درس بعد

کفایة الاصول

درس قبل

کفایة الاصول

درس بعد

درس قبل

موضوع: كفایة الاصول جلد اول(فقط متن)


تاریخ جلسه : ۱۳۷۲


شماره جلسه : ۶۷

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • قلت: عقاب از باب استحقاق عبد نيست، منشأ عقاب، استحقاق عبد نيست بلكه عقاب لازمه قهرى معصيت و لازمه ذاتى كفر و عصيان است.

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين



بحث به اين‌جا رسيد كه مستشكل اين اشكال را عنوان كرد كه اراده عبد از آن نظر كه يكى از ممكنات عالم است قبل از اراده عبد، مشيّت ازلى محقق است و اراده تكوينى خدا از ازل به اراده عبد تحقق پيدا كرده است و لذا اشكال اين است كه براى عقاب وجهى وجود ندارد و اگر كسى اراده مى‌كند كفر و عصيان را، وجهى براى عقاب او در قيامت نيست زيرا اين كفر و عصيان يك أمر غير ارادى است و كفر و عصيان ناشى شده است از اراده عبد و اراده عبد هم تحت اراده تكوينى خداست و مسبوق به مشيت ازلى خداست:

قلت:
عقاب از باب استحقاق عبد نيست، منشأ عقاب، استحقاق عبد نيست بلكه عقاب لازمه قهرى معصيت و لازمه ذاتى كفر و عصيان است. كفر و عصيان ناشى مى‌شود از اراده اين انسان. اراده انسان هم داراى مقدّماتى است و اين مقدّمات ناشى مى‌شود از شقاوت اين انسان يعنى چون اين انسان، انسانى است كه بالذات شقىّ است و شقاوت ذاتى دارد اختيار مى‌كند كفر و عصيان را. لذا مسئله اين چنين است كه: شقاوت ذاتيه سبب است براى اراده كفر و عصيان. و اراده كفر و عصيان سبب است براى خود تحقق كفر و معصيت و تحقق معصيت است سبب است براى عقاب. و عقاب از لوازم ذاتى معصيت است و ربطى به استحقاق ندارد. لذا مرحوم آخوند مسئله را ذاتى كرده و مى‌گويد: اين انسانى كه اراده ايمان مى‌كند ناشى مى‌شود از يك سعادت ذاتى او. چون‌كه در ذاتش يك انسان سعيدى است اراده مى‌كند ايمان و اطاعت خدا را.

و آخوند براى اين ادعايشان استشهاد مى‌كنند به مضمون رواياتى مثل ... كه «فى بطن امّه» يعنى سعادت، ذاتى اين انسان است. و كفايه از اين است كه از اوّل كه نطفه اين انسان منعقد شد به عنوان أنّه سعيدٌ منعقد شد. و همين‌طور در مورد شقىّ، كه در بطن مادرش همراه شقاوت بوده است.

از اين روايات استفاده مى‌شود كه سعادت و شقاوت در امر ذاتى و مربوط به ذاتِ يك انسان است. و وقتى ذاتى شدند قاعده ذاتى كه «ذاتى يك شى‌ء معلَّل نيست» در اين‌جا جارى مى‌شود. يعنى همان‌طور كه در باب حيوان، حيوانيت ذاتى حيوان است و سؤال نمى‌شود كه چرا حيوان، حيوان است اين‌جا هم سؤال غلط است و نمى‌شود سؤال كرد كه چرا سعيد يا شقىّ، سعيد يا شقى است زيرا اينها ذاتى هستند همان‌طور كه در باب انسان اين سؤال غلط است كه چرا انسان، انسان قرار داده شد بلكه بايد گفت: خدا انسان را خلق كرد. در باب سعادت و شقاوت هم همين‌طور است كه خداوند، سعيد را سعيد خلق كرده است.

ـ اين‌جا بن‌بست معروفى است كه آخوند به آن مى‌رسد كه نتيجه كلام ايشان همان حرف جبرى‌ها است كه اگر سعادت و شقاوت ذاتى است آن‌كس كه سعيد است مجبور است و آن‌كس كه شقى است مجبور است.

اين بحث تا اين‌جا مسئله إن قلت و قلت‌ها تمام مى‌شود.

 وهم:
اشاعره كه قائل به تغاير بين طلب و اراده هستند يك ايرادى به قائلين به اتحاد وارد كرده‌اند كه شما كه مى‌گوييد طلب و اراده يكى است. اراده تشريعى را معنا مى‌كنيد به علم به اين‌كه اين فعل از اين عبد مصلحت دارد و اراده تشريعى را معنا مى‌كنيد به علم. و از آن طرف مى‌گوييد طلب و اراده اتحاد دارد. نتيجه اين مطلب اين است كه آن‌جا كه كسى صيغه امر يا افعل را انشاء مى‌كند بگوييم: علم را انشاء مى‌كند.

زيرا شما مى‌گوييد: با اين صيغه، طلب انشاء مى‌شود، از يك طرف، و از طرف ديگر مى‌گوييد:

طلب و اراده متّحد است و از طرف ديگر هم مى‌گوييد اراده هم همان علم است. پس نتيجه مى‌شود آن‌چه كه به صيغه انشاء مى‌شود همان علم باشد و متكلّم با إفعل، علم را انشاء مى‌كند.

و اين بديهى البطلان است زيرا علم قابل انشاء نيست و علم از امور حقيقيه غير قابل انشاء است.

دفع:
آن‌چه كه شما شنيديد اراده با علم يكى است از نظر واقع و خارج است يعنى خارجا بين علم و اراده اتحاد است ولى بين اينها از نظر مفهوم فرق است. و آن‌چه كه در باب انشاء، مُنشأ است مفهوم طلب و اراده است نه حقيقت طلب. و لذا شما خارج با مفهوم را خلط كرديد. آن‌چه كه بين آنها اتحاد است، علم و اراده به حسب واقع و خارج است و اراده خدا عين علم خداست هم در اراده تشريعى و هم در اراده تكوينى.

ولى آن‌چه كه انشاء مى‌شود مفهوم طلب است.

در مورد ذات خدا، تمام صفات ذاتيه عين يكديگر است، قدرت عين علم است و علم عين قدرت است و ... و در مورد خدا اين‌طور نيست كه اين صفات مغاير يكديگر باشند و بعد كلامى را از حضرت على عليه‌السلام به عنوان شاهد ذكر مى‌كنند.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین



برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .