موضوع: ظن
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۱۸
شماره جلسه : ۸۹
-
بررسی دو روایت در مورد نسخ تلاوت در قرآن و سخن برخی اهل سنت
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي دو روايت ديگر در بيان نسخ تلاوت وارد در قرآن
در بحث نسخ تلاوت، يكي از اشكالاتي كه بر علماي اهل سنت داريم، اين است كه اگرچنين چيزي نسبت به قرآن كريم واقع شده، پس چرا در سيره نبوي هيچ نشاني از اين معنا وجود ندارد؟ اگر شما قائل هستيد به اينكه در مورد بعضياز آيات شريفه قرآن، بعد از مدتي که نازل شدهاند، تلاوت آنها نسخ، و حكمشان باقيمانده است، لازم بود كه پيامبر اين را براي مردم تصريح ميكرد. پيامبر(ص) نسبت به حفظ قرآن و رساندن آيات شريفه قرآن به مردم، اصرار و اهتمام بسيار زيادي داشت؛ چطورميشود كه چنين مطلب مهمي را براي کسي بيان نكرده باشد؟ آنچه كهدركتب اهل سنت در مورد نسخ تلاوت وجود دارد، در هيچ كدام به پيامبر استناد نشده است؛ و بلکه آن را به عنوان يكي از صحابه نقلميكنند. ما در مقابل آنها در بحث ديروز طبق فرمايشمرحوم علامه طباطبايي روشن كرديم كه اساساً نسخ تلاوت با خود قرآن كريم منافات و مخالفت قطعي دارد. اما اشكال امروز اين است كه اين مطلب با سيره نبوي هم مخالفت دارد. در هيچ كجا حديثي از پيامبر مبني بر اين كه در آيهاي از آيات شريفه نسخ تلاوت شده است، نداريم.اينجا باز اشاره كنيم که اهل سنت در بعضي از رواياتي که دارند و از پيامبر نيست به نسخ تلاوت استدلال ميکنند؛ يكي از آن روايات، در مورد آيهي شريفه 238 بقره است « حَافِظُوا عَلَي الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَي وَقُومُوا للَّهِِ قَانِتِينَ » در صفحه 438 از جلد اول صحيح مسلم آمده است: مسلم عن شقيح بنعقبه، عن البراء نقل ميكند كه برا گفت: نزلت هذه الاية حافظوا علي الصلوات و صلاة العصر اول آيه اينطور بوده كه بر نمازها مراقبت و محافظت كنيد ونماز عصر، فقرأناها ما شاء الله ما زياد آيه را اينطوري خوانديم ثم نسخ الله فنزلتحافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي بعداً كه آيه نازل شد، بجاي صلات وسطي، صلات عصر گذاشته شد، فقال رجل كان جالساً عند شقيح له مردي كه در نزد شقيح نشسته بود، گفت: هي ايضاً صلاة العصر؟ آيا صلات وسطي همان صلات عصر است؟ فقال البراء قداخبرتك كيف نزلت من به تو خبر دادم كه اين آيه چطور نازل شده است وكيف نسخها اللّه چطور خدا نسخ كرده است والله اعلم اين كه آيا صلات الوسطي همان صلات عصر است ياغير از آن، اين را خدا آگاه است. آيا ميشود به اين حديث براي نسخ استدلال كرد يا اين كه حديث دلالت برنسخ تلاوت ندارد؟
در صفحه 115 از جلد 3 صحيح بخاري آمده است: « ان النبي صلى الله عليه وسلم اتاه رعل وذكوان وعصية وبنو لحيان فزعموا أنهم قد أسلموا واستمدوه على قومهم فأمدهم النبي صلى الله عليه وسلم بسبعين من الأنصار قال انس كنا نسميهم القراء يحطبون بالنهار ويصلون بالليل فانطلقوا بهم حتى بلغوا بئر معونة غدروا بهم وقتلوهم فقنت شهرا يدعو على رعل وذكوان وبنى لحيان قال قتادة وحدثنا أنس انهم قرؤوا بهم قرآنا الا بلغوا قومنا بأنا قد لقينا ربنا فرضى عنا وأرضانا ثم رفع ذلك» طوائفي خدمت پيامبر(ص) آمدند؛ فزعموا انهم قد اسلموا مسلمانها فكر كردند كه اينها مسلمان شدهاند واستمدوه علي قومهم و آمدند از پيامبر استمداد كنند كه پيامبر و اصحابش قوم و طائفه اينها را مسلمان كنند، فأمدهم النبي بسبعين من الانصار پيامبر هم هفتاد نفر از انصار را همراه اينها فرستاد.
قال انس كنا نسميهم القراء تمام اين هفتاد نفر قاري و حافظ قرآن بودند، يحطبون بالنهار و يصلون بالليل روز ميرفتند هيزم جمع ميكردند و شب مشغول شبزندهداري بودند فانطلقوا بهم حتي بلغوا بئر معونة اينها همراه آنها راه افتادند تا رسيدند به جايي كه اسمش بئر معونه است غدروا بهم و قتلوهم نيرنگي به اين هفتاد نفر زدند و تمام آنها را در اينجا كشتند. سپس انس در ادامه ميگويد: انهم قرؤوا بهم قرآناً اينها اين قرآن و اين آيه را خواندند « ألا بلغوا قومنا بأنا قد لقينا ربنا فرضي عنا وأرضانا » اينها گفتند به قوم ما بگوييد كه ما با خداي خودمان ملاقات كرديم، او از ما راضي شد، و ما را مورد رضايت خودش قرار داد ثم رفع ذلك انس ميگويد و اين به عنوان آيه قرآن بود که بعد منسوخ شد و كنار رفت.
نقل سخن برخي از اهل سنت در بطلان نسخ تلاوت
بعضي از بزرگان اهل سنت از متأخرين آنها، فهميدهاند كه مسئله نسخ تلاوت باطل است و بدان تصريح هم كردهاند؛ در كتاب فتح المنان في نسخ القرآن مؤلف ميگويد: ذهبت طائفة منالعلماء إلي إنكار هذه النوع من النسخ وعدم وقوعه في كتاب الله عزّ وجلّ لأنّه عيبلا يليق بالشارع الحكيم نسخ تلاوت عيب است؛ نميشود که خداوند جملهاي را بياورد و بعد بفرمايد خود اين جمله برود كنار و معنايش باقي بماند؛ اين اصلاً يك چيزي است خندهدار؛ لأنّه منالتصرفات التي لا تعقل لها فائدة ولا حاجة إليها وتنافي حكمة الحكيم هيچ فائدهاي بر آن مترتب نميشود؛ چه معنا دارد كه كلامي به عنوان وحي و قرآن و معجزه بيايد، بعد خداوند آن را پاك كند، تلاوتش برود كنار؛ حالا يا حكمش باقي بماند يا باقي نماند؟علت تعصب اهل سنت به مسأله نسخ تلاوت
بحث اخلاقي: صفت رذیله عجب و آثار آن (بخش اول)
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي دو روايت ديگر در بيان نسخ تلاوت وارد در قرآن
در بحث نسخ تلاوت، يكي از اشكالاتي كه بر علماي اهل سنت داريم، اين است كه اگرچنين چيزي نسبت به قرآن كريم واقع شده، پس چرا در سيره نبوي هيچ نشاني از اين معنا وجود ندارد؟ اگر شما قائل هستيد به اينكه در مورد بعضياز آيات شريفه قرآن، بعد از مدتي که نازل شدهاند، تلاوت آنها نسخ، و حكمشان باقيمانده است، لازم بود كه پيامبر اين را براي مردم تصريح ميكرد. پيامبر(ص) نسبت به حفظ قرآن و رساندن آيات شريفه قرآن به مردم، اصرار و اهتمام بسيار زيادي داشت؛ چطورميشود كه چنين مطلب مهمي را براي کسي بيان نكرده باشد؟ آنچه كهدركتب اهل سنت در مورد نسخ تلاوت وجود دارد، در هيچ كدام به پيامبر استناد نشده است؛ و بلکه آن را به عنوان يكي از صحابه نقلميكنند. ما در مقابل آنها در بحث ديروز طبق فرمايشمرحوم علامه طباطبايي روشن كرديم كه اساساً نسخ تلاوت با خود قرآن كريم منافات و مخالفت قطعي دارد. اما اشكال امروز اين است كه اين مطلب با سيره نبوي هم مخالفت دارد. در هيچ كجا حديثي از پيامبر مبني بر اين كه در آيهاي از آيات شريفه نسخ تلاوت شده است، نداريم.اينجا باز اشاره كنيم که اهل سنت در بعضي از رواياتي که دارند و از پيامبر نيست به نسخ تلاوت استدلال ميکنند؛ يكي از آن روايات، در مورد آيهي شريفه 238 بقره است « حَافِظُوا عَلَي الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَي وَقُومُوا للَّهِِ قَانِتِينَ » در صفحه 438 از جلد اول صحيح مسلم آمده است: مسلم عن شقيح بنعقبه، عن البراء نقل ميكند كه برا گفت: نزلت هذه الاية حافظوا علي الصلوات و صلاة العصر اول آيه اينطور بوده كه بر نمازها مراقبت و محافظت كنيد ونماز عصر، فقرأناها ما شاء الله ما زياد آيه را اينطوري خوانديم ثم نسخ الله فنزلتحافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي بعداً كه آيه نازل شد، بجاي صلات وسطي، صلات عصر گذاشته شد، فقال رجل كان جالساً عند شقيح له مردي كه در نزد شقيح نشسته بود، گفت: هي ايضاً صلاة العصر؟ آيا صلات وسطي همان صلات عصر است؟ فقال البراء قداخبرتك كيف نزلت من به تو خبر دادم كه اين آيه چطور نازل شده است وكيف نسخها اللّه چطور خدا نسخ كرده است والله اعلم اين كه آيا صلات الوسطي همان صلات عصر است ياغير از آن، اين را خدا آگاه است. آيا ميشود به اين حديث براي نسخ استدلال كرد يا اين كه حديث دلالت برنسخ تلاوت ندارد؟
در صفحه 115 از جلد 3 صحيح بخاري آمده است: « ان النبي صلى الله عليه وسلم اتاه رعل وذكوان وعصية وبنو لحيان فزعموا أنهم قد أسلموا واستمدوه على قومهم فأمدهم النبي صلى الله عليه وسلم بسبعين من الأنصار قال انس كنا نسميهم القراء يحطبون بالنهار ويصلون بالليل فانطلقوا بهم حتى بلغوا بئر معونة غدروا بهم وقتلوهم فقنت شهرا يدعو على رعل وذكوان وبنى لحيان قال قتادة وحدثنا أنس انهم قرؤوا بهم قرآنا الا بلغوا قومنا بأنا قد لقينا ربنا فرضى عنا وأرضانا ثم رفع ذلك» طوائفي خدمت پيامبر(ص) آمدند؛ فزعموا انهم قد اسلموا مسلمانها فكر كردند كه اينها مسلمان شدهاند واستمدوه علي قومهم و آمدند از پيامبر استمداد كنند كه پيامبر و اصحابش قوم و طائفه اينها را مسلمان كنند، فأمدهم النبي بسبعين من الانصار پيامبر هم هفتاد نفر از انصار را همراه اينها فرستاد.
قال انس كنا نسميهم القراء تمام اين هفتاد نفر قاري و حافظ قرآن بودند، يحطبون بالنهار و يصلون بالليل روز ميرفتند هيزم جمع ميكردند و شب مشغول شبزندهداري بودند فانطلقوا بهم حتي بلغوا بئر معونة اينها همراه آنها راه افتادند تا رسيدند به جايي كه اسمش بئر معونه است غدروا بهم و قتلوهم نيرنگي به اين هفتاد نفر زدند و تمام آنها را در اينجا كشتند. سپس انس در ادامه ميگويد: انهم قرؤوا بهم قرآناً اينها اين قرآن و اين آيه را خواندند « ألا بلغوا قومنا بأنا قد لقينا ربنا فرضي عنا وأرضانا » اينها گفتند به قوم ما بگوييد كه ما با خداي خودمان ملاقات كرديم، او از ما راضي شد، و ما را مورد رضايت خودش قرار داد ثم رفع ذلك انس ميگويد و اين به عنوان آيه قرآن بود که بعد منسوخ شد و كنار رفت.
نقل سخن برخي از اهل سنت در بطلان نسخ تلاوت
بعضي از بزرگان اهل سنت از متأخرين آنها، فهميدهاند كه مسئله نسخ تلاوت باطل است و بدان تصريح هم كردهاند؛ در كتاب فتح المنان في نسخ القرآن مؤلف ميگويد: ذهبت طائفة منالعلماء إلي إنكار هذه النوع من النسخ وعدم وقوعه في كتاب الله عزّ وجلّ لأنّه عيبلا يليق بالشارع الحكيم نسخ تلاوت عيب است؛ نميشود که خداوند جملهاي را بياورد و بعد بفرمايد خود اين جمله برود كنار و معنايش باقي بماند؛ اين اصلاً يك چيزي است خندهدار؛ لأنّه منالتصرفات التي لا تعقل لها فائدة ولا حاجة إليها وتنافي حكمة الحكيم هيچ فائدهاي بر آنمترتب نميشود؛ چه معنا دارد كه كلامي به عنوان وحي و قرآن و معجزه بيايد، بعد خداوند آن را پاك كند، تلاوتش برود كنار؛ حالا يا حكمش باقي بماند يا باقي نماند؟
نظری ثبت نشده است .