موضوع: اصالة الاحتياط
تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۳/۱۰
شماره جلسه : ۱۲۸
-
اصالت الاحتیاط؛ مقام دوم– دوران بین اقل و اکثر؛ دوران بین اقل و اکثر در شبهات موضوعیه
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
دوران بین اقل و اکثر در شبهات موضوعیه:
آخرين مطلبي كه قبل از ورود به تنبيهات مطرح ميشود بحثب اقل و اكثر ارتباطي در شبهات موضوعيّه است. مباحثي كه تا به حال مطرح شد، در مورد اقل و اكثر ارتباطي در شبهات حكميّه بود، يعني آنجايي كه منشأ شبهه شارع مقدّس است. ما نميدانيم كه خداي تبارك و تعالي سوره را جزء نماز قرار داده يا خير؟ فلان شيء را شرط قرار داده يا خير؟ از اينها تعبير به شبهه حكميّه ميشود. ولي شبهه موضوعيّه آن است كه منشأ شبهه اشتباه در امور خارجيّه باشد. آيا اقل و اكثر در مورد شبهات موضوعيّه معنا دارد يا نه؟
مرحوم شيخ انصاري اعلي الله مقامه الشريف در كتاب رسائل ميفرمايند مثال اين مورد در جايي است كه مولا امر ميكند به يك مفهومي كه آن مفهوم از حيث مفهوميّت مبيّن است اما از حيث مصداق مردّد بين الأقل و الأكثر است. مثلاً اگر مولا در يك كفارهاي امر به صيام يك شهر هلالي كرده، شهر هلالي يعني شهري كه مبدأش هلال است، آن وقت ما نميدانيم شهر هلالي در عالم خارج 29 روز است يا 30 روز؟ و مثال دیگر آنجايي است كه مولا امر به طهارت ميكند، و نميدانيم كه آيا اين جزء جزء محقق طهارت - مثل وضو و غسل- در عالم خارج هست يا نيست؟
دیدگاه مرحوم نائینی:
مرحوم نائيني ميفرمايند مرحوم شيخ انصاري اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه را طوري مطرح كرده كه به مسئلهي شك در محصّل برميگردد و ولو در موارد ديگر يعني در اقل و اكثر در اجزاء، اقل و اكثر در شرايط، اقل و اكثر در موانع، در آنها قائل به برائت شده است. اما در اقل و اكثر در شبهات موضوعيّه چون مسئله را به بحث شك در محصّل برميگرداند، لذا قائل به احتياط شده است. مرحوم نائيني خطاب به شيخ انصاری می گوید: گويا شما نتوانستيد اصلاً اقل و اكثر در شبهات موضوعيّه را تصوير كنيد. باز يك مثالي زديد كه به همان مسئلهي شك در محصل برگردد، ما براي شما اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه را طوري تصوير ميكنيم كه به مسئلهي شك در محصّل برنگردد و تعبيري كه مرحوم نائيني دارند این است که گويا مرحوم شيخ از اين موردي كه الآن ما ميخواهيم بيان كنيم، غفلت كردهاند و اگر اينرا مورد توجه قرار ميدادند، مانحن فيه را به شكّ در محصّل برنميگرداندند. عبارت نائيني اين است « و كأنّه - قدّس سرّه - غفل عن ذلك أو تخيّل عدم إمكان وقوع الشكّ في نفس متعلّق التكليف بين الأقلّ و الأكثر لأجل الشبهة الموضوعيّة».
سپس مرحوم نائینی در مقام تصویر بحث اقل و اکثر در شبهات موضوعیه مي گوید: تحقيق این است كه دوران بين اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه در جايي است كه تكليف به يك موضوع خارجي تعلّق پيدا كند. ولو نائيني تصريح به اين نكرده ولي ميخواهد بگويد به عنوان يك قضيهي خهارجيّه مطرح باشد. تصريح به اين نكرده ولي بعيد نيست از عبارتش اين مطلب در بيايد. ميفرمايند اينكه ما ميگوئيم اقل و اكثر در شبههِ موضوعيّه، در جايي است كه تكاليف به يك موضوع خارجي تعلّق پيدا كند، مولا ميگويد، «اكرم العلماء يا أهن الفساق»، اين را به عنوان يك تكليف ميآورد.
دايرهي اكرام به لحاظ دايرهي علما در عالم خارج مختلف ميشود، هر مقدار عالم بيشتر باشد لزوم و وجوب اكرام بيشتر ميشود، حالا اگر ما در عالم خارج ميدانيم زيد، عمرو، بكر و خالد عالماند، يعني اينطور بگوئيم كه در عالم خارج ده تا آدم هستند كه از اين تعداد ما يقين داريم نُه نفرشان عالماند، در دهمي شك داريم عالم است يا نه؟ فرض این است كه تكليف به همين موضوع خارجي تعلّق پيدا كرده است. نُه تا را يقين داريم عالماند، در نفر دهم شك داريم كه اين عالم هست يا نه؟ اگر عالم باشد وجوب اكرام دارد و اگر نباشد وجوب اكرام ندارد، اينجا ميشود دوران بين اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه منشأش هم همين اختلاط افكار در عالم خارج است و ربطي به شرع ندارد، ما نميدانيم كه آيا اين زيد عنوان عالم را دارد يا ندارد؟ ميفرمايند اين بهترين مثال فرضي است براي عنوان دوران امر بين اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه.
ميفرمايند از نظر خود اقل و اكثر فرقي نميكند كه اين عام مجموعي باشد يا استقراقي، اگر گفتيم اكرم العلماء عام استقراقي است اين را مكرر شنيديد كه تكليف به تعداد هر عالمي انحلال پيدا ميكند، انحلال كه پيدا كرد ميشود اقل و اكثر استقلالي. اگر گفتيم اين عام عام مجموعي است مولا ميخواهد اين علماي موجود در عالم خارج مجموعاً اكرام شود ميشود اقل و اكثر ارتباطي، يعني عام استغراقي سبب ميشود كه اين اقل و اكثر استقلالي بشود و عام مجموعي سبب ميشود كه ارتباطي بشود، براي اينكه در عام مجموعي ما يك تكليف بيشتر نداريم، اين يك تكليف را نميدانيم به اين ده تا معاً وارد شده يا به اين نُه تا وارد شده است.
مطلبي كه نائيني دارد و اين جهت سبب شد كه اين بحث را متعرض شويم؛ ميفرمايد امثلهي دوران بين اقل و اكثر در شبههي موضوعيه در فقه بسیار زیاد است. مثال ميزنند به «لا تصلي فيما لا يؤكل لحمه» ميفرمايند، اگر گفتيم لباس غير مأكولٌ له مانعيّت دارد، روي اين فرض. ميفرمايند همانطوري كه نواهي نفسي انحلال دارد، اگر مولا فرمود لا تشرب الخمر اين به تعداد خمرهاي موجود در عالم انحلال پيدا ميكند، نواهي غير نفسي يعني نواهي غيري هم انحلال دارد. «لا تصلي فيما لا يؤكل لحمه»؛ يعني در اين لباس نماز نخوان، لباس دوم غير مأكول لحم هم لا تصلي، سومي هم لا تصلي و به تعداد افراد. حالا يك مصلي هست كه پنج تا لباس دارد، يقين دارد چهار تاي آن غير مأكولٌ لحم است، نميداند پنجمي هم غير مأكولٌ لحم است يا نه؟ اينجا باز نائيني ميفرمايد چون عدم تلبّس به غير مأكولٌ لحم قيد براي صلاة شده اين دوران بين اقل و اكثر ميشود در شبههي موضوعيه نسبت به اين چهار تا لباس كه عنوان اقل را دارد نهي آمده، اما نسبت به پنجم نميداند نهي آمده يا نه؟ دوران بين اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه است. پس نسبت به لباس پنجم كه شك دارد برائت جاري ميكند و بعد از آن با آن لباس ميتواند نماز بخواند و ميفرمايند اين بحث در بحث لباس مشكوك کارایی دارد. كه يكي از بحثهاي فقهي مشكل كه از قديم الأيام در بحث صلاة، همراه با چالش وجود داشته و مباني اصولي دارد، همين بحث لباس مشكوك است.
من يادم ميآيد مرحوم والد ما رضوان الله تعالي عليه ميفرمودند ما درس مرحوم آقاي بروجردي ميرفتيم كه تقريباً من جوانترين شخصي بودم كه در آنجا حضور پيدا ميكردم يا در بين افرادي كه سنشان كم بود يكي هم ايشان بوده! ايشان از 19 سالگي تا 28 سالگي درس مرحوم بروجردي رفتند و ميفرمودند من درس ايشان را مينوشتم، مرحوم بروجردي رسيدند به لباس مشكوك، اين علمايي كه سنشان از ما بيشتر بود و در حاشيهي مرحوم آقاي بروجردي بودند بين خودشان گفته بودند كه يقيناً فلاني ديگر قدرت نوشتن اين بحث را ندارد چون بحث خيلي سنگيني است، فرمودند اين مطلب يك جوري به گوش من رسيد كه در بيت مرحوم بروجردي اين حرف زده شده، فرمودند من اتفاقاً آن را دقيقتر و مفصلتر نوشتم و يك جزوهِ مستقل كردم و فرستادم خدمت آقاي بروجردي، ايشان هم بعد از يك مدتي ملاحظه فرمودند و يك پول خيلي مفصلي هم ضميمه كردند و برگرداندند كه ميفرمودند آنها براي ما سبب خير شدند.
علي ايّ حال بحث لباس مشكوك بحث خيلي مشكلي است، شما ببينيد همين موردي كه اينجا هست ما از اين راه اصولي وارد شويم كه بگوئیم دوران امر بين اقل و اكثر ارتباطي است يا غير ارتباطي؟ در شبهه موضوعيّه اين اثرش این است كه با اين لباس شخص ميتواند نماز بخواند. اگر ما اين لباس غير مأكول را به عنوان مانع تلقي نكنيم، نائيني ميفرمايد اگر گفتيم شرط لباس مصلّي این است كه از مأكولٌ لحم باشد، نگفتيم غير مأكول لحم مانع است بلكه گفتيم شرط نماز مصلي این است كه مأکول اللحم باشد ميفرمايند چون در شرايط انحلال ديگر وجود ندارد، موانع يعني چون عنوان عدمي دارد، عدم قيد مأكولٌ لحم قيد صلاة است، عدم دومي هم قيد براي صلاة است اما نميگوئيم اين لباس مأكولٌ لحم هم شرط است،آن هم شرط است و سومي هم شرط است، ميفرمايند چون انحلال در شرايط راه ندارد آن وقت اينجا مسير بحث عوض ميشود.
بنابراين ميفرمايند نه تنها ما ميتوانيم اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه را تصوير كنيم بلکه مثالهای زیادی از این بحث در فقه داریم.
اشکال مرحوم عراقی:
مرحوم محقق عراقي در جلد سوم نهاية الأفكار صفحه 408 به مرحوم نائيني حمله کرده و می گوید، شما به شيخ انصاری نسبت غفلت داديد و اين فرضي كه مطرح كرديد كه اگر تكليف به يك موضوع خارجي تعلّق پيدا كند مثل اكرم العلماء، در عالم خارج هم علما را ندانيم نه يا ده تا هستند ميشود اقل و اكثر، عراقي فرموده اين يك موردي نيست كه مخفي بر اصاغر اين فن واقع شود تا چه رسد به اينكه بر مرحوم شيخ مخفي واقع شود، ولي حالا اين تعبير درستي نيست بالأخره ما وقتي عبارات شيخ را در رسائل ميبينيم اين فرضي كه مرحوم نائيني براي اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه كردند در كلام شيخ نيست و نميتوانيم بگوئيم حالا كه نيست شيخ در اينجا اين را نفرموده، حالا نميخواهيم بگوئيم تعبير غفلت هم تعبير خوبي است ولي حالا شيخ اين را مطرح نكرده و لذا حق با مرحوم محقق نائيني است، به نظر ما هم امكان اقل و اكثر در شبهه موضوعيّه وجود دارد، تصويرش هم همين است كه مرحوم نائيني فرموده و عجيب این است كه خود مرحوم عراقي هم اين را قبول دارد، يعني در اقل و اكثر در شبههي موضوعيّه به همين مثال اكرم العلماء خود مرحوم عراقي هم قبول دارد و در نتيجه اين واقع شده و ما بايد در فقه ببينيم امثلهاش در كجاها مطرح ميشود.
مرحوم شيخ در مثال روزه كه ميزند مثال روزه شك در محصل است، مولا فرموده يجب عليك صيام شهرٍ هلالي، ما نميدانيم شهر هلالي 30 روز است يا 29 روز كه اين ميشود شك محصل.هذا تمام الكلام در اقل و اكثر ارتباطي.
از اينجا تنبيهات اقل و اكثر شروع ميشود، عرض كردم قرار شد آقايان هم تأملي بكنند. ما به نظرمان اين رسيده كه از اينجا تا اول استصحاب دو تا قاعدهي فقهي مهم است يكي قاعده ميسور است و يكي قاعده لاضرر، ما اگر خدا توفيق بدهد در بحثهاي ماه رمضان كه شايد بيش از ده سال است كه اين بحثها را داريم، در خيلي از اين ماه رمضانها يكي از قواعد فقهيه را بحث كرديم، البته الآن دو سال است كه داريم فروع علم اجمالي را ميگوئيم كه بحثهاي خيلي مهمي است كه من يك وقتي گفتم واقعاً اگر كسي بخواهد يك كارگاه اجتهادي را يك دوره ببيند بايد فروع علم اجمالي را ببيند، اين فروع خيلي در عالم واقع كاربرد ندارد اينكه كسي بعد از نماز شك ميكند يك سجده از ركعت دوم و يك سجده از ركعت چهارم از او فوت شد چكار بايد بكند؟ اين خيلي نادر است ولي به قدري ضوابط و قواعد فقهي و اصولي و قاعدهي استصحاب، اشتغال، برائت، تخيير، قاعده لا تعاد، قاعده ... اينها اينقدر مهم است كه همه آنجا جريان پيدا ميكند، حالا ما بالأخره اين قاعدهِ لاضرر و قاعده ميسور را ان شاء الله بتوفيقٍ من الله تبارك و تعالي بحث خواهيم كرد و اين تنبيهات و يك مقداري از بحث خاتمةٌ في شرايط الاصول را هم ميتوانيم يك وقت ديگري بحث كنيم و سال آينده را از اول استصحاب شروع كنيم.
خدا را شكر ميكنيم و فكر ميكنم امروز جلسه 129 اصول بود و در سال جاري 129 جلسه داشتيم گاهي اوقات بعضي از سالها 110 جلسه بوده 105 جلسه بوده ولي امسال يك مقداري بيشتر شد كه از اين جهت واقعاً خدا را شاكريم. نكته دوم این است كه از مهمترين و لازمترين مسائلي كه آقايان بايد در اين تعطيلات داشته باشيد مروري بر اين مباحث است، اين هم مراتب دارد حالا به اختلاف مرتبه آقايان انجام بدهند، يك مرتبهاش این است كه اين جزواتي كه هست را يك دور بخوانيد، براي اينكه اين بحثهايي كه امسال گفته شد مثل يك نهالي است كه تازه كاشته شده، اگر بلا فاصله مرور كرديد مثل این است كه اين نهال را به موقع آبياري كرديد و اين باقي ميماند، اما اگر اين مرور را نكنيد فرّار است. براي خودِ من هم فرار است ، لذا جزء برنامههايتان قرار بدهيد يك دور اين را بخوانيد. مرتبهي دومش این است كه واقعاً ببينيد كه در هر بحثي نظر خودتان چيست؟ بحثهاي مختلفي كه ما امسال داشتيم كه بحثهاي بسيار مهم در علم اجمالي و دوران بين متباينين بود، يك آراء جديدي هم بود كه ما در مباحث ارائه كرديم، اينها را جدا كنيد، خودتان هم اظهار نظر كنيد. اين از كارهايي است كه واقعاً لازم است ان شاء الله در تابستان انجام دهید. بين اين بحثها اگر يكي دو ماه فاصله بشود ذهن آدم ديگر فعال بودن در حين بحث را نخواهد داشت.
نكته سوم برنامهريزي براي سال آينده است، يكي از اشكالاتي كه در حوزه ما وجود دارد این است كه طلبه وقتي سال آينده شروع ميشود ميگويد برويم ببينيم چه بحثي را داشته باشيم؟ در حالي كه پايان هر سالي بايد شما معيّن كنيد سال آينده من ميخواهم يك فقه بخوانم و يك اصول. تا حالا ده سال است كه من درس خارج خواندم، مباحث فقهي چي گذراندم و چه چيز را لازم دارم؟ اصول را چي گذراندم و چي را لازم دارم؟ اينها را برنامهريزي كنيد و پيش مطالعه داشته باشيد، طلبه بايد براي خودش برنامه داشته باشد. بنابراين شما هم يك برنامهاي را حتماً براي سال آيندهتان داشته باشيد.
نكته بعد كه پيشنهادي است كه فرمودهاند؛ ما امسال در اصول بعضي از مسائل را گفتيم، حالا در همين دوران بين اقل و اكثر كه يكي از آقايان گفت من اين بحث را به عربي تماماً نوشتم و قرار شد پيش من بياورد. اگر از مباحث سال گذشته، حالا هر بحثي را خود آقايان انتخاب كنيد، اگر در هر كدام، حالا نميگوييم تمام مباحث. مثلاً همين بحث اقل و اكثر را مستقلاً بنويسيد آنچه كه در درس گفته شده، آنچه كه در بعضي از كتابها هست كه ما نرسيديم همه را بگوئيم ولو اينكه غالب مطالب را ما بيان كرديم، ولي بقيه را هم ببينيد و خودتان هم تحقيق كنيد، اظهار نظر كنيد، اول سال آينده واقعاً اگر مقالاتي در اين مباحث اصول سال گذشته، شما ببينيد ما در بحث اينكه آيا اصول عمليّه در اطراف علم اجمالي جريان پيدا ميكند يا نه؟ قائل به تخيير شديم، اين خلافاً للمشهور. البته گفتيم نائيني ميفرمايد عجيب این است كه در زمان ما خيلي شايع شده و طرفدار زيادي پيدا كرده است. همين موضوع بسيار مهم است كه آيا اصول عمليّه در اطراف علم اجمالي جريان دارد يا نه؟ مسئلهي اقتضا و عليّت را مفصل مورد بحث قرار داديم.
نظری ثبت نشده است .