موضوع: ماده و صیغه امر
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
شماره جلسه : ۴۷
-
اشکال بر فرمایش محقق اصفهانی
-
نظریۀ محقق حائری در حقیقت انشاء
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
اولین مطلب در اشکال بر محقق اصفهانی این است که مسالۀ فرق بین انشاء و اخبار یک امر عرفی، ارتکازی و وجدانی است. وقتی به عرف مراجعه میکنیم میبینیم آنها اخبار و انشاء را از اوصاف لفظ میدانند، یعنی میگویند بعضی از الفاظ خبری هستند و بعضی از الفاظ انشائی. اینکه گفته شود خبر و انشاء معنای واحد دارند که همان تنزیل لفظ منزلة المعنا باشد، این برخلاف عرف و وجدان است. لازمۀ کلام محقق اصفهانی این است که فرق بین خبر و انشاء بر قصد و غرض متکلم متوقف شود، یعنی اگر متکلم قصد تحقق نسبت داشت، جمله انشاء باشد و الا اگر قصد حکایت داشت، خبر باشد. درحالیکه وقتی به عرف مراجعه میکنیم میبینیم که صیغۀ «إضرب» انشائی است و کاری به قصد متکلم ندارد. پس اشکال اول این است که با این بیان محقق اصفهانی، اخبار و انشاء از اوصاف معنا خواهد شد از آن جهت که غرض متکلم به آن معنا تعلق میگیرد، و حال آنکه عرف این را نمیپذیرد.
اشکال دوم این است که این تحلیل محقق اصفهانی با مبنای خودشان در حقیقت وضع سازگاری ندارد. در باب وضع چند مبنا وجود دارد که به طور مفصل مورد بحث قرار گرفت. یکی از مبانی وضع، تنزیل است. عدهای قائل شدند که حقیقت وضع عبارت از تنزیل اللفظ منزلة المعنا است و محقق اصفهانی این نظریه را به طور مفصل مورد اشکال قرار داد، و حال آنکه در اینجا نظریه تنزیل را پذیرفته است. البته ممکن است نظریۀ اعتباری ایشان در حقیقت وضع را به همان نظریۀ تنزیل بازگرداند و این نیاز به تفصیلاتی دارد که مجالی دیگر میطلبد.[2]
اشکال سوم بر محقق اصفهانی این است که ایشان مدعی است باید کلام آخوند را بر همین تفسیری که گفته است حمل کرد. این ادعا بدون دلیل است؛ زیرا ظاهر کلام آخوند این است که ایشان وجود انشائی را قسم پنجمی از وجود گرفته است. پس نمیتوان این ادعای محقق اصفهانی را پذیرفت.[3] لکن در دفاع از مرحوم اصفهانی میتوان گفت که ایشان بر این مطلب برهان آورده است و گفته که ایجادی بودن لفظ عقلاً ممکن نیست. لذا عقل نمیپذیرد که وجود پنجمی در کنار وجودهای چهارگانه داشته باشیم. بنابراین، باید در همان اقسام وجود لفظی، آن را به صورت تنزیل اللفظ منزلة المعنی بدانیم. این برهان مرحوم اصفهانی، بعداً در کلام آقای خوئی هم مطرح شده است که قبلاً آن را نقل کردیم.
صاحب الدّرر قدّس سره در بیان حقیقت انشاء میفرماید:
«و أمّا الانشائيات فكون الالفاظ فيها علة لتحقق معانيها مما لم أفهم له معنى محصلا، ضرورة عدم كون تلك العلية من ذاتيات اللفظ، و ما ليس علة ذاتا لا يمكن جعله علة، لما تقرر في محله من عدم قابلية العلية و امثالها للجعل.
و الذي اتعقل من الانشائيات أنها موضوعة لان تحكى عن حقائق موجودة في النفس، مثلا، هيئة افعل موضوعة لان تحكى عن حقيقة الارادة الموجودة في النفس، فاذا قال المتكلم: اضرب زيدا و كان في النفس مريدا لذلك فقد اعطت الهيئة المذكورة معناها، و اذا قال ذلك و لم يكن مريدا واقعا فالهيئة المذكورة ما استعملت في معناها، نعم بملاحظة حكايتها عن معناها ينتزع عنوان آخر لم يكن متحققا قبل ذلك، و هو عنوان يسمى بالوجوب، و ليس هذا العنوان المتاخر معنى الهيئة، اذ هو منتزع من كشف اللفظ عن معناه و لا يعقل ان يكون عين معناه.»[5]
ایشان معتقد است لفظ نمیتواند علت تحقق معنا باشد، یعنی مثلاً لفظ «أنکحتُ» موجد زوجیت نیست، چه درعالم تکوین و چه در عالم اعتبار. دلیل بر این مطلب آن است که چیزی علت میشود که قابلیت علیت داشته باشد. با جعل جاعل نمیتوان چیزی را که قابلیت ندارد را علت قرار داد. لفظ هیچ قابلیتی برای ایجاد معنا در هیچ وعائی را ندارد، نه در عالم خارج و نه در عالم ذهن. حتی کلمۀ نفس الامر که مرحوم آخوند آن را به کار بردهاند نیز کمکی به علیت لفظ برای معنا نمیکند. روح نظریۀ محقق حائری مقابله با مسلک مشهور و مرحوم آخوند است که میگویند حقیقت انشاء، ایجادیت است. محقق حائری معتقد است در انشاء هیچ ایجادی در کار نیست.
ایشان میفرماید انشاء از همان حقیقتی در نفس حکایت میکند که عبارت از اراده است. زمانی که متکلم میگوید «إضرب زیداً» و در نفس خود هم اراده داشته باشد، دراینصورت معنای کلمۀ «إضرب» حاکی از اراده در نفس متکلم است. و اگر شخص ارادهای در نفس خود نداشته باشد، دراینصورت این لفظ معنایی نخواهد داشت و مهمل است، و یا در غیر معنای خودش استعمال شده است.
منابع
- آخوند خراسانی، محمد کاظم. فوائد الاُصول. تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي. مؤسسة الطبع و النشر، 1407.
- اصفهانی، محمد حسین. نهایة الدرایة فی شرح الکفایة. 6 ج. بیروت: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1429.
- الحائري، عبدالکریم. درر الفوائد. 2 ج. قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1418.
- فاضل موحدی لنکرانی، محمد. اصول فقه شیعه. محمود ملکی اصفهانی و سعید ملکی اصفهانی. 10 ج. قم: مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، ۱۳۸۱.
[1]- محقق حائری و محقق رشتی قائل به این نظریهاند.
[2]- برای بررسی بیشتر مراجعه شود به: محمد حسین اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة (بیروت: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1429)، ج 1، 44.
[3]- محمد فاضل موحدی لنکرانی، اصول فقه شیعه، محمود ملکی اصفهانی و سعید ملکی اصفهانی (قم: مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، ۱۳۸۱)، ج 1، 385.
[4]- محمد کاظم آخوند خراسانی، فوائد الاُصول (تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي. مؤسسة الطبع و النشر، 1407)، 17.
[5]- عبدالکریم الحائري، درر الفوائد (قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1418)، ج 1، 71.
نظری ثبت نشده است .