درس بعد

دروس بیع

درس قبل

دروس بیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 5


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۷/۱۸


شماره جلسه : ۱۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • مباني قائلين به پرداخت اعلي القيم در ضمان

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

مباني قائلين به پرداخت اعلي القيم در ضمان

بحث به اينجا رسيد كه ميزان و ملاك در اعلي القيم چيست؟ بعد از اينكه ما ملاك را در يوم الأخذ و يوم التلف و يوم الأداء بيان كرديم، بايد ببينيم كساني كه مسئله‌ي اعلي القيم را قائل شدند چه نكته‌اي در ذهنشان بوده و روي چه مبنايي اين اعلي القيم را قائلند؟

مبناي اول؛ گفتيم مرحوم محقق نائيني مي‌فرمايد قول به اعلي القيم مبتني است بر سه مبنا، مبناي اول این است كه بگوئيم به مجرّد الأخذ ضمان فعلي تحقق پيدا مي‌كند. ايشان مي‌فرمايد اگر كسي بگويد ضمان از حين تلف آغاز مي‌شود. اينجا ديگر معنا ندارد كه بيايد بگويد اعلي القيم از روز اخذ تا تلف، زماني مي‌تواند مبدأ را يوم الأخذ قرار بدهد كه ما قائل بشويم به اينكه يوم الأخذ ضمان فعلي است، اين يك.

مبناي دوم؛ این استكه بگوئيم متعلق ضمان فقط خود مال و اوصاف موجوده‌ي در مال نيست، بلكه ضمان به يك امور خارجه‌ي از مال هم تعلّق پيدا مي‌كند. اوصاف داخله‌ي در مال مثل اينكه اين مال متّصف به يك صفتي باشد و آن صفتش حالا از بين رفته، يك عبدي را غصب كرده سالم بوده و الآن كه مي‌خواهد تحويل بدهد مريض است، اينها مي‌شود اوصاف متّصله و مربوط به مال. عبدي را غصب كرده كاتب بوده و الآن كه او را برمي‌گرداند كتابتش زائل شده، ما بيائيم بگوئيم ضمان به يك اموري كه خارج از مال هست تعلّق دارد، مثل همين قلّة المال في عالم الخارج يا كثرة الرغبة. اينهايي كه قيمت مال را بالا و پائين مي‌برد، اگر يك زماني رغبت زيادي به مالي باشد قيمتش بالا مي‌رود و اگر رغبت كمتري باشد قيمت آن پائين مي‌آيد، بيائيم قائل بشويم كه متعلق ضمان وسيع است و اين اوصاف اين چنيني را هم شامل مي‌شود، اين هم مبناي دوم.

مبناي سوم؛ كه اين در خيلي از كلمات بر آن تأكيد شده این است كه ما بيائيم بگوئيم آنچه كه در عهده باقي مي‌ماند خود همين عين است، به اين بيان كه بگوئيم آنهايي كه مسئله‌ي يوم الأداء را مي‌خواهند مطرح كنند بايد قائل بشوند به عدم انقلاب، بگويند وقتي كسي عين يك مالي را غصب كرد خود اين عين اعتباراً بر عهده‌ي اين شخص مي‌آيد و اين عهده مشغول به اين عين است حتي اگر عين خارجي تلف شود، حتّي اگر هم تلف شود بگوئيم اين انقلاب پيدا نمي‌كند، استمرار پيدا مي‌كند و باقي مي‌ماند تا روز دفع، كه اگر بخواهيم اين مطلب را بگوئيم اين سه تا راه دارد؛‌ كساني كه مي‌خواهند اعلي القيم يعني بالاترين قيمت روز اخذ تا روز ادا، يا روز تلف تا روز ادا را قائل شوند، اينها بايد بگويند كه با تلفِ مال عهده از عين انقلاب پيدا نمي‌كند، اين عين همينطور اعتباراً در عهده باقي مي‌ماند، راه اوّل چيست؟

راه اول همان است كه قبلاً خوانديم، بگوئيم عقلا اصلاً اين خصوصيّات عينيه را دخيل در ضمان نمي‌دانند. عقلا مي‌گويند عين با خصوصيّاتش آمده در عهده‌ي ضامن و در حين تلف هم همان خصوصيّات هنوز باقي است ولو در عالم خارج تلف شده، بگوئيم عين و خصوصياتش اعتباراً در عهده باقي است، اين يك راه.

راه دوم این استكه بگوئيم ملاك آن ماليّت است، همان راه دومي كه قبلاً خود مرحوم نائيني در يوم الدفع آمد بيان كرد، بگوئيم ركن يك شيئي به ماليّت است، اما نه ماليّتي كه مقدّر به يك قيمت معيّن است. ماليّت بر عهده مي‌آيد نه ماليّت مقدّر به يك قيمت معيّن و راه سوم این است كه بگوئيم بعد از اينكه عين خارجي تلف مي‌شود، عقلاً آنچه كه اقرب به تالف است در ذمه مي‌آيد و اين اقرب باقي مي‌ماند تا روز اداء. اقرب به تالف باقي مي‌ماند، مي‌گوئيم اگر يك مالي در خارج يك روزي صد تومان بوده و يك روز150 تومان بوده و يك روز 200 تومان، در ميان اين سه تا قيمت‌ كدام اقرب به تالف است؟ آنكه قيمتش بالاتر از همه است اقرب به تالف است، او عنوان اقرب را دارد. پس ببينيد كساني كه مي‌خواهند اعلي القيم از روز اخذ تا روز اداء را بگويند، بايد يكي از اين سه مبنا را قائل باشند.

يك قول ديگر اعلي القيم از روز اخذ تا روز تلف است، اينهايي كه اعلي القيم از روز اخذ تا روز تلف را مي‌گويند.


دیدگاه مرحوم نائینی

نائيني مي‌فرمايند اينها بايد ملتزم بشوند به اينكه در روز تلف انقلاب به قيمت پيدا كرده، قبلش انقلاب به قيمت پيدا نكرده، چرا؟ مي‌فرمايد اگر بگوئيم وقتي روزي كه كسي مالي را غصب كرد همان روز ولو عين هم باقي است، قيمت اين مال بر ذمه‌اش آمد، «القيمة لا تزيد و لا تنقص» اگر صد تومان بر ذمه‌اش آمده اين كم و زياد نمي‌شود! «القيمة لا تزيد و لا تنقض». اما اگر آمديم گفتيم اين عين باقي است، تا چه زماني؟ تا روز تلف، روزي كه اين عين تلف شد، قيمت چنين روزي الآن آمد، نتيجه این است كه الآن قيمت بر عهده‌اش آمده، قبلاً هم خود عين بر عهده‌اش بوده، عين كه تلف شد مي‌گوئيم حالا روز اخذ هم گفتيم كه ضمان فعلي مي‌شود چون مبناي اول همين بود، بايد اعلي القيم از روز اخذ تا روز تلف را بگيريم. بعبارةٌ اخري در مبناي اول گفتيم بايد بگوئيم؛ يعني هر كسي بخواهد اعلي القيم را قائل باشد بايد بگويد به مجرّد الأخذ ضمان فعلي است، اگر ضماني نباشد اعلي القيم معنا ندارد، اگر كسي گفت فقط قيمت روز تلف را بايد بدهد، بگوئيم روزي كه تلف شد انقلاب به قيمت پيدا مي‌كند و قيمت همان روز را بايد بدهد و تمام مي‌شود، ولي اگر بخواهد اعلي القيم از روز اخذ تا روز تلف را بدهد هر دو مطلب را بايد قائل بشود، هم بگويد روز اخذ ضمان فعلي تحقق پيدا كرد و هم بگويد روز تلف انقلاب به قيمت پيدا كرد، مي‌گويئم ضمان از آن زمان تا اين زمان قيمةً ملاك است، اعلي القيم آن را حساب مي‌كنيم و بايد داده شود. اين قول به اعلي القيم.

پس روي كلام مرحوم نائيني اعلي القيم سه معنا دارد؛ چه از اخذ تا تلف، چه از اخذ تا ادا، چه از تلف تا ادا. يك مبنايش اين است كه بگوئيم در يوم الأخذ ضمان فعلي باشد، آنجايي كه اعلي القيم از اخذ تا تلف يا از اخذ تا اداست، مبناي دوم این است كه بگوئيم ضمان به يك امور خارجه ي از مال تعلق پيدا مي‌كند كه توضيح داديم و مبناي سوم این است كه آيا به مجرّد تلف عين در عالم خارج عهده انقلاب پيدا مي‌كند يا نه؟ اگر انقلاب به قيمت پيدا كرد مي‌شود اعلي القيم از روز اخذ تا روز تلف، اگر گفتيم با تلف خارجي عهده انقلاب پيدا نمي‌كند، عين همينطور باقي مي‌ماند مي‌شود اعلي القيم از روز اخذ تا روز اداء. اين مبناي اعلي القيم است. مرحوم نائيني فقط يك اشكال مي‌كند و قول به اعلي القيم را به طور كلي از بين مي‌برد. نائيني مي‌فرمايد اگر ما بخواهيم اوصاف خارجه‌ي از مال را ملاك قرار بدهيم يعني همان مبناي دوم، لازمه‌اش این است كه آنجايي كه عين مال موجود است، اگر كسي مال ديگري را غصب كرد، آن روزي كه غصب كرد هزار تومان بود، بعد از يكي دو ماه قيمتش شد ده هزار تومان، بعد از آن هم قيمتش آمد روي هزار تومان، عين هم هنوز باقي است، بايد شما ملتزم بشويد اين عين را كه دارد به مالكش برمي‌گرداند آن اعلي القيم و آن ما به التفاوت را برگرداند.

نائيني مي فرمايد بين اين دو تا قول تناقض و تنافي وجود دارد، اگر يك كسي از يك طرف بخواهد قائل به اعلي القيم بشود كه از كلمات مرحوم ايرواني در حاشيه استفاده مي‌شود كه ايشان قائل به اعلي القيم است، بخواهد كسي قائل به اعلي القيم بشود يك، و اين قول كه در فرضي كه عين مال موجود است، اگر عين مال را بخواهد به صاحبش برگرداند حالا اين مال در زماني كه در يدِ اين غاصب بوده، در يك زماني قيمتش خيلي بالا رفته و همين آقاياني كه در اينجا قائل مي‌شوند به اينكه اگر عين مال موجود است بايد همان عين مال را به مالكش برگرداند، آنجا فتوا مي‌دهند كه اين اختلاف قيمت لازم نيست توجه شود، مي فرمايد بين اينها تنافي است، چون اعلي القيم مبتني است بر قول به اينكه اين صفات خارجه‌ي از مال متعلّق ضمان باشد، در حالي كه خود اين آقايان مي‌گويند در فرضي كه عين موجود است اين صفات خارجه‌ي از مال متعلق ضمان نيست، اين اشكالي كه مرحوم نائيني دارند. به نظر ما مي‌رسد كه اين اشكال قابل جواب است؛

عرف ماليّت مال را در فرض بقا يك شيء و حيث منحاظي و مستقل از مال نمي‌داند، الآن كه شما فرش داريد نمي‌گوئيد من يك فرش دارم بعلاوه‌ي ده هزار تومان، بگوئيم اين ده هزار تومان مال خود اين فرش است، شما فرش داريد. باز كه قسمت بالا و پائين مي‌آيد شما آنچه از جهت واقعي داريد مال است، وقتي قيمت بالا رفت نمي‌گويند شما دو تا فرش پيدا كرديد، مي‌گويند يك فرش داريد، قيمت صد برابر هم بشود مي‌گويند يك فرش داريد، عرف براي ماليّـت مال در فرض وجود اصلاً يك حيث مستقل و منحاظي ر اعتبار نمي‌كند، ضمان در آنجايي است كه ما براي ماليّت يك حيث مستقلي را قائل بشويم، بگوئيم حالا اين ماليّت كم يا زياد مي‌شود، كداميك از اينها ملاك است. بنابراين به نظر مي‌رسد كه اين نقض مرحوم محقق نائيني(اعلي الله مقامه الشريف) نقض واردي نيست.


اشکالات مرحوم امام خمینی به نظریه اعلی القیم

امام(رضوان الله عليه) اشكالاتي را نسبت به اعلي القيم دارند كه اين اشكالات غير از آن اشكالاتي است كه در كلمات مرحوم نائيني بيان شدهاست:

اشکال اول: امام نسبت به آن مبناي دوم كه بگوئيم متعلّق ضمان يك اوصاف خارجه‌ي از مال است، مي‌فرمايد «وهو ضعيفً» ما بخواهيم بگوئيم ضمان حتي به اينها تعلق پيدا مي‌كند، يك روز مردم رغبت زياد دارند قيمتش بالا مي‌رود بگوئيم اين هم متعلّق ضمان شد، رغبت مردم كم شد بگوئيم اين از ضمان خارج شد.

حالا در وجه ضعف مي‌شود گفت اگر ما بخواهيم اين را قائل بشويم بايد بگوئيم آنجايي كه قيمت هر روز تغيير مي‌كند دائم عهده تغيير مي‌كند، امروز شد ده تومان ضمان شد ده تومان، فردا كه نُه تومان شد ضمان هم نُه تومان مي‌شود، در حالي كه اين اختلاف و اين تعدّد و اين امور را عرف عقلا قبول نمي‌كنند، يك چيزي به ذمه‌اش آمده يا ده تومان است يا غير از آن نيست، يا ده تومان هست يا چيز ديگري است! اصلاً ضابطه‌اي نمي شود برايش ذكر كردي. آخرش هم بگوئيم اعلايش را بايد بگيريم، فرض بر این است كه همه‌ي اينها بر ذمه آمده باشد بعد بگوئيم حالا بايد اعلاي آن را بدهد، بحث این است كه عرف همه را اعتبار نمي‌كند بر ذمه آمده باشد كه بهترين اشكالي كه بر اعلي القيم هست همين است كه اساساً قول به اعلي القيم متوقّف است بر اينكه عرف اعتبارهاي متعدّد بر ذمه‌ي اين آدم كرده باشد! در حالي كه كسي مال ديگري را غصب مي‌كند يك اعتبار بيشتر ندارد و آن هم ضامن است، يا ضامن روز اخذ است يا روز تلف است يا روز اداء، اعلي القيم كه بخواهد مستلزم بر اين باشد كه اعتبارهاي مختلف و اشتغال‌هاي مختلف شده باشد، اين حرف درستي نيست، به عبارت ديگر قول به اعلي القيم متوقّف است بر اشتغال‌هاي متعدد و عرف اشتغال‌هاي متعدد را قبول ندارد، البته اين بياني است كه ما داريم. امام مي‌فرمايد همين كه بخواهيم بگوئيم ضمان به اوصاف خارجه‌ي از مال تعلق پيدا مي‌كند هذا ضعيفٌ، چون عرف اعتبار نمي‌كند.

اشکال دوم: اما اشكال دومي كه در اينجا كردند؛ امام چهار اشكال در اينجا دارند، اين اشكال اوّل بود كه آمديم بيان كرديم كه خود اين ضمان اگر بخواهد به اين امور خارجه تعلق پيدا كند، اين ضعيف است. بعد مي‌فرمايد اضعف این است كه كسي بخواهد بيايد اعلي القيم از اخذ تا ادا، يا از تلف تا ادا را بگيرد. اينجا اشاره مي‌كنم به همان مطلب سومي كه مرحوم نائيني فرمود كه قول به اعلي القيم مبتني است بر اينكه ما بگوئيم آن عين اگر در عالم خارج تلف شد باز باقي مي‌ماند. آن وقت اعلي القيم چطوري درست مي‌شود و تصوير مي‌شود، بايد بگوئيم آن عيني كه در عالم خارج تلف شده و الآن در عهده باقي مي‌ماند، اين عين اگر قيمتش بالا رفت اين قيمت بالايي مي‌شود مضمون، متعلّق ضمان. امام(رضوان الله عليه) مي‌فرمايند خوب بيائيد اين صورت مسئله را تصوير كنيد، تصوير صورت مسئله این است كه اگر بگوئيم عين خارجي تلف شد و اين عين هنوز در عهده باقي مي‌ماند، العينُ في العهدة مضمونه، خود اين عين در عهده مضمون مي‌شود. حالا اگر قيمت بالا رفت باز ضمان تغيير مي‌كند، بگوئيم العين في العهده مضمونه چه اشكالي دارد؟ مي‌فرمايد اين خودش چهار اشكال دارد، اگر بگوئيم العين في العهدة مضمونه.

كلام امام را مطالعه بفرماييد؛ كتاب البيع امام جلد اول، صفحه 593 را ببينيد يك كلام مفصلي هم مرحوم ايرواني در حاشيه دارد جلد دوم حاشيه مكاسب صفحه 139 و 140.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .