درس بعد

مكاسب محرمه/ مستثنيات اعيان نجسه و متنجسه

درس قبل

مكاسب محرمه/ مستثنيات اعيان نجسه و متنجسه

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۹/۴


شماره جلسه : ۲۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • مالیت عصیر عنب از نظر مرحوم شیخ (ره)

  • فرمايش مرحوم آقاى خوئى ‏قدس سره‏

  • ماليت عصير عنب از نظر شيخ

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

ادامه بحث بيع عصير عنب:
بحث در بيع عصير عنب، در صورتى كه غليان پيدا بكند و «لم يذهب ثلثاه» بود. چون عرض كرديم كه اگر عصير عنب غليان پيدا نكند مسلم بيعش جايز است. اگر غليان پيدا بكند و ذهاب ثلثين بشود باز بيعيش جايز است. امّا در فرضى كه عنوان نجاست را دارد، فرضى است كه غليان پيدا می‌‌كند و دو ثلث او از بين نرفته و ذهاب ثلثين نشده است. بحث حرمت و بحث نجاست عصير عنب را در جلسه قبل عرض كرديم. و بنابر اين كه اين عصير عنب اگر غليان پيدا بكند و دو ثلث او از بين نرود می‌‌خواهييم ببينيم كه آيا بيعش جايز است يانه؟ برخى از فقهاء فرموده‌‌اند محل كلام در آنجايى است كه بوسيله آتش غليان پيدا می‌‌كند، امّا اگر بنفسه غليان پيدا كرد، باز حكم خمر  را دارد، همانطورى كه بيع خمر جايز نيست، بيع عصير عنب «اذا غلا بنفسه» اين هم جايز نيست. 

فرمايش مرحوم آقاى خوئى ‌‌قدس سره‌‌ : 

مرحوم آقاى خوئى در كتاب مصباح الفقاهة فرموده‌‌اند: محل كلام در عصير عنب (كه آيا بيعش جايز است يا جايز نيست) آنجايى است كه «غلا بالنار» به سبب آتش غليان پيدا بكند، امّا اگر بنفسه غليان پيدا كرد اين حكم خمر را دارد. اين بحث مبتنى است بر اين كه در بحث نجاست و حرمت ما بگوييم كه آيا اگر بنفسه غليان پيدا كرد خمر هست يانه؟ در رواياتى كه در باب عصير وارد شده است عمدتاً مسأله غليان بالنار مطرح است.

امّا غليان بغير نار حكم خمر را دارد و در حرمت، نجاست و عدم جواز بيع تمام احكام خمر را دارد. و همانطورى كه درباب خمر، خمر تا ماداميكه خل نشود، مادامى كه سركه نشود آنجا مسأله بيع و...مطرح نمى ‌‌شود، عصير عنب «ذا غلا بنفسه» تا ما داميكه خل نشود بيعش جايز نيست. بعبارت اُخرى مسأله ذهاب ثلثين را كه مطرح می‌‌كنيم در جايى است كه غليان بالنار است، با آتش غليان پيدا می‌‌كند، تا مادامى كه ذهاب ثلثين نشده نجس است، خوردنش هم حرام است و ذهاب ثلثين اين را پاك می‌‌ كند و بيعش هم صحيح است. امّا آنجايى «اذا غلا بنفسه» ذهاب ثلثين مطرح نيست آنجا مادامى كه تبديل به خل نشود بيعش جايز نيست.

پس روشن شد طبق رواياتى كه در مانحن فيه داريم اين موضوع غليان، غليان «بالنار» است. حالا می‌‌خواهييم ببينيم يك عصير عنب كه به نار غليان پيدا كرده و ذهاب ثلثين نشده است، آيا بيعش جايز است يانه؟ در اين فرض نجاست مطرح است، حرمت مطرح است، و احتمال سوم اين است كه بگوييم ماليت ندارد. اگر بتوانيم اين سه مانع را جواب بدهيم مسأله حل می‌‌شود. قبل از اين كه مسأله نجاست را عنوان كنيم، براى اين كه بيع عصير عنب «اذا غلا بالنار» آيا صحيح است يا صحيح نيست؛ اول بايد از نظر قواعد بحث كنيم بعد از نظر روايات خاصه‌‌ى كه در خصوص عصير عنب وارد شده است بحث بكنيم. 

اما از نظر قواعد:

قبلاً مكرر بيان كرديم، كه اولاً: خود نجاست من حيث هى هى مانعيت ندارد. اگر يك منفعت محلله‌‌ى بر عين نجس مترتب باشد بيعش جايز است.

ثانياً: دليل بر اين كه شى‌‌ء نجس را نمی‌‌توان مورد معامله قرار داد اين  تعبيرى است كه در روايت تحف العقول وجود دارد كه: «او شى‌‌ء من وجوه النجس» يا شى‌‌ء از عناوين نجاسات. اگر كسى سند روايت تحف العقول را نپذيرد نوبت به استدلال به متن نمی‌‌رسد؛ امّا ما كه سند روايت تحف العقول را پذيرفتيم، حالا ما اين عبارت «او شى‌‌ء من وجوه النجس» را چطورى معنا كنيم؟ عصير عنب - اذا غلا بالنار و لم يذهب ثلثاه - اين نجسٌ، آيا اين مصداق براى «او شى‌‌ء من وجوه النجس» نيست؟ ما می‌‌گوييم نه، مصداق براى او نيست؛ چرا نيست؟

دو وجه دارد، يك وجه اين است كه ظاهر اين عبارت «او شى‌‌ء من وجوه النجس» يعنى شى‌‌ء كه حقيقتاً نجس است، نه نجاست عرضى دارد؛ لذا اگر يادتان باشد در بحث بيع متنجس گفتيم به اين تعبير روايت تحف العقول نمی‌‌شود استدلال كرد، «او شى‌‌ء من وجوه النجس» يعنى آنى كه حقيقتاً از مصاديق نجس است. امّا اينجا عصير عنب كه حقيقتاً نجس نيست، يك نجاست موقتى و عارضى دارد. عصير عنب قبل از غليان طاهر است، و در حين غليان و قبل از اين كه ثلثين او از بين برود نجس است، ثلثينش كه از بين رفت دو مرتبه همين مايع، همين عصير پاك می‌‌شود.

باز در اين عبارت «او شى‌‌ء من وجوه النجس» اين نكته را عرض كنم كه در ادامه روايت آمده است: «لان ذلك كله منهى أكله أو شربه» اين منهى ظهور در نهى مطلق دارد، نه نهى - فى حالة دون حالة - دم أكل و شربش مطلقا نهى برايش وارد شده است، بول و غائط و ميتة نهى وارد شده است، امّا در عصير عنب می‌‌گويم قبل از غليان می‌‌شود خورد، بعد از غليان و بعد از ذهاب ثلثين باز می‌‌شود خورد، لذا در باب عصير عنب نهى بصورت مطلق نداريم. امّا حرمت: می‌‌گوييم: «عصير عنب اذا غلا و لم يذهب ثلثاه حرامٌ» اين صغرى،  كبرى چيست؟ «ان اللّه اذا حرم شيئاً حرم ثمنه». پس معامله‌‌اش بخاطر حرمت جايز نيست، اينجا بحث نجاست نيست، می‌‌گوييم عصير عنب اين چنينى حرامٌ و كبرى «ان اللّه اذا حرم شيئاً حرم ثمنه» پس اينجا بايد معامله‌‌اش حرام باشد.

جواب، اولاً: برخى قبول ندارند كه سند اين روايت نبوى درست باشد.

دوماً: بر فرض اين كه سند اين روايت درست باشد، اين عبارت «ان اللّه اذا حرم شيئاً» را گفتيم ظهور دارد در آن منفعتى كه حرام است، يعنى اگر كسى بخواهد خمر يا بول را بخاطر آن منفعت محرمه‌‌اش بفروشد، امّا اگر يك منفعت محلله‌‌ى داشته باشد اشكال ندارد. ما در متن اين روايت، و در فقه الحديث اين روايت به اين نتيجه رسيديم ان اللّه اذا حرم شيئاً حرمت معامله بر آن را، به همان جهتى كه منفعت محرمه دارد؛ اگر اين را بفروشند بخاطر آن منفعت محرمه‌‌اش حرام است و معامله‌‌اش باطل. امّا اگر به جهات منافع محلله باشد اين اشكالى ندارد.

ثالثاً: ان اللّه اذا حرم شيئاً شامل حرمت ذاتى می‌‌شود و عصير عنبى حرمت ذاتى ندارد، بلكه حرمت عرضى دارد. نجاست و حرمت خيلى مهم نيست، آنچه كه مهم است مسأله ماليت است، برخى گفته‌‌اند كه آيا اين عصير عنبى وقتى نجس  و حرام شد ماليت ندارد و در چيزى كه ماليت منتفى است خريد و فروشش معنا ندارد، براى اين كه أكل مال به باطل می‌‌شود؛ و چيزى كه ماليت ندارد اگر شما بفروشيد و در مقابلش پول بگيريد أكل مال به باطل می‌‌شود.

ماليت عصير عنب از نظر شيخ :
اولاً در اين رابطه مرحوم شيخ انصارى در كتاب مكاسب مى فرمايد: به نظر ما مال است، كى گفته مال نيست؟ براى اين كه عصير عنب قبل از آنى كه غليان پيدا كند مال بوده و بعد از اين كه غليان پيدا كرد و لم يذهب ثلثاه، ما شك می‌‌كنيم ماليتش از بين رفت يانه؟ استصحاب بقاء ماليت می‌‌كنيم؛ می‌‌گوييم يك زمانى مال بود حالا شك می‌‌كنيم ماليت دارد يا ندارد؟ استصحاب می‌‌كنيم بقاء ماليت را.

می‌‌گوييم شايد نجاست و حرمت ماليت اين را از بين برده؛ می‌‌فرمايد اصل اين است كه به سبب نجاست از ماليت خارج نمی‌‌شود و بعد فرموده كه بلى اين مالٌ امّا وقتى نجس می‌‌شود يك مال معيوب است، عيب پيدا كرده است، و مى ‌‌فرمايد: شاهد بر اين كه اين مال است اينكه اگر غاصبى آمد عصير عنب را غصب كرد، بعد از غصب رفت او را با آتش در او غليان ايجاد كرد و شد «مغلى» حالا كه شد مغلى الان آيا عين همين را بايد به مالك برگرداند؟ يا بگوييم نه، حالا كه غليان پيدا كرده است، اين از ماليت خارج شده است و در حكم تالف است؟ شيخ مى ‌‌فرمايند نه، اگر غاصبى عصير عنب را غصب كرد و برد او را غليانش داد اين از ماليت خارج نمی‌‌شود.

مرحوم شيخ اينجا سه حكم دارد، می‌‌فرمايند: 1) وجب رده - با اين كه غليان در او ايجاد كرده است خود عصير را بايد بر گرداند.2) و وجب غرامة الثلثين. و غرامت دو ثلث را هم بايد بپردازد، چون بالاخره اين الان بدرد نمی‌‌خورد تا زمانى كه دو ثلثش از بين برود. 3) بايد اجرت العمل ذهاب ثلثين را هم بدهد؛ غاصب آمده عصير عنب را از خانه اين آقا دزديده برده دو دقيقه آتش زير او روشن كرده يك غليانى به وجود آمده. در يك روايتى هم دارد كه از امام سؤال می‌‌كنند غليان چيست؟ امام(ع) می‌‌فرمايند: غليان اين است كه «يصير اسفله اعلى ، اعلاه اسفله» غليان در آن به وجود آورده است منتها هنوز لم يذهب ثلثاه، حالا می‌‌خواهد برگرداند به مالك، مالك بايد پول بدهد به يك نفرى كه اين را ببرد تا ذهاب ثلثين بشود، پس اين غاصب هم بايد خود مال را رد كند، هم بايد غرامت الثلثين را بدهد، اين عصير عنب سه كيلو بوده‌‌  بعد از غليان و ذهاب ثلثين می‌‌شود يك كيلو، پس بايد پول آن دو كيلوى ديگر را هم بدهد، غرامت اجرت العمل  را هم به مالك بپردازد.

اشكالات مرحوم ايروانى بر شيخ:
مرحوم ايروانى با اين كه سن كمى داشت و ظاهراً در سن 45 سالگى از دنيا رفتند، امّا اين حاشيه‌‌ى با اين عظمت را از خودش به جاى گذاشته است، و ايشان بر بسيارى از مطالب مرحوم شيخ اشكال می‌‌كنند، كه برخى از اين اشكالات در عبارات بزرگان ديگر هم آمده است، منتها نگفته‌‌اند كه اين را مرحوم ايروانى گفته است. اولين اشكال اين است كه شماى مرحوم شيخ كه می‌‌فرماييد بايد غرامت الثلثين را بدهد، چرا غرامت الثلثين بايد بدهد؟ چه بسا بعد از آنى كه اين عصير عنب دو ثلثش از بين رفت، چه بسا قيمت بيشتر بشود؛

بعبارت اخرى ايشان می‌‌فرمايد: اگر در اينجا بعد از ذهاب ثلثين قيمتش كم بشود، بگوييم سه كيلو بوده سه هزار تومان، حالا كه شده يك كيلو قيمت آن شده هزارتومان، اينجا بايد غرامت الثلثين را بدهد. امّا ممكن است بعد از ذهاب ثلثين قيمتش بيشتر بشود، و قيمت آن يك كيلو بشود پنج هزارتومان، ديگر آن اجرت العمل داخل در اين می‌‌شود، چه وجهى دارد كه بيايد اينجا غرامت الثلثين را بدهد؟ باز بعبارت اخرى می‌‌فرمايد: اگر بخواهيم بگوييم ضامن است، ضامن ما به التفاوت بين عصير مغلى و عصير غیر مغلى است، اگر كم می‌‌شود، اگر قيمتش يك مقدارى كم شد بايد ما به التفاوت را بدهد، تازه بايد ما به التفاوت بدهد نه غرامت الثلثين را؛

الان اگر يك كسى سه كيلو عصير عنب دارد، غاصب آمده غصب كرده و برده غليان در او بوجود آورده و دو ثلثش ازبين رفته، سه كيلو عصير كيلوى هزار تومان می‌‌شود سه هزار تومان، روى بيان شيخ اين يك كيلو كه باقى مانده است بايد رد كند به مالكش دو هزار تومان هم بايد به مالك بر گرداند؛ چون می‌‌ گويد غرامت الثلثين، امّا مرحوم ايروانى می‌‌فرمايند نه، اقوا اين است كه اين ضامن ما به التفاوت بين عصير مغلى و غير مغلى است، يعنى چه؟ يعنى اگر در اينجا اين غليان پيدا كرد، قبلاً سه هزار تومان بود بعد از اين كه ثلثينش رفت اگر نقصان پيدا كرد شد دو هزار و پانصد تومان، اين مابه التفاوت 500 تومان را بايد بپردازد.

اين در صورتى است كه نقصان پيدا كند عبارت اين است می‌‌فرمايند: «بل وجب دفع تفاوت قيمت العصير مغلياً و غير مغلى ان نقص بالغليان» اگر با غليان قيمتش كم بشود، بعد فرموده ظاهر اين است كه قيمت نه تنها كم نمی‌‌شود بلكه چه بسا اضافه هم بشود، يعنى اين سه كيلو كه سه هزار تومان بود الان شده يك كيلو ممكن است كه يك كيلو قيمتش چهار هزار تومان باشد.

اشكال دوم: نسبت به استصحاب است كه شما ملاحظه بفرماييد. اشكال سوم: مرحوم شيخ در مكاسب بين آنجايى كه عصير عنب بنفسه غليان پيدا می‌‌كند و خمر می‌‌شود و بين جايى را كه با آتش غليان پيدا می‌‌كند يك فرقى را بيان می‌‌كند كه باز به آن فرق هم اشكال می‌‌كنند. 

حاشيه مرحوم ايروانى در سه جلد چاپ شده است در جلد اول صفحه 45 به بعد را ملاحظه كنيد تا ما اشكالات مرحوم ايروانى را ببينيم كه آيا درست است يانه؟ و بعد از آن به بررسى روايات  خاصه می‌‌پردازيم.


و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.

برچسب ها :

بيع عصير عنبی غلیان عصیر با آتش غلیان عصیر به نفسه نظر محقق خویی در مورد عصیر عنبی بيع عصير عنب از لحاظ قواعد حرمت عرضى عصير عنبى ماليت عصير عنب ماليت عصير عنب از نظر شيخ انصاری مراد از غليان اشكالات ايروانى بر شيخ در مورد غصب عصیر عنبی ضمانت غصب عصیر عنبی

نظری ثبت نشده است .