درس بعد

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس قبل

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آیات معاد 1


تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۲/۱۷


شماره جلسه : ۶۷

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بحث در اسامي مربوط به روز قيامت است كه برخي از اسامي را بيان كرديم؛ از اسامي ديگري كه مربوط به قيامت است این است كه تعبير شده به يوم ثقيل، روز قيامت را به روز سنگين توصيف كردند.

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بحث در اسامي مربوط به روز قيامت است كه برخي از اسامي را بيان كرديم؛ از اسامي ديگري كه مربوط به قيامت است این است كه تعبير شده به يوم ثقيل، روز قيامت را به روز سنگين توصيف كردند. در سوره مباركه انسان آيه 27 مي‌فرمايد: «إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ» اين كساني كه مجرم و گناهكار هستند دنيا را دوست دارند «وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً» معناي يذرون وراءهم احتمال اولش این است كه پشت گوش مي‌اندازند و به پشت خودشان رها مي‌كنند روز ثقيل و روز قيامت را. يعني اعتنا نمي‌كنند كه يك چنين روزي را در پيش دارند، توجه نمي‌كنند و اين تعبير به يوم ثقيل شده. باز عرض كرديم  ولو اينكه مشهور در اذهان این است كه روز قيامت اگر يومٌ عسير است براي همه عسير است، اگر يومٌ أليم است براي همه يومٌ اليم است، ولي ظاهر آيات شريفه این است كه اين عناوين نسبي است، يعني همانطوري كه در يوم الحسرة از آيات قرآن استفاده شد و استفاده كرديم كه روز قيامت براي برخي ـ يعني كافران ـ عنوان حسرت را دارد اما براي مؤمن صالح حسرت نيست، اين يوماً ثقيلاً هم ظاهراً همينطور باشد.

ثقيل به چه اعتبار ثقيل است؟ آيا به اعتبار اينكه همه حساب خيلي سنگيني در آن روز در پيش دارند؟ مجازات‌ها خيلي سنگين است؟ يا آنهايي كه گناهكارند بار سنگيني را دارند؟ علي ايّ حال از خود همين آيه كه مي‌فرمايد «إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً» مي‌شود استفاده كرد كه اين ثقيل بودن هم به اعتبار همين مجرمين است، يعني يوم القيامة يومٌ ثقيلٌ علي المجرمين، كما اينكه در مورد كافرين داشتيم كه «كان يوماً علي الكافرين عسيرا» يا «يقول الكافرون هذا يوم عسر» در مورد ثقيل هم ظاهراً بايد همينطور مطرح كرد.

قبلاً وقتي آيه شريفه «ومن وراءهم برزخ إلي يوم يبعثون» را معنا مي‌كرديم، گفتيم كلمه‌ي «وراء» دو معنا دارد: يكي به معناي پشت است و يكي به معناي جلو است، در آيه شريفه ومن وراءهم يعني ومن أمامهم يعني جلوي اينها. حالا آيا در اين آيه شريفه وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ، وراء به معناي پشت است؟ رها مي‌كنند و پشت سر مي‌اندازند يوم ثقيل را، يعني اينقدر گرفتار دنيا هستند، «إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ» مجرم اينقدر گرفتار دنياست كه يوم ثقيل را فراموش مي‌كند و پشت سر مي‌اندازد. يا بگوئيم وراء در اين آيه هم به معناي جلوي خودشان است، يعني «وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً» با كلمه‌ي يذَرون خيلي سازگاري ندارد و وراء را بايد به معناي پشت بيان كرد.

يكي ديگر از اسامي قيامت يوم التلاق است؛ در سوره مباركه مؤمن (غافر) آيه 15 مي‌فرمايد: «رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِي» اين روح در آيه شريفه همانطور كه مفسرين گفتند به معناي وحي و كتب آسماني است، كما اينكه در آيه 52 از سوره مباركه شوري دارد «كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا» ما وحي فرستاديم به سوي تو كه همان كتب آسماني است. حالا چرا از كتب، قرآن و وحي تعبير به روح شده و اين هم خودش نكته‌ي خيلي لطيفي دارد كه در جاي خودش مطرح است، خدا مي‌فرمايد ما اين وحي، قرآن، اين كتاب آسماني را فرستاديم براي اينكه پيامبر ما يوم التلاق را به مردم انذار كند. چرا روز قيامت را روز تلاق (يعني ملاقات) مي‌گويند؟ اينجا مصاديقي مي‌شود براي تلاقي مطرح كرد، يعني از خصوصيات قيامت این است كه همه‌ي انواع تلاقي‌ها در قيامت هست، اولاً اولين و آخرين انسان‌ها يكديگر را ملاقات مي‌كنند، اين نيست كه بگوئيم فقط فاميل خودمان را ملاقات مي‌كنيم! اولين و آخرين يكديگر را ملاقات مي‌كنند و از سرنوشت يكديگر اطلاع پيدا مي‌كنند، حالا اين به چه كيفيتي ممكن است، اين هم مربوط به آٍثار روز قيامت است، اين از خصوصيات دنيا و عالم ماده است كه در عالم ماده انسان نمي‌تواند از كسي كه يك مقداري از او دور است اطلاع پيدا كند، اما روز قيامت روزي است كه همه‌ي انسان‌ها از وضعيت يكديگر اطلاع پيدا مي‌كنند.

در مورد زمان ظهور حضرت داريم كه وقتي حضرت (عج) ظهور كنند، يك روايتي وارد شده كه خداي تبارك و تعالي سمع و ابصار اينها را طوري قرار مي‌دهد كه هر كسي از هر نقطه‌اي بخواهد با حضرت صحبت مي‌كند و جواب حضرت را مي‌شنود، اين چيز خيلي عجيبي هم هست، منتهي این است كه در همين دنيا اتفاق مي‌افتد، اينطور نيست كه بگويند آن زمان هم هر انساني هر وقت بخواهد بايد وقت بگيرد و تأخير داشته باشد، وقتي كه در دنيا اين مسئله امكانپذير است، وقتي اين دنيا برچيده مي‌شود و يك روز عجيب و غريبي به نام روز قيامت مي‌خواهد فرا برسد اين ضوابط عالم ماده از بين مي‌رود. هر انساني از وضع هر انسان ديگر مي‌تواند اطلاع پيدا كند، لذا اين مي‌شود يوم التلاق.

عرض كردم تلاقي همه‌ي انسان‌ها با يكديگر است، كسي نمي‌تواند بگويد اگر من ظلمي به ديگري كردم، گاهي اوقات ما عوامانه حرف مي‌زنيم مي‌گوئيم در قيامت چه كسي ديگري را مي‌تواند پيدا كند؟! در عين اينكه «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ، وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ» هست، تلاقي هم هست و اطلاع بر احوال ديگر هم هست. چون مراد از تلاقي مجرّد ملاقات نيست كه زيد و عمرو يكديگر را ببينند، بلكه از وضع يكديگر اطلاع پيدا مي‌كنند و از همين عنوان مي‌توانيم استفاده كنيم هر كسي روز قيامت مي‌تواند ديگري را پيدا كند و آنجا دنيا نيست كه بگوئيم در اين جمعيت زياد حسن بخواهد علي را پيدا كند و علي بخواهد حسين را پيدا كند، مگر مي‌شود؟! اين ضوابط همه از بين مي‌رود و برداشته مي‌شود. براي هر انساني امكان ملاقات با ديگري به راحتي براي او محقّق و ميسور است، اين يك جهت.

جهت دوم این است كه نوع دوم ملاقات ملاقاتي است كه انسان با خداي تبارك و تعالي دارد؛ خداوند كه جسم و ماده نيست كه ما بخواهيم بگوئيم خدا را مي‌بينيم ولي در قيامت خدا مشهود انسان مي‌شود، نه اينكه مشهود مادي مراد باشد، انسان برايش سر سوزني ترديد حاصل نيست كه خدايي در اين عالم وجود دارد و خدا همه كاره است. در آيه‌ي ششم سوره انشقاق مي‌فرمايد «يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلَاقِيهِ» انسان به سوي خدا در حركت است و خدا را ملاقات مي‌كند، يعني به نقطه‌اي مي‌رسد كه آن نقطه روز قيامت است و روزي است كه ظهور تام حق تعالي است و آنجا ديگر شك و شبهه‌اي وجود ندارد كه انساني بگويد من خدا را قبول دارم يا ندارم! براي همه روشن است.

از ديگر ابعاد ملاقات؛ ملاقات انسان با ملائكه است، روز قيامت روزي است كه انسان با ملائكه الهي ملاقات مي‌كند، در دنيا ملائكه حضور دارند و انسان نمي‌تواند آنها را ببيند اما در قيامت روز ملاقات انسان با ملائكه است. در آيه 103 سوره مباركه انبياء مي‌فرمايد: «لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ، لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ اْلأَكْبَرُ» آنچه ديروز عرض كردم يوم الحسرة مربوط به همه نيست، يومٌ عسير مربوط به همه نيست، يوم ثقيل مربوط به همه نيست، اين هم مؤيد آن است، اينجا مي‌فرمايد «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ اْلأَكْبَرُ» فزع الأكبر روز قيامت است و براي اهل بهشت ايجاد حزن نمي‌كند «وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ» ملائكه مي‌آيند با آنها ملاقات مي‌كنند «هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» اين همان روزي است كه به شما وعده داده شده. پس تلاقي انسان‌ها با يكديگر، تلاقي انسان با خدا، تلاقي انسان با ملائكه. و وجه چهارم يوم التلاق این است كه انسان نامه‌ي اعمال خودش را ملاقات مي‌كند كه ببيند در اين دنيا چه كرده؟

در سوره مباركه حاقه آيه 20 مي‌فرمايد: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمْ اقْرَءُوا كِتَابِي، إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِي» كسي كه نامه اعمالش را به دست راستش مي‌دهند مي‌گويد من مي‌دانستم كه حساب و كتابم را مي‌بينم و با آن ملاقات مي‌كنم، من در دنيا باور داشتم كه من با نامه اعمال خودم ملاقات مي‌كنم، اين «ظنّ» در قرآن ظنّ اصولي نيست بلكه يعني علمتُ، مي‌دانستم كه «أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِي فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ، فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ، قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ» تا آخر. اين هم وجه چهارم يوم التلاق كه انسان نامه اعمال خودش را ملاقات مي‌كند.

وجه پنجم این است كه ائمه حق با ائمه باطل ملاقات مي‌كنند؛ آنجا وقتي «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» است كه در اين آيه شريفه «بإمامهم» اعم از امام حق و باطل است، باز ائمه حق و ائمه جور هم ملاقات مي‌كنند، ظالم و مظلوم با يكديگر ملاقات مي‌كنند، عرض كردم اين مطلبي كه حالا مي‌گويند قيامت چه كسي مي‌تواند ديگري را پيدا كند؟ اتفاقاً قيامت دنيا نيست و در دنيا كسي نمي‌تواند ديگري را پيدا كند! دنياست كه هر كس مي‌تواند خودش را از ديگري مخفي نگه دارد ولي قيامت روز بروز و شهود است و كسي نمي‌تواند از ديگري مخفي باشد! ظالم مظلوم را مي‌بيند و مظلوم هم ظالم را مي‌بيند و از همه مهم‌تر مجرم شيطان را مي‌بيند، شياطين مجرمين را مي‌بينند، بهشتيان دوزخيان را ملاقات مي‌كنند و دوزخيان هم بهشتيان را ملاقات مي‌كنند. پس روز ملاقات از همه ابعاد است؛ انسان با انسان، انسان با خدا، انسان با ملائكه، ظالم با مظلوم، مظلوم با ظالم. همه‌ي اينها سبب مي‌شود كه روز قيامت را خداي تبارك و تعالي مي‌فرمايد يوم التلاق، روز ملاقات.

خداوند ان شاء الله همه‌ي ما را نسبت به قيامت ايمن و در پناه خودش حفظ بفرمايد.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
 

 

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .