موضوع: ماده و صیغه امر
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۱۰/۲۴
شماره جلسه : ۵۴
-
دلیل ششم اشاعره بر اثبات کلام نفسی
-
دستهبندی مباحث و جایگاه بحث از شبهۀ جبر
-
تفاوت میان دو بحثِ کلام نفسی و تغایر طلب و اراده
-
اشکال بر کلام آخوند در لفظی بودن نزاع
-
نظریۀ نهایی در کلام نفسی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
اشاعره علاوه بر تحلیلی که در جملات خبری دارند، در جملات انشائی نیز به دو دلیل بر اثبات کلام نفسی تمسک میکنند. یک دلیل مربوط به اوامر امتحانی و اعتذاری است که قبلاً به صورت مفصل توضیح داده شد و گفتیم که این دلیل هم برای اثبات کلام نفسی در خداوند صادق است و هم در مورد انسان. دلیل دوم وجود کلام نفسی در جملات انشائی مربوط به تکلیف خداوند است که به عصاة تعلق پیدا میکند. اگر بین طلب و اراده تمایز قائل نشویم و بگوییم این دو یکی هستند و کلام نفسی وجود ندارد، لازم میآید مراد از اراده انفکاک پیدا کند. اگر بگوییم خداوند متعال اراده کرده است که عمل توسط مکلف اتیان شود، دراینصورت در موارد عصیان تکلیف باید قائل شویم که مراد از اراده تخلف کرده است و این در مورد خداوند محال است. اما اگر گفتیم، غیر از اراده چیزی به نام طلب وجود دارد، دراینصورت تفکیک طلب از مطلوب محال نیست. همانطور که روشن است این دلیل، کلام نفسی را فقط در خصوص خداوند متعال اثبات میکند. مرحوم آخوند در توضیح این دلیل میفرماید:
«أمّا الإشكال: فهو أنّه يلزم - بناء على اتّحاد الطلب و الإرادة - في تكليف الكفّار بالإيمان، بل مطلق أهل العصيان في العمل بالأركان إمّا أن لا يكون هناك تكليف جدّيّ إن لم يكن هناك إرادة، حيث إنّه لا يكون حينئذ طلب حقيقيّ، و اعتباره في الطلب الجدّيّ ربما يكون من البديهيّ، و إن كان هناك إرادة فكيف تتخلّف عن المراد؟ و لا تكاد تتخلّف، إذا أراد اللّه شيئا يقول له كن فيكون.»[1]
اولین مطلبی که از مباحث گذشته روشن شد این است که تغایر طلب و اراده تنها در جملات انشائی معنا دارد، یعنی وقتی تمسک اشاعره به اوامر امتحانی و تعلق تکلیف به عصاة و کفار را ملاحظه میکنیم، میبینیم در این موارد آنها قائل به تغایر میان طلب و اراده هستند. اما این تغایر در جملات خبری هیچ محلی ندارد. در جملات خبری نمیتوان سخن از تغایر میان طلب و اراده را به میان آورد. اما بحث از مسالۀ کلام نفسی در جملات خبری همانند جملات انشائی جریان دارد. این بیان دقیقی است بر این نکته که این دو مساله در حقیقت دو موضوع هستند و نباید بحث از تغایر را با بحث از کلام نفسی در یک ردیف قرار داد. اشاعره در جملات خبری از کلام نفسی سخن میگویند و در جملات انشائی که بحث تغایر طلب و اراده در آن مطرح است از همان کلام نفسی تعبیر به طلب میکنند.
نکتۀ دوم اینکه مرحوم آخوند تصریح کردهاند که این نزاع یک نزاع لفظی است، یعنی آنها که قائل به اتحاد طلب و اراده هستند منظورشان طلب انشائی و ارادۀ انشائی است، اما آنهایی که قائل به تغایر میان این دو هستند منظورشان طلب انشائی و ارادۀ حقیقی است. ایشان میفرماید:
«ثمّ إنّه يمكن ممّا حقّقناه أن يقع الصلح بين الطرفين، و لم يكن نزاع في البين، بأن يكون المراد بحديث الاتّحاد ما عرفت من العينيّة مفهوما و وجودا، حقيقيّا و إنشائيّا، و يكون المراد بالمغايرة و الاثنينيّة هو اثنينيّة الإنشائيّ من الطلب - كما هو كثيرا ما يراد من إطلاق لفظه - و الحقيقيّ من الإرادة - كما هو المراد غالبا منها حين إطلاقها -، فيرجع النزاع لفظيّا، فافهم.»[2]
این فرمایش آخوند صحیح نیست و نه نزاع در تغایر و نه نزاع در کلام نفسی، هیچکدام لفظی نیست، بلکه یک نزاع واقعی و عقلی است. قائلین به تغایر معتقدند غیر از اراده یک حقیقت دیگری به نام طلب در نفس وجود دارد. قائلین به کلام نفسی هم معتقدند غیر از کلام لفظی حقیقت دیگری در نفس وجود دارد که صفتی است قائم به نفس. همۀ بحثها در این است که آیا این حقیقت دیگر امر معقولی است یا خیر. دلایلی که اشاعره بر اثبات مدعای خود اقامه کردهاند در بعضی موارد، دلایلی عقلی است، مثل تکلیف به کفار و عصاة. این دلایل کشف میکند که نزاع در اینجا یک نزاع لفظی، مفهومی و لغوی نیست، بلکه یک نزاع واقعی و عقلی است، هم در مسالۀ تغایر و هم در مسالۀ کلام نفسی.
کلمات بزرگان دربارۀ کلام نفسی مطرح شد. یکی از آنها فرمایش محقق اصفهانی بود که فرمود کلام نفسی اشاعره حرف باطلی است. اشاعره معتقدند در نفس، غیر از علم و اراده صفت دیگری وجود دارد به نام کلام نفسی. محقق اصفهانی در جواب میفرماید اوصاف نفسانی که همان کیفیاتند محدود و مشخص هستند و ما غیر از این کیفیات چیز دیگری در عالم نفس نداریم. بعد ایشان تحلیل عمیقی ارائه میکنند که بعداً در کلمات محقق خوئی نیز همین تحلیل را مشاهده کردیم. محقق اصفهانی میفرماید بله، نفس انسان غیر از این اوصاف، فعلی دارد که همان حکم نفس به نسبت حکمیه است و این از وجودات نوری نفس است اما اشاعره به این مطالب عالی نرسیدهاند. اشاعره میخواهند صفتی در نفس را اثبات کنند که قائم به آن است، و حال آنکه چنین صفتی باید بنفسها قائم به نفس باشد و نه بصورتها. اگر مراد محقق رشتی از کلام نفسی همان صفت قائم بنفس است بصورتها، این مفید به مدعای اشاعره نیست. لذا برداشت محقق رشتی از کلام نفسی درست است اما به خاطر عدم توجه به نکتهای که گفته شد، به اشتباه کلام آنها را پذیرفت.
آن معنای معقول از کلام نفسی که محقق اصفهانی ادعا کرده بود و از آن تعبیر به وجود نوری نمود ثبوتاً ممکن است، لکن اشاعره آن معنا را از کلام نفسی اراده نکردهاند و به قول محقق اصفهانی، این مطلب به عقل آنها نمیرسد. ادلۀ اشاعره بر اثبات کلام نفسی را بررسی و در همۀ آنها مناقشه کردیم و دلیل روشنی که بتواند کلام نفسی را اثبات کند پیدا نشد. پس باید گفت دلیلی بر کلام نفسی نداریم، و لکن بنا بر مبنای محقق اصفهانی تصور آن با خصوصیاتی که ذکر فرمود ممکن است.
نتیجۀ تحقیق ما این است که اصل وجود کلام نفسی در جملات خبری و انشائی ممکن است، ولی دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد. با این بیان روشن میشود که کلام آقای خوئی مبنی بر مجرد وهم و خیال بودن کلام نفسی قابل پذیرش نیست. با معنایی که محقق رشتی از کلام نفسی ارائه کرد و توضیحی که محقق اصفهانی از آن فرمود، میتوان تصور ممکنی از کلام نفسی به دست داد، ولی دلیلی بر وجود آن به دست نیاوردهایم.
در باب موضوعشناسیِ کلام نفسی، سه احتمال مطرح شد. احتمال اول یعنی وجود صورتی از الفاظ در نفس رد شد. مراد اشاعره از کلام نفسی این نیست و آنها میخواهند وجود صفتی وراء علم در جملات خبری و وراء اراده در جملات انشائی را اثبات کنند. و احتمال دوم و سوم هم مورد بحث قرار گرفت. بعد به سراغ ادله رفتیم و به هرکدام از آنها جواب مفصلی داده شد و نظریۀ نهایی در باب کلام نفسی نیز مطرح شد. حال باید به سراغ بحث از تغایر میان طلب و اراده برویم و موضع خود را در این رابطه روشن کنیم.
به نظر میرسد بهترین کسی که در بحث تغایر طلب و اراده بحث کرده است مرحوم محقق عراقی است که در کتاب نهایة الافکار بیش از 14 صفحه در این رابطه سخن گفته و نکات خوبی را بیان کرده است. بعد از طرح بحثهای ایشان و مناقشاتی که در کلامشان وجود دارد، نظریۀ مختار در باب تغایر روشن خواهد شد.
منابع
- آخوند خراسانی، محمد کاظم. کفایة الأصول. 3 ج. قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1430.
[1]- محمد کاظم آخوند خراسانی، کفایة الأصول (قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1430)، ج 1، 128.
[2]- همان، ج 1، 127.
نظری ثبت نشده است .