موضوع: آیات معاد 1
تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۲/۲۴
شماره جلسه : ۶۹
-
يكي از اسامي كه براي قيامت در قرآن كريم ذكر شده عنوان مشهود است، يعني قيامت يومٌ مشهود. در سوره مباركه بروج آيه 3 ميفرمايد: «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ، وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ، وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» كه براي روز قيامت سه عنوان ذكر شده يكي يوم موعود، يكي شاهد و يكي هم مشهود.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
يكي از اسامي كه براي قيامت در قرآن كريم ذكر شده عنوان مشهود است، يعني قيامت يومٌ مشهود. در سوره مباركه بروج آيه 3 ميفرمايد: «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ، وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ، وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» كه براي روز قيامت سه عنوان ذكر شده يكي يوم موعود، يكي شاهد و يكي هم مشهود. به حسب ظاهر آيه شريفه اين سه عنوان از اسامي قيامت است كه خود قيامت عنوان يوم موعود، يوم شاهد و يوم مشهود را دارد. حالا آنچه كه ما دنبالش هستيم همين عنوان يوم مشهود است، مراد از يوم مشهود چسيت؟ قيامت روزي است كه «مشهودٌ للأولين و الآخرين» ما همهي ايام دنيا را اگر حساب كنيم هيچ روزي نيست كه براي همه در دنيا مشهود باشد! هر روزي را يك گروهي ميبينند، امروز را كه ما به عنوان روز يكشنبه قرار داريم براي ميلياردها انسان مشهود است اما آنهايي كه ديروز از دنيا رفتند، آنهايي كه فردا به دنيا ميآيند امروز برايشان مشهود نيست، تمام ايام دنيا اينطور است، اما اين از خصوصيات روز قيامت است كه قيامت مشهودٌ للجميع است، يعني روزي است كه همه آن را ميبينند، اينطور نيست كه يك كسي ببيند و يك كسي نبيند، قيامت يك روزي است كه مشهودٌ لجميع الناس من الأولين و الآخرين، حتي براي بقيهي موجودات ديگر كه بعد به آن اشاره ميكنيم، اين معناي يومٌمشهود است.
در سوره مباركه هود ميفرمايد «وذلك يوم مشهود» يعني همه ميبينند، روز قيامت روزي است كه هيچ كس نيست كه بتواند از آن دوري كند و خلاصي پيدا كند، اينكه ببينيم يك عده ميبينند و يك عده نميبينند، يك روزي است كه جزء سنّت خداي تبارك و تعالي است كه همه بايد ببينند. ابرار ميبينند، اشقيا ميبينند، انبياء ميبينند، امتهايشان ميبينند، روزي است كه اين چنين عنوان مشهود را دارد.
درروايتي از امام صادق7 وارد شده كه اين «و شاهدٍ و مشهود» شاهد را روز عرفه گرفته و مشهود را روز قيامت قرار دادند. در تفسير نور الثقلين روايتي نقل شده كه شاهد روز جمعه است و مشهود روز عرفه است و موعود روز قيامت است «واليوم الموعود» موعود قيامت است و شاهد روز جمعه است و مشهود روز عرفه است. ولي با توجه به آنچه در سوره مباركه هود آيه 103 آمده كه ميفرمايد «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» اينجا صريح در این است كه يوم مشهود مراد روز قيامت است، البته منافاتي ندارد كه بگوئيم هم روز عرفه مشهود است، چون روز عرفه مشهودٌ لجميع الحجاج، نميشود بگوئيم كسي حج رفته، ميخواهد حاجي شود ولي عرفه را نبيند، عرفات را همه ميبينند، مشهودٌ لجميع الحجاج است و اين مانعي ندارد كه هم مشهود بر عرفه اطلاق شود و هم بر روز قيامت اطلاق شود، منافاتي بينشان نيست، اما خلاصه نتيجه این است كه يكي از اسامي قيامت همين عنوان يومٌ مشهود را دارد.
صاحب كتاب مجمع البيان و همچنين مرحوم علامه در كتاب الميزان فرمودند كه اطلاق آيه فقط راجع به انسانها نيست، بلكه اجنّه هم همينطور است «مشهودٌ» براي كسي كه صلاحيّت نظر دارد، حتّي اجنه هم قيامت را ميبينند و از اين آيه حشر اجنه استفاده ميشود ، آن روز براي ملائكه هم روز مشهودي است، اهل آسمانها آن روز را ميبينند، اين يكي از اسامي قيامت است. همه ميبينند و كسي نيست كه آن روز را نبيند، چه نتيجهاي را خدا ميخواهد از آن بگيرد؟ اولاً نتيجهاش اهميّت روز قيامت و عظمت روز قيامت است، چنين روزي كه بايد همه ببينند، خيلي روز عجيب و غريبي بايد باشد، اين يك روز عادي نيست كه آدم بتواند زود از آن بگذرد، روزي كه همه بايد آن روز را ببينند بسيار روز دشوار و مشكلي است. حالا آيا از اين يومٌ مشهود ميشود قطعي بودن را، بگوئيم خدا دنبال این است كه بفرمايد اينقدر اين قيامت قطعي است كه همهتان ميبينيد، اين را هم ميشود استفاده كرد يا نه؟ به نظر ما بعيد است، در بعضي از تفاسير ذكر شده كه از يوم مشهود خداي تبارك و تعالي ميخواهد قطعيّت قيامت را نتيجه بگيرد، اين به نظر ما خيلي بعيد است و از اين اسم چنين چيزي استفاده نميشود.
از ديگر اسامي قيامت يومٌ معلوم است؛ در سوره مباركه واقعه آيه 50 ميفرمايد: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» پيامبر ما بگو اولين و آخرين همه جمع ميشوند در روزي كه معلوم است، يكي از اسامي روز قيامت را به عنوان يوم معلوم قرار داده.
در سوره مباركه هجر آيه 38 خداوند بعد از اينكه شيطان عرض ميكند «قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» كه شيطان هم به روز قيامت يقين داشته «قَالَ فَإِنَّكَ مِنْ الْمُنْظَرِينَ ، إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» خدا به او مهلت داد تا روزي كه زمان آن معلوم است. حالا بحث واقع شد كه يومٌ معلوم يعني چه؟ اينكه قيامت يك روز معلوم است مراد چيست؟ آيا مراد این است كه زمان آن براي همه معلوم است؟ كه اين برخلاف آيات ديگر قرآن است كه «يسألونك عن الساعة» وقتي كفار و ديگران از پيامبر راجع به قيامت سؤال ميكردند، خدا ميفرمود بگو علمش در نزد خداست. يعني زمان دقيق وقوع روز قيامت را غير از خدا احدي نميداند، حتي انبياء، اولياء و ملائكه هم نميدانند. و اگر در ذهن شريفتان باشد در روايات ظهور حضرت حجت (عج) تشريح شده به اينكه زمان ظهور حضرت حجّت هم مثل زمان قيامت است، همانطوري كه علم زمان قيامت نزد خداست، علم زمان ظهور هم نزد خداست، حتّي از اين روايت استفاده ميشود كه خود حضرت حجّت (عج) هم زمان ظهور را نميدانند. يعني تعيين اينكه چه روزي زمان ظهور است را نميدانند! حالا منافات ندارد كه البته اجمالاً قربش را بدانند ولي زمانش را دقيق نميدانند و اينكه حالا يك عدهاي گاهي اوقات پيدا ميشوند، متأسفانه در اين ده بيست سال يك وقت ميگفتند 1414، اين حرفها را نقل ميكردند و به برخي از بزرگان ما نسبت ميدادند كه شأن آنها هم مبرّاي از اين حرفهاست، ما روايات معتبر داريم كه «كذب الوقاتون»، يا اين روايتي كه زمان ظهور تشبيه شده به زمان قيامت.
علي كل حال؛ ميخواهيم معنا كنيم مراد از «يوم معلوم» چيست؟ آيا زمان زماني است كه براي مردم معلوم است؟ زمان آن را مردم نميدانند، آن زمان دقيق قيامت فقط عند الله است، علم تفصيلي هيچ كسي ندارد غير از خدا. بگوئيم اين يومٌ معلوم اعم از علم تفصيلي و اجمالي است و شامل علم اجمالي هم ميشود. بگوئيم «يومٌ معلوم» چون اجمالاً همهمان ميدانيم قيامتي در كار است، همهي ما علم اجمالي به وقوع قيامت داريم، علم اجمالي به روز قيامت داريم و از هر مسلماني سؤال كنند كه قيامت براي شما معلوم است؟ ميگويد بله ميدانم قيامتي در كار هست و علم اجمالي داريم. حالا اينجا در اين سورهي مباركه واقعه خدا ميفرمايد: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» و هم در سوره مباركه هجر «قَالَ فَإِنَّكَ مِنْ الْمُنْظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» اين معلوم را چطور معنا كنيم؟ كثيري از مفسرين همين معناي اول را احتمال دادند يعني «أي معلومٌ عند الله» يعني خدا فقط ميداند زمان دقيق قيامت چه روزي است و بشر نميداند. برخي از مفسرين گفتهاند اين كلمه قُل كه خدا به پيامبر ميفرمايد به مردم بگو قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ اقتضا دارد كه معلوم عند الناس هم باشد. لذا بعضي از مفسرين اين نظر دوم را اختيار كردند و گفتند مراد از معلوم يعني همين كه مردم اجمالاً ميدانند يك روزي به نام روزي قيامت است.
اين مطلب سه اشكال دارد؛ اول اينكه «قل» چطور قرينه براي اين معنا ميشود؟ پيامبر ما بگو اولين و آخرين، اينها جمع ميشوند در روزي كه معلومٌ عند الله. اگر شما هم نميدانيد، بدانيد در نزد خدا معلوم است. «قل» قرينيّت ندارد بر اينكه مراد از اين معلوم يعني معلومٌ عند الناس، اين اولاً. ثانياً گاهي اوقات ما يك اصطلاحاتي را در ساير علوم درست كرديم، اينها را هم در قرآن و روايات ميآوريم، تقسيم علم به علم تفصيلي و علم اجمالي از اصطلاحات علم اصول است، در علم اصول است كه ما يك علم تفصيلي داريم و يك علم اجمالي داريم، بعد اصوليين ميآيند براي علم اجمالي هم احكامي را درست ميكنند، احكام، قواعد و ضوابطي را بيان ميكنند. اما در قرآن ما چيزي به نام علم اجمالي نداريم، بگوئيم اين يومٍ معلوم يعني معلومٌ اجمالاً، اين حرف درستي نيست و اصلاً اشكال سوم اين است كه تمام ظرافت اين اسم در این است كه خدا ميخواهد به بشر بگويد كه اين براي من معلوم است، من دقيقاً زمان، لحظه و خصوصياتش را ميدانم، اگر شما نميدانيد، شما نبايد هم بدانيد! يسألونك عن الساعة، خدا ميفرمايد بگو علمش در نزد من است، چرا بايد علمش در نزد خدا باشد؟ براي اينكه اين بشر اگر ميدانست فلان روز قيامت است ديگر ارزشي نداشت! اما اگر نداند چه روزي است و روز قيامت دفعتاً بخواهد براي بشر واقع شود اين مهم است. لذا تمام نكته و ظرافتش در این است كه «هذا يومٌ معلومٌ عند الله و ليس بمعلومٍ عندكم» روزي است كه در نزد خدا معلوم است و در نزد شما معلوم است، اما بدانيد. فكر نكنيد يك روزي است كه هنوز مشخص نسيت، اين كاملاً معلوم است و چنين روزي خواهد آمد.
لذا اين را نميتوانيم به علم اجمالي بزنيم به خاطر اين سه اشكالي كه عرض كردم بايد بگوئيم يوم معلوم يا «إلي يوم الوقت المعلوم» كه در سوره مباركه هجر آمده يعني معلوم عند الله، اما هيچ كسي ـ حتي پيامبران ـ چنين روزي برايش معلوم نيست.
نظری ثبت نشده است .