موضوع: ظن
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۲۸
شماره جلسه : ۹۵
-
پاسخ استاد معظم از اشکال دور در آیه حفظ
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
پاسخ استاد محترم از اشکال دور در آيه حفظ
ملاحظه فرموديد جوابهايي كه از اشكال دور عنوان شد، تماماً قابل مناقشه بود،و اشكالاتش را بيان كرديم.جوابي را سابقاً خود ما در جزوه مربوط به بحث عدم تحريف قرآن عنوان كرديم؛ ببينيم آيا اين جواب كافي است ياخير؟ در آن جواب بيان كرديم تحريف مانند همهي افعال و امور نياز به داعيدارد؛كسي كه آيات مربوط به ولايت را مثلاً تحريف ميكند، داعي بر تحريفش اين استكه مسئله ولايت بدون مستند قرآني شود و دليل قرآني بر آن نباشد. كسي كه آيات مربوط به توحيد يا صفات خدا را ميخواهد تحريف كند، غرضش اين است كه اعتبار قرآن را ساقط كند. تحريف يك امري نيست كه همينطور و بدون داعي و بدون انگيزه محقق شده باشد. يك وقتي است كه ميگوييم شخصي ميآيد و از روي کتاب ديگري رونويسي ميکند و بدون اين که عمدي در کار باشد، مقداري از مطالبكتاب را نميآورد؛ اما اگر كسي كتاب ديگري را نوشت و عمداً بعضي از نكاتش را نياورد، معلوم ميشود براياين كار داعي دارد، ميخواهد اين كتاب را از اعتبار ساقط كند؛ و در آن اشکال و تناقض ايجاد كند. بنابراين، تحريف نياز به داعي و انگيزه دارد.حالا در اين آيه شريفه اگر واقعاً تحريف بخواهد واقع شده باشد، داعي و انگيزهاش اين است كه بيايند يك مقداري از اينآيه را حذف كنند بطوري كه دلالت بر حفظ قرآن نكند؛ مثلاً بجاي «لحافظون» کلمه ديگري مثل «لعالمون» ميگذاشتند و يا اصلاً آن را حذف ميكردند؛ يا آن که ضمير در «له» که به قرآن بر ميگردد را تغيير ميدادند؛ پس، حيث اين كه ما ميبينيم اينها در اين آيه موجود است و اصلاً با وجود اينها نظريهي تحريف ابطال ميشود. اين آيه با وضع موجود، بهخوبي صراحت و دلالت دارد كه خداوند قرآن را از هر گونه تحريفيحفظ ميكند.در نتيجه، از اين آيه شريفه براي ما اطمينان حاصل ميشود كه در اين آيه شريفه هيچتحريفي واقع نشده است. جواب دومي كه ميخواهيم بدهيم، اين است كه اگر فرض كنيم آيه شريفه اين بوده است كه «إنا له لحافظون إلي أجلمعين»، و عبارت «إلي أجل معين» از آيه حذف شده است.ميگوييم اگر چنين كلمهاي بوده، ديگر نوبت به اعتراض كفار نميرسد که به پيامبر خطاب کنند تو مجنون هستي!
بنابراين، اين شبهه و اين اشكال با اين دو جوابي كه عرض كرديم، جواب داده ميشود. بعد از اين که اطمينان پيداكرديم اين آيه شريفه تحريف نشده است، نتيجه اين ميشود که اين آيه از دائره علم اجمالي بيرون ميآيد؛ و به اين وسيله علم اجمالي به تحريف قرآن منحل ميشود. اين آيه كه از دائره علم اجمالي بيرون بيايد، خصوصيتش اين است كه بقيه را هم بايد خودش بيرون بياورد؛ زيرا، ميگويد ما قرآن ــ تمام آيات ــ را حفظ ميکنيم. در نتيجه، تحريف منحصر ميشود به موردي که كسي بگويد من در فلان آيه معين، روايت معتبر بر تحريف دارم؛ آن هم كه ضرري واردنميكند. البته حرفش اصلاً صحيح نيست؛ صحيح هم باشد باز به عدم تحريف قرآن ضربهايوارد نميكند. حال، به اين نكته خوب دقت كنيد، ببينيد اشكالي به ذهن آقايان ميرسد يا نه؟ ما اين آيه را با آن مقدمات، از دائره علم اجمالي بيرون آورديم؛ مثل اين كه شما علم اجمالي داريد كه يكي از اين دو ظرف حراماست، بعد يك ظرف را به وسيلهاي و با يك جهتي از دائره علم اجمالي بيرون ميبريد؛ نسبت به ظرف ديگر ميگويند: شبهه، شبهه بدوي ميشود.
حالا خصوصيتي كه اينجا وجود دارد، اين است که ما وقتي اطمينان پيدا كرديم آيه حفظ تحريف نشده است، اين آيه از دائره علم اجمالي ميآيد بيرون، و در اين صورت، همه آيات ديگر را هم از دائره علم اجمالي بيرون ميآورد؛ چون خودش ميگويد « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ »؛ اصلاً ديگر موردي نميماند تا ما بگوييم نسبت به آن بقيه، شبهه بدوي ميشود.علاوه آن که اگر هم در مورد چند آيه شك كرديم، شبهه بدوي ميشود و اصل عدمتحريف است. حالا، اگر در مرحله سوم، كسي هم بگويد که روايت معتبر بر تحريف داريم؛ميگوييم تو در همان دائره اكتفا كن؛ و در مورد بقيه قرآن که تحريف نشده است، شما ميتوانيد به آنها استدلال کنيد. اين جوابي است به صورت مفصل در مورد اشکال دور به آيه حفظ بيان ميشود.البته آقايان هم خودشان دقت كنند؛ بالاخره اين بحث، بحث مهمي است. آيه دوم بر عدم تحريف قرآن، آيه 41 و 42 سوره مبارکه فصلت است « إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ*لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ »؛ که آقايان امشب تفسير اين آيه را ببينند، ما فردا استدلال به اينآيه را بيان ميکنيم؛ مرحوم حاجي نوري نيز چهار يا پنج اشكال بر استدلال كرده است که حتماً به کتاب مدخل التفسير كه در اختيار آقايان هست، مراجعه کنند. ان شاء الله فردا.و صلي الله علي سيدنا محمد وآلهالطاهرين.
نظری ثبت نشده است .