موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۱۲
شماره جلسه : ۷۸
-
استدلال مرحوم امام(ره) بر حرمت بیع هیاکل عبادت و نقد استاد بر فرمایش امام (ره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
استدلال مرحوم امام(ره) بر حرمت بيع هياکل عبادت
مرحوم امام(رضوان الله عليه) در كتاب مكاسب محرمه در استدلال بر حرمت بيع هياكل عبادت (حرمت تكليفى و حرمت وضعى)، بيانى غير از بيان ديگران دارند، البته در آخر میفرمايند كه آيات و روايات هم براين معنا دلالت دارد. ايشان فرمودهاند : «لاينبغى الاشكال فى حرمة بيعها و بطلانه فى الصورة التى يترتب عليها الحرام» در صورتى كه حرام بر آن مترتب میشود، يعنى جايى كه صليب يا صنم را بفروشند براى اينكه ديگرى عبادت كند، ترديدى در حرمت تكليفى و بطلان نيست، «لاستقلال العقل بقبح ما يترتب عليه عبادة الاوثان» - ايشان بحث را از طريق احكام عقليه مطرح کردهاند و ميفرمايند - عقل هر آنچه را كه عبادت غير خدا بر آن مترتب است قبيح ميداند. يعنى اگر كسى بخواهد سنگى را عبادت كند، عقل اين عبادت را قبيح میداند، عقل میگويد «هذا قبيح مستقلاً».بعبارة اخرى اين طور نيست كه بعد از اينكه ما خدا را پذيرفتيم، خدا به ما امر كرده که اوثان را نپرستيد و ما بخاطر امر خدا اوثان را نپرستيم، بلکه عبادت اوثان امرى است كه عقلاً قبيح است، عقل میگويد اين بت كه لا يضر و لا ينفع ، براي چه پرستش ميكنيد؟ بعد میفرمايند «بل قبح تنفيذ البيع و ايجاب الوفا بالعقل المترتب عليه عبادة غير الله» میفرمايند كه اگر خداوند بخواهد اين حکم عقل را تنفيذ كند و بفرمايد اين معامله صحيح است و وجوب وفا را متوجه کساني كند كه هياكل عبادت را مورد معامله قرار دادهاند، اين هم قبيح است.
عقل میگويد قبيح است كه خدا بگويد اين معامله صحيح است و قبيح است كه ما بگوييم خداوند اين معامله را تنفيذ كرده است. اين نحوه استدلال در كلمات ديگران نبود، كه از راه حكم عقلى مستقل بيان کنيم، حكم عقل منحصر به حسن عدل و قبح ظلم كه نيست، يكي از موارد آن همين است كه عبادت غير خدا قبيح است، معاملهاى هم كه روى هياكل عبادت براى غير خداست، شارع نمیتواند تنفيذ كند.
بعد فرمودهاند «بل لو ادّعي احد القطع بان الشارع الاقدس الذى لا يرضى ببيع الخمرو شرائها و عصرها و لعن بايعها و و مشتريها و حرم ثمنها و جعله سحتاً لا يرضى بذلك فى الصنم و لا يرضى ببيعه» - مرحوم امام(ره) در اين قسمت دوم میخواهند تنقيح مناط قطعى كنند، تنقيح مناط ظنى در استدلالات فقهى ما قابل قبول نيست، اهل سنت تنقيح مناط ظنى را هم قبول دارند اما در اينجا تنقيح مناط قطعى است - میفرمايد شارعى كه بيع خمر را قبول ندارد و بايع و مشترى خمر را لعن كرده، اين شارع بايد نسبت به بيع صنم نيز راضى نباشد، «بل يستفاد من الادلة ان تحريم ثمن الخمر و سائر المسكرات و تحريم بيعها للفساد المترتب عليها و معلوم ان الفساد المترتب على الاوثان و بيعها و شرائها ام جميع المفاسد» اگر کسي سؤال كند كه به چه ملاكى شارع، خمر را حرام كرده و به چه ملاكى بيع خمر باطل است؟
مىفرمايند ما يقين داريم به خاطر آن فسادى است كه در خمر مترتب است. بعد میفرمايد آيا فسادى كه بر عبادت وثن مترتب است از فساد خمر بيشتر نيست؟ سپس میفرمايند «بل يظهر من الروايات المنقولة عن رسول الله(ص) و أبى جعفر(ع) و أبى عبدالله(ع) مستفيضة أن مدمن الخمر كعابد وثن» در روايات ميفرمايند كسى كه دائم الخمر است مثل كسى است كه بت میپرستد، لذا از اين روايات استفاده میكنيم كه «ان عبادته شر منه يترتب عليها فوق ما يترتب عليه فكيف يمكن ذلك التشديد فى الخمر لقلع الفساد دون الاوثان»، در ادامه میفرمايند «مضافاً الى دلالة الروايات العامة المتقدمة كروايت تحف و غيرها».
مجموعاً دو يا سه مطلب مهم در اين فرمايش امام(رضوان الله عليه) هست. مطلب اول اينكه براى اينكه بگوييم بيع صنم حرام است به حرمت تكليفيه و حرمت وضعيه، اصلاً نيازى به هيچ دليل لفظى نداريم، بلكه خود عقل استقلالاً عبادت اوثان را قبيح ميداند، و شارع هم اگر بخواهد بيع چنين صنمى را تنفيذ كند عقل اين را قبيح میداند.
نقد استاد بر فرمايش مرحوم امام(ره)
نقد استاد بر تنقيح مناط امام(ره)
بهترين بخش فرمايش مرحوم امام(ره) براي استدلال
نظری ثبت نشده است .