درس بعد

مكاسب محرمه/ مستثنيات اعيان نجسه و متنجسه

درس قبل

مكاسب محرمه/ مستثنيات اعيان نجسه و متنجسه

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۹/۸


شماره جلسه : ۲۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • استدلال به روايت أبي بصير

  • فرمایش مرحوم خویی در رابطه با وثاقت علی بن ابی حمزه بطائنی

  • نظر استاد پيرامون ترجمه علي بن ابي حمزه بطائني

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بحث روايت أبي بصير

بحث در روايت ابي بصير بود که مقداري در مضمون و دلالت اين روايت بحث کرديم . در سند اين روايت عرض کرديم دو نفر مورد بحث هستند : قاسم بن محمد جوهري و علي بن ابي حمزه بطائني، که در رجال دو تا علي بن ابي حمزه داريم، يکي علي بن ابي حمزه ثمالي و يکي علي بن ابي حمزه بطائني .


ترجمه علي بن ابي حمزه بطائني

چون براي بعضي از آقايان راجع به علي بن ابي حمزه شبهه بود، عرض مي کنم که علي بن ابي حمزه بطائني از افرادي است که بعنوان يکي از رؤساي واقفيه مطرح است . در مورد علي بن ابي حمزه چند مطلب وجود دارد؛ يک مطلب اين است که آيا از واقفي بودن بعدا ً برگشته يا نه؟ مرحوم کشي در کتاب رجال دو روايت نقل مي کند - که آن دو روايت هم ضعيف السند است - که گويا مي خواهند از آن دو روايت استفاده کنند که علي بن ابي حمزه بطائني بالاخره از واقفي بودن خودش بر گشته و معتقد به امامت امام رضا(ع) و امامت اولاد آن حضرت شده است . که عرض کرديم در هر دو روايت يا بعضي از آنها ارسال وجود دارد و بعضي از آنها هم ضعيف السند است .


شواهد وثاقت علي بن ابي حمزه بطائني

يک بحث ديگر اين است که آيا موثق است يا نه؟ يک قول ضعيفي براي توثيق علي بن ابي حمزه وجود دارد، برخي قايل هستند به اين که علي بن ابي حمزه موثق است و قرائني اقامه کرده اند .


شاهد اول

از جمله قرائن مثلا اين است که گفته اند در بعضي از کتب رجال آمده که «له اصل» يا «له کتاب» . اينکه اصلا اگر راجع به توثيق و يا عدم توثيق يک راوي حرفي زده نشده است، بلکه فقط نوشته شده است «له اصل» يا «له کتاب» - که «اصل» در اصطلاح علم درايه و رجال، مهمتر از «کتاب» است - آيا خود اين عبارت، دال بر توثيق است يا نه؟ کثيري از بزرگان قايل هستند که اين توثيق نيست، فقط مرحوم وحيد بهبهاني(ره) - آن مقداري که من يادم است - در فوائد رجاليه شان مي گويند اين لفظ از الفاظي است که ازآن مدح استفاده مي شود، اما غالب قبول ندارند . راجع به علي بن ابي حمزه هم يکي از شواهد و قرائن اين است که راجع به ايشان گفته اند «له اصل».


شاهد دوم

شاهد دومي که ايشان ذکر کرده اند اين است که علي به ابي حمزه در اسناد کامل الزيارات واقع شده است، و علي بن قولويه صاحب کتاب کامل الزيارات، در اول کتابش نوشته شده است که «لا يروي الا عن الثقات» ، نوشته که احاديثي که در اين کتاب کامل الزيارات نقل مي کنم، من نقل نمي کنم و روايت نمي کنم مگر از افرادي که موثق هستند، که به اين اصطلاحا ً «توثيق عام» مي گويند . آن وقت آيا اين توثيق عام اعتبار دارد يا اعتبار ندارد؟ خود همين محل بحث است . - و تأکيد مي کنم که آقايان در هر روايتي، سند را کاملا ً مراجعه کنيد، يک مقدار اين گونه نکات رجالي را هم راجع به سند ببينيد تا کم کم بحث رجال براي شما ملکه شود - در اسناد کامل الزيارات علي بن ابي حمزه آمده است و توثيق عام دارد . برخي از بزرگان و تقريبا ً عده زيادي از علماء، اين توثيق عام را کافي مي دانند و مي گويند همين کفايت مي کند.


فرمايش محقق خوئي(قده)

مرحوم آقاي خوئي(قدس سره ) در همان اوايل مباحث فقهي شان توثيق عام را قبول داشت و آنچه که در اسناد کامل الزيارات آمده را پذيرفته اند و روايات فقهي زيادي را که راوي آن در اسناد کامل الزيارات يا تفسير علي بن ابراهيم، واقع شده است روي اين مبنا پذيرفته اند ، و فتاواي زيادي هم بر طبق همين داده اند، اما در اواخر عمر، از اين مبنايشان بر گشتند و فرمودند که ما نمي توانيم بر اين توثيق عامي که ابن قولويه نسبت به اسناد کامل الزيارات کرده اعتماد کنيم . - و لازمه اين برگشت اين است که از خيلي از فتاوايي که بر طبق اين رواتي که در اسناد کامل الزيارات هستند دست بردارند، و اينطور هم نقل شده است که ايشان گروهي را معين کردند که فتاوايي که مبتني بر رواياتي است که رواتش در اسناد کامل الزيارات است، بررسي و جدا کنند -

علي بن ابي حمزه يکي از افرادي است که در اسناد کامل الزيارات قرار گرفته و از اين جهت اگر کسي توثيق عام را بپذيرد، که ما هم در جاي خودش توثيق عام را پذيرفتيم و گفتيم فرقي نمي کند که نجاشي بگويد «فلان ثقه» يا علي بن ابراهيم يا ابن قولويه در اول کتابش بگويد «من هر روايتي که در اينجا آوردم فقط از ثقات نقل کردم» ، اگر توثيق عام مورد قبول واقع شود، علي بن ابي حمزه توثيق عام دارد . اما نسبت به علي بن ابي حمزه اگر ما باشيم و اين توثيق عام در اسناد کامل الزيارات، مسأله اي نيست اما معارض دارد، نسبت به علي بن ابي حمزه برخي از بزرگان گفته اند که «علي بن ابي حمزه کذاب متهم» ، اين تعبير کذاب و متهم، با آن توثيقي که ابن قولويه بعنوان توثيق عام کرده معارضه مي کند.


نظر استاد پيرامون ترجمه علي بن ابي حمزه بطائني

نتيجه اين مي شود که علي بن ابي حمزه از نظر رجالي ضعيف است . مرحوم علامه(قده) هم در رجالش تصريح مي کند به اينکه «ضعيف جدا ً» ، که تعبير «جدا ً» هم دارد. منتها چنانچه در جلسه گذشته گفتيم ؛ آن رواياتي که علي بن ابي حمزه قبل از واقفي بودنش تحمل و نقل کرده است آن روايات قابل قبول است. علي أي حال مسأله رجاليش اين است و مسأله عمل به رواياتش هم با همين بياني است که گفتيم .


تذکر به اهميت علم رجال

باز تکرار مي کنم که حتما ً مراجعه به رجال داشته باشيد و الا قدرت استنباط پيدا نمي کنيد . بالاخره بايد اسناد روايات را بررسي کنيد، شما همين امروز مراجعه کنيد به کتب رجالي، «قاموس الرجال» تستري را ببينيد، «معجم الرجال» مرحوم آقاي خوئي را ببينيد ، و کتابهاي رجالي زيادي که الان بحمد الله وجود دارد ، اين کتاب هاي رجالي در قديم نبوده، علماي ما اين مقدار تسلط بر رجال داشتند ، «معجم الرجال» موسوعه اي عظيم در رجال است و همين «قاموس الرجال» مرحوم تستري تحقيقات بسيار خوبي دارد. مثلا ترجمه علي بن ابي حمزه بطائني را ببينيد که علي بن ابي حمزه بطائني کي به دنيا آمده و کي از دنيا رفته، شيخ روايتش چه کسي بوده، چه کسي از او روايت نقل مي کرده ، چه زماني واقفي شده، آيا از واقفي بودن برگشت يا برنگشت، و آيا رواياتش قابل اعتماد هست يا نه؟ خيلي از روايات هست که علي بن ابي حمزه در سند آن روايات وجود دارد و ما اگر بخواهيم همه آنها را کنار بگذاريم، آن نتيجه را دارد . خودتان کلمات را ملاحظه کنيد و ببينيد چه کسي راجع به ايشان قدحي ذکر کرده است و چند نفر راجع به ايشان اظهار نظر کرده اند، چه کسي گفته کذاب و چه کساني نگفته اند کذاب، يکي گفته متهم است و بقيه نگفته اند . آخر الامر از مجموع اين کلمات رجاليين نتيجه بگيريد که علي بن ابي حمزه موثق است يا ضعيف است . اين را يادداشت کنيد که بعدا ً در روايات ديگر بر طبق همين نظر خودتان پيش برويد .


فرمايش مرحوم امام(ره) پيرامون مدلول روايت

نسبت به مدلول روايت چند نکته را عرض کرديم . يکي از نکاتي که در کلمات امام(رضوان الله عليه) آمده است، اينکه در مکاسب محرمه، امام(ره) فرمودند که اين روايت از قبيل شرط محقق موضوع است و شرط محقق موضوع مفهوم ندارد. شما در اصول الفقه يا در معالم خوانديد اگر کسي گفت «ان رزقت ولد فاختنه»، اينجا هيچکس نمي گويد «ان لم ترزق ولداً فلا تختنه». از مواردي که در آنجا بيان کردند که مفهوم ندارد همين تعابيري است که از آن به شرط محقق موضوع تعبير مي کنند . يعني «ان رزقت ولدا ً فاختنه» . اگر خدا ولدي به تو داد او را ختنه کن، اگر به تو ولدي نداد، موضوع وجود ندارد، پس مي شود شرط محقق موضوع . امام(ره) فرموده اند در اين روايت اينطور بود که «اذا بعته قبل ان يکون خمرا ً و هو حلال فلا بأس»، مفهوم «اذا بعته فلا بأس» چيست؟ «اذا لم تبعه» يعني اگر او را نفروختي، اگر نفروختي که بحثي وجود ندارد.


نقد استاد بر فرمايش مرحوم امام(ره)

به نظر ما اين فرمايش، تام نيست. در اين روايت دارد «اذا بعته قبل ان يکون خمراً و هو حلال»، اين شرط مثل «ان رزقت ولدا ً»  نيست. منطوق اين شرط اين است «اذا بعته قبل الخمرية فلا بأس» ، مفهومش اين است «اذا بعته بعد الخمرية». لذا اين جمله از جملاتي که محقق موضوع باشد نيست . پس اين اشکال مرحوم امام(ره) وارد نيست. - مجال نيست همه آن نکاتي که در اين فقه الحديث، امام(ره) فرموده اند عرض کنم، حتما ً خودتان مراجعه بفرماييد -.


ادامه فرمايش مرحوم امام(ره)

نکته دومي را که امام(ره) فرموده اند اين است که بعيد نيست که در اين روايت از قبيل تعدد شرط و وحدت جزاء باشد. شما در اصول خوانديد «اذا خفي الاذان فقصر و اذا خفيت الجدران فقصر»، آنجا بحث مي کنند که اين دو شرط و يک جزاء را آيا با «و» جمع کنيم و بگوييم معنايش اين است «اذا خفي الاذان و الجدران»، يا بگوييم «اذا خفي الاذان او الجدران» - که بحث مفصلش را ما در بحث مفاهيم در علم اصول در سال گذشته داشتيم - اما نتيجه اي که خود امام(رضوان الله عليه ) در علم اصول به آن رسيده اند مي فرمايند در اينطور موارد اجمال به وجود مي آيد و بايد به اصول عمليه رجوع کنيم . آن وقت مي فرمايند بعيد نيست که اينجا هم همينطور باشد؛ روايت اين است «اذا بعته قبل ان يکون خمرا ً و هو حلال فلا بأس»، اين مي شود دو شرط و يک جزاء . به اين نحو که «اذا بعته قبل ان يکون خمرا ً فلا بأس»، «اذا بعته و هو حلال فلا بأس» ، «فلا بأس» مي شود جزا، که دو شرط پيدا مي کند . لذا اصلا روايت اجمال پيدا ميکند و بايد روايت را کنار بگذاريم .


نقد استاد بر فرمايش مرحوم امام(ره)

اين فرمايش امام هم فرمايش درستي نيست. براي اين که روشن است که در اين روايت، اين «و هو حلال»  يا نتيجه براي «اذا بعته قبل ان يکون خمرا ً» است، يعني اگر وقتي که اين خمر نيست آنرا فروختي، نتيجه اش اين است که در وقتي که حلال است آنرا فروختي «لا بأس» و يا اينکه قيد آن است، قيد او يعني چه؟ يعني قبل از خمريت دو صورت دارد، قبل از خمريت، عصير عنب اگر غليان پيدا نکند حلال است، و اگر غليان پيدا کند حرام است، اين است که «اذا بعته قبل الغليان فلا بأس» اين قيد است و نتيجه اين مي شود که مفهومش دلالت دارد بر اين که اگر کسي بعد از غليان بفروشد حرام است. پس به نظر ما اين «و هو حلال» شرط دوم نيست، بلکه يا نتيجه عبارت قبل و يا قيد براي آن است، که باز ظهور در قيديت دارد «اذا بعته قبل ان يکون خمرا» اگر غليان پيدا نکند حلال است و اگر غليان پيدا کند حرام است، مي گويد «و هو حلال» يعني قبل از غليان. پس روايت مي گويد اگر غليان نداشته باشد بيعش حلال است، مفهومش اين مي شود اگر غليان دارد بيعش حرام است. پس مثلا مفتاح الکرامه که فتوا مي دهند به اين که بيع عصير عنب بعد از غليان حرام است مي توانند به مفهوم اين روايت تمسک کنند . منتها عرض کرديم اين روايت ضعف سندي دارد .


نتيجه بحث تا اينجا

نتيجه اين شد که تا اينجا سه روايت نقل کرديم بر اين که بيع عصير عنب بعد الغليان حرام است، هر سه روايت از نظر دلالت بحثي ندارد، مخصوصا ً روايتي که از أبي کهمس بود «اذا غلا فلا يحل بيعه»، که گفتيم اين «اذا غلا» اطلاق هم دارد، يعني «غلا بنفسه أو غلا بالنار» ، اما ملاحظه کرديد که هر سه روايت از جهت سندي اشکال دارد.


نظر استاد در بيع عصير عنب بعد از غليان

پس ملاحظه فرموديد روايات از نظر سندي اشکال دارد و نمي شود به اين روايات اعتماد کرد . نتيجه اين مي شود که همانطوري که قواعد اقتضا مي کند بيع عصير عنب بعد از غليان اشکالي ندارد. ما در اينجا به همين نتيجه مي رسيم که از روايات هم دليل معتبري بر اين که بيع عصير عنب بعد از غليان حرام است نداريم و اين بحث تمام مي شود .

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.



برچسب ها :

بیع عصیر عنبی روایت ابی بصیر در مورد بیع عصیر عنبی بررسی سند روایت ابی بصیر در بیع عصیر عنبی ترجمه علي بن ابي حمزه بطائني شواهد وثاقت علي بن ابي حمزه بطائني نظر محقق خوئي در مورد اسناد کامل الزيارات وجود علي بن ابي حمزه بطائنی در اسناد کامل الزيارات تذکر به اهميت علم رجال شرط محقق موضوع نظر امام خمینی پيرامون مدلول روايت ابی بصیر در مورد بیع عصیر

نظری ثبت نشده است .