موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
شماره جلسه : ۶۷
-
خلاصه بحث گذشته
-
دیدگاه برگزیده: رفع واقعی در «رُفِعَ مالایعلمون»
-
اشکالات بر محقق خویی(قدس سره)
-
اشکال دوم
-
اشکال سوم
-
بررسی خطابات قانونیه در مسئله
-
دو نکته پیرامون ایام فاطمیه
-
مطلب اول
-
مطلب دوم
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
سخن در این بود که اگر رفع را در حدیث رفع، رفع ظاهری بدانیم نتیجه برائت میشود و به این حدیث در مسئله برائت میتوان استدلال کرد، اما اگر رفع را رفع واقعی گرفتیم این حدیث دیگر دلالت بر حکم ظاهری برائت ندارد. ما در مباحث اصول به این نتیجه رسیدیم که این رفع، رفع واقعی است نه رفع ظاهری. اولاً خود کلمه «رُفِعَ» یعنی «رُفِعَ واقعاً»، این رفع ظاهری قرینه میخواهد. گفته شد مرحوم خوئی سه قرینه بر رفع ظاهری آورد و مرحوم عراقی دو دلیل آورده است.دیدگاه برگزیده: رفع واقعی در «رُفِعَ ما لایعلمون»
ثالثاً، اصلاً تقسیم حکم به ظاهری و واقعی محل تردید است؛ یعنی اگر یک اصولی تقسیم حکم به واقعی و ظاهری را نپذیرد، این روایت را چطور باید معنا کند؟ بزرگانی مثل خود امام خمینی(قدس سره) (گرچه در بحث حدیث رفع، به این نکته اشارهای نکردند)، مرحوم شاهرودی بزرگ و ما نیز به تبع ایشان، تقسیم حکم به واقعی و ظاهری را نمیپذیرفته و میگوئیم یکی از تقسیمات معروفی که قابل خدشه است این تقسیم است. وقتی این تقسیم را نپذیریم چه معنا دارد که در اینجا یک کلمه بگنجانیم و بگوئیم «رُفِعَ» یعنی «رُفِعَ ظاهراً».
همچنین اشاره شد که حدیث رفع میگوید: احکام برای جاهل فعلیت ندارد و فعلیت احکام مختص به عالم است، البته از نظر انشاء فرقی بین عالم و جاهل نیست، خدای تبارک و تعالی وقتی انشاء کرد هم برای عالم و هم برای جاهل است، اما به مرحله فعلیت که میرسد ظاهر حدیث رفع این است که فعلیت برای عالم است و آن حکم در حق جاهل انشائی و شأنی است.
اشکالات بر محقق خویی(قدس سره)
نکتهای که باید ضمیمه کنیم آن است که این «ما لا یعلمون» فقط اختصاص به حکم ندارد گرچه قاعده اشتراک فقط در حکم است؛ یعنی قاعده اشتراک «الاحکام مشترکةٌ بین العالم و الجاهل»، یعنی عالم به حکم و جاهل به حکم، ولی این «رفع ما لا یعلمون» میگوید: آنچه انسان نمیداند یا حکمش را یا موضوع را، اطلاق دارد. در ما نحن فیه کسی که جاهل است به این که مالش به حد استطاعت رسیده، اینجا باید بگوئیم فعلیت وجوب حج از او برداشته میشود، میگذارد اشهر حج تمام میشود مال تلف میشود و بعد میفهمد که این مالش به اندازه استطاعت بوده، آن زمان که جاهل بوده یا غافل (چون طبق این بیان ما فرقی نمیکند، البته در مسئله حکم تکلیفی فرق دارد، حکم تکلیفی که این عذر دارد، ولی در حکم استقرار فرق نمیکند)، این حکم برایشان فعلیت ندارد و بعد هم که مالی ندارد حج برود لذا وجهی برای استقرار نیست.
در حقیقت ما همان نظر مرحوم میرزای قمی را با این بیان که گفته شد تکمیل میکنیم و شاید مرحوم میرزا نیز رفع را واقعی گرفته و باید هم بگیرد، مثل مرحوم میرزای قمی باید رفع را رفع واقعی بگیرد و بعد بگوید: وقتی جاهل بوده تکلیفی نداشته، وقتی هم که تلف شده پولی ندارد، پس الآن چیزی بر او واجب نیست و استقرار هم معنا ندارد. لذا مبنای ما در این مسئله این شد که در مقابل مرحوم خوئی و همچنین در مقابل سید و امام خمینی، ما نظر میرزای قمی را تقویت میکنیم و این تثبیت میشود با همین بیانی که عرض کردیم.
اشکال دوم
اشکالی که الآن به محقق خوئی(قدس سره) داریم آن است که میگوئیم: کسی که جهل بسیط دارد اصلاً به گوشش نخورده چیزی به نام حجّ، یعنی وجوب حج، جاهل بسیط است، به گوشش نخورده مستطیع باید حج برود، اما غافل میداند مستطیع باید حج برود، اما یادش رفته، چطور میشود که شما در مسئله غافل، استقرار را قبول نکنید، اما در جاهل بسیط استقرار را قبول کنید؟!
مرحوم والد ما همیشه میفرمودند: در فتوا ببینید به چه نتیجهای میخواهید برسید، نباید نتیجهای باشد که خودش واضح الاشکال باشد. مرحوم خوئی میگوید: غافلی که در اثر کثرة الاشتغال یادش میرود که باید حج برود، این حج برایش مستقر نیست اما بر جاهل بسیط بیچاره حج مستقر است و عرفاً جاهل بسیط که وضعش اسوء حالاً از غافل است، این را عقلا توجه دارند، شرع هم حتماً توجه دارد، شرع نمیگوید: تو آدم غافل یادت رفته پس مستقر نیست، اما آن جاهل بسیط را باید پدرش را در آورد!
خلاصه آن که، طبق بیان ایشان جاهل بسیط که اسوء حالاً از غافل است، شما غافل را میگوئید استقرار ندارد اما جاهل بسیط را میگویید استقرار دارد، غیر از آن اشکال اصلی که بر مرحوم خوئی و مرحوم سید و امام خمینی گرفتیم، روی مبنای خودمان است و آن اشکال مبنایی است که ما میگوئیم رفع در اینجا رفع واقعی است.
اشکال سوم
ثانیاً، در جهل مرکب شما به این مسئله تمکن از امتثال استشهاد فرمودید. تمکن از امتثال جاهل مرکب فی زمان الغفلة تمکن از امتثال ندارد، اما این چه ملازمهای دارد با این که بگوئیم بالفعل مکلف نیست؟ میشود بالفعل خطاب به نحوی که از آن توقع امتثال باشد نباشد، اما فعلیت خطاب باشد، یعنی تنجز نیست، اما چرا خطاب نباشد؟! خطاب هست تنجز نیست، تمکن در فرضی است که تنجز باشد اگر ما بگوئیم این یک تکلیف منجزی است میگوئیم این چه منجزی است که قدرت امتثال ندارد؛ یعنی تمکن از امتثال به تنجز ضربه میزند، اما به فعلیت ضربهای نمیزند.
بررسی خطابات قانونیه در مسئله
چرا که تکلیف به حج بر شخص جاهل و غافل فعلیت دارد؛ زیرا طبق مبنای خطابات قانونیه در تکالیف جهل و علم و قدرت و عدم قدرت هیچ کدام نقشی ندارد. لذا در همه فروض باید استقرار باشد؛ یعنی طبق مبنای خطابات قانونیه هم مسئله استقرار است.
پس بر اساس خطابات قانونیه که من دیگر توضیح ندهم و ما بحث مفصلی کردیم و چاپ هم شده فرقی نیست در این که کسی علم به وجوب داشته باشد یا نه، عن تقصیرٍ باشد یا عن غیر تقصیرٍ باشد، هیچ کدام فرقی نمیکند و این وجوب حج فعلیت دارد برای تمام افراد، چه جاهل، چه عالم، چه غافل، این وجوب برای همه فعلیت دارد. لذا روی مبنای امام(قدس سره) باز این مسئله تحکیم میشود و این استقرار تثبیت میشود.
دو نکته پیرامون ایام فاطمیه
در آستانه شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) هستیم و همه باید به هر نحو ممکن مسئله فاطمیه را خیلی با شکوهتر از سال گذشته انجام بدهیم، این وظیفه ماست و یک وظیفه شرعی است نه این که خوب است این کار را انجام بدهیم، ما اگر بخواهیم اسلام تحکیم شود، اگر بخواهیم مکتب اهلبیت علیهم السلام تحکیم بشود، اگر بخواهیم انقلاب تحکیم بشود باید فاطمیه را هر چه قویتر از گذشته توجه کنیم. توجه به دو مطلب لازم است:مطلب اول
من این قضیه را که زیاد هم شنیدید، از همان شب اول 40 شب فاطمه زهرا سلام الله علیها همراه با امیرالمؤمنین علیه السلام دست حسن و حسین را میگرفتند و میآمدند کنار خانه انصار و مهاجر، این کار کمی است؟! به انصار و مهاجر چه میفرمودند؟ میفرمودند: «یا معشر المهاجرین و الانصار انصر الله»؛ خدا را یاری کنید، چه تعبیر عظیمی. راه نیفتادند بروند به انصار و مهاجر بگویند که حق ما را بگیرید حق شوهر من را بگیرید که این هم بود، ولی اساس فرمایش حضرت زهرا(علیها السلام) «انصر الله» بود، خدا را یاری کنید. چرا دست از نصرت خدا برداشتید و دنبال دشمن خدا رفتید، دست از ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برداشتید و سراغ دیگران رفتید. این کم کاری نبوده، چهل شب. تاریخ میگوید 44 نفر قول دادند یاری کنند بعضی از نقلها بیشتر، شب قول میدادند و فردا که قرار میگذاشتند خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیایند چهار پنج نفر بودند، سلمان، مقداد، اباذر، حذیفه و ... بودند.
ما امروز فریاد یاری اسلام را باید از زبان حضرت زهرا(علیها السلام) به دنیا برسانیم، اسلام را یاری کنیم. امروز دشمن و یهود کمر بسته بر این که اسلام را دفن کند و از بین ببرد، اینها 70 – 80 سال پیش آمدند اسرائیل را درست کردند تا به جان اسلام بیندازند به عنوان یک غده سرطانی. اسرائیل به برکت این انقلاب فلج شده میگویند انقلاب چکار کرد؟ اگر این انقلاب نبود امروز بر کشورهای اسلامی یهود داشت حکومت میکرد، امروز اثری از مکه و مدینه و عتبات مقدسه و ... نبود، واقعاً نبود، این شعار نیست!
شما ببینید یک زمانی داعش را آوردند اگر ده روز دیگر گذشته بود اثری از کربلا و نجف نبود، دنبال این بودند که همه اینها را از بین ببرند، به اسم خلافت اسلامی. این انقلاب اسرائیل را فلج کرد بیچاره کرده. امروز روزی است که واقعاً ما طلبهها و حوزههای علمیه و مردم بیشتر اسلام را یاری کنیم، یاری اسلام واقعاً گره خورده به یاری انقلاب و نصرت این انقلاب، کوتاه نیائیم، دشمن روز به روز قویتر میخواهد وارد شود، اذیتهایش را بیشتر کند. من معتقدم هر چه فاطمیه را باشکوهتر برگزار کنیم اثرش در تضعیف دشمن بیشتر خواهد بود، یک اثر معنوی دارد قطعاً آن حضرت عنایت میکند، محبین خودش را، شیعیان خودش، مسلمین را نمیگذارد در مقابل این قدرتهای پوشالی امروز دنیا مورد ذلت قرار بگیرد.
بنابراین فاطمیه هر جا هستید مجالس روضه را با شکوه برگزار کنید، در حقایق تردید نکنید، من در آن جلسه عرض کردم باز هم تأکید میکنم نزدیک به سه دهه است که مراجع بزرگوار ما فریاد فاطمیه را سر دادند، بعد از این فریاد احیای فاطمیه صدها کتاب راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته شده. من یادم هست همان سالها میگفتند چه اثری دارد این پیامها و یا این پیادهرویها؟ این همه کتاب بیرون آمد، صدها کتاب در مقامات حضرت زهرا(علیها السلام) و مصائب و جنایتهایی که بر بیبی وارد شده؛ یعنی به طوری که الآن هیچ تردیدی و هیچ مصیبتی از مصائب حضرت زهرا(علیها السلام) باقی نمیماند. منابع عامه و خاصه همه را ذکر کردند.
مطلب دوم
نظری ثبت نشده است .