درس بعد

دروس بیع

درس قبل

دروس بیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 5


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۷/۲۶


شماره جلسه : ۲۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی احتمالات دیگر در روایت ابی ولاد

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه بحث گذشته

بحث در اين عبارت روايت شريفه است كه اين را چطور بايد معنا كنيم؟ ابي ولاد از امام(عليه السلام) سؤال كرد «أرأيت لو عطب البغل أو نفقة أليس يلزمني؟ قال نعم قيمة بغلٍ يوم خالفته» بحث در اين بود كه «يوم خالفته» قيد براي چيست و متعلق به چيست؟ در اين روايت قبل از كلمه‌ي «يوم خالفته» ما سه تا كلمه داريم، يكي كلمه‌ي بغل، دوم كلمه‌ي قيمت و سوم كلمه‌ي نعم. و از اين سه حال بيرون نيست كه اين «يوم خالفته» يا مربوط به بغل است، يعني مي‌شود بغل روز مخالفت، يا مربوط به قيمت است يعني قيمت روز مخالفت، يا مربوط به نعم است كه حالا توضيح مي‌دهيم كه اگر مربوط به نعم باشد مراد چه مي‌شود؟ پس ببينيد از اين سه حال خارج نيست.

تا به حال فرض اينكه اين يوم خالفته مربوط به قيمت باشد را بررسي كرديم؛ گفتيم مجموعاً سه احتمال در آن وجود دارد، يك احتمال اينكه آن قيمت يك بار اضافه شده به بغل و مرةً ثانية به اين يوم اضافه شده، كه اشكالش را ذكر كرديم. احتمال دوم اين بود كه بگوئيم از قيمت بغلٍ يك معناي حرفي اختصاص در مي‌آيد و اين يوم خالفته قيد براي او است، اين را هم بررسي كرديم گفتيم ولو مبناي اصولي ما این است به تبع امام (رضوان الله تعالي عليه) كه معاني حرفيّه قابليّت اطلاق و تقييد را دارد، اما انصاف این استكه اين هم خيلي خلاف ظاهر است ما بيائيم بگوئيم يوم خالفته قيد براي اختصاص است و احتمال سوم اينكه اصلاً اين ظرف براي خود قيمت است، نه قيمت اضافه شده و نه اينجا مفهومي به نام اختصاص در كار است، اين ظرف براي خود قيمت است كه عرض كردم از كلمات مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) و برخي ديگر از فقها كه از اين روايت مي‌خواهند استفاده كنند كه ملاك قيمت يوم الضمان است همين راه استفاده مي‌شود كه بگوئيم اين ظرف متعلّق به قيمت است، قيمت ولو جامد است، يك معناي حدثيِ ذاتي ندارد اما شبيه به معاني حدثيّه مي‌تواند باشد، چون در آن نقصان و ازدياد و نوسان است، از اين جهت عنوان حدثي را پيدا كند، حالا بعضي از آقايان مي‌گفتند اين احتمال سوم را شايد بتوانيم برگردانيم به احتمال اول و دوم، اما نظر ما این است كه اين خودش يك احتمال مستقل است. در كلمات آقاي خوئي هم به صورت مستقل اين احتمال ذكر شده، يعني علاوه بر اينكه آن دو احتمالي كه شيخ بيان كرده، اين احتمال هم به صورت مستقل ذكر شده، و علي كلّ حال اگر ما بخواهيم يوم خالفته را مربوط به قيمت بگيريم، يكي از اين سه راه در آن وجود دارد و اين راه سوم اگر ما يك راه قوي‌تري را پيدا نكنيم اين خالي از اشكال است، مگر اينكه يك راهي پيدا كنيم كه اظهر از اين راه باشد، فعلاً اين راه سوم را در ذهن شريف‌تان داشته باشيد، بقيه‌ي راه‌ها را هم اجمالاً بررسي كنيم.


بررسی احتمالات دیگر در روایت ابی ولاد

يك احتمال این است كه اين يوم خالفته قيد بغل است، بغل روز مخالفت، اينطور مي‌شود قيمة بغلٍ يومٍ خالفته، كه قيمت به بغل اضافه شود و بغل به يوم اضافه شود. بر اين احتمال سه اشكال شده، اشكال اول این است كه اصلاً كلمه‌ي بغل به يوم نمي‌تواند اضافه شود، بگوئيم بغل امروز، بغل فردا، اين اشكال در كلمات مرحوم آقاي خوئي هست، مي‌فرمايند وجه صحيحي براي اضافه‌ي بغل به يوم نيست، مثال مي‌زنند مي‌گويند به اينكه خانه‌ي امروز؛ چطور نمي‌توانيم بگوئيم اين ساختمان را به اين زمان، خانه‌ي ديروز، بغل را هم نمي‌توانيم بغل امروز و بغل ديروز. ايشان اين را بيان مي‌كنند. اين اشكال قابل جواب است براي اينكه بغل به اعتبار صفتي كه دارد و اختلاف صفاتي كه دارد مختلف مي‌شود، بغل در يك روزي قوي و چابك است و در يك روزي مريض و ضعيف است، عرف مي‌آيد روي اينها حساب مي‌كند مي‌گويد بغل امروز اين چنين و بغل فردا اين چنين، اين بياني كه دارم عرض مي‌كنم در كلمات مرحوم ايرواني وجود دارد.


دیدگاه مرحوم ایروانی

مرحوم ايرواني مي‌فرمايد بغل را مي‌شود به يوم اضافه كرد به اعتبار اين اوصاف مختلفه‌اي كه در بغل وجود دارد، بعد مرحوم ايرواني [1] مي‌فرمايد اين اختلاف اوصاف قطعاً در باب ضمان مضمون است «لو غصب دابةً في يوم قوّتها ثم ضعفت تحت يده فتلفت» اگر يك كسي دابه‌اي را در زماني كه خيلي قوي بوده بگيرد ويك ماه پيش او باشد و كم‌كم مريض شد تا مُرد، اين نمي‌شود گفت قيمت روز تلف را بايد داد، قطعاً بايد همان روز اخذ و روز قبض كه روز قوّت او بوده را بايد ملاك قرار داد. بعد مي‌فرمايد حتّي اگر اين دابه تلف نشود، يك دابه‌ي قوي گرفتيد غصب كرديد و بعد از يك ماه كه به اين دابه علف نداديد ده كيلو لاغر شد و ضعيفاً آورديد به مالك تحويل بدهيد، مرحوم ايرواني فتوا مي‌دهد به اينكه بايد ارش را داد، بايد ما به التفاوت بين آن روزي كه سالم بوده و اين روزي كه ضعيف شده را پرداخت. مرحوم ايرواني يك نتيجه‌اي مي‌گيرد و آن اينكه مي‌گويد روي اين بيان ما اصلاً كلمه‌ي يوم خالفته موضوعيّت ندارد، اينكه امام مي‌فرمايد قيمة بغل يومٍ خالفته اين از باب اين بوده كه آن يوم مخالفت يوم قوّت بغل بوده، يوم نشاط بغل بوده، خود يوم المخالفة من حيث اينكه يوم المخالفه است موضوعيت ندارد، از حيث اينكه يوم المخالفة يوم قوّت بغل بوده، «فليس ليوم المخالفة خصوصيّةً إلا من هذه الجهة لا بما أنّ يوم المخالفة له موضوعيّة» اين بياني است كه ايشان مي‌كند.


ارزیابی

ما از اين بيان مرحوم ايرواني در همين جواب اشكال اول مرحوم آقاي خوئي مي‌گوئيم اينكه مي‌فرمايد بغل به يوم اضافه نمي‌شود، اين حرف درستي نيست! مخصوصاً حالا در زمان ما بغل امروز با بغل ديروز، حالا اگر مسئله‌ي قوّت و نشاط هم نباشد، رغبت مردم ديروز زياد بوده و قيمتش زياد شده، امروز كم شده و قيمتش كم مي‌شود، چرا ما بگوئيم بغل امروز و بغل ديروز قيمتش فرق نمي‌كند؟ لذا اين اشكال اول اشكال واردي نيست.

اشكال دومي كه كردند فرمودند ما به شما گفتيم اين روايت ابي ولاد در بعضي از نسخ مثل وافي و بعضي از نسخ تهذيب با الف و لام آمده، قيمة البغل آمده، اگر بغل الف و لام داشته باشد ديگر قابليّت اضافه‌ي به يوم را ندارد، اين اشكال وارد است منتهي جوابش هم این است كه اكثر نسخ الف و لام را ندارد و بالأخره روي آن نسخه‌اي كه الف و لام ندارد اين احتمال، احتمال صحيحي است.

اشكال سوم این است كه اگر ما اين بغل را اضافه‌ي به يوم كنيم تتابع اضافات لازم مي‌ايد، مي‌شود «قيمة بغلٍ يوم خالفته» يك جواب كه خود ايشان دادند فرمودند در قرآن كريم هم تتابع اضافات داريم «مثلُ دعبِ قومِ نوح» مثل به دعب اضافه شده، دعب به قوم اضافه شده و قوم هم به نوح اضافه شده، اين تتابع اضافات در قرآن هم آمده. ثانياً حالا همين كه آقاي دباغ هم اشاره كردند؛ ما اگر اينجا بگوئيم «قيمة بغل يوم خالفته» كه بعضي‌ها همينطور خواندند اين تتابع اضافات است اما اگر گفتيم يوم قيد براي بغل است ولي يوم به خالفته اضافه نشود «قيمة بغل يومٍ» اينجا چند تا اضافه پيدا مي‌كنيم؟ دو تا. قيمت به بغل اضافه شده و بغل هم به يوم. علي ايّ حال اين اشكال هم اشكال واردي نيست و عرض كرديم اين احتمال كه يوم قيد براي بغل باشد و بغل هم قابليّت اضافه‌ي به يوم دارد و آن اشكال اوّلي كه آقاي خوئي فرمودند اشكال واردي نيست و خود اين هم يكي از احتمالات است. ممكن است بعضي از احتمالات را بگوئيم اشكال ندارد، اما در فقه الحديث بايد اظهر الاحتمالات را گرفت.

نکته اجتهادی: اين يك نكته‌ي اجتهاديِ مهمي است، اگر در يك روايتي احتمالات متعدد داده شد، ممكن است دو الي سه احتمال، هيچ اشكالي برايشان وارد نباشد، اگر اين احتمالات از نظر ظهور با هم مساوي باشند، اينجا اين روايت اجمال پيدا مي‌كند از استدلال، از قابليّت استدلال ساقط مي‌شود، اما اگر آمديم در ميان اين احتمالات اظهر الاحتمالات را پيدا كرديم بايد به همان اخذ كنيم.

در اينجا مرحوم صاحب جواهر، مرحوم صاحب مفتاح الكرامه، مرحوم سيّد در حاشيه و عده‌ي زيادي آمدند گفتند اين يوم خالفته متعلّق است به نعم، از جمله خود همين مرحوم ايرواني در حاشيه، ايشان هم همين نظريه را اختيار كرده، يعني نه كلمه‌ي بغل و نه كلمه‌ي قيمت، اين يوم خالفته متعلّق به نعم است، بفرماييد ظرف بايد متعلّق او فعل يا شبه فعل باشد، اينجا مي‌گويند نعم جاي يك فعل نشسته، چون سائل (أبي ولاد) از امام(ع) سؤال مي‌كند «أليس يلزمني» امام مي‌فرمايد نعم، نعم يعني يلزمك، «يلزمك قيمة البغل يوم خالفته» يا بيائيم بگوئيم متعلّق به نعم است كه نعم جاي يك فعل نشسته و يا بگوئيم يك فعلي در تقدير در اينجا، «نعم يلزمك» يك فعل مقدّم، پس از نظر ادبي هيچ اشكالي در اينجا وجود ندارد كه يوم خالفته را ما متعلّق به نعم بگيريم. اما مرحوم شيخ(اعلي الله مقامه الشريف) در مكاسب مي‌فرمايد اين مطلب بعيدٌ جدّاً، بعد ترقي هم مي‌كنند مي‌گويند بل غير ممكنٍ. حالا قبل از اينكه كلام شيخ را بگوئيم توجه داشته باشيد كه اگر ما آمديم يوم خالفته را به بغل متعلق قرار داديم، يا متعلّق به قيمت قرار داديم به يكي از آن سه بيان، نتيجه اين مي‌شود كه ملاك قيمت، قيمت يوم المخالفة است، اما اگر آمديم يوم المخالفة را متعلّق به نعم قرار داديم، ديگر روايت از اينكه قيمت چه روزي بر عهده‌ي غاصب هست ساكت است! چرا؟ چون اينطور مي‌شود «نعم يلزمك يوم المخالفة قيمة البغل» نتيجه اين مي‌شود، يعني روزي كه تو مال مردم را غصب كردي قيمت اين بغل بر عهده‌ات مي‌آيد اما قيمت چه روزي؟ اين را ديگر بيان نمي‌كند، ما اگر آمديم يوم المخالفة را متعلّق به نعم قرار داديم، نتيجه اين مي‌شود كه روايت از اينكه قيمت چه روزي ملاك است ساكت است.

روي اين قول نتيجه اين مي‌شود كه صحيحه ابي ولاد نه دلالت بر يوم التلف دارد، نه دلالت بر يوم الغصب دارد، نه دلالت بر اعلي القيم دارد، و آن روز هم عرض كردم، يكي از احتمالاتي كه در اين صحيحه وجود دارد این است كه روايت را طوري معنا كنيم كه اصلاً دلالت بر قيمت يك روز معيّن نداشته باشد. عرض كردم مرحوم ايرواني مي‌گويد اين اظهر الاحتمالات است، مرحوم سيّد مي‌گويد اين اقوي و اظهر است، صاحب جواهر در جلد 22 ...

مرحوم سيد در جلد يك حاشيه مكاسب صفحه 504 به بعد مي‌فرمايد اينكه بگوئيم ظرف متعلق به نعم باشد هو الأقرب و الأظهر، هم اقرب است و هم اظهر است. مرحوم ايرواني هم در جلد 2 صفحه 147 مي‌فرمايد قيد براي نعم باشد، بعد مي‌فرمايد «فيكون اليوم حينئذٍ وعاءً لتوجه التكليف» يوم ظرف توجه تكليف است، يعني الآن اين تكليف ضمان بر عهده شما آمد اما ضمان چه روزي؟ اين را بيان نمي‌كند. شيخ كه در مكاسب فرموده بعيدٌ جداً در ذهن شريف شيخ بوده كه اين موافق با قواعد عربيّت نيست براي اينكه نعم فعل نيست كه بخواهد به او متعلّق باشد، اما باز مرحوم ايرواني و خود مرحوم سيّد مي‌گويند چون اين شبه فعل قائم مقام فعل در اينجاست، يك. يا يك فعلي در تقدير است لذا همه‌شان مي‌گويند احتمالاً اين احتمال موافق با قواعد عربيّت است. اما عمده این است كه شيخ اعظم يك اشكال ديگري دارد و مي‌فرمايد بل غير ممكنٍ، يعني ما حالا مسئله‌ي ادبيّت و موافقت با قواعد عربيّت را كنار بگذاريم، اصلاً اينكه يوم خالفته را بخواهيم متعلق به نعم قرار بدهيم اين غيرممكن است، چرا؟ مي‌فرمايند ظاهر سؤال اين بوده كه سائل اصل اينكه در روز مخالفت اين تكليف ضمان به او متوجه مي‌شود برايش مسلّم و معلوم است، سؤال سائل از ما يضمن به است، به چه چيز ضامن است؟ سائل از اصل ضمان سؤال نكرده و اگر ما يوم خالفته را بخواهيم بگوئيم متعلّق به نعم هست، به اين معناست كه آن مطلبي كه پيش سائل مسلّم است، معلوم و روشن است، امام دوباره همان را تكرار كرده و اگر مي‌خواست همان را تكرار كند با همان نعم كه مي‌گفت كافي بود، اگر سائل سؤالش اين بوده از امام(عليه السلام) كه آيا لو عطب أو نفقة أليس يلزمني، يعني آيا ضماني هست؟ امام مي‌فرمود نعم و تمام مي‌شد، اما اينكه امام فرموده «نعم قيمة بغلٍ يوم خالفته» معلوم مي‌شود كه امام يك مطلبي زائد بر آنچه كه سائل در ذهنش بوده بيان مي‌كنند، يعني شيخ مي‌خواهد بفرمايد امام (ع) در مقام اين بوده كه بيان كند قيمت چه روزي بر عهده‌ي اين ضامن آمده، و الا اگر امام بخواهد اصل ضمان را كه اگر گفتيم يوم خالفته متعلّق به نعم هست، معنايش اين است كه امام اصل ضمان را مطرح فرموده و اين ديگر وجهي نداشت.

مرحوم شيخ مي‌فرمايد اين را نمي‌توانيم بگوئيم متعلق به نعم است چون اگر متعلق به او باشد فقط جواب این است كه بله تو ضامني، در حالي كه اين را خود سائل مي‌داند ضامن است و شيخ مي‌فرمايد سؤال سائل از اصل ضمان نيست بلكه اصل ضمان پيش سائل روشن است و سؤال سائل اين است كه من به چه چيز ضامنم؟ آيا اين فرمايش مرحوم شيخ درست است يا نه؟

اينجا هم يك بياني را مرحوم ايرواني دارد و هم مرحوم امام دارند، كه هر دو با فرمايش مرحوم شيخ مخالفت كردند، شما ببينيد بيان هر دو را، ايرواني در همان جلد 2 صفحه 147 مطلب شيخ را بيان كرده و جواب داده، امام(رضوان الله عليه) هم در همان صفحه 604 هم نظر امام و هم نظر ايرواني این است كه ظاهر این است كه سؤال از اصل ضمان است. حالا ببينيد در اين فقه الحديث گاهي اوقات مطالب ديگران نبايد ذهن ما را آشفته كند، شما خودتان روي اين عبارت «أرأيت لو عطب البغل أو نفقة...» فكر كنيد.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

**********************************

[1]. « أنّ للبغل بحسب اختلاف الصفات قيم مختلفة ففي يوم قوّته له قيمة و في يوم ضعفه له قيمة أخرى و هذا الاختلاف مضمون في باب الضمان بلا إشكال فلو غصب دابّة في حال قوّتها ثم ضعفت تحت يده فتلفت ضمن قيمة يوم قوّتها بل لو لم تتلف أيضا وجب ردّ أرش ما بين القوّة و الضّعف مع ردّ الأصل و لا فرق أيضا في أيّام صعود القيمة بصعود العين بين أن يكون ذلك يوم الغصب أو يوم التّلف أو ما بينهما فإن القيمة العالية تكون مضمونة في كل يوم كانت بلا إشكال و الخلاف الحاصل في القيميّات مختصّ بما إذا كان اختلاف القيم مستندا إلى اختلاف السوق و الرغبات بلا تغيير في العين و حينئذ نقول إنّ يوم المخالفة في الصّحيحة إشارة إلى قيمة يوم قوّة البغل و نشاطه حيث إنّه في يوم الغصب في مورد الصّحيحة كان كذلك ثمّ اعتراه التعب و الهزال بسبب الحركة العنيفة فليس لقيمة يوم المخالفة مدخليّة إلّا من هذه الجهة لا بما أنّ يوم المخالفة له موضوعيّة» حاشية المكاسب (للإيرواني)، ج‌‌1، ص101 و 102.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .