موضوع: اصالة الاحتياط
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۸/۳۰
شماره جلسه : ۴۰
-
موضوع بحث: تنبیهات بحث دوران بین متباینین؛ تنبیه دوم ـ در معرض ابتلاء مکلف بودن شرط تنجز علم اجمالی است؛ مقام دوم ـ تکلیف ما در شک در ابتلا چیست؟
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
مقام دوم ـ شک در ابتل
همانگونه که پیش از این گفته شد در تنبيه دوم باید از دو مقام بحث شود، مقام اول در شرطيت دخول در محل ابتلا در منجّزيت علم اجمالي است كه اين بحث تمام شد. كساني كه معتقدند داخل بودن در محل ابتلا شرط منجّزيت علم اجمالي نیست، ديگر وارد بحث در مقام دوم نميشوند.اما چنانچه کسی دخول در ابتلا را شرط منجزیت علم اجمالی دانست باید در مقام دوم پیرامون این مسأله كه در صورت شكّ در ابتلا چه بايد کرد،بحث کند. مرحوم محقق نائيني تصوير شك در ابتلا را اينگونه بيان كردند كه گاهي اوقات بعضي از اطراف علم اجمالی در بلادی است که از ما فاصله زیادی داشته و يقين داريم تا آخر عمرمان نه به آن بلاد می رویم و نه به آن اناء مبتلا می شویم. اينجا يقين داريم كه از محل ابتلاء ما خارج است اما از سوی دیگر اين انائي(طرف دیگر) كه در بلد ما موجود است، یقینا داخل در محل ابتلا است. پس باید صورت شك را بياوريم روي بلاد متوسطه، یعنی بلادی که ما نميدانيم آيا اينجا مورد ابتلاي ما واقع ميشود يا خير؟ در حقيقت ايشان در عنوان محل بحث شبهه را منحصر كردند به شبههي مصداقيه، ولو در استدلال و در اثناء بحث گاهي اوقات اشاره ميكنند به اينكه شبهه مفهوميه است ولي مثالي كه بحث را با آن مطرح ميكنند به شبهه مصداقيه اشاره دارد.
صور مختلف شک در ابتلا
در اينجا شك در ابتلا به سه شکل تصوير می شود:
نخست اینکه اگر ما در اصل اين اشتراط شك ك
نيم، اساساً شك كنيم آيا تكليف مشروط به ابتلاء هست يا نه؟
دوم شك در ابتلا به عنوان شبههي مفهوميّه.یعنی مفهوم ابتلا برای ما مشخص نیست ، مفهوم ابتلا از مفاهيمي است كه مردّد است. آيا مفهوم ابتلا این است كه بگوییم اگر مکانی وجود دارد که انسان شاید یک بار در عمرش به آنجا برود ، این از محل ابتلا خارج است ؟ یا بگوییم اگر اصلاً نرود خارج از محل ابتلاست ؟ یا بگوئيم ابتلا آنجايي است كه بتوان به سادگی به آن مکان رفت و دسترسی داشت؟ كداميك از اينهاست؟ پس خودِ مفهوم ابتلا يك مفهومي است كه براي ما روشن نيست، مثل اينكه در اكرم العلماء و لا تكرم الفساق من العلماء كه ميگوئيم فاسق مفهومش مردّد بين آن كسي است كه خصوص كبيره را انجام ميدهد يا مطلق الذنوب، چه كبيره و چه صغيره، پس اين هم عنوان شبهه مفهوميه را در شك در ابتلا پيدا ميكند.
صورت سوم هم شبههي مصداقيه است، شبهه مصداقيه معنايش این است كه مفهوم ابتلا براي ما روشن است اما آيا اين بلدي كه هزار فرسخ با ما فاصله دارد از مصاديق ابتلا ما هست يا نه؟ اين براي ما مردّد است.
مثلاً قديم اينطور بود كه ظروفي كه در خانه همسايه بود امكان ابتلا به آن بود، چون عادت بر اين بود كه اگر كسي مهمان داشت يك مقدار از ظروف همسايه را ميگرفت و بالعكس؛ ولي حالا اينطور نيست. اينجا الآن ميتوانيم بگوئيم اصلاً ظروفي كه در خانه همسايه است از محل ابتلا خارج است، يقيناً خارج است. خود شرايط زمان و مكان هم در اين مسئلهي ابتلا و عدم ابتلا دخالت دارد، حالا بحث در این است كه در موارد شك در ابتلا، اينجا چه بايد كرد؟ آيا ما به اطلاقات ادلهي محرّمات رجوع كنيم، بگوئيم ادلهي محرّمات اطلاق داشته و اطلاقش شامل همهي موارد ميشود، آنكه يقيناً تقييد خورده آنست كه يقيناً خارج از محل ابتلاست. اما آنكه شك داريم به اينكه در محل ابتلا داخل است يا نه؟ تحت اطلاقات ادله باقي بماند.
آيا در فرض شك مرجع اطلاقات ادله است يا اصالة البرائة؟ ما در اطراف علم اجمالي، اگر يك طرف را يقين داريم كه از محل ابتلا خارج است، گفتيم در طرف ديگر اصالة البرائة را جاري ميكنيم، حالا اگر يك طرف براي ما مشكوك باشد، ما شك داشته باشيم كه آيا اين داخل در محلّ ابتلا هست يا نه؟ آيا در اينجا منجّزيت تكليف به اطلاق خودش باقي است و در نتيجه اطلاق ادلهي تكليف اجتناب از طرف ديگر را واجب ميكند؟ يا اينكه نه، اينجا باید نسبت به طرف ديگر اصالة البرائه را جاری کنیم.
اقوال فقها
مرحوم شيخ در رسائل و به طبع ايشان مرحوم نائيني در فوائد الاصول و به طبع اين دو بزرگوار مرحوم آقاي خوئي در مصباح الاصول ميگويند بايد اصالة الاطلاق را در اينجا جاري كرد و به اطلاقات ادله تمسّك ميكنند. مرحوم آخوند اطلاق را در اينجا نميپذيرد و اصالة البرائهاي ميشود.
دلیل مرحوم نائینی
در كتاب فوائد
الاصول مرحوم نائيني قبل از اينكه به مسئلهي اطلاقات تمسّك كند دليل ديگري را هم
ذكر ميكند و بعد در آخر يك فتأمّل ميآورد، آن دليل این است كه درست است ما قبول
كرديم كه دخول در محلّ ابتلا از شرائط تنجیز است، اين يك. درست است كه قاعده اين
است با شكّ در قيد شما شكّ در اصل تكليف داريد. اگر در يك جا ندانيد كه اين تكليف
قيدش موجود است يا موجود نيست؟ با شكّ در قيد مرجع شكّ شما به شكّ در اصل تكليف
است. اگر شارع آمد يك تكليفي را مقيّد به يك شرطي كرد، وجوب حج را مقيّد به استطاعت
فرموده. در جايي كه شما شك در استطاعت داريد به اين معناست كه شك داريد اساساً اين
وجوب براي شما ثابت است يا ثابت نيست؟! اما ميفرمايند در ما نحن فيه يك جهتي وجود
دارد كه ما نبايد از قاعدهي شك در تكليف استفاده كنيم بلكه بايد مسئله را ببريم در
شك در مسقط. نبايد ما نحن فيه را از مصاديق شك در ثبوت تكليف قرار بدهيم و برائتي
بشويم بلكه بايد مانحن فيه را از موارد شك در سقوط تكليف قرار بدهيم و آن جهت چيست؟
ميفرمايند علم به ملاك.
در موردي كه مكلّف علم به يك ملاك دارد اما شك در قدرت دارد،حالا چه شك در قدرت عقلي و يا شك در قدرت عادي كه همين ابتلاء است. اين علم به ملاك او را ملزم به اتيان ميكند، ملزم به امتثال ميكند، شما شنيديد كه فقها در موارد شك در قدرت عقلي همه احتياطي هستند، الآن اگر مولا يك تكليفي را متوجه شما كرد و شما شك داريد كه آيا قادر بر امتثال او هستيد يا نه؟ عقلا از شما نميپذيرند كه بگوئيم من تكليف را كنار ميگذارم چون شك در قدرت دارم، من در منزل مينشينم و دست روي دست ميگذارم ميگويم چون شك در قدرت دارم تكليف را كنار ميگذارم و ترك ميكنم، عقلا اين عذر را نميپذيرند. ولو شك در قدرت طبق مبناي مشهور از شرايط عامهي تكليف است و با شك در شرط شما شك در مشروط ميكنيد، ولي مع ذلك احتياط را واجب ميكنند، در قدرت عادي هم نائيني ميفرمايند همينطور است.
همانطور كه با شك در قدرت عقلي احتياط لازم است، در قدرت عادي هم در شك در ابتلا هم احتياط لازم است، چرا؟ لوجود العلم بالملاك، نائيني ميگويد و اين از مستقلات عقلي است، عقل ميگويد در جايي كه ملاك مُلزمه وجود دارد و مكلّف علم به اين ملاك ملزمه دارد بايد تكليف را انجام بدهد. مثلاً يك سنگ بزرگي است كه علم دارم به اينكه مطلوب مولا به نحو الزامي است كه من اين سنگ را از روي زمين بردارم، من شك دارم كه آيا ميتوانم اين سنگ را بردارم يا نه؟ اينجا به مجرّد شك نميتوانم بگويم حالا كه شك داشتم دست به اين سنگ نميگذارم و كنار ميروم، عقلا اين را از انسان نميپذيرند. عقل مستقل الزام ميكند كه تكليف را انجام بدهد. حالا شروع ميكنم به برداشتن سنگ، اگر توانستم فبها، اگر نتوانستم اين را بعداً به عنوان عذر قبول ميكنند. يعني در موارد شك در قدرت اقدام لازم است، حالا اگر محقق شد فبها و اگر نشد آنگاه عقل انسان را معذور ميدارد. الآن در ما نحن فيه هم اينطور بگوئيم كه حالا در اطراف علم اجمالي نسبت به يك طرف من شك دارم آيا داخل در محل ابتلاي من هست يا نه؟ روي همين بيان بگوئيم عقل ميگويد ملاك در طرف ديگر وجود دارد، لوجود العلم بالملاك اجتناب از طرف ديگر واجب است، كه عرض كردم اين بيان ديگر ربطي به اطلاق ندارد. گفتيم نائيني غير از آن استدلالي كه شيخ كرده خودش يك استدلال ديگري آورده براي اينكه در موردي كه نسبت به يك طرف از اطراف علم اجمالي ما شك داريم كه داخل در محل ابتلا هست يا نه؟ نسبت به طرف ديگر اجتناب واجب است لوجود العلم بالملاك. بعد هم فتأمّل دارند.
در فتأمّل مرحوم نائيني چيزي نگفتند، مرحوم كاظمي خراساني (مقرر) در حاشيه ميگويد بعد از درس به مرحوم نائيني عرض كردم آنجايي كه طرف ديگر يقيناً از محل ابتلا خارج است هم همين حرف را بزنيد و بگوئيد نسبت به طرف ديگر علم به ملاك داريم و همين در ثبوت تكليف كافي است و نائيني هم پذيرفته است. اين نقض را كه مقرّر محترم بر ايشان وارد كرده ايشان ميفرمايد اين نقض را مرحوم نائيني پذيرفته و اگر هم اين نبود فتأمّل دلالت بر اين داشت كه مرحوم نائيني اين دليل را قبول ندارد.
دلیل شیخ انصاری
ابتدا دليل شيخ را توضيح بدهيم و بعد مجموعاً اشكالاتي كه آخوند و ديگران بر نظر ایشان وارد کرده اند را توضیح خواهیم داد. حال اگر شيخ بتواند اين سه اشكال را جواب بدهد كلام اش حاكم ميشود و بايد به اطلاقات تمسّك كنيم.
بيان شيخ اين است: ما يك «إجتنب عن النجس» داريم، در اينكه اين اطلاق دارد ترديدي نيست، ما باشيم و اجتنب عن النجس ميگويد مطلقا چه نجسي كه داخل در محل ابتلا هست و چه نجسي كه داخل در محل ابتلا نيست. اطلاقش شامل هر دو صورت ابتلا و عدم ابتلا ميشود. عقلاً مخصّصي به ميدان ميآيد، عقل ميگويد اگر يك نجسي از محلّ ابتلا خارج باشد تكليف به او قبيح است، حالا يا بگوئيم عقل و يا استهجان عقلي و يا استهجان عرفي كه حالا اينجا آوردند روي مسئلهي عقل. كما اينكه قبلاً هم آن لغويّت و تحصيل حاصل و ... را ملاك در توضيح عقلي قرار ميداديم. عقل ميگويد اگر يك طرف از محل ابتلا خارج شد، تكليف به او قبيح است، اين هم مخصص عقلي.
اگر اين مخصص ما شبههي مفهوميه داشته باشد، يعني ابتلا را اگر يك جوري معنا كنيم دايرهاش وسيع است، اگر ابتلا را به نحو ديگري معنا كنيم بگوئيم ولو در طول عمر يك بار گذر ما به اين ظرف بيفتد، اين ظروف آن نقطهي دوردست دنيا را هم شامل ميشود، اما اگر بگوئيم ابتلا يعني آنكه عادتاً مورد استفاده واقع ميشود، با يك بار در طول عمر نميشود، عادتاً در معرض استفادهي ماست، معناي ابتلا كداميك از اينهاست؟ شبهه مفهوميه است، مفهوميهي مرددهي بين أقل و الأكثر است، اگر ابتلا را يك جور معنا كنيم دايرهي ابتلا زياد ميشود و مخصّص كم ميشود، اگر ابتلا را به نحو ديگري معنا كنيم دايرهي عدم ابتلا زياد ميشود و مخصّص زياد ميشود، شبهه شبههي مفهوميه است، مردّد است بين اقل و اكثر. منتهي چون مخصّص مخصص لبّي است و لفظي نيست، عقل آمده و آن را تخصيص ميزند، مخصص لبّي صدمهاي به ظهور عام در عموم نميزند، عام را از عموم نمياندازد، پس ما در مورد مشكوك به عموم عام رجوع ميكنيم، به اطلاق مطلق مراجعه ميكنيم.
عرض كردم در اينجا سه اشكال وجود دارد كه فوائد الاصول مرحوم نائيني را ببينيد كه انشاءالله اين سه اشكال را هم فردا بيان ميكنيم.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نظری ثبت نشده است .