درس بعد

اوامر

درس قبل

اوامر

درس بعد

درس قبل

موضوع: ماده و صیغه امر


تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۲/۳۰


شماره جلسه : ۹۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • کلام محقق بروجردی در ارشادیت اوامر مستحبی

  • مؤیّد کلام آقای بروجردی

  • نقد کلام محقق بروجردی

  • نتیجۀ بحث در مستحبات

  • چند نکته

  • منابع

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


خلاصۀ بحث گذشته
در باب معانی صیغه امر به بحث از حقیقت اوامر ارشادی پرداختیم. بر مبنای مشهور مساله توضیح داده شد و ضوابط متعددی از علماء مطرح گردید. در نهایت ضابطۀ مختار ارائه شد. در جلسۀ گذشته بیان شد که در موارد مشکوک باید اوامر را حمل بر مولوی کرد.

کلام محقق بروجردی در ارشادیت اوامر مستحبی
محقق همدانی بعد از ارائۀ ضابطۀ مولویت و ارشادیت، فرمودند چهار دسته از اوامر و نواهی را باید حمل بر ارشادی کرد که یکی از آنها عبارت است از مستحبات. میرزای قمی در قوانین و همچنین مرحوم بروجردی نیز همین کلام را قائل شدند. آقای بروجردی می­فرمایند:

«و على هذا فيجب أن يقال إن الصيغ المستعملة في الاستحباب لا تكون مستعملة في الطلب البعثي، و لا تتضمن البعث و التحريك، و إنما تستعمل بداعي الإرشاد إلى وجود المصلحة الراجحة في الفعل، و ببالي أن صاحب القوانين أيضا اختار هذا المعنى فقال: «إن الأوامر الندبية كلها للإرشاد» و هو كلام جيد.» [1]

ایشان معتقد است در مستحب طلب و بعثی وجود ندارد. بنابراین مستحبات ارشادی هستند. طبق بیان محقق همدانی، مستحب با قطع نظر از امر مولی دارای مطلوبیت است یعنی کار خوب و حَسنی است و رجحان دارد، لکن محقق بروجردی اصل طلب در اوامر استحبابی را نفی می­کند.

مؤیّد کلام آقای بروجردی
قاعدۀ تسامح در ادله سنن را می­توان به عنوان مؤیدی بر فرمایش محقق همدانی و محقق بروجردی و میرزای قمی قرار داد، به این صورت که بنا بر این قاعده، عمل با قطع نظر از امر مولی، مطلوبیتی پید می­کند. در واجبات الزامی لازم است قصد امتثال شود و اگر امری ثابت نباشد قصد امتثال امر ممکن نیست. اما در مستحبات ولو امری نباشد به خاطر قاعده تسامح در ادله سنن می­توان آن عمل را به قصد امتثال انجام داد. مهم­ترین و شاید تنها دلیل این قاعده عبارت است از اخبار من بلغ که مفاد آنها این است که اگر خیال کردی فعل دارای ثواب است و به این عنوان آن را اتیان کنی ثواب بر آن مترتب خواهد شد.

نقد کلام محقق بروجردی
دایرۀ مستحبات خیلی زیاد است که شامل تمام عبادات مستحبی می­شود. التزام به این مطلب که تمام مستحبات ارشادی هستند مشکل است. طبق ضابطۀ مختار که بیان شد، اگر امر انتساب به مولی  پیدا کند در اینصورت در آن عمل ملاک رجحان ایجاد می­شود و معنای اعمال مولویت همین است. شارع می­گوید من نماز شب را مستحب و به آن، عنوان استحبابی عطا کردم.

در مستحبات که مولی با تعبیر «أذکروا الله» آن را مستحب کرده است چه اشکالی دارد که بگوییم علاوه بر ترتب آثار بر ذکر خاص، امر «أذکروا الله» را هم امتثال کرده است. یعنی نفس شروع به ذکر، علاوه بر تسبیح و تحمیدی که می­گوید، با قطع نظر از مفاد آن ذکر، آیا تقرب به خدا نیست؟ مفاد ذکر خودش یک آثار دنیوی و اخروی دارد لکن بر خود ذکر گفتن هم ثواب مترتب خواهد شد. نماز شب که از عالی­ترین اعمال مستحبی است و ثواب دارد، لکن علاوه بر آن، بر نفس این عمل که انسان می­گوید خدا نماز شب را برای من مستحب قرار داده است و ازاین­روست که آن را اتیان می­کنم نیز ثواب مستقلی قرار داده شود و این اشکالی ندارد.

پس اولا بر مبنای مشهور اصولیین، و بر خلاف کلام محقق بروجردی، هم امر مولوی دارای طلب است و هم امر ارشادی. این مطلب که طلب در امر استحبابی چگونه با اذن به ترک قابل جمع است نیز به نظر می­رسد این جمع ممکن است به این صورت که امر مطلوب مولی است ولی بر ترک آن عقابی مترتب نیست. حقیقت این است که آنچه گفته شد در ضابطه بودن ثواب و عقاب برای مولویت و ارشادیت، قابل التزام نیست و ممکن است کلیت آن را نتوان پذیرفت. وقتی می­گوییم امری از ناحیۀ مولی صادر شده است، این اعم است از اینکه بر مخالفتش عقاب باشد یا نباشد.  ثانیا ملاک در هر دو گونۀ امر وجود دارد و تنها تفاوت همان ضابطه­ای است که بارها گفته شد. در امر مولوی اعمال مولویت وجود دارد بخلاف امر ارشادی که فقط ارشاد به وجود ملاک در متعلق است.

نتیجۀ بحث در مستحبات
برخلاف میرزای قمی، محقق همدانی و محقق بروجردی، نمی­توان گفت اوامر استحبابی مولوی نیستند. اگر نگوییم شارع در تمام مستحبات اعمال مولویت کرده است لااقل در اکثر مستحبات اینچنین است. بهترین مثال برای آن کریمۀ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثِیراً»[2] است که دال بر استحباب موکد ذکر الله است. اگر بگوییم این امر ارشادی است، دراینصورت خود ذکر دارای آثار دنیوی و اخروی است اما تبعیت از آیه کریمه دیگر ثوابی ندارد، در حالیکه واضح است بر متابعت این آیه نیز ثواب مترتب خواهد بود. کسی که ذاکر است دارد اطاعت خدا را می­کند و ذکر می­گوید. در اغسال مستحبی فراوانی که داریم، در نمازهای نوافل و امثال ذلک نیز همین نکته جاری است. اینها مصداق اطاعت است که ثواب مستقلی بر آنها مترتب می­شود. پس این ضوابطی که بیان شد موجب خروج مستحبات از دایره اوامر مولوی نمی­شود.

شاید این نکته در مکروهات واضح­تر باشد. هر جا که مولی اعمال مولویت کرده است ولو امر مستحبی باشد یا نهی کراهتی، امر مولوی است لکن قبول داریم که در همه جا اینطور نیست. مثلا مولی گفته است: کم بخورید! کم حرف بزنید! این امور مستحب است ولی روشن است که این اوامر مولوی نیستند. لکن بر عدم مولویت آنها قرینه وجود دارد مبنی بر اینکه مولی در این موارد نخواسته است که اعمال مولویت کند.

پس مرحوم بروجردی می­فرماید کل اوامر ندبی ارشادی است. محقق همدانی می­فرماید اغلب اوامر ندبی ارشادی است. نظریه مختار این است که اغلب اوامر ندبی مولوی است. در امر به احتیاط هم همین قول پذیرفته شد که وقتی مولی فرموده است «أخوک دینک، فاحتط لدینک»، چنین امری مولوی است. شارع از ما خواسته است که دین خود را به منزلۀ برادر خود قرار دهیم و در مورد آن همیشه جانب احتیاط را رعایت کنیم. پس احتیاط می­کنیم چون مولی از ما خواسته است که احتیاط کنیم، نه به عنوان اینکه احتیاط فی نفسه ما را به مطلوب می­رساند، برخلاف بعضی از علماء که فرموده­اند عمل احتیاطی برای این است که فی نفسه ما را به واقع می­رساند.

چند نکته
1-    بعد از اینکه ضابطۀ در مولوی و ارشادی روشن شد، یکی از آثار این بحث این است که اوامر و نواهی در شرع را  از حیث مولوی و ارشادی بودن تمییز بدهیم. این مساله ثمرات مهمی در فقه دارد. مثلاً در باب حج، روایاتی داریم که نهی می­کند خروج از مکه را در فاصلۀ بین عمره تمتع و حج تمتع. جمعی از فقها این نهی را حمل بر مولویت کرده­اند در حالیکه قرائنی وجود دارد بر اینکه این نهی، ارشادی است، چون معمولا در آن زمان کسانی که بین عمره و حج از مکه خارج می­شدند دیگر موفق به احرام حج نمی­شدند. مواردی از این دست زیاد است و تحقیق و تتبع وسیعی را می­طلبد.

2-    انکار امر ارشادی موجب ارتداد نمی­شود زیرا همانطور که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار گرفت، اگر انکار ضروری به انکار خدا و رسول صلی الله علیه و آله برگردد موجب ارتداد است، برخلاف مشهور که منکر ضروری را مطلقا مرتد می­دانند. انکار امر ارشادی از این جهت موجب ارتداد نیست. اگر کسی آنچه را مولی فرموده به عنوان اینکه مولی است انکار کند موجب ارتداد است و حال آنکه این معیار در امر ارشادی وجود ندارد. پس یک فرق میان امر مولوی و امر ارشادی این است که انکار خدا و رسول (ص) در امر مولوی متصور است ولی در امر ارشادی ممکن نیست.

3-    همه قائلند که «أطیعوا الله» امر ارشادی است ولی «أطیعوا الرسول» امر مولوی است. به همین علت است که در آیه،[3] لفظ «أطیعوا» را دو بار تکرار کرده است.

وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ

منابع

-       ‏‫بروجردی، حسین‏. نهایة الأصول. حسینعلی منتظری. قم: تفکر، 1415.

[1]-‏حسین بروجردی، نهایة الأصول، حسینعلی منتظری (قم: تفکر، 1415)، ج 1، 104.

[2]- احزاب: 41.

[3]- نساء: 59.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .