موضوع: ماده و صیغه امر
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۲/۳۰
شماره جلسه : ۹۳
-
کلام محقق بروجردی در ارشادیت اوامر مستحبی
-
مؤیّد کلام آقای بروجردی
-
نقد کلام محقق بروجردی
-
نتیجۀ بحث در مستحبات
-
چند نکته
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
محقق همدانی بعد از ارائۀ ضابطۀ مولویت و ارشادیت، فرمودند چهار دسته از اوامر و نواهی را باید حمل بر ارشادی کرد که یکی از آنها عبارت است از مستحبات. میرزای قمی در قوانین و همچنین مرحوم بروجردی نیز همین کلام را قائل شدند. آقای بروجردی میفرمایند:
«و على هذا فيجب أن يقال إن الصيغ المستعملة في الاستحباب لا تكون مستعملة في الطلب البعثي، و لا تتضمن البعث و التحريك، و إنما تستعمل بداعي الإرشاد إلى وجود المصلحة الراجحة في الفعل، و ببالي أن صاحب القوانين أيضا اختار هذا المعنى فقال: «إن الأوامر الندبية كلها للإرشاد» و هو كلام جيد.» [1]
دایرۀ مستحبات خیلی زیاد است که شامل تمام عبادات مستحبی میشود. التزام به این مطلب که تمام مستحبات ارشادی هستند مشکل است. طبق ضابطۀ مختار که بیان شد، اگر امر انتساب به مولی پیدا کند در اینصورت در آن عمل ملاک رجحان ایجاد میشود و معنای اعمال مولویت همین است. شارع میگوید من نماز شب را مستحب و به آن، عنوان استحبابی عطا کردم.
در مستحبات که مولی با تعبیر «أذکروا الله» آن را مستحب کرده است چه اشکالی دارد که بگوییم علاوه بر ترتب آثار بر ذکر خاص، امر «أذکروا الله» را هم امتثال کرده است. یعنی نفس شروع به ذکر، علاوه بر تسبیح و تحمیدی که میگوید، با قطع نظر از مفاد آن ذکر، آیا تقرب به خدا نیست؟ مفاد ذکر خودش یک آثار دنیوی و اخروی دارد لکن بر خود ذکر گفتن هم ثواب مترتب خواهد شد. نماز شب که از عالیترین اعمال مستحبی است و ثواب دارد، لکن علاوه بر آن، بر نفس این عمل که انسان میگوید خدا نماز شب را برای من مستحب قرار داده است و ازاینروست که آن را اتیان میکنم نیز ثواب مستقلی قرار داده شود و این اشکالی ندارد.
برخلاف میرزای قمی، محقق همدانی و محقق بروجردی، نمیتوان گفت اوامر استحبابی مولوی نیستند. اگر نگوییم شارع در تمام مستحبات اعمال مولویت کرده است لااقل در اکثر مستحبات اینچنین است. بهترین مثال برای آن کریمۀ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثِیراً»[2] است که دال بر استحباب موکد ذکر الله است. اگر بگوییم این امر ارشادی است، دراینصورت خود ذکر دارای آثار دنیوی و اخروی است اما تبعیت از آیه کریمه دیگر ثوابی ندارد، در حالیکه واضح است بر متابعت این آیه نیز ثواب مترتب خواهد بود. کسی که ذاکر است دارد اطاعت خدا را میکند و ذکر میگوید. در اغسال مستحبی فراوانی که داریم، در نمازهای نوافل و امثال ذلک نیز همین نکته جاری است. اینها مصداق اطاعت است که ثواب مستقلی بر آنها مترتب میشود. پس این ضوابطی که بیان شد موجب خروج مستحبات از دایره اوامر مولوی نمیشود.
شاید این نکته در مکروهات واضحتر باشد. هر جا که مولی اعمال مولویت کرده است ولو امر مستحبی باشد یا نهی کراهتی، امر مولوی است لکن قبول داریم که در همه جا اینطور نیست. مثلا مولی گفته است: کم بخورید! کم حرف بزنید! این امور مستحب است ولی روشن است که این اوامر مولوی نیستند. لکن بر عدم مولویت آنها قرینه وجود دارد مبنی بر اینکه مولی در این موارد نخواسته است که اعمال مولویت کند.
1- بعد از اینکه ضابطۀ در مولوی و ارشادی روشن شد، یکی از آثار این بحث این است که اوامر و نواهی در شرع را از حیث مولوی و ارشادی بودن تمییز بدهیم. این مساله ثمرات مهمی در فقه دارد. مثلاً در باب حج، روایاتی داریم که نهی میکند خروج از مکه را در فاصلۀ بین عمره تمتع و حج تمتع. جمعی از فقها این نهی را حمل بر مولویت کردهاند در حالیکه قرائنی وجود دارد بر اینکه این نهی، ارشادی است، چون معمولا در آن زمان کسانی که بین عمره و حج از مکه خارج میشدند دیگر موفق به احرام حج نمیشدند. مواردی از این دست زیاد است و تحقیق و تتبع وسیعی را میطلبد.
2- انکار امر ارشادی موجب ارتداد نمیشود زیرا همانطور که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار گرفت، اگر انکار ضروری به انکار خدا و رسول صلی الله علیه و آله برگردد موجب ارتداد است، برخلاف مشهور که منکر ضروری را مطلقا مرتد میدانند. انکار امر ارشادی از این جهت موجب ارتداد نیست. اگر کسی آنچه را مولی فرموده به عنوان اینکه مولی است انکار کند موجب ارتداد است و حال آنکه این معیار در امر ارشادی وجود ندارد. پس یک فرق میان امر مولوی و امر ارشادی این است که انکار خدا و رسول (ص) در امر مولوی متصور است ولی در امر ارشادی ممکن نیست.
3- همه قائلند که «أطیعوا الله» امر ارشادی است ولی «أطیعوا الرسول» امر مولوی است. به همین علت است که در آیه،[3] لفظ «أطیعوا» را دو بار تکرار کرده است.
منابع
- بروجردی، حسین. نهایة الأصول. حسینعلی منتظری. قم: تفکر، 1415.
[1]-حسین بروجردی، نهایة الأصول، حسینعلی منتظری (قم: تفکر، 1415)، ج 1، 104.
[2]- احزاب: 41.
[3]- نساء: 59.
نظری ثبت نشده است .