موضوع: ظن
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱/۲۱
شماره جلسه : ۶۹
-
بیان جواب آخوند از دلیل ششم اخباریها در اشکالات بر کلام آخوند
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه جلسه گذشته ملاحظه فرموديد كه مرحوم آخوند (قدس سره) در كتاب كفايه دو جواب از دليل ششم اخباريها، يعني ادعاي علم اجمالي به وقوع تحريف در قرآن كريم، بيان کردند؛ جواب اول اين بود كه ما علم به وقوع خلل در هر آيه آيهاي از قرآن نداريم و ما داميكه اين علم نباشد، اصالة الظهور در هر آيهاي محكم است و براي ما معتبر ميباشد. و در جواب دوم تنزل كرده و فرمودند: اگر كسي بگويد همين مقدار علم اجمالي مانع از جريان اصالة الظهور در هر آيهاي است، ميگوييم چون روايات دالّ بر مسئله تحريم بيشتر مربوط به غير باب آيات الاحكام است و آنچه كه مورد ابتلاي فقيه است، فقط آيات الاحكام است، نتيجه اين ميشود كه غير آيات الاحكام از دائره ابتلا خارج است و نسبت به آيات الاحكام شبهه، شبهه بدوي ميشود؛ و اصالة الظهور در آن بدون وجود معارض جاري ميشود؛ يعني با خروج غير آيات الاحکام از محل ابتلاء، اين علم اجمالي اثر خودش را از دست ميدهد. تعبير مرحوم محقق اصفهاني اعلي الله مقامه الشريف را نيز عرض كرديم که فرمودند اصلاً حجيت اصطلاحي به معناي ما يحتج به المولي علي العبد در غير آيات الاحكام وجود ندارد؛ در آياتي كه اصلاً متضمن تكليف نيست، حجيت وجود ندارد؛ حجيت فقط در آيات متضمن تكليف است براي اين كه حجيت مربوط به مقام عمل و مقام مؤاخذه است. بنابراين، آياتي كه متضمن قصص قرآن است را نميتوانيم بگوييم ظواهر اين آيات حجيت دارد؛ و يا آيات اعتقادي، كه در آيات اعتقادي، مطلوب عبارت است از اعتقاد و کاري به مقام عمل ندارد.
در حقيقت، اگر بخواهيم مطلب را منظمتر ذكر كنيم، ميگوييم غير آيات الاحكام از دائره ابتلاي فقيه خارج است؛ به يكي از دو دليل؛ دليل اول : داعي بر تحريف، انگيزه تحريف و روايات مربوط به تحريف، غالباً در غير آيات ا لاحكام است؛ بنابراين، غيرآياتالاحكام از دائره ابتلاء خارج ميشود و آنچه كه مورد ابتلاي فقيه است، آيات الاحكام ميباشد که در آنها مسأله تحريف، خيلي مطرح نيست. دليل دوم: يا اين بيان را بگوييم و يا بيان مرحوم اصفهاني را بگوييم که دقيقتر از بيان اول است. در بيان اول، اصلاً به اين نتيجه ميرسيم كه در آيات الاحكام تحريفي وجود ندارد، و ديگر نيازي نيست که مسئله علم اجمالي را مطرح كنيم؛ اما در بيان دوم، همه آيات در دائره علم اجمالي هستند، اما چون حجيت در غير آيات الاحكام معنا ندارد، لذا آيات الاحكام در دائره ابتلاء باقي ميماند و غير آيات الاحكام از دائره ابتلاء خارج ميشود. و در اصول خوانديم که يكي از ابتكارات مرحوم شيخ انصارياعلي الله مقامه الشريف اين است كه در باب علم اجمالي، ايشان اول كسي بود كه اثبات كرد اگر بعضي از اطراف علم اجمالي از دائره ابتلاء مكلف خارج شود، علم اجمالي منجزيت خودش را از دست ميدهد.
تکميل کلام مرحوم آخوند: مرحوم آخوند در ادامه جوابشان، يك استدراكي دارند؛ ميفرمايند آنچه كه ماگفتيم ــ علم اجمالي منحل ميشود و نسبت به آيات الاحكام اصالة الظهور جاري ميشود ــ در جايي است كه احتمال دهيد نقص و نقيصهاي که در آيات هست، يك قرينه منفصله است؛ و اين گونه از آن جواب داديم؛ اما اگر احتمال دهيد قرينه متصلي در كار است؛ يعني بگوييد قرينه متصلي در خود آيه بوده و پس از تحريف، ساقط شده و ذکر نشده است؛ در اين صورت، ظاهر آيات الاحكام نيز براي ما حجيت ندارد و اصالة الظهور در آنها جاري نميشود؛ زيرا، اصالة الظهور، در ظهورِ معلوم است و نه در ظهورِ مشكوك؛ يعني در جايي که لفظ مسلّماً در يک معنايي ظهور دراد، ميگوييم « کلّ ظاهر حجة »؛ اما در اينجا که احتمال قرينه متصله هست، ديگر ظهور معلوم قطعي نيست، و در ظهور مشکوک اصالة الظهور جريان ندارد. اين هم استدراكي است كه مرحوم آخوند دارند.
اشکالات کلام مرحوم آخوند اينجا چند مطلب به عنوان اشکال بر مرحوم آخوند وجود دارد؛ اولين اشكال اين است كه در کلام ايشان خلطي بين مسئلهي منجزيت علم اجمالي و بين حجيت اصالة الظهور و جريان اصالة الظهور واقع شده است. توضيحش اين است كه بله، ما در باب علم اجمالي قائل هستيم اگر بعضي از اطراف علم اجمالي از دائره ابتلا خارج شد، علم اجمالي منجزيت ندارد، ــ ما هم يك رساله مفصلي در همين نظريه مرحوم شيخ به مناسبت كنگره مرحوم شيخ نوشتيم كه ظاهراً در سال 72، 73 در حوزه برگزار شد ــ اما اين يك مطلب است و مسئلهي اصالة الظهور مطلب ديگري است؛ پشتوانهي اصالة الظهور سيره و بناي عقلاست، ما بايد به عقلا مراجعه كنيم و ببينيم عقلا آيا در چنين موردي اصالة الظهور را جاري ميكنند؟ آيا در چنين موردي كه آيهي شريفهاي باشد و احتمال دهيم يا بگوييم قرائني در مجموع قرآن بوده چه منفصلاً و چه متصلاً، و اينها ساقط و حذف شدهاند، اصالة الظهور را جاري ميکنند؟
پاسخ اين است که عقلا در اينجا در هيچ آيهاي اصالة الظهور را جاري نميکنند؛ فرقي هم بين قرائن متصله و منفصله نميگذارند؛ شاهدش هم اين است كه اگر كتابي را پاره كنند، و قسمت باقيمانده را به دست کسي بدهند، آن را قبول نميکند؛ ميگويد ممکن است در قسمت از بين رفته و پاره شده قرائني بوده که مراد جدّي متکلم را نسبت به قسمت موجود روشن ميکرده و الآن که نرسيده بنابراين، مطالب موجود حجيت ندارد؛ و فرقي بين قرينه متصله و منفصله نميگذارند. پس،عقلا در چنين موردي و نظائر اين مورد كه احتمال تحريف و حذفي نسبت به كلام متكلم داده ميشود، اصالة الظهور را جاري نميكنند؛ فرقي هم بين قرائن منفصله و متصله نميگذارند. نتيجه اشكال اول اين است که هر چند علم اجمالي منحل شود، اما باز نسبت به آيات الاحكام نميتوانيم اصالة الظهور را جاري كنيم؛ آنچه مانع اجراي اصالة الظهور در آيات الاحكام است، علم اجمالي نيست که شما بگوييد علم اجمالي از بين رفت و بنابراين، اصالة الظهور و حجيت ظواهر را در آيات الاحكام جاري كنيم؛ بلكه اجراي اصالة الظهور روي بنا و سيره عقلاست، و عقلا در چنين موردي، اصالة الظهور را جاري نميكنند.
اشكال دوم: اين است كه ما چطور غير آيات الاحكام را از دائره ابتلاء خارج كنيم؟ اگر مقصود، بيان مرحوم محقق اصفهاني است كه مرحوم محقق بروجردي نيز از آن تبعيت كردهاند، اگر در ذهن شريفتان باشد، در تفسير حجيت، ما تفسير مرحوم شيخ انصاري را اختيار كرديم که حجت و حجيت به معناي جواز الاسناد الي الشارع است؛ اين که هر کاري را که ميخواهيم انجام دهيم، بتوانيم به آن را به شارع اسناد دهيم؛ و مرحوم نائيني نيز از اين بيان مرحوم شيخ تبعيت کردهاند. حال، به مرحوم اصفهاني ميگوييم: اگر چنين باشد، هر آيهاي را بخواهيم به شارع اسناد دهيم، فرقي نميكند از نظر عمل، براي ما مسئله عمل و مؤاخذه دنبالش باشد يا نباشد؛ ما ميخواهيم ببينيم آيا اين آيه را با وجود علم اجمالي به تحريف در قرآن، ميتوانيم به شارع اسناد دهيم؟ خير، چنين چيزي امکان ندارد؛ لذا، اين بيان مرحوم اصفهاني بيان تامي نيست؛ يعني در حقيقت اين اشکال، اشکال مبنايي ميشود؛ مبناي شما كه حجيت به معناي ما يصح الاحتجاج به في مقام الذم و العقاب است و بعد ميگوييد آيات مربوط به اعتقادات و قصص ذمّ و عقاب ندارد؛ اينطور نيست كه اگر بر خلافش عمل شود، معاقب بشود. اين نميشود؛ ما بايد حجيت را طوري معنا كنيم كه نمود در عمل مكلف در عالم خارج داشته باشد و هرچه غير از اين باشد، از حجيت خارج ميشود.
آيه ميفرمايد « لَوْ كَانَ فِيهِمَا آَلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا »، حال، مكلف يا اعتقاد به توحيد دارد يا ندارد؛ اين از نظر عمل خارجي، بروز و نمودي ندارد؛ به مرحوم اصفهاني ميگوييم روي حجيتي كه شما معنا ميكنيد، اين حرف درست ميشود، اما روي حجيتي كه ما قبلاً تفسير كرديم به تبع مرحوم شيخ كه حجيت به معناي جواز اسناد الي الشارع است، اين مطلب درست نيست؛ هر آيهاي، چه آيات الاحكام و چه غير آيات الاحكام، را بايد بتوانيم به شارع و خدا اسناد دهيم، و در اينجا نميشود. پس، بيان مرحوم اصفهاني اينجا براي ما مورد مناقشه است و قابل قبول نيست. نسبت به بيان اول، اگر کسي بخواد ببيند چرا مرحوم آخوند ميگويد غيرآيات الاحکام از دايره ابتلاي فقيه خارج است؟ يك وجهش همين بيان مرحوم اصفهاني است؛ وجه ديگرش اين است كه روايات مربوط به تحريف، معمولاً در مسائل امامت و در مسائل اعتقادي و در آنچه كه داعي بر تحريف است، وجود دارد؛ که اشکال اين وجه نيز آن است که در رواياتي كه ديروز خوانديم، مسئله، مسئله اعتقادي نيست و بلکه مسئله جواز نكاح با يتامي است ــ وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا ... ــ که گفتيم أي: في نكاح اليتامي ؛ و نکاح ربطي به مسائل اصول و اعتقادات ندارد. تا اينجا كلام آخوند را ذكر كرديم، و مجموع كلام ما، به دو اشكال بر کلام مرحوم آخوند برگشت؛ اشكال اول اين بود كه بين مسئله علم اجمالي و مسئله اصالة الظهور در كلام آخوند خلط شده است؛ و اشكال دوم اين است كه براي اخراج غير آيات الاحكام از دايره ابتلاء، ما دليل روشني نداريم. ادامه مطلب ان شاء الله روز شنبه. و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.
نظری ثبت نشده است .