موضوع: آیات معاد 1
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
شماره جلسه : ۵۰
-
بحث از آياتي است كه از آن ميتوانيم مسئله برزخ را استفاده كنيم، يكي از آياتي كه به آن استدلال ميشود بر وجود برزخ، بلكه بر جنّت برزخي و بهشت برزخي، آيه شريفه 26 از سوره مباركه ياسين است.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بحث از آياتي است كه از آن ميتوانيم مسئله برزخ را استفاده كنيم، يكي از آياتي كه به آن استدلال ميشود بر وجود برزخ، بلكه بر جنّت برزخي و بهشت برزخي، آيه شريفه 26 از سوره مباركه ياسين است؛ از آيه بيستم شروع ميشود كه ميفرمايد «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ، اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْراً وَهُمْ مُهْتَدُونَ، وَمَا لِي لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ، أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِي الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً وَلَا يُنقِذُونِي، إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ، إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِي» كه شاهد در اين آيه است «قِيلَ ادْخُلْ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ مَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنْ الْمُكْرَمِينَ» آيه مربوط به داستان مؤمن آل ياسين است (نه مؤمن آل فرعون)، كه خصوصيّاتي كه در مورد مؤمن آل ياسين در اين آيه بيان ميكند و جزئياتي كه در تاريخ هم نقل شده، رسولاني از طرف مسيح(علي نبينا و آله و عليه السلام) به شهر انطاكيه رفته بودند براي هدايت مردم، براي اينكه مردم را به دين مسيح دعوت كنند و مردم هم با اينها مخالف كردند. بعد اين مؤمن آل ياسين از نقطهي دوردستي آمد خودش را به همان مردم ملحق كرد و آن مردم را نصيحت كرد كه به حرف اين رسولان گوش بدهيد و اندرز داد، اما آن رسولان موفق نشدند و مردم هم گوش به حرف آنها ندادند و آن رسولان را شهيد كردند و كشتند، آنها را به شهادت رساندند و بعد اين شخص را هم گرفتند و شهيد كردند.
خداي تبارك و تعالي داستان اين مومن آل ياسين يا مؤمن ياسين كه معروف به همان حبيب نجار است را در اينجا نقل ميكند كه به اين مؤمن گفته شد «قِيلَ ادْخُلْ الْجَنَّةَ» خطاب شد كه وارد بهشت بشو! يعني وقتي او را شهيد كردند، بعد از شهادت اين خطاب به او شد كه وارد بهشت بشو، و بعد گفت «قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ» اي كاش قوم من ميدانستند كه من الآن در چه جايگاهي قرار دادم و خداي تبارك و تعالي به من چه عنايتي كرد «ما غفر لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنْ الْمُكْرَمِينَ» اين شخص ميگويد خدا دو كار در مورد من انجام داد، يكي اينكه من را مورد مغفرت و غفران خودش قرار داد و دوم اينكه من را از مُكرمين قرار داد. در يكي ديگر از آيات شريفه قرآن هست كه «الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» آنهايي كه ايمان و عمل صالح انجام ميدهند، اثر ايمان و عمل صالح دو چيز است؛
1) مغفرت، 2) رزق كريم. اينجا هم اين شخص ميگويد خدا من را مورد غفران خودش قرار داد و من را جزء مكرمون قرار داد. اينجا مفسرين و از جمله مرحوم علامه رضوان الله عليه ميفرمايند در قرآن دو گروه هستند كه جزء مُكرموناند يعني افرادي كه مورد اكرام خداي تبارك و تعالي قرار ميگيرند، يعني خدا اينها را تكريم ميكند و مورد احترام خدا قرار ميگيرد كه اين مقام مُكرَم از مُخلَص، از ابرار، از متّقين، از تمام اينها بالاتر است، ظاهر آيات این است كه اين يك مرتبهاي است كه بسيار بسيار بالاست.
يعني اشخاصي در روز قيامت مورد اكرام خداي تبارك و تعالي قرار ميگيرند، آن دو گروهي كه اين وصف اكرام را دارند، يكي در مورد ملائكهي الهي است « بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ، لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» خدا وقتي در مورد ملائكه ميخواهد صحبت كند، ميفرمايد اينها عباد مُكرم هستند و به امر خدا عمل ميكنند، خودشان بدون اذن و اراده الهي كاري انجام نميدهند، يعني وقتي انسان به مقام مُكرَم رسيد ميگوئيم اين اكرام خدا چه اثري دارد؟ اكرام خدا مثل اكرام دنياست كه يك امر تشريفاتي، ادبي و تأيبي و احترامي است؟ ميگوئيم نه، اگر انسان به مقام مُكرَم رسيد اين ميشود لا يسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون فقط تحت ارادهي خدا در ميآيد، اراده او ميشود اراده خدا. يعني هر چه را كه خدا بخواهد اين اراده ميكند.
بعد از اينكه اين شخص را كشتند و از دنيا ميرود، ظاهر آيه این است كه از ناحيه خداي تبارك و تعالي خطاب ميآيد «ادخل الجنة» داخل بهشت بشو، اگر بعد از شهادت بلا فاصله خطاب آمد كه تو داخل بهشت بشو، اين بهشت قيامت نيست بلكه جنّت برزخي است و قرينهاش این است كه در روز قيامت همه از حال هم اطلاع پيدا ميكنند، زيد ميفهمد كه عمرو بهشتي است و عمرو ميفهمد كه زيد جهنمي است، همه اين را ميدانند. اما در اين آيه اين مؤمن آل ياسين اين آیزو را ميكند «يا ليت قومي يعملون ما غفر لي ربي و جعلني من المكرمين» اي كاش قوم من ميدانستند من كه الآن شهيد شدم و به اين عالم آمدم، خدا هم مرا مورد غفران خودش قرار داده و هم مرا از مُكرمين قرار داده. اين آرزو آنجايي معنا دارد كه قوم هنوز خبر و اطلاعي ندارند، اگر بنا باشد مسئله مربوط به قيامت باشد، قيامت همه ميدانند جهنميها از اوضاع بهشتيها خبر دارند و بهشتيها از اوضاع جهنميها خبر دارند، در قيامت نميشود بگوئيم اي كاش جهنميها ميدانستند ما كجا قرار داريم! و جهنميها هم بگويند اي كاش بهشتيها بدانند كه چه بر سر ما ميآيد، همه از حالات هم خبر دارند و آيات قرآن هم دلالت بر اين مطلب دارد.
پس اين فقط معنا پيدا ميكند مربوط به عالم برزخ و دنيا. يعني قومش هنوز در دنيا هستند، خودش شهيد شده و بعد از شهادت اين آرزو را ميكند «يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربي و جعلني من المكرمين» پس آيه ظهور خيلي روشني دارد در جنّت برزخي. مرحوم علامه رضوان الله عليه همين استفاده را كردند، مرحوم طبرسي، صاحب مجمع البيان هم اين استفاده را كرده. مرحوم طبرسي اين اضافه را هم دارد كه آيه دلالت بر نعمتهاي برزخي ميكند، يعني در برزخ دو تا نعمت بسيار مهم وجود دارد؛ يكي غفران و مغفرت الهي، آنجا انسان طعم مغفرت الهي را ميچشد كه البته اين غير از مسئله شفاعت است. در باب شفاعت كه به بحثش خواهيم رسيد كه در عالم برزخ اصلاً شفاعت وجود ندارد، شفاعت مربوط به عالم قيامت است، در شفاعت شخص گناهكار است و با همين حالت گناه از دنيا رفته. اين غفران يعني آمرزيده شده و از دنيا رفته، يعني اين شخص در دنيا مورد غفران و آمرزش خدا قرار گرفته و بعد از دنيا رفته، لذا بين مغفرت و بين مسئله شفاعت فرق وجود دارد. مغفرت مال جايي است كه انسان در دنيا مورد غفران الهي قرار ميگيرد منتهي اثرش را در عالم برزخ ميبيند، اثرش را انسان اينجا متوجه نميشود بلكه اثر اين مغفرت در عالم برزخ روشن ميشود و نعمت دوّمي كه مربوط به جنّت برزخي است نعمت اكرام است «وجعلني من المكرمين» خدا من را جزء مكرمين قرار داده.
مرحوم طبرسي هم گفته اگر ما از آيات جنّت برزخي را استفاده كرديم قرينه ميشود كه پس عذاب برزخي هم داريم، نميشود بگوئيم برزخ فقط اختصاص به نعمتها دارد، ما بهشت برزخي داريم ولي جهنم برزخي نداريم، نه! اگر ما از اين آيه شريفه جنّت برزخي را استفاده كرديم بايد عذاب برزخي را هم استفاده كنيم.
بنابراين قائل اين «قيلَ» را خداي تبارك و تعالي يا ملائكه الهي بگيريم و بگوئيم «ادخل الجنة» بعد از مُردن و شهادت است. در اين آيه دو احتمال ديگر وجود دارد؛ يكي این است كه «قيل ادخل الجنة» يعني وقتي كه از دنيا رفت روز قيامت به او ميگويند «ادخل الجنة» اما الآن به او نميگويند ادخل الجنة، وقتي كه روز بعث و روز قيامت ميشود، به اين آدم ميگويند تو برو داخل بهشت بشو و بعد اين هم بگويد «قال يا ليت قوم يعلمون ما غفر لي ربي» اشكالش این است كه اين «يا ليت يعلمون ما غفر لي ربي» مربوط به جايي است كه قوم خودشان در دنيا باشند، اگر بنا باشد «ادخل الجنة» خطاب در روز قيامت باشد، قومش هم ميدانند كه اين بهشتي شده. از آيات شريفه قرآن استفاده ميشود يكي از عذاب جهنميها این است كه ميفهمند در بهشت چه خبر است و چه لذتهايي وجود دارد؟ اينها در چه شأن و جايگاهي قرار دارند، خود همين كه ميفهمند ديگراني كه در دنيا ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در چه جايگاهي هستند اما اين بدبختهاي بيچاره در چه جايگاهي قرار دارند، خود همين يك عذابي براي اهل جهنم است، پس نميشود ما بگوييم آيه مربوط به خطاب در روز قيامت است، اين «قيل ادخل الجنة» ظهور در اين دارد كه تا اين مؤمن آل ياسين شهيد شد «قيل ادخل الجنة» داخل در بهشت بشو، پس بايد بهشت در اين آيه را به بهشت برزخي معنا كنيم.
احتمال سومي هم در آيه شريفه وجود دارد و آن این است كه قائل «قيلَ» همان قومي بودند كه اين شخص را به شهادت رساندند! بگوئيد آنها به چه مناسبت به اين ميگويند «ادخل الجنة» از باب استهزاء ميگويند. اين رفته بود به آن قوم گفته بود كه ايمان بياوريد و هر كسي ايمان بياورد و از اين دنيا برود خدا برايش بهشت آماده كرده، اينها هم استهزاءً ميگويند «ادخل الجنة» اين هم بسيار خلاف ظاهر است كه ما قائل اين «قيل» را قوم قرار بدهيم و آنها بگويند «ادخل الجنة» بعد اين بگويد «قال يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربي» و اين سازگاري ندارد با اينكه قائل خودِ قوم باشد. اينها اگر بگوئيم استهزاءً ميگويند كه تو داخل بهشت بشو و خود اين شخص هم ميگويد «يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربّي» ظهور در اين دارد كه اين «ادخل الجنة» جزايي است كه خداب تبارك و تعالي به اين شخص ميدهد نه اينكه بگوئيم آنها استهزاء ميكنند، اگر آنها استهزاء كردند چه مناسبتي بين استهزاي آنها و اين قال يا ليت قومي يعلمون دارد؟ مناسبتي وجود ندارد، لذا پس مجموعاً در اين آيه شريفه سه احتمال داده شد.
احتمال اول اينكه قائل اين «قيل» خداي تبارك و يا ملائكه الهي است كه به او ميگويند «ادخل الجنة» بعد از اينكه شهادت به سراغش آمد. بلا فاصله بعد از اينكه موت يا شهادت به سراغش آمد اين را به او ميگويند. البته روي همين احتمال هم دو صورت وجود دارد يكي اينكه اين را به صورت خطاب لفظي به او ميگويند و يك صورت اينكه طبق آيه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» بگوئيم مُردن همانا و دخول بهشت هم همانا، نه اينكه حالا مُرد و بعد خطاب بيايد ادخل الجنة، نخير! شهادت همان و دخول در بهشت همان. علي اي حال اين احتمال اول است كه عرض كردم خودش دو جور تفسير دارد؛ احتمال اول اينكه بگوئيم قائل خدا يا ملائكه باشد و بعد از شهادت به او ميگويند ادخل الجنة و اين هم وارد بهشت ميشود و بهشت برزخي را ميبيند و بعد ميگويد «يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربي و جعلني من المكرمين» اين دو نعمت را ميبيند و آرزو ميكند كه اي كاش قوم من ميدانستند عاقبت اين است و دست از اين انكار و مخالفتشان با پيامبران برميداشتند. طبق اين احتمال از آيه برزخ استفاده ميشود اولاً. جنّت برزخي استفاده ميشود ثانياً.
اما احتمال دوم این است كه اين «ادخل الجنة» بعد از موت نيست بلكه روز قيامت است، روز قيامت به اين شخص ميگويند داخل بهشت بشو. گفتيم اين با قسمت بعد سازگار ندارد «يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربي».
احتمال دوم این است كه بگوئيم قائل «قيل» قوم هستند و نه خدا و ملائكه الهي، ادخل الجنة استهزاءً از طرف آنها گفته ميشود كه گفتيم اين هم با بعد از آن سازگاري ندارد و خيلي خلاف ظاهر است.
پس روشن شد به نظر ما با وجود اينكه سه احتمال در اين آيه شريفه هست احتمال اول اظهر است و دلالت بر برزخ و بهشت برزخي دارد.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نظری ثبت نشده است .