درس بعد

دروس بیع

درس قبل

دروس بیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 5


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۱/۲۵


شماره جلسه : ۷۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ارزیابی دیدگاه مرحوم امام خمینی

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه بحث گذشته

بحث در اشكالاتي بود كه امام(رضوان الله عليه) بر مرحوم صاحب جواهر وارد كردند. تا اينجا دو مطلب مهم در فرمايش امام بود؛

مطلب اول اينكه قرينه مناسبت حكم و موضوع دلالت بر اين دارد كه در اين آيه شريفه «حتي» ولو براي غايت هم باشد اما مفهوم ندارد. قرينه‌ي مناسبت حكم و موضوع مي‌گويد مال وقتي بايد دفع بشود كه رشد باشد و بنا بر اين اگر تا بلوغ ابتلا كرديد و رشد حاصل نشد باز بايد ابتلا ادامه پيدا كند و در نتيجه آيه دلالت ندارد كه وجوب ابتلا بايد قبل از بلوغ باشد، ما با قرينه‌ي مناسبت حكم و موضوع ولو بگوئيم «حتي» براي غايت است و عنوان غايت را دارد و استينافيه نباشد اما مفهوم ندارد.

مطلب دوم اينكه فرمودند سياق آيه دلالت بر اين دارد كه خداي تبارك و تعالي در مقام بيان تقديم ابتلا بر بلوغ است، در مقام بيان منتهاي ابتلا نيست، نمي‌خواهد بفرمايد اين ابتلا تا چه زماني باشد؟ بلكه در مقام این است كه بفرمايند اين ابتلا از چه زماني شروع مي‌شود؟ حالا اين دو نكته را بررسي كنيم تا بقيه‌ي نكاتي كه در اينجا دارند كه عرض كردم انصافش این است که اين بحث‌هاي عميقي كه امام(رضوان الله عليه) دارند انسان را به بُهت وادار مي‌كند، در همين جا اين آيه را مفصل بحث كردند، منتهي در آخر مي‌فرمايند «هذا بعض الكلام حول الآية الشريفة» و تفصيل بحث بايد در كتاب الحج مطرح شود.

نکته: يكي از نكاتي كه مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) هميشه در بحث فقه‌شان مي‌فرمودند اين بود كه آقايان به قرآن بالخصوص به آيات الأحكام زياد توجه داشته باشند. فرض كنيد ما درباره يك آيه‌ به اين مهمي دو سه سطر صحبت كنيم، حالا رواياتي را فقها در اينجا مورد بحث قرار دادند كه گاهي اوقات چند صفحه شده، اين آيه را بايد بيشتر مورد بحث قرار داد. علي اي حال اين يكي از نكاتي است كه در فقه امام خيلي مورد توجه است و ما بايد استفاده كنيم و از اين روش فقهي امام درس بگيريم. باز در بحث حج من يادم هست (اين را قبلاً هم عرض كردم) مرحوم والد ما يك وقتي خودشان فرمودند من از اين آيه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ للَّهِِ» ـ كه حالا در ذهنم هست همين مقدار از آيه و نه كل آن ـ بيش از صد فرع فقهي استفاده كردم، علي ايّ حال يك مقداري روي اين آيه تأمل شود لازم است نه اينكه بگويم خوب است واقعاً لازم است.


ارزیابی دیدگاه مرحوم امام خمینی

1) آيا اينكه فرمودند اينجا مفهوم دارد يا نه؟ و نظر ايشان اين است كه اگر «حتي» براي غايت باشد، مفهوم ندارد، ظاهرش اين است كه ما نمي‌توانيم اين را بپذيريم، آيه يك ظهور عرفيِ روشن دارد كه وقتي به بلوغ رسيده مي‌شود و زمان بلوغ مي‌شود ابتلاء تمام مي‌شود، يا بايد بگوئيم آيه نسبت به ابتلاء بعد البلوغ ساكت است يا اينكه همان حرفي كه ما قبلاً عرض كرديم، بگوئيم آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه خودِ بلوغ يك اماره‌ي غالبيّه براي رشد است، كسي كه به بلوغ مي‌رسد غالباً اين رشد را دارد. حالا اگر در موارد نادري، آدم بالغ، رشيد نباشد نبايد به آن موارد نادر توجه كرد. اما آيه مي‌فرمايد «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» اين ظهور عرفي روشني دارد كه حتي در مقام مفهوم است، در مقام بيان اين است كه غايت ابتلا تا اين زمان است و الا چه لزومي داشت به اين لسان بيان شود و اينكه فرمودند قرينه مناسبت حكم و موضوع دلالت دارد كه اين حتّي در اين آيه مفهوم ندارد باز اين قرينيّتش محل تأمّل است. لعلّ دفع اموال قبل از بلوغ محتاج به ابتلاست ولي بعد البلوغ اگر خودِ بلوغ را ما اماره‌ي غالبيّه قرار داديم ديگر چنين قرينيّتي درست نيست.

اگر باز يادتان باشد عرض كرديم امام مي‌فرمايد به نظر ما بلوغ اماره غالبي نيست اول اين را انكار مي‌كنند كه بلوغ اماره غالبي باشد و بعد كه انكار مي‌كنند مي‌گويند حالا وجوب دفع اموال مناسبت با اين دارد كه آدم يتامي را ابتلا كند، اين ابتلا استمرار داشته باشد، حتّي بعد از بلوغ. پس تا اينجا اين مطلب اول ايشان به نظر مي‌رسد كه قابل مناقشه باشد.

2) مطلب دوم اينكه فرمودند آيه در مقام بيان تقديم ابتلا بر بلوغ است. آيه مي‌فرمايد ابتلا را قبل از بلوغ انجام بدهيد اما در مقام بيان اين نيست كه بگويد ابتلا را تا چه زماني انجام بدهيد كه ديروز عرض كردم مثل این است كه براي تقريب فرمايش امام، كسي كه مهمان است ميزبان به او مي‌گويد حتماً قبل از ظهر بيائيد، اينكه قبل از ظهر بيائيد معنايش اين نيست كه فقط تا ظهر آنجا بمانيد، معنايش اين است كه قبل از ظهر آنجا باشيد و منتهاي آن را معيّن نمي‌كند. عرض ما این است كه چه اشكالي دارد بگوئيم آيه در مقام بيان هر دو است؛ آيه هم در مقام بيان تقديم ابتلا بر بلوغ است و هم در مقام بيان اينكه ابتلا تا چه زماني باشد؟ «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» وقتي به بلوغ رسيدند ديگر ابتلا كنار مي‌رود، آن روز ما در بيان نظريه خودمان عرض كرديم كه آيه مي‌فرمايد قبل از بلوغ، ابتلا كاشف از رشد است، بعد كه بچه به بلوغ رسيد، كاشف نوعي وجود دارد، ابتلا يك كاشف شخصي است، خود بلوغ يك كاشف نوعي است، بعد كه به بلوغ رسيد بلوغ يك كاشف نوعي است از رشد، اين بيان خيلي عرفي و روشني است براي اين آيه، با اين بيان مي‌توانيم بگوئيم خداي تبارك و تعالي در اين آيه شريفه هم در مقام بيان تقديم ابتلاست و هم در مقام بيان اينكه بگويد حواس‌تان جمع باشد به بلوغ كه رسيد، ابتلا تمام است!

آيه به دلالت لفظيه هيچ دلالت بر ابتلاء بعد البلوغ ندارد و عجيب این است هم صاحب جواهر و هم امام(رضوان الله تعالي عليه) مي‌خواهند از آيه شريفه به دلالت لفظيه ابتلاء بعد البلوغ را استفاده كنند اما شما باشيد و عرف، شما باشيد و ظهورات عرفي؛ «وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» انصافش اين است كه آيه ظهور در ابتلا بعد البلوغ ندارد.

عده زيادي مي‌گويند اين «فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» شرط و جزا مجموعاً جزاي اذاي شرطيه است كه اين نكته خيلي جالبي بود كه امام فرمودند اين خلاف ظاهر و فهم عقلاست، بعد گفتند حتي خلاف فصاحت و بلاغت است، ظاهراً خلاف فصاحت نيست ما موارد زيادي داريم، ‌موارد متعددي داريم كه اين چنين در عرب استعمال شده است.

در اين مطلب بين ما و امام(رضوان الله تعالي عليه) اشتراك است در مقابل صاحب جواهر. صاحب جواهر فرمود استعمال «إذ» در غير شرط نادرٌ، ما هم به تبع امام عرض كرديم نه ليس بنادرٍ، ما موارد زيادي داريم كه اذا در غير شرط استعمال شده، اين يك. گفتيم سلّمنا نادر باشد اما اگر قرينه داشته باشيم در قرآن يا در كلام هر متكلّمي كه لفظ را بايد بر اين معناي نادر حمل كرد حمل مي‌كنيم، با وجود قرينه اشكالي ندارد و اينجا ما قرينه داريم.

مطلب ديگري كه امام با صاحب جواهر دارند این است كه مي‌فرمايند حتي اگر اين «إذ» شرطيه باشد، چون صاحب جواهر در مقابل قول آنهايي كه مي‌گفتند اگر «إذ» شرطيه نباشد لازمه‌اش این است كه ابتلا تا بلوغ قطع شود، در حالي كه پيش ما مسلّم است كه ابتلا بايد بعد از بلوغ استمرار پيدا كند. امام مي‌فرمايند ما اگر اذا را اذاي شرطيّه بگيريم شما (صاحب جواهر) به مدعاي خود نمي‌رسيد. اينجا دو فرض ذكر مي‌كنند؛ يكي اينكه بگوئيم اين «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» منقطع از آن «وابتلو» نباشد و فرض دوم این است كه منقطع باشد. اگر گفتيم كه اينها منقطع نيستند، مي‌فرمايد «الظاهر أنّ قوله فإن آنستم مربوطٌ و متفرعٌ عن الابتلاء المذكور قبلها و يكون الإبتلاء لأجل ايناس الرشد فحينئذ تكون الآية ساكةً عن الابتلاء بعد البلوغ» شما اگر اذا را شرطيه گرفتيد (كه شما صاحب جواهر بر اين اصرار داريد. باز تكرار مي‌كنم امام هم اذا را شرطيه نمي‌دانند صاحب جواهر اصرار دارد شرطيّه است) امام مي‌فرمايند اگر شما اذا را شرطيه گرفتيد دنبال اين هستيد با اذاي شرطيّه ابتلا را به بعد از بلوغ بكشانيد، آيه دلالت ندارد، چون روي قول شرطيّت اين فإن آنستم متفرع بر ابتلاست، يعني اگر ابتلا كرديد و ايناس رشد قبل از بلوغ شد، اموال را به آنها بدهيد، اما إذا بلغوا چطور؟ آيه ساكت است و دلالت بر ابتلاي بعد البلوغ ندارد، مي‌فرمايند «محصّل المعنی علي الشرطية» اگر ما اين اذا را شرطيّه قرار بدهيم نتيجه‌اش مي‌شود «وابتلوا اليتامي فإذا بلغوا و صار ابتلاءهم قبل البلوغ موجباً لإيناس الرشد فادفعوا إليهم» پس آيه ديگر دلالت در ابتلاي بعد البلوغ ندارد و از اين جهت ساكت است.

فرض دوم اينكه اين «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا» را استينافيه بگيريم، چون صاحب جواهر حتي را استينافيه گرفته، اگر اذا را شرطيّه قرار داده حتي را هم استينافيه گرفته، آيه اين است «وابتلوا اليتامي» تمام. «حتي» استيناف است، «حتي اذا بلغوا النكاح فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» امام مي‌فرمايد شما اگر حتي را استينافيه بگيريد اشكالش خيلي روشن‌تر مي‌شود و ابتلا بعد از بلوغ واجب نيست بلكه بعد البلوغ اگر تصادفاً شما علم به رشدشان پيدا كردي «فإن آنستم منهم رشداً» چون اگر «حتي» استينافيه باشد ديگر فإن آنستم ربطي به «وابتلوا اليتامي» ندارد، اگر ندارد ديگر دلالت بر وجوب ابتلاء بعد البلوغ براي رشد ندارد، پس مي‌گوئيم معناي آيه چيست؟ مي‌فرمايد روي حتي استينافيه بايد بگوئيم بعد از بلوغ اگر تصادفاً مواجه شديد با اينكه اينها رشيد هستند علم به رشد پيدا كرديد من دون وجوب الإبتلاء، اموال را به اينها بدهيد. اين هم دقّتي است كه امام كرده‌اند.

ما مكرر گفتيم اولا حتّي ظهور در غايت دارد، ثانیا غايت داخل در مغيا نيست، ثالثا اذا اذاي شرطيه نيست. اين سه مطلب را كه كنار هم بگذاريم مدعاي ما اثبات مي‌شود كه آيه فقط دلالت بر شرطيّت رشد دارد و از آيه شريفه شرطيّت بلوغ را استفاده نمي‌كنيم.

حالا بحث فرداي ما دنباله فرمايش امام است، اينجا بحث با صاحب جواهر تمام شد. دنباله فرمايش امام كه بالأخره از آيه چه استفاده‌اي مي‌شود؟ آنهايي كه بلوغ را شرط مي‌دانند و از آيه استفاده مي‌كنند، آيا استفاده مي‌شود كه قبل از بلوغ اگر صبي با اذن ولي معامله‌اي انجام داد معامله‌اي درست است يا نه؟ اين يك مطلب و چند مطلب ديگر هم هست كه ان شاء الله فردا عرض مي‌كنيم.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .