درس بعد

بحث ضدّ

درس قبل

بحث ضدّ

درس بعد

درس قبل

موضوع: ضدّ تا آخر واجب تخییری


تاریخ جلسه : ۱۳۸۲/۷/۵


شماره جلسه : ۱۶

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه بحث گذشته

  • فرق بین وجوب و استحباب

  • بررسي بيشتر نظريه مرحوم اصفهاني

  • تحقيق و نظر استاد محترم

  • اشكالاتي بر استدلال اصفهاني

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه بحث گذشته:
مرحوم محقق اصفهاني بر خلاف انچه كه مشهور(مشهور قائل هستند به اينكه بين وجوب و استحباب فرقي وجود ندارد مگر در شدت و ضعف در اراده، وجوب يعني اراده شديده و استحباب يعني اراده ضعيفه) فرمودند كه بين وجوب و استحباب اختلاف در كيفيت اراده و در شدت و ضعف اراده نيست و معتقدند كه همان مرتبه اي از اراده كه در وجوب موجود است همان مرتبه از اراده در استحباب هم موجود است يعني از نظر رتبه فرقي بين اينها نيست و انما الفرق بينهما في الغرض المترتب عليهما، ان غرضي كه مترتب بر اراده وجوبي است با ان غرضي كه مترتب بر اراده استحبابي است،  بينشان فرق وجود دارد.


بررسي بيشتر نظريه مرحوم اصفهاني:
در بحث امروز مي خواهيم ببينيم كه آيا اين نظر مرحوم اصفهاني درست است يا حق با مشهور است؟ در فرق بين وجوب و استحباب آيا بايد كلام مشهور را بگوييم كه فرق بين اينها در اراده ضعيفه و اراده شديده است؟ يا حق با مرحوم اصفهاني است؟ براي نظريه مرحوم اصفهاني ما ابتدا يك مويدي ذكر مي كنيم و ان اين است كه در افعال مباح آنجايي كه انسان يك فعل مباح را به اختيار خودش انجام مي دهد مثلا آب خوردن، كه يك فعل مباحي است در اين فعل مباح اراده وجود دارد اين اراده به سر حد تحريك عضله هم رسيده است و انسان كه خوردن آب براي او مباح است دست را به طرف ليوان مي برد و اين آب را برمي دارد و استفاده مي كند.

در اينجا مرحوم اصفهاني مي تواند از مشهور سوال كند شما كه مي گوييد بين وجوب و استحباب در شدت و ضعف اراده اختلاف وجود دارد در اين فعل مباح هم اراده كه وجود دارد چون كسي كه يك فعل مباح را انجام مي دهد به اراده تكوينيه خودش انجام مي دهد يا شارعي كه يك فعلي را مباح مي كند به اراده تشريعيه ان را مباح مي كند، بنابراين  در اينجا اراده وجود دارد و نمي شود گفت كه اراده وجود ندارد مثلا در اراده تكويني كسي كه ليوان را برمي دارد و استفاده مي كند قطعا اراده وجود دارد آيا اين اراده در فعل مباح با اراده در فعل مستحب با اراده در فعل واجب اينها با هم فرق دارند؟!

مثلا بگوييم در فعل واجب اراده مثلا قوي تر است فعل مستحب يك مقدار ضعيف است در فعل مباح اضعف از ان دو تا است؟!! نه اينچنين نيست، در اراده تكوينيه در افعال مباح، اراده در تمام اين سه نوع فعل علي السويه است چه در فعل لزومي و چه در فعل استحبابي و چه در فعل مباح؛ بنابراين  اراده أي كه به فعل تعلق پيدا مي كند اين اراده علي السويه است پس اختلاف در چه چيزي است؟ اختلاف در غرضي است كه بر اين اراده مترتب مي شود. لذا ما مي توانيم و وجود اراده در اين افعال مباح را به عنوان يك مويدي براي نظريه مرحوم اصفهاني ذكر بكنيم.

تحقيق و نظر استاد محترم:
 تحقيق مطلب اين است كه در اينجا حق با مرحوم محقق اصفهاني است لكن ما با مرحوم اصفهاني در نتيجه موافق هستيم اما چند اشكال به كلام و  دليلي كه ايشان اقامه كرده داريم؛ بدين صورت كه به نظر ما هم بين وجوب و استحباب از نظر مرتبه اراده فرقي نيست بلكه فرق در غرضي است كه بر ان مترتب مي شود مثلا در انجايي كه مولا اراده اش اراده وجوبي است غرضش اين است كه اين عمل ترك نشود در انجايي كه اراده استحبابي است غرضش اين است كه بهتر است اين عمل آورده بشود، كه اگر هم ترك شد با غرض مولي منافات ان چناني ندارد.


اشكالاتي بر استدلال اصفهاني:
اما با استدلال مرحوم اصفهاني موافق نيستيم به جهت اينكه استدلال مرحوم اصفهاني تشبيه اراده تشريعيه به اراده تكوينيه بود بدين معني كه ايشان می‌‌فرمود در اراده تكوينيه انسان هم مي‌‌تواند مراد لزوميه داشته باشد(انجايي كه از تشنگي مي ميرد بايد آب بخورد) و هم مراد غير لزومي، در هر دو صورت اراده اي كه به اين عمل تعلق پيدا مي‌‌كند علي السويه است از نظر مرتبه بينشان فرقي نيست، ايشان اراده تشريعيه را با اراده تكوينيه مقايسه كردند.

اما ما به اين استدلال چند اشكال داريم:


1. ما در مباحث سال گذشته مخصوصا انجا روشن كرديم كه اراده غير از اراده تكوينيه معنايي ندارد و اطلاق و استعمال اراده در اراده تشريعيه يك استعمال غير صحيح است. ما در جاي خودش اثبات كرديم اين تقسيم(كه تقسيم معروف و مشهوري است) كه اراده تنقسم علي قسمين، اراده تشريعيه و اراده تكوينيه، اين حرف اساسي ندارد و اصلا به اراده تشريعيه نمي توان اراده گفت. (تحقيقش را قبلا ذكر كرديم به بحثهاي گذشته مراجعه بفرماييد). بنابراين اين استدلالي كه ايشان فرمودند مبتني بر اين است كه واقعا اراده تشريعيه هم از مصاديق اراده باشد در حالي كه او واقعا از مصاديق اراده نيست.


2. اشكال مهم ديگر بر مرحوم اصفهاني اين است كه ايشان وجوب را اينطور تصوير كردند فرمودند در وجوب شوق مؤكد وجود دارد اراده هست غرض هم هست، در استحباب اين شوق يك مقدار ضعيفتر است. اراده وجود دارد غرض هم وجود دارد!

سوال اين است كه شما مي آييد قبل و بعد اراده را مي گوييد بينش اختلاف وجود دارد در وجوبي و استحبابي مي گوييد هم شوق و هم غرض؛ بدين صورت كه مرحوم اصفهاني فرمودند ما مي گوييم اين اراده ها يكسان است و بين شوقها اختلاف است بين غرضها هم اختلاف است! در حالي كه بر خود اين يك اشكالي هست و ان اينكه كه  اين اراده بالاخره با اين شوقي كه قبل از او هست و با اين غرضي كه بعد از او هست، بالاخره آيا مرتبط است يا نه؟

جواب اين است كه بله اراده يك چيز مستقلي نيست كه در اين وسط قرار داده شده باشد بلكه اراده متاثر از شوق است و غرض هم متاثر از اراده است و اگر شما مي گوييد در وجوب شوق قوي تر است از شوقي كه در استحباب است! در اين صورت اگر شوقها قوي و ضعيف باشد اراده أي هم كه از اين دو متاثر است هم بايد قوي و ضعيف باشد؛ و اگر شوق را هم كنار بگذاريم بالاخره اين غرض كه متاثر از اين اراده هست در اين صورت چطور مي شود كه شما بياييد غرض را قوي تر قرار بدهيد اما بگوييد اراده در اراده وجوبي و اراده استحبابي يكسان است؟


3. اشكال سوم به مرحوم اصفهاني اين است كه ايشان يك كبري را مسلم گرفته و ان كبري اين است كه تمام كيفيات نفساني اختلاف مرتبه دارند هر چيزي كه عنوان كيف نفس است و از كيفيات نفسانيه است شدت و ضعف در ان وجود دارد اختلاف رتبه در ان وجود دارد و مي فرمايند كه ما نمي خواهيم وجود اختلاف رتبه را در اراده انكار بكنيم اراده قوي داريم اراده ضعيف داريم.

اين را ما قبول داريم اما مي خواهيم بگوييم در وجوب و استحباب بين مراتب اراده فرقي نيست ما عرضمان اين است كه با توجه به اينكه تصور را روي مبناي غير تحقيق اگر از كيفيات نفسانيه بدانيم در تصور اختلاف رتبه و شدت و ضعف وجود ندارد هر چيزي را كه شما تصور بكنيد از صغير و كبير لزومي غير لزومي، در مرحله تصور بينشان اختلافي وجود ندارد، لذا اين كه ايشان به نحو كبراي كلي فرمودند تمام كيفيات نفسانيه داراي مراتب هستند اين هم حرف تمامي نيست.


برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .