موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۹/۲۰
شماره جلسه : ۳۵
-
بررسی طائفه اول روایات قاعده غرور
-
فقه الحديث روايت
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي دلالت طائفه اول روايات بر قاعده تغرير
بحث در رواياتى بود كه مرحوم شيخ انصارى(اعلى الله مقامه الشريف) براي قاعده تغرير از آنها استفاده كردند. طايفه اول روايات، كه همان حرمت افتاء بغير علم بود را بيان كرديم و بالاخره عرض كرديم كه اين رواياتى كه میگويد «و لحقه وزر من عمل بفتياه»، به نظر ما اين «من عمل بفتياه» عاملى است كه عالم هم هست به اينكه اين فتوا بغير حق است. يعنى ما حصل اين روايات اين میشود كه اگر مفتى يك فتواى به غير علم بدهد و عامل هم بداند كه اين فتوا بغير علم هست، هم «عامل» مرتكب حرام است و هم حرام و وزر «عامل»، بر ذمه «مفتى» میآيد.آن وقت اگر سؤال شود كه شما اين قيد را ازكجا در اين روايت آورديد كه «من عمل بفتياه» يعنى «من عمل عن علم» كه بداند اين فتوايش بدون علم است؟ عرض كرديم خود تعبير به «وزر» قرينه بر اين معناست، چون اگر كسى جاهل باشد به اين كه فتواي اين مجتهد بدون علم است، وقتى مجتهد فتواى بدون علم بدهد و مقلد هم نداند، وزرى بر ذمه او نيست. اگر بخواهيم به فرمايش امام(ره) اين وزر را وزر تقديرى معنا كنيم، آن هم بر خلاف ظاهر است. لذا ما مىگوييم كلمه وزر را قرينه قرار دهيم براى اين كه مراد از «من عمل»، يعنى «من عمل و يعلم» كه مي داند اين فتوا عن غير علم صادر شده است، اينجا هم عامل مرتكب عقوبت ميشود و هم اين عقوبت براى مفتي مي باشد .
تفاوت بيان استاد با بيان مرحوم امام(ره)
پس فرق بين بيان ما و بيان امام(رض) اين شد كه امام(رض) فقط منحصر فرمودند به قياس و استحسان، ولي ما عرض میكنيم دائرهاش وسيعتر است، اگر مجتهدى بدون علم و حجت فتوا داد و مقلد هم اين را میداند، حالا مىخواهد روى قياس و استحسان باشد يا جهات ديگرى باشد، هر دو مرتکب عقوبت مي شوند .طائفه دوم روايات
طايفه دومى كه شيخ(قده) استدلال میكند، رواياتى است كه دلالت میكند بر اين كه اگر امام جماعت در نماز جماعت عمدأ در شرط يا در جزء اخلالى وارد كند، وزر مأمومين بر عهده امام است. مرحوم شيخ از اين روايات مي خواهند اين قاعده حرمت تغرير جاهل را استفاده کنند، به اين بيان كه مأموم چون جاهل است که امام، بدون طهارت امامت ميكند، در روايات داريم كه وزر اين مأموم بر عهده امام است، و اين دلالت دارد بر مدعا، که مدعا همين قاعده تغرير است، همين كه فريب دادن ديگرى و تغرير جاهل درست نيست. اين روايات را مرحوم مجلسى در كتاب بحار نقل كرده از كتاب الغارات، و نيز در كتاب تحف العقول اين روايت آمده است و در وسائل در بعضى از ابواب الصلاة مثل ابواب صلاة الجماعة نيز ذكر شده است.روايت اول
روايت دوم
روايت ديگر در ابواب صلاة الجماعة است، باب 36، حديث6، صحيحه معاوية بن وهب است «قلت لابى عبداللّه(ع) أ يضمن الامام صلاة الفريضة - آيا امام نسبت به نماز فريضه ضامن است؟، باز معاوية بن وهب به امام صادق(ع) عرض میكند - فان هولاء يزعمون انه يضمن - اشاره میكند به سنىهاى زمان خودش، به امام عرض میكند اينها - فقهاى اهل سنت - خيال میكنند كه امام در نماز واجبى كه براى مردم میخوانند ضامن است - فقال: لا يضمن اى شىء يضمن؟ - چه را امام بخواهد ضامن باشد؟ آن وقت امام(ع) استثناء كرده - الا ان يصلى بهم جنباً او على غير طهر - اگر امام بحالت جنب، امامت كرد يا وضو نداشت و نماز خواند، اينجا ضامن است.فقه الحديث روايت
اين يضمن را در اينجا چه معنا كنيم؟ اينکه امام ضامن است يعنى ذمه او در يك حكم تكليفى مشغول است؟ در فقه ما همه فقهاء قايل هستند كه اگر بعد از نماز جماعت معلوم شد كه امام طهارت نداشته، نماز مأمومين صحيح است و هيچكدام از مأمومين نياز به اعاده ندارند ولو بعداً فهميدند كه امام از اول نماز تا آخر نماز وضو نداشته است، با وجود اين فتوا، اين عبارت «الا ان يصلى بهم جنباً او على غير طهر» چه معنايى دارد؟ برخى از بزرگان اصلاً در معناى اين احاديث ماندهاند كه ما نمیتوانيم بفهميم معنايش چيست؟ چه بسا بايد بگوييم اين هم از احاديثى است كه بايد تفسيرش را به اهل خودش واگذار كنيم.فقه الحديث روايات قبل
نقد مرحوم امام(ره) بر روايات ضمان امام جماعت
نتيجه بررسي روايات دسته دوم
پس اولاً اين روايات ضعيف السند است. ثانياً ضعف دلالت دارد. ثالثاً معارض دارد، يعنى اگر يك رواياتى داريم که «يضمن الامام»، «كان اوزار المأمومين على ذمة الامام»، در مقابلش هم رواياتى داريم كه «ليس على الامام ضمان». پس اين هم روايات دسته دوم كه توضيحش را عرض كرديم.طائفه سوم روايات
دسته سوم، رواياتى است كه دلالت دارد بر اين كه کراهت دارد که انسان، طعام يا شراب حرام (مثل گوشت خوک يا خمر) را به بهيمه بدهد. روايت اين است که ابو بصير از امام صادق(ع) «قال سألته عن البهيمة عن البقرة و غيرها تسقى او تطعم ما لا يحل للمسلم اكله او يشربه أ يكره ذلك؟» اگر به بهيمهاى شراب يا طعامى كه براى مسلمان حلال نيست را بدهند آياكراهت دارد؟ قال نعم يكره ذلك ؟ كراهت دارد.بيان استدلال
شيخ انصارى فرموده اين روايات اشعار به اين دارد كه اگر دادن طعام حرام يا شراب حرام به حيوان كراهت دارد، پس دادن طعام حرام و يا شراب حرام به انسان مكلف حرام است؛ پس دلالت بر مانحن فيه دارد. مانحن فيه اين است كه يك كسى كه نمیداند اين نجس است يا حرام است، اگر ما فريبش بدهيم كه او اين را بخورد، میخواهيم بگوييم اين دلالت دارد بر اينكه تغرير جاهل حرام است و اينجا هم عنوان تغرير را دارد.اشکال محقق خوئي بر شيخ اعظم(قده)
اينجا مرحوم آقاى خوئى درمصباح الفقاهة يک نکته اي فرمودهاند؛ كه ما اين كلام شيخ را نمیپذيريم. براى اينكه ممكن است كه نسبت به انسان مكلف حرام نباشد اما كراهت شديده داشته باشد.نظر استاد بر محقق خوئي(ره)
به نظر ما اين فرمايش درست نيست، براى اين كه اين كه امام(ع) میفرمايد «نعم يكره ذلك» معناي آن كراهت غير مغلظه نيست، ممكن است خود همين هم مغلظه باشد. بلى ما اگر از اين روايات استفاده كنيم که دادن غذاى حرام به حيوان كراهت ضعيفه دارد يا كراهت متوسطه دارد، آنوقت میگوييم چه بسا دادن اين غذا به انسان مكلف، كراهت مغلظه داشته باشد، ولى وقتى كه روايات میگويد «يكره»، اطلاق دارد، يعنى ممكن است كراهت مغلظه هم داشته باشد، لذا عرف همين است كه مرحوم شيخ فرموده است، عرفاً از اين روايات استفاده میشود كه دادن آن به انسان مكلف حرام است.فرمايش امام(قده) در اين روايات
نظری ثبت نشده است .