موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۸/۸/۱۱
شماره جلسه : ۱۵
-
خلاصه بحث گذشته
-
دیدگاه دوم: تقدیم حجّ بر اداء دَین مطلقا
-
دلیل محقق نراقی بر این دیدگاه
-
اشکال والد معظَّم(قدس سره)
-
پاسخ از اشکال والد معظم
-
دیدگاه محقق خویی(قدس سره)
-
دیدگاه برگزیده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
بحث در این است که اگر کسی پولی دارد که این پول وافی به حج است و به اندازهای است که مستطیع میشود ولی به همین مقدار هم مدیون است، اینجا آیا این پول را صرف در اداء دین کند و در نتیجه بگوئیم دین یا اداء دین مانع از وجوب حج هست و دین مانعیّت دارد یا این که بگوئیم حج مانعیت از دین دارد و یا این که در اینجا مسئله تزاحم است هیچ کدام مانعیت ندارد، یا بگوئیم در بعضی از صور، دَین مانعیت دارد و در بعضی از صور حج مانعیت دارد؟به بیان دیگر، وقتی مسئله طرح میشود قبل از این که اقوال و احتمالات مطرح باشد و انسان توجه به این احتمالات کند از این چند صورت خارج نیست:
1. «إما أن یکون الدین مانعاً عن الحج مطلقا»؛ یعنی کسی که دین دارد اصلاً دیگر مستطیع نمیشود فرض جایی است که این مقداری که دین دارد اگر دینش را داد دیگر پولی برای حج ندارد. بزرگانی مثل مرحوم محقق در شرایع، مرحوم علامه، مرحوم شهید اول در دروس و مرحوم حکیم(قدس سرهم) اینها این مبنا را دارند که «الدین یکون مانعاً عن الحج مطلقا».
2. یک احتمال هم عکس این است که: «الحج یکون مانعاً عن الدین مطلقا»؛ حج مطلقا مانع از دین است. از کلمات مرحوم مقدس اردبیلی این فتوا استفاده شد و مرحوم نراقی هم وقتی کلام اردبیلی را نقل کرد گفت: «و هو الحق»، یعنی در اینجا قائل به وجوب الحج شویم.
3. یک احتمال دیگر این است که هیچ کدام مانعیت ندارد بلکه مسئله تزاحم مطرح است و در مسئله تزاحم باید دید که آیا مرجحات باب تزاحم اینجا وجود دارد یا نه؟ اگر هست، طبق مرجحات باب تزاحم عمل کنیم و اگر نیست مسئله تخییر مطرح باشد.
4. احتمال دیگر آن است که بگوئیم در بعضی از صور و فروض دین مانعیت دارد؛ زیرا در اینجا مجموعاً چهار صورت احتمال دارد: در یک تقسیمبندی دین یا حالّ است یا مؤجل است (دو صورت)، حالّ یا مطالب است یا غیر مطالب (چهار صورت)، مؤجّل یا وثوق به اداءش در زمان خودش هست و یا وثوق به ادای آن نیست (هشت صورت). حالّ یا دائن راضی به تأخیر هست و یا راضی به تأخیر نیست (شانزده صورت)، اینها صوری است که اینجا موجود است.
در فقه فقیه قبل از این که احتمالات را در کلمات ببیند، باید ببیند اینجا صور احتمالات متصوره چیست؟ اینها همینهایی است که گفتیم و البته قبل از تعطیلات اقوال را هم از کلمات مرحوم خوئی گفتیم که ایشان پنج قول ذکر کرد، از کلمات مرحوم والد نقل کردیم که ایشان شش قول ذکر کرد، این محتملات در مسئله است.
بعد از این که اقوال و محتملات را گفتیم، سه دلیل برای کسانی که میگویند دین مانعیت از وجوب حج دارد ذکر کردیم و در هر سه دلیل مناقشه کردیم. حال میخواهیم به بررسی دیدگاه کسانی بپردازیم که میگویند: وجوب حج مانعیت از مسئله وجوب اداء دین دارد، مثل مرحوم اردبیلی یا مرحوم نراقی که در عباراتش یک مقدار صدر و ذیلش مختلف است، یک جا کلام اردبیلی(قدس سره) را نقل میکند و بعد میگوید: «و هو الحق»؛ یعنی وجوب حج بر وجوب اداء دین مقدم است، اما قبلاً هم تحقیق کلام و مختار نراقی را ذکر کردیم، ایشان در دو صورت از صور مسئله تزاحم و تخییر را بیان میکند و در دو صورت مسئله تقدیم حج بر دَین را مطرح میکند.
دیدگاه دوم: تقدیم حجّ بر اداء دَین مطلقا
دلیل محقق نراقی بر این دیدگاه
ایشان میگوید: «لصدق الاستطاعة عرفاً و المستفیضة المصرحه بأن الاستطاعه هی أن یکون له مالٌ یحج به»[1]، بعد مرحوم نراقی یک نکتهای را اینجا میگوید که اگر کسی پولی را قرض کند و این پول به اندازه استطاعت باشد مثلاً اگر در زمان ما سی میلیون تومان برای حج لازم است و کسی سی میلیون را قرض کرد، نراقی(قدس سره) میگوید اینجا بر حسب این روایات استطاعت این آدم مستطیع است؛ زیرا مالک «ما یحج به» است، مالک مالی است که به وسیله آن میتواند به حج برود.
باز نراقی اشاره میکند که در باب قرض مقترض مالک میشود آنچه را که قرض میگیرد و لذا بعد از این که این را قرض گرفت میتواند هبه یا هر تصرفی که خواست انجام بدهد، این ملکیت پیدا میکند. پس الآن اگر بقدر الاستطاعه است، ما میگوئیم مالک میشود در حالی که با پول قرض مالک میشود. من این را به کلام نراقی اضافه میکنم، اینجا این شخص به نفس الاقتراض مستطیع میشود و میگوئیم باید حج انجام بدهد در جایی که خودش این پول را دارد و یک دینی هم به دیگری دارد، این مستطیع است و باید حجّش را انجام بدهد البته در ادامه کلامش به ادله دیگری هم استدلال میکند که آن را بعد خواهیم گفت.
اشکال والد معظَّم(قدس سره)
پاسخ از اشکال والد معظم
اشکال دیگر به کلام مرحوم سید در عروه فرموده و امام خمینی(قدس سره) هم از مرحوم سید تبعیت کرده، سید(قدس سره) میفرماید: «الدین إذا کان حالاً»؛ اگر دین دین حال باشد، این یک. یا مؤجل است زمان دارد ولی اطمینان به این که بتواند در زمان خودش این دین را بدهد ندارد، سید میفرماید در این دو فرض «لم یصدق الاستطاعة»؛ اصلاً استطاعت صدق نمیکند. در جایی که دین حال غیر مطالب است یا حالی است که دائن راضی به تأخیر است، یا مؤجلی است که اطمینان به ادای او در زمان خودش دارد، مرحوم سید میفرماید: در این دو مورد استطاعت صدق میکند.
ما اشکال اول مرحوم والد عبور کردیم و به اشکال دوم ایشان رسیدیم. میگوئیم جناب نراقی مدعا این است که «الدین لایکون مانعاً عن وجوب الحج مطلقا»، اگر دلیلت این است باید تفصیل بدهی، همین تفصیلی که مرحوم سید دارد. ما در بعضی از موارد میتوانیم بگوئیم استطاعت وجود دارد و در برخی موارد ندارد.
مرحوم خوئی میفرماید: ما در فتوا با سید موافقیم و همین تفصیلی که مرحوم سید داده را قائلیم، ولی در استدلال، استدلال سید(قدس سره) را قبول نداریم. ایشان میفرماید: این که میفرمائید در اینجا در دو مورد صدق استطاعت میکند در دو مورد صدق استطاعت نمیکند، در صورتی که دائن مطالبه کند و رضایت به تأخیر ندهد این صدق استطاعت نمیکند.
دیدگاه محقق خویی(قدس سره)
این که گفته شد یک مقداری مسئله مشکل است و دقت میخواهد همین است، یک فقیهی مثل مرحوم سید میگوید: «إذا کان الدین حالاً مطالباً» و دائن راضی به تأخیر نیست، اینجا «لم یصدق الاستطاعة»، آقای خوئی میفرمایند: «یصدق الاستطاعة»؛ آن استطاعتی که در روایات آمده صدق میکند. در روایات میگوید: «له ما یحج به» این هم الآن «عنده ما یحج به» وجود دارد، پس مستطیع است.[3]
میشود گفت تا اینجا مرحوم خوئی عین کلام نراقی(قدس سره) را دارد. ادامه فرمایش خوئی که دلیل را چه میخواهد قرار بدهد یک بحث دیگری است، البته ایشان در همین جلد 26 صفحه 96 در ردّ بر مرحوم نراقی یک مطلب دیگری دارد که در آن نظر دیگری که از نراقی گفتیم؛ چون الآن باید مرحوم نراقی را صاحب دو نظر بدانیم: یک نظر این است که بگوید هیچ تفصیلی در مقام نیست، وجوب الحج مقدمٌ بر دین مطلقا، الآن روی این نظر داریم صحبت میکنیم، ولی روی آن نظری که در دو صورت قائل به تزاحم شده، در دو صورت قائل به تقدیم حج روی آن هم بحث خواهیم کرد، فعلاً خود ما اینجا اظهار نظر کنیم ببینیم آیا واقعاً در روایاتی که میگوید: «له ما یحج به»، اینجا این شخص واقعاً در همین دین حالّ مطالب که راضی به تأخیر نیست، آیا اینجا استطاعت واقعاً صدق میکند یا نه؟
دیدگاه برگزیده
[1] ـ مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج11، ص: 44.
[2] ـ «و يرد عليه ان ما افاده من تحقق الاستطاعة الشرعية المفسرة في المستفيضة بأن يكون له ما يحج به انما يتم لإثبات أصل وجوب الحج لتحقق شرطه و عدم كون الدين مانعا عن الاستطاعة فهو انما يجدي في مقابل السيد في العروة حيث منع صدقها في بعض فروض الدين كما مرت حكايته و اما كونه مجديا لتقدم الحج على الدين مع ثبوت التكليف بالأداء بالإضافة اليه و توجهه اليه فلا فان تحقق الاستطاعة أمر و تقدم الحج على الدين مع توجه التكليف الى المكلف بالنسبة إلى كلا الأمرين أمر آخر لا دلالة للكلام على إثباته نعم الأخبار التي أشير إليها لعلها تكون ظاهرة في التقدم و سيأتي البحث فيها إن شاء اللّٰه تعالى.» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج؛ ج1، ص: 131.
نظری ثبت نشده است .