موضوع: آیات معاد 1
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۷/۱۱
شماره جلسه : ۱۹
-
نكته آخري را ذكر كنيم در مورد آيه 32 سوره مباركه نحل «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُو الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نكته آخري را ذكر كنيم در مورد آيه 32 سوره مباركه نحل «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» ملاحظه فرموديد كه ما دو راه داريم، يا طيّبين را حال قرار بدهيم از نفوس متّقين، كه متّقين در حالي كه از دنيا ميروند طيّباند و نفسشان از قضارت ظلم و از خباثت ظلم بري و عاري است. احتمال دوم اينكه گفتيم طيّبين مربوط به متّقين هست اما نه خودشان، بلكه وفاتشان. حالا مؤيّدي كه ميخواهيم امروز اضافه كنيم این است كه آيه در مقام فعل ملائكه است «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» و اين قرينه ميشود بر اينكه اين طيّبين هم مربوط به همان توفيهي متّقين است، يعني وفات متّقين به صورت طيّب است و اگر به صورت طيّب شد يعني ديگر ألم و رنج و دردي در وفات اينها نيست.
دنبالهي آيه ميفرمايد: «يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» ديروز عرض كرديم كه ما باشيم و آيات شريفه قرآن، چون بعضي از آيات ديگر قرآن مثل آيه 73 سوره زمر «وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» نتيجه اين ميشود كه دو گروه ملائكه هستند؛ يك گروه ملائكه هنگام قبض روح سلام ميكنند بر متّقين و مؤمنين، گروه ديگر ملائكهي خازن بهشت هستند، خزنهي بهشت، آنهايي كه بهشت را آماده ميكنند براي اينكه متّقين به آن وارد شوند. باز در آنجا هم يك سلامٌ عليكم دارد و ظاهر آيات این است كه دو تاست، نميتوانيم بگوئيم اين سلامٌ عليكم به قرينهي آن آيهي زمر «يقولون» در اين آيهي سورهي نحل را هم بگوئيم «يقولون في يوم القيامه سلامٌ عليكم». چرا؟ دليل ما چيست؟ ظاهر آيه این است كه هنگام توفّي اين سلام واقع ميشود. «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ» منظور اين نيست كه يقولون في يوم القيامه بلكه در همان حال توفّي سلام ميكنند «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» و عرض كرديم معناي سلام آنها اظهار قوليِ امنيت براي متّقين است، بعد «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» را بايد چه معنا كنيم؟ در آيه 73 سوره زمر دارد «وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ» اينجا دارد «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» اين هم در هنگام توفي گفته ميشود.
اين براي این استكه الآن زمان براي ورود به جنّت قيامت نيست چون تا دوران برزخ تمام نشود، بهشت و جهنّم قيامت برقرار نميشود، اين «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» يعني به اينها جنّت قيامت را نشان ميدهند، يعني ملائكه به متّقين در هنگام وفات ميگويند سلام عليكم « ادخلوا الجنة بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» آن جنّت قيامتي كه اينها در اثر عملشان بايد وارد آن شوند، نشان ميدهند گويا داخل آن شدند، اما آن «فادخلوها» ديگر دخول است و داخل شدن فعلي و حقيقي است، اين «ادخلوا الجنه» ملائكه ميگويند بله، به شما وعده داده شده بود كه اگر در دنيا مؤمن باشيد و طهارت داشته باشيد شما وارد بهشت ميشويد، الآن هم ميگوئيم «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ».
ما ميخواهيم عرض كنيم كه اين «يقولون سلامٌ عليكم» را در همان زمان وفات ميگويند، ما اگر بخواهيم بگوئيم اين مربوط به قيامت است بايد در تقدير بگيريم، يعني بگوئيم «يقولون في يوم القيامة» در روز حشر «سلامٌ عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعلمون» در حالي كه ظاهر آيه «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» است.
(سؤال و پاسخ استاد): جنّـتي كه در قرآن مطرح ميشود منظور جنّت قيامت است.
در بعضي از اين تفاسير اهل سنت مثل تفسير قرطبي؛ آنجا ميگويد اين «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» أن يكون السلام إنذاراً لهم بالوفات، كه سلام انذار به وفات است. دو: «أن يكون تبشيراً لهم بالجنة لأنّ السلام أمان» انذار اصلاً اينجا معنا ندارد، ما بخواهيم بگوئيم در سلام انذار وجود دارد، البته ما سلام وداع داريم و حتي سلامي هم كه در نماز هست حمل ميشود بر سلام خروج از نماز، ولي اينكه بگوئيم در اين آيه «سلامٌ عليكم» انذار به وفات است معنا ندارد، وفات تمام شده، طيّبين هم بوده، حالا بعد «يقولون سلامٌ عليكم» اين همان امنيتي است كه ملائكه ميدهند و ميگويند شما نگران نباشيد، يك عمري را در تقوا و ايمان به سر برديد و الآن شما در امنيّت كامل هستيد «ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون».
باز يك روايتي را در كتب اهل سنّت نقل كرده از محمد بن كعب القروي «قال إذا استنقعت نفس المؤمن جاءه ملك الموت» وقتي آب داخل يك ظرف بريزند تا آن پُر شود ميگويند استنقعت، كنايه از اين است كه وقتي نفس مؤمن به آخر ميرسد و ميخواهد از آن خارج شود ملك الموت ميآِيد ميگويد «السلام عليك وليّ الله» بر او سلام ميكند و به او ميگويد خدا بر تو سلام ميكند، كه بعيد نيست ـ حالا ولو ما باشيم و ظاهر آيهي شريفه ـ وقتي ميفرمايد «يقولون سلامٌ عليكم» چه اشكالي دارد، تا حالا معنا ميكرديم خود ملائكه بر اين شخص سلام ميكنند، اين احتمال دوّم هم وجود دارد كه ملائكه حامل سلام خدا بر اين مؤمن هستند، مخصوصاً آن آيهاي كه دارد ملاكه «لا يفعلون الا ما أمرهم الله إلا بإذن الله» اينطور نيست كه ملائكه از پيش خودشان سلام كنند، بلكه آنها مأمورند و اين يك مرتبهي بسيار بالايي است كه اولين لحظهاي كه خدا به انسان سلام ميكند لحظهي فوت انسان است و در همين روايت هم ذكر شده.
در اين روايت دارد كه هم خود ملك ميگويد «السلام عليك يا وليّ الله» و بعد ميگويد خدا بر تو سلام كرده «ثمّ نزع» بعد نزع روح ميكند. آن وقت اين راجع به سلامٌ عليكم «ادخلوا الجنة» این استكه معنا كردند در همين تفسير قرطبي «ادخلوا الجنة» يعني ما شما را بشارت ميدهيم به اينكه شما داخل بهشت ميشويد. وعده و جايگاه شما بهشت است. «ادخلوا الجنة» عرض كردم يا به آن بياني كه ما گفتيم كه در همان زماني كه ملائكه او را نزع روح ميكنند جايگاه خودش را در بهشت ميبيند و به خيال راحت عالم برزخ را سپري ميكند، يا اين است و يا ملائكه بشارت بهشت به او ميدهند چون بالأخره هنوز قيامت نيامده و هنوز حساب و كتاب نشده و بهشت و جهنم برپا نشده كه ما بگوئيم شما برويد وارد بهشت قيامت شويد، لذا بايد اين «ادخلوا الجنة» را يا بگوئيم جنت را نشانشان ميدهند گويا داردن ميبينند، يا اينكه بگوئيم نه، اگر هم جنّت را نشان نميدهند به اينها بشارت دخول در بهشت داده ميشود.
(سؤال و پاسخ استاد): وقتي آنجا به اينها ميگويند بهشتي را كه به شما وعده داديم را ببينيد، همهي خصوصياتش را ميبينند ولي هنوز داخل نشدند، ولي اينجا وعده است؛ اگر هم به اوحدي از اولياي خدا نشان داده شود، گوشهاي از بهشت را نشان ميدهند.
(سؤال و پاسخ استاد): بعد از وفات انسان وارد يك عالم ديگري ميشود و به مرحلهي عين اليقين و حقّ اليقين ميرسد، تا حالا علم اليقين بوده و حالا به آن مرحلهي عين اليقين يا حقّ اليقين ميرسد و همه چيز برايش مشهود ميشود. تا حالا متقين ميدانند يك ملائكهاي هست ولي تا لحظهي مُردن هم يك ملِك نديدند ولي در آن زمان ميبينند، اين خيلي فرق دارد با آنچه كه قبلاً ميدانستند هست.
حالا ميخواهيم آيه 27 سوره مباركه محمد(ص) را بخواهيم؛ «فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ اذَلِكَ بِأَنَّهُمْ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» بايد دو آيه قبلش را هم بخوانيم « إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ» كساني كه به كارهاي گذشتهشان برگشتند، حالا اختلاف وجود دارد كه مراد كفار اهل كتاب هستند كه اينها بعد از اينكه «مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ الْهُدَى» در كتاب تورات نام مبارك پيامبر آمده بود و اينها هم فهميدند كه اين پيامبر همين پيامبري است كه در تورات به آنها وعده داده شده آن را انكار كردند. يا مراد از «إن الذين ارتدوّ» منافقيني هستند كه بعد از اينكه قرآن امر به قتال كرد اينها با پيامبر مخالفت كردند و به جنگ نرفتند! يا مراد اهل كتاب است و يا مراد منافقين است، ميفرمايد «الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ» شيطان اينها را فريب داد، اين يك. «وَأَمْلَى لَهُمْ» يعني آرزوهايشان را طولاني كرد، يكي از كارهايي كه شيطان ميكند این است كه ميگويد حالا عمرتان طولاني است و وقت براي اين كارها زياد است! هم كار شيطان تسويل است (فريب ميدهد) حق را باطل نشان ميدهد و باطل را حق نشان ميدهد و هم كار شيطان املي است، يعني در انسان آرزوهاي طولاني را قرار ميدهد، ميگويد تو طول عمر پيدا ميكني و بعد جبران ميكني، حالا لازم نيست كاري را انجام بدهي! اين آيهي بيست و پنجم. در آيه 26 ميفرمايد «ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُو» اين ذلك يعني تسويل شيطان به این است كه چون اينها «قالو لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ» اين منافقين و اهلكتاب به مشركين كه آنهايي هستند كه كرهوا ما نزّل الله، يعني با آنچه خدا نازل كرده مخالفت كردند، گفتند «سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» گفتند شما با پيامبر مخالفت كنيد ما هم در همين محدوده با پيامبر مخالفت ميكنيم، جنگ نميرويم و با او دشمني ميكنيم، منافقين و اهل كتاب با مشركين به صورت سرّي اين پيمان را بستند « سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» گفتند ما هم مثل شما مخالفت ميكنيم و به جنگ نميرويم، اما به صورت سرّي بود. «وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ» خدا ميفرمايد من كه سرّ اينها را ميدانم و اين گفت و شنودهاي سرّي و مخفي اينها را ميدانم.
خدا ميفرمايد: حالا داريد با هم سرّي پيمان ميبنديد عليه رسول «فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ » حالا هر كاري ميخواهيد انجام بدهيد، اما وقتي كه ملائكه ميخواهند قبض روحتان كنند، آنجا هم ميتوانيد كار سرّي انجام بدهيد؟! در دنيا حالا پيمان سرّي با هم ببنديد عليه رسول خدا و خدا هم ميداند و البته خدا هم اين را به پيامبر اطلاع داد، اما آيه ميفرمايد فكيف ، يعني «فكيف يكون حالهم إذا توفتهم الملائكة» وقتي ملائكه ميايد اينها را قبض روح كند «يضربون وجوههم وادبارهم» اولين بحث این استكه يضربون وجوههم وادربارهم يعني چه؟ ملائكه هم به صورتهاي ايناه ميزنند و هم به پشت اينها ميزنند.
سؤال اول این استكه آيا مراد از وجوه يعني تمام جلوي بدن؟ اعم از صورت، سينه و پاها، مراد از پشت هم يعني تمام پشت بدن؟ اين يك احتمال كه مراد از «وجوههم وادبارهم» باشد.
احتمال این است كه مراد از وجوه، صورت است و ادبار هم پشت نشيمنگاه است، در بعضي از كتب تفصيلي مينويسند ادبار يعني استاه. طبق اين معناي اوّل ملائكه به تمام جلو و پشت اين شخص ميزنند. طبق معناي دوم ملائكهاي به صورت اين شخص ميزنند و ملائكهاي هم از پشت به نشيمنگاه او اين ضرب را وارد ميكنند. اين دو احتمال در مورد اين آيه.
مرحوم علامه طباطبائي رضوان الله عليه فرموده «أي يضربون مقاديم ابدانهم» يعني تمام جلوي روح «و خلاف ذلك فيكنّي به عن احاطتهم و استيعاب جهاتهم بالضرب» اين كنايه است، اينكه يضربون وجوههم و ادبارهم يعني تمام بدن اينها را ميزنند و ديگر جايي باقي نميماند،مرحوم علامه ميفرمايد اين وجوه كنايه از مقاديم و جلوي انسان است و ادبار هم پشت انسان است كه كنايه است از اينكه ديگر جايي در بدن اين نميگذارند كه خالي از ضرب باشد. از نوك ناخُن گرفته تا فرق سر، ملائكه مشغول زدن هستند نسبت به اين شخص. واحتمال دوم كه بگوئيم فقط اين صورت را بزند و نشيمنگاه، اين يك احتمال بعيدي است، ولو ادبرا به معناي استاه است اما همين فرمايش علامه فرمايش خيلي درستي است كه كنايه از این است كه تمام ابدنش مشمول ضرب قرار ميگيرد.
سؤال این است كه اين «يضربون وجوههم» قبل از توفّي است، حين توفي است يا بعد از توفّي؟ كداميك از اينهاست؟ اين «يضربون وجوههم و ادبارهم»؟ البته آيه 50 سوره انفال هم هست «وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ» اينجا ميفرمايد «فكيف إذا توفتهم الملائكة». قبل از قبض روح كه مسلم نيست، چون آيه ميگويد «إذا توفتهم الملائكة» يا بايد بگوئيم در حين قبض روح است و يا بايد بگوئيم بعد از قبض روح است. به نظر ميرسد ظاهر آيه این است كه اصلاً قبض روح اينها با ضرب الوجوه والادبار است، يعني ملائكه اينقدر اين را ميزنند تا روح از بدنش خارج شود و اين خيلي عجيب است. و الا اگر اين قبض روح بشود و روح از بدن بدون ضرب خارج شود، پس بايد درد و ألمي در خروج روح نداشته باشد، بعد كه خارج شد باز يضربون وجوههم، وجوه همين بدن ظاهري است، اينكه ما عرض ميكنيم در حين قبض روح و براي قبض روح او را ميزنند، آيه نميگويد اينها نفوسشان را مورد ضرب قرار ميدهند بلكه خود اين وجوه است، يعني الآن اين ميّتي كه اينجاست، يعني اين شخصي كه ميخواهد از دنيا برود و كافر است، ما نميبينيم ولي ملائكه براي قبض روح او «يضربون وجوههم».
سؤال این است كه متعلق اين يضربون چيست؟ وجوه است. وجوه قبل از توفّي يا بعد از توفي؟ قبل از توفي كه معنا ندارد، بعد از توفي اين وجوه را زدن چه فايدهاي دارد؟ همهي حرف اينجاست كه بعد از اينكه اين روح را از بدنش خارج كردند و به جايي بردند كه ارواح كفار است، حالا اين صورتها و بدن اينها را شروع كنند به زدن، چه اثري دارد؟ آيه ميفرمايد توفّي اينها با ضرب وجوه است، ملائكه مفصّل ميزنند هم از جلو و هم از پشت تمام بدنش را ميزنند تا روحش خارج ميشود! ملائكه اسباب و وسائلي دارند كه ضربشان با آنها واقع ميشود.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نظری ثبت نشده است .