درس بعد

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس قبل

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آیات معاد 1


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۱/۲۴


شماره جلسه : ۵۶

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بحث ما در آيات شريفه‌اي است كه مي‌توان عالم برزخ را از آن استفاده كرد. تا اينجا چند آيه را مورد بحث قرار داديم، يكي از آياتي كه احتمال يا بالاتر از احتمال، دلالت روشن بر مسئله برزخ دارد،

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بحث ما در آيات شريفه‌اي است كه مي‌توان عالم برزخ را از آن استفاده كرد. تا اينجا چند آيه را مورد بحث قرار داديم، يكي از آياتي كه احتمال يا بالاتر از احتمال، دلالت روشن بر مسئله برزخ دارد، آيات 55 و 56 سوره مباركه روم است؛‌ «وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ، وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» كلامي كه مجرمين در روز قيامت بيان مي‌كنند و جوابي كه روز قيامت به اين مجرمين داده مي‌شود؛ ترجمه اجمالي آيه این است كه وقتي قيامت برپا مي‌شود، مجرمين قسم ياد مي‌كنند كه ما مدت كوتاهي مكث داشتيم و توقف ما غير ساعةٍ نبوده، به اندازه يك ساعت بوده. بعد خدا مي‌فرمايد «كذلك كانوا يؤفكون» كه اين يؤفكون يا به معناي كذب است كه اينها دروغ مي‌گويند و يا اينكه اينها باطل را حق مي‌بينند و حق را باطل «يؤفكون يصرفون وجوههم عن الحق إلي الباطل» حق را نمي‌خواهند نگاه كنند و باطل را نگاه مي‌كنند. حق را به لباس باطل مي‌بينند يا باطل را به لباس حق مي‌بينند، در آيه بعد مي‌فرمايد «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ» علم در اين آيه شريفه به معناي يقين است نه اين علم دنيوي. آنهايي كه به آنها يقين بالله و ايمان داده شده در جواب مجرمين مي‌گويند «لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ» ما مكث كرديد در كتاب خدا تا روز قيامت «فهذا يوم البعث» امروز هم روز قيامت است «وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».


در اينجا فخر رازي سه احتمال در «ما لبثوا غير ساعة» داده؛ مجرمين قسم مي‌خورند كه اينها توقف نكردند الا به اندازه يك ساعت. يكي اينكه احتمال اول این است كه متعلق اين ما لبثوا يعني در دنيا، يعني ما لبثوا في الدنيا غير ساعةٍ، مجرمين مي‌گويند تمام ماندن ما در دنيا به اندازه يك ساعت بوده، احتمال دوم این است كه متعلّق اين «ما لبثوا» قبور است، يعني در عالم برزخ به اندازه يك ساعت بر ما گذشت، و بعضي به همين آيه شريفه استدلال كرده‌اند بر نفي عذاب در قبر، گفتند وقتي مجرمين مي‌گويند تمام دوراني كه در عالم قبر بر ما گذشت به اندازه يك ساعت بوده، به اين معناست كه اينها عذاب قبر نداشتند و در عالم قبر عذابي وجود ندارد، چون بعضي بر اين نظر هستند كه مي‌گويند جهنم و بهشت مربوط به قيامت است و ما در برزخ عذاب و نعمت و ... نداريم كه قول نادري است، چون اكثر آيات قرآن، مخصوصاً آيه‌اي كه ديروز خوانديم «قيل ادخل الجنة قال يا ليت قومي يعلمون ما غفر لي ربي و جعلني من المكرمين» آن آيه شريفه كه ديروز خوانديم صريح در اين بود كه ما جنّت برزخي و بهشت برزخي داريم. علي ايّ حال بعضي متعلق اين «ما لبثوا» را قبور قرار مي‌دهند كه مي‌گويند «ما لبثوا غير ساعة» متعلقش قبور است، در عالم قبر ما به اندازه يك ساعت بوديم، خدا مي‌فرمايد «كذلك كانوا يؤفكون» اينها اين چنين دروغ مي‌گفتند و مي‌گويند و چهره‌شان را از حق به طرف باطل برمي‌گردانند «يؤفكون يصرفون وجوههم عن الحق إلي الباطل» اين هم احتمال دوم.


احتمال سوم این است كه «ما لبثوا من وقت فناء الدنيا الي وقت النشور» يعني از وقتي كه دنيا از بين رفت نه از وقتي كه اينها در قبر داخل شدند، مي‌گويند از وقتي كه دنيا از بين رفت و تمام شد تا وقتي كه بعث واقع شد به اندازه يك ساعت بيشتر نشده.


احتمال چهارم این است كه «ما لبثوا بعد عذاب القبر» يعني مجرمين را در عالم برزخ عذاب مي‌كنند، گرفتار عذاب قبر مي‌شوند اما اين عذاب قبرشان يك ساعت مانده به اينكه عالم بعث و قيامت برپا شود قطع مي‌شود. «ما لبثوا بعد عذاب القبر إلي يوم البعث» پس اين هم شد چهار احتمال در اين آيه شريفه.


احتمال اول اينكه اينها دارند حرف دنياي‌شان را مي‌زنند و هنوز آن تعلقات دنيوي را دارند كه مي‌گويند ما در دنيا يك ساعت بيشتر نبوديم. احتمال دوم این است كه در عالم قبر يك ساعت بيشتر نبوديم. احتمال سوم از وقت فناء دنيا تا وقت بعث قيامت. احتمال چهارم این است كه از بعد از انقطاع عذاب در عالم قبر تا يوم البعث.


مرحوم علامه رضوان الله تعالي عليه اين دو آيه و چند آيه قبل را مي‌فرمايد دنباله‌ي آيات قبلي است كه در همين سوره مباركه روم آمده؛ در آيات قبل بحث از فرستادن آيات و اقامه حجّت بر وجود خدا، وحدانيّت خدا و بر روز قيامت، و اين آيات هم مرتبط به آن است تا آخرين آيه‌اي كه در سوره روم است «فاصبر إنّ وعد الله حقٌّ» مي‌فرمايد اين آياتي كه الآن مجرمين اين را مي‌گويند «الذين اوتوا العلم و الإيمان» جوابشان را مي‌دهند، اينها مقدمه‌ است براي آخرين آيه‌اي كه در اين سوره آمده و در نتيجه علامه مي‌فرمايد خداي تبارك و تعالي بعد از اينكه آيات و نشانه‌ها و حجج را بر اينها فرستاد مي‌فرمايد اينها آدم‌هايي نيستند كه ما از اينها انتظار ايمان را داشته باشيم و اينها آدم‌هايي هستند كه حق را كتمان مي‌كنند، حق را باطل مي‌دانند و يكي از نشانه‌هايش همين است كه وقتي روز قيامت مبعوث مي‌شوند با اينكه اينها مدّتي را در عالم قبر بوده‌اند، مي‌گويند «ما لبثوا غير ساعة».


مرحوم علامه مي‌فرمايد چون مشركين، گناهكاران، كفار خصوصيّت دنيوي‌شان اين بوده كه حق را باطل ببينند، خصوصيت دنيوي‌شان اين بوده كه حق را نپذيرند و حق را باطل ببينند، اين خصوصيت تا روز قيامت ادامه پيدا مي‌كند، روز قيامت هم وقتي محشور مي‌شوند باز حق را انكار مي‌كنند ومي‌گويند ما در عالم قبر به اندازه يك ساعت كه بيشتر نبوديم! اين خصوصيت ذاتي اينهاست، انكار حق يك خصوصيت ذاتي است براي اين مجرمين و گناهكاران، مي‌فرمايد: «و هذا الإفك و التقلب من الحق إلى الباطل يدوم عليهم و يلازمهم حتى قيامالساعة فيظنون أنهم لم يلبثوا في قبورهم فيما بين الموت و البعث» باز روز قيامت كه مي‌شود روي آن شيوه باطلي كه در دنيا داشتند كه حق را به لباس باطل نگاه مي‌كردند دو مرتبه آنجا هم مي‌گويند ما در عالم قبر به اندازه يك ساعت بيشتر نبوديم. «فاشتبه عليهم أمر البعث كما اشتبه عليهم كل حق فظنوه باطل» هر حقّي بر اينها مشتبه بوده و باطل حساب مي‌كردند و اين خصوصيتي بوده كه اينها در دنيا داشتند و اين خصوصيّت در قيامت هم ادامه پيدا مي‌كند، يوم البعث هم كه مي‌شود به جاي اينكه بگويند ما مدتي در عالم برزخ بوديم مي‌گويند «ما لبثوا غير ساعةٍ».


مرحوم طبرسي در مجمع البيان اقوال را كه نقل مي‌كند، مي‌گويد «وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ أي يحلف المشركون ما لبثوا في القبور غير ساعة واحده عن الكلبي و مقاتله» دو نفر از مفسرين گفته‌اند مشركين قسم مي‌خورند كه مالبثوا في القبور غير ساعة. اينجا اين نكته را عرض كنيم كه معمولاً انسان‌هاي گناهكار و مجرم بر آن مطلب باطل‌شان قسم ياد مي‌كنند و اين از خصوصيات انسان‌هايي است كه حرف حق را نمي‌خواهند بزنند، انساني كه حرف حق را مي‌خواهد بيان كند نياز به قسم ندارد. آدم‌هايي كه در دنيا بر مطالب باطل‌شان قسم مي‌خورند ظاهر اين آيه شريفه این است كه اين روحيه و اين روش در قيامت هم تجلّي پيدا مي‌كند كه آنجا هم قسم مي‌خورند كه ما به اندازه يك ساعت بيشتر در عالم قبر نبوديم.


معناي دوم كه فخر رازي نقل كرده «وقيل يحلفون ما مكثوا في الدنيا غير ساعة» در دنيا بيشتر از يك ساعت نبودند «لاستقلالهم مدة الدني» چون مدّت دنيا را خيلي كم مي‌شمرند مي‌گويند دنيا براي ما چيزي نبود. «وقيل يحلفون ما لبثوا بعد انقطاع عذاب القبر» همين احتمالي كه عرض كرديم «عن الجبائي».


نتيجه اين شد كه آيه شريفه چهار احتمال دارد؛ از اينكه مي‌فرمايد «وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ» اين قرينه مي‌شود بر اينكه اين ما لبثوا مربوط به قبل از قيامت است و از اينكه مي‌گويد «كانوا يؤفكون» اگر ما لبثوا را مربوط به دنيا قرار بدهيم كه اين افك نيست، چون خود ما رواياتي هم داريم كه تمام دنيا به اندازه يك لحظه است، حالا آنها بگويند دنيا به اندازه يك ساعت بوده كه افك نيست! افك این است كه اينها بخواهند مدتي كه عالم برزخ بودند را انكار كنند و آيه بعد كه ضميهم مي‌شود «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ» آنهايي كه يقين به خدا دارند و ايمان دارند، در جواب به اينها مي‌گويند «لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ» اين كتاب الله به كُتُب سماوي تطبيق شده اما از همه بهتر این است كه بگوئيم مراد از كتاب الله همان لوح محفوظ است، در لوح محفوظ «لبثتم في كتاب الله إلي يوم البعث» توقف شما در آنجا مشخص بوده كه چه مقدار توقف است.


پس از ميان اين احتمالات؛ اينكه بگوئيم ما لبثوا يعني ما لبثوا في الدنيا، اگر اين باشد كه ديگر دلالت بر عالم برزخ ندارد، اگر ما لبثوا يعني ما لبثوا في القبور يا لبثوا من بعد انقطاع عذاب القبر إلي يوم القيامة، همه اينها دلالت بر عالم برزخ دارد، يعني روز سه احتمال از اين چهار احتمال ما برزخ را مي‌توانيم نتيجه بگيريم فقط روي يك احتمال كه مراد از اين لبثوا يعني لبثوا في الدنيا، ديگر نمي‌شود از آن برزخ را استفاده كرد و هم «يوم تقوم الساعة» و هم آن «قال الذين اوتوا العلم و الإيمان» قرينه مي‌شود كه اينها مربوط به لبث در عالم برزخ حرف مي‌زنند و «كذلك كانوا يؤفكون» هم قرينه بر اين معناست.


نكته مهم این است، يك مطلبي كه در السنه مشهور است اينكه يوم قيامت يوم كشف حقايق است و آنجا ديگر كسي نمي‌تواند چيزي را انكار كند، اگر كسي در دنيا جُرمي را خدايي نكرده مرتكب شده آنجا نمي‌تواند تكذيب كند، آن وقت چطور اينها دارند آنجا هم اين دروغ را مي‌گويند.


جواب دوم «إنهم استقلّ الدنيا لما آينوا من أمر الآخرة» اينها دارند دنيا را نسبت به آخرت يا برزخ را نسبت به آخرت مقايسه مي‌كنند، مي‌گويند دنيا پيش آخرت به اندازه يك ساعت است، برزخ در مقابل آخرت به اندازه يك ساعت است. «فكأنهم قالوا ما الدنيا في الآخرة إلا ساعة» دنيا نسبت به آخرت به اندازه يك ساعت است، اين ديگر دروغ نيست! دنيا را خيلي قليل مي‌شمارند « فاستقلوا حيث اشتغلوا في المدة اليسيرة بما أوردهم تلك الأهوال الكثيرة» در اين مدت كوتاه حالا احوال عظيمه و گردنه‌هاي خيلي مشكل را الآن در پيش دارند. گاهي اوقات وقتي در بعضي از روايات داريم كه براي حساب و كتاب مثلاً چندين هزار سال كسي را معطّل مي‌كنند، مي‌گويند سال آنجا به اندازه سال دنيا نيست و اصلاً قابل مقايسه نيست، اين هم بيان دومي كه در اينجا هست.


«ثالثها: أن ذلك يجوز أن يقع منهم قبل إكمال عقولهم» مي‌گويد يك كسي به نام ابي‌بكر بن اخشيد اين نظيه را دارد كه وقتي در قيامت محشور مي‌شوند، همان لحظات اوليه اينها اين حرف را مي‌زنند «يقسم المجرمون» ولي بعداً خداوند عقل همه اينها را اكمال مي‌كند و بعد از اكمال عقول ديگر اين حرفها را نمي‌زنند و اين حرف براي قبل از اكمال عقول است.


پس اين سه جواب در اينجا مطرح شد. يك: يقسم المجرمون به حسب ظن‌ و گمان‌شان. دو: اينكه دنيا را در مقابل آخرت مي‌گويند ليس إلا ساعة. سه: قبل اكمال العقول است.


(سؤال و پاسخ استاد): اكمال عقول يعني اينكه وقتي در قيامت انسان‌ها را محشور كردند، آرام آرام عقل‌شان كامل مي‌شود و هر كسي كم‌كم واقف بر اعمال خودش مي‌شود، واقف بر نتيجه اعمالش مي‌شود، اين حرف را قبل از آن مي‌زنند.


عمده این است كه اساساً خود اين سؤال يك مقدار محل تأمل است؛ اينكه ما بگوئيم دار آخرت جاي انكار نيست، چرا؟ ولي انكاري است كه بلا فاصله جوابش آماده است، اينكه ما بگوئيم آنجا جاي اين نيست كه انسان انكار كند. ببينيد اين آياتي كه داريم، يك عده‌اي از مجرمين در جهنم به رؤساي خودشان مي‌گويند شما ما را گرفتار كرديد آنها هم مي‌گويند نه، خودتان اين بلا را بر سر خودتان آورديد، پس اگر واقعاً جاي حقايق است پس نبايد جاي اين سؤال و جواب هم باشد، خودشان بايد بفهمند كه خودشان بر خودشان كردند، خودشان بر خودشان بد كردند، در واقع اين مطلب مطلبي نيست كه بگوئيم چون قيامت جايي است كه جاي كشف الحقايق است، پس انسان در آنجا از اول حرف كذب و خلاف واقع نمي‌گويد! و اساساً از اين كلام مرحوم علامه همين استفاده مي‌شود، وقتي كه اينها در دنيا مبتلاي به افك بودند، حق را در لباس باطل قرار مي‌دادند، علامه مي‌گويد در آنجا هم همينطور است و ظاهرش همينطور است «كذلك كانوا يؤفكون» اين افك را آنجا هم دارند، اين تقلب را در آن عالم هم دارند.


لذا ما اصلاً بيائيم در اين تأمل كنيم؛ حالا باز بايد ببينيم واقعاً اين مدعا كه «مع أن معارفهم في الآخرة ضرورية» از كجاست؟ آنجا هم حرف دروغ دارند، آيه قرآن مي‌گويد «وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ» آنجا قسم مي‌خورد! اگر واقعاً اينطور است، پس چرا قسم مي‌خورد؟  بيائيم جواب بدهيم «يقسم المجرمون بنا بر ظن‌شان؟ نه، اينها در آنجا مي‌گويدن «ما لبثوا غير ساعة» اين حرف هم باطل است و آيه شريفه‌ي در «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ» بعضي گفته‌اند اين اوتوا العلم و الإيمان ملائكه‌ي الهي هستند، بعضي گفته‌اند مؤمنين هستند، برخي گفتند انبياء هستند، مصاديقش مختلف است و همه اينها مي‌توانند باشند، جمع‌شان هم مانعي ندارد «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ» كه اين في كتاب الله بايد مؤخر در معنا باشد يعني «لقد لبثتم إلي يوم البعث في كتاب الله» از اول مقدّر شده بود كه شما در برزخ چقدر بمانيد، به همان اندازه بوديد و يك ساعت هم نبوده! «فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ» امروز هم روز بعث است.


پس نتيجه اين شد كه ما از آيه شريفه مي‌توانيم مسئله برزخ را استفاده كنيم، اين يك. اينكه مجرمين در قيامت قسم دروغ بخورند هم امتناعي ندارد، منافات با اينكه آن عالم زمينه‌ي براي این است كه انسان هر حقّي را بخواهد بفهمد مي‌تواند بفهمد. فرق آن عالم و دنيا این است كه اگر در اينجا خدايي نكرده كسي قسم دروغ خورد، بلا فاصله روشن نمي‌شود كه اين قسم دروغ خورده، ممكن است تا آخر عمرش هم كسي نفهمد، ولي در قيامت قسم دروغ مي‌خوردن و بلا فاصله روشن مي‌شود، جاي انكار هست بلا فاصله جواب داده مي‌شود، ما بايد بر حسب ظاهر آيات اينطور بگوئيم.


و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .