائره ابتلاء واقع شده باشد و محل ابتلاء باشد؛ اما وقتي بعضي از اطراف علم اجمالي از دائره ابتلاء خارج شد، علم اجمالي منحل مي‌‌شود؛ طرفي که خارج است کنار مي‌رود و شبهه نسبت به طرف موجود، مي‌شود شبهه بدوي و ديگر منجزيت علم اجمالي از بين مي‌رود.

در مانحن فيه، مرحوم آخوند مي‌‌فرمايند: آنچه كه محل ابتلاي ما هست آيات الاحكام است كه مي‌خواهيم بحث كنيم آيا ظواهر اين آيات حجيت دارد يا نه؟ اما غير آيات الاحكام از محل ابتلاء خارج است که ما هم احتمال مي‌‌دهيم اصلاً تحريف بيشتر در آنها واقع شده است؛ در مورد آيات الاحكام شبهه مي‌‌شود شبهه بدوي و ديگر علم اجمالي از منجزيت ساقط مي‌‌شود.

اينجا تعبيري را مرحوم محقق اصفهاني در حاشيه كفايه دارند که براي توضيح اين مطلب بايد بيان شود؛ ايشان در صفحه 177 از جلد 3 نهاية الدراية براي توضيح فرمايش آخوند مي‌‌گويند: داعي در تحريف آيات الولايه زياد بوده است، اما در آيات الاحكام داعي بر تحريف نبوده است و آيات الولايه از دايره ابتلا خارج است.

اما مرحوم اصفهاني تعبير ديگري دارند و مي‌‌فرمايند: آياتي كه متضمن يك تكليف فرعي نيست، معنا ندارد كه بگوييم ظاهرش حجيت دارد؛ در مورد آيات اعتقادي چنين چيزي معنا ندارد. تعبير ايشان اين است: الكلام الغير المتضمن للتكليف لا معني لحجية ظاهره علي المكلف كلامي كه متضمن تكليف نيست، معنا ندارد كه بگوييم ظاهرش بر مكلف حجيت دارد حيث لا معني للحجية الا كون الشي‌‌ء بحيث يحتج به في مورد المؤاخذه بالذم و العقاب قبلاً هم اگر يادتان باشد مرحوم اصفهاني حجت را اينطور معنا کرد که حجت يعني ما يصح الاحتجاج به در مقام مؤاخذه؛ مولا وقتي مي‌‌خواهد كسي را مؤاخذه كند، مي‌‌گويد اين دليل را داشتي، چرا بر طبقش عمل نكردي؟

و لا معني للذلك يعني اينكه مي‌‌گوييم حجت يعني ما يصح الاحتجاج به؛  الا فيما يشتمل علي التكليف والآيات المتضمن للقصص و شبهها لا حجية لظهورها آياتي كه متضمن قصص هست معنا ندارد كه بگوييم ظاهرش حجيت دارد و بالاتر بل الآيات المتضمنة للعقائد و المعارف آياتي كه متضمن عقايد و معارف است  لا حجية  للظهورها أيضاً نمي‌‌توانيم بگوييم ظهور اين آيات هم حجيت دارد وإن كانت متضمنة للتكليف بالاصول آيات اعتقادي هم بالاخره متضمن اين است كه تكليف به اصول مي‌‌كنند، اما باز نمي‌‌توانيم بگوييم ظهورش حجيت دارد؛ إذ المطلوب فيها الاعتقاد لا التعبد والعمل؛ زيرا، مطلوب در آيات اعتقادي، اعتقاد است  و نه تعبد و عمل، كي يتصور فيه حجية الظاهر تا حجيت ظاهر در آن تصور شود. اين بيان مرحوم اصفهاني در توضيح فرمايش مرحوم آخوند بود؛ ما هنوز فرمايش مرحوم آخوند را كامل نكرديم، امشب آقايان حتماً به كفايه مراجعه كنيد و عبارت ايشان را از جايي که مي‌فرمايد: « و دعوي العلم الاجمالي بوقوع التحريف فيه ... » تا آخر را ببينيد؛ فردا بحث را تكميل مي‌‌كنيم. و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.


برچسب ها :

مرحوم آخوند ظن حجیت ظواهر حجیت ظواهر قرآن دلایل اخباری ها بر نفی حجیت ظواهر قرآن علم اجمالی به وقوع تحریف به نقیصه در قرآن کریم وقوع تحریف در آیه سوم سوره نساء شروع قول به تحریف قرآن از سوی اهل سنت عدم باعثیت علم اجمالی به وقوع تحریف به وقوع خلل در آیه شرط وقوع اطراف علم اجمالی در محل ابتلا برای منجزیت علم اجمالی حجیت ظواهر آیات الاحکام

نظری ثبت نشده است .