درس بعد

دروس بیع

درس قبل

دروس بیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 5


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۱/۳۰


شماره جلسه : ۷۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • روایت ابی الجارود

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه بحث گذشته

بحث به اينجا رسيد كه آيا ابتلا در آيه شريفه «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» براي كشف بلوغ است يا براي فهميدن رشد صبي است؟ در بحث گذشته عرض كرديم كه ظاهر آيه شريفه همين است كه ابتلا براي این است كه ببينيم آيا صبي رشيد شده يا نه؟ يك روايتي در اينجا وجود دارد كه برخي مي‌خواهند از اين روايت كه در مورد اين آيه است استفاده كنند كه اين ابتلاء در آيه براي كشف بلوغ است كه ملاحظه داريد كه اگر ابتلا براي كشف بلوغ باشد معناي آيه اين مي‌شود: «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» يتامي را امتحان كنيد ببينيد بالغ شدند يا نه؟ اگر ما گفتيم ابتلا براي كشف بلوغ است معناي آيه این است كه يتامي را امتحان كنيد ببينيد بالغ شدند يا نه؟ و بعد از بلوغ «إِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» اگر رشد را پيدا كرديد اموال را به ايشان بدهيد كه در نتيجه طبق اين امتحان ابتلا ربطي به رشد ندارد.


روایت ابی الجارود[1]

اين روايت در كتاب مستدرك الوسائل و در تفسير علي بن ابراهيم آمده؛ أبي الجارود نقل مي‌كند «في قوله جلّ و عزّ شأنه وابتلوا اليتامي قال قال من كان في يده مال بعض اليتامي» كسي كه در دستش مال بعضي از يتامي است «فلا يجوز أن يعطيه حتّي يبلغ النكاح ويحتلم» حق ندارد كه اين را به او بدهد تا به حدّ نكاح و احتلام برسد «فإذا احتلم و وجب عليه الحدود و إقامة الفرائض» وقتي محتلم شد، حدود بر او واجب شد، اقامه فرائض بر او لازم شد «ولا يكون مضيّعاً» مضيّع و اينكه مال را تضييع كند نيست «ولا شارب خمرٍ و لا زانياً، فإذا آنس منه الرشد دفع إليه المال» وقتي رشد را از او فهميد مال را به او دفع كند «ويشهد عليه» شاهد هم بگيرد كه اين مال را به اين يتامي داد. «فإذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ فانه يمتحن» اگر اين اولياء نمي‌دانند كه اين صبي بالغ شده يا بالغ نشده «فانه يمتحن بريح إبطه» به وسيله بوي زير بغل «أو نبت عانته» رشد مو در محل عانه او را امتحان كند. «و إذا كان ذلك فقد بلغ» وقتي امتحان كرد ديد بالغ شد «فيدفع إليه ماله إذا كان رشيداً» مال را به او بدهد اگر رشيد باشد. شاهد در اين روايت چيست؟ شاهد این است كه اين «فانه يمتحن» تفسير براي ابتلاء در آيه شريفه است. آيه مي‌فرمايد «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» در اين روايت مي‌گويد «إذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ» نمي‌دانند كه آيا اين بچه بالغ شده يا نه؟ «فانه يمتحن بريح إبطه و نبت عانته» از اين راه‌ها امتحان كنند ببينند بالغ شده يا نه؟

پس «فانه يمتحن» تفسير است براي ابتلاي در آيه شريفه؛ نتيجه این است كه طبق اين روايت اصلاً ابتلا به اين معنا نيست كه ما از بچه بپرسيم اين مال چقدر مي‌ارزد، مال را به او بدهيم كه به بازار برود ببينيم بلد است معامله كند يا نه؟ مراد اينها نيست! «وابتلوا اليتامي» وابتلوا يعني اختبروهم، اختبار و آزمايش كنيد، امتحنوهم، آزمايش كنيد ببينيد بالغ شدنديا نشدند؟ علائم بلوغ را دارند يا ندارند؟ اگر به بلوغ رسيدند «إن آنستم منهم رشداً» اگر رشد را هم بعداً از ايشان استيناس كرديد «فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» و در نتيجه بر حسب اين روايت بايد بگوئيم ابتلاء در آيه شريفه «إنما هو طريقٌ لكشف البلوغ و ليس طريقاً للرشد».


اشکالات مرحوم امام خمینی به استناد به روایت ابی الجارود

امام(رضوان الله تعالي عليه) چند اشكال بر اين بيان دارند؛ اشكال اول اينكه سند اين روايت ضعيف است، زياد بن منذر مكنّي به ابوالجارود زيدي مذهب است و در رجال تضعيف شده. حتي روايتي از امام صادق(ع) كه دالّ بر لعن اوست وارد شده است.

خود ابوالجارود تفسير دارد و لذا همين را هم به عنوان تفسير اين آيه ذكر مي‌كند، علي بن ابراهيم هم تفسير دارد و يك شاگردي دارد كه ما يك بحثي داريم راجع به تفسير علي بن ابراهيم كه در كنگره علي بن ابراهيم قمي ـ مصاحبه ما هم منشتر شد آقايان مراجعه كنند ـ بحث كرديم كه اين تفسير علي بن ابراهيم مال چه كسي است؟ آيا مال خود علي بن ابراهيم است؟ يك مقدارش مال علي بن ابراهيم است، يك مقدارش مال زياد بن منذر ابي الجارود است و يك مقدارش هم مال شاگرد علي بن ابراهيم است، ما آنجا به نظر ديگري رسيديم كه اين تفسير مركب از سه نفر است و مال سه نفر است كه در يك جا جمع آوري شده، علي ايّحال خود زياد بن منذر را كه آنجا هم مفصل راجع به ابوالجارود بحث كرديم، اين راجع به تضعيف رجاليين است.

اشكال دوم این است كه در اين روايت نمي‌گويد امام باقر(ع) فرمود، اين هم يك نكته خيلي خوبي است؛ گاهي اوقات در روايات بايد دقت كرد. نوشته كه در اينجا و در تفسير علي بن ابراهيم آمده «قال قال في قوله جلّ و عزّ شأنه» فاعل «قال» دوم چه كسي است؟ امام باقر(عليه السلام) است يا غير امام باقر(ع) است، روشن نيست! ولو اينكه ممكن است بگوئيم مراد همان امام باقر(ع) است ولي تصريح به اين ندارد.

اشكال سوم این است كه از كجا ما بگوئيم اين «فانه يمتحن» وقتي مي‌فرمايد «فإذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ فانه يمتحن بريح أو نبت عانته» از كجا بگوئيم اين يمتحن در اينجا  اشاره به «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ» دارد؟ كه به نظر من اشكال اصلي همين است؛ از كجا بگوئيم اين فانه يمتحن در اينجا اشاره به وابتلوا اليتامي دارد و مي‌خواهد آن را براي ما تفسير كند، نه! ممكن است امام(ع) به راوي مي‌فرمايند حالا اگر نسبت به بلوغ او هم شك پيدا كرديد، چون آيه مي‌فرمايد «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» ممكن است سؤال كني كه از كجا بفهميم بلغوا النكاح؟ اين علائمش است. اما نمي‌خواهد بگويد اين معناي وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ است، ما در اينجا قرينه‌اي بر اينكه اين فانه يمتحن براي تفسير وابتلوا باشد هيچ شاهد و قرينه‌اي بر اين معنا نداريم.

اگر ما آمديم اينطور گفتيم «وابتلوا» در آيه شريفه بايد در اين روايت بلا تفسير باشد و بگوئيم امام(ع) راجع به وابتلوا چيزي نفرموده باشند؛ جوابش این است كه همان جايي كه فرمودند «ولا يكون مضيّعاً و لا شارب خمر و لا زانياً» آن مفسرش باشد، چون و لا يكون مضيّعاً يعني ببينيد كه بچه مي‌تواند مال را نگه دارد يا نه؟ تضييع نكند! يك مال ده هزار توماني را با صد تك توماني معامله كند كه اين مي‌شود تضييع در مال، اگر آمديم اين را گفتيم آن «ولا يكون مضيّعاً و لا شارب خمراً و لا زانياً» را قرار بدهيم براي تفسير براي «وابتلوا».

آنچه مهم است فقه الحديث است؛ «من كان في يده مال بعض اليتامي فلا يجوز أن يعطيَ حتّي يبلغ النكاح ويحتلم فإذا احتلم و وجب عليه الحدود و اقامة الفرائض و لا يكون مضيّعاً و لا شارب خمر و لا زانياً فإذا اونس منه الرشد دفع إليه المال و يشهد عليه، فإذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ فاليمتحن» آيا اين اشاره به وابتلوا اليتامي است؟

مرحوم امام خمینی ولو اينكه به صورت احتمال فرمودند كه معلوم نيست اين كلام امام باقر يا امام صادق(عليه السلام) باشد ولي انصافش این است كه در عبارت اين روايت يك اضطرابي وجود دارد! نمي‌شود اين مجموع را امام(ع) فرموده باشد. بگوئيم اول فرموده «لا يجوز أن يعطيه حتّي يبلغ النكاح ويحتلم» بعد مي‌فرمايد «فإذا احتلم» تا «فإذا آنس منه الرشد دفع اليه المال» تمام شد. «فإذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ» قبل از آن دارد «فإذا احتلم» يعني احتلام خودش يكي از علائم بلوغ است و ديگر نياز نيست به «فانه يمتحن بريح ابطه». احتلام هم يكي از علائم است.

يك: فاليمتحن را بخواهيم شاهد بگيريم براي تفسير ابتلا، روشن نيست. دو: قبلاً امام فرموده «فإذا احتلم وجب عليه الحدود» دوباره مي‌گويد «فإذا كانوا لا يعلمون أنه قد بلغ»؟ اين اصلاً وجهي ندارد! امام قبلاً به عنوان يك ضابطه كلي فرمود «فإذا احتلم و وجب عليه الحدود و إقامة الفرائض و... دفع إليه المال، فإذا كانوا لا يعلمون أنّه قد بلغ» اين سازگاري ندارد.

عمده این است كه اين روايت اضطراب دارد، اجمال دارد و نمي‌شود به آن استدلال كرد.

نتيجه این است كه ظاهر روايت اين است كه اين ابتلا مقدمه براي رشد است و اساساً شما ببينيد از نظر عرفي مناسبت بين چه چيز و چه چيزي است؟ آيا مناسبت بين ابتلا و بلوغ است يا بين ابتلا و رشد است؟ آنچه كه مناسبت عرفيّه است بين ابتلا و رشد است، يعني شما بايد صبي را ابتلا كنيد تا ببينيد كه آيا رشيد است يا نه؟ اما نمي‌گوئيد ابتلا كنيد تا ببينيم آيا بالغ است يا نه؟ بلوغ يك زمان معيّني دارد كه واقع هم مي‌شود! به فرمايش مرحوم امام كه ديروز هم خوانديم بلوغ يك چيز واقعي دارد «سواءٌ ابتلي أم لا» اما رشيد بودن، اينكه شما بخواهيد بفهميد اين رشيد است غير از ابتلا راهي ندارد بايد ابتلا كنيم تا بفهميم رشيد است.

بنابراين آيه ظهور دارد «والله العالم» كه ابتلا مقدمه‌ي براي رشد است، اما ابتلا براي كشف بلوغ نيست.

بحثي كه فردا داريم (آقايان روي آن دقت كنيد بحث خيلي مهمي است) این است كه اين «فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» آيا از آيه حكم تكليفي استفاده مي‌شود و اگر حكم تكليفي استفاده مي‌شود آن چيست؟ يا از آيه مسئله‌ي محجوريّت صبي استفاده مي‌شود و سقوط ولايت ولي بعد البلوغ يا رشد؟ يا اينكه از آيه هر دو استفاده مي‌شود؟ كه مطلب خيلي مهمي است و در بحث فقه اثر دارد. بيشتر روي همين «فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا» دقّت بفرماييد كه ان شاء الله فردا عرض مي‌كنيم.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

**********************************

[1] . «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‌‌ الْآيَةَ قَالَ قَالَ مَنْ كَانَ فِي يَدِهِ مَالُ بَعْضِ الْيَتَامَى فَلَا يَجُوزُ لَهُ أَنْ يُعْطِيَهُ حَتَّى يَبْلُغَ النِّكَاحَ وَ يَحْتَلِمَ فَإِذَا احْتَلَمَ وَ وَجَبَ عَلَيْهِ الْحُدُودُ وَ إِقَامَةُ الْفَرَائِضِ وَ لَا يَكُونُ مُضَيِّعاً وَ لَا شَارِبَ خَمْرٍ وَ لَا زَانِياً فَإِذَا آنَسَ مِنْهُ الرُّشْدَ دَفَعَ إِلَيْهِ الْمَالَ وَ أَشْهَدَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانُوا لَا يَعْلَمُونَ أَنَّهُ قَدْ بَلَغَ فَإِنَّهُ يُمْتَحَنُ بِرِيحِ إِبْطِهِ أَوْ نَبْتِ عَانَتِهِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَقَدْ بَلَغَ فَيَدْفَعُ إِلَيْهِ مَالَهُ إِذَا كَانَ رَشِيداً وَ لَا يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَحْبِسَ عَلَيْهِ مَالَهُ» مستدرک الوسائل، ج 13، ص 428، ح[15808]1.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .