موضوع: آیات معاد 1
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۷/۲۷
شماره جلسه : ۲۶
-
عرض كرديم كه يكي از آيات شريفهاي كه ميتوانيم به آن استدلال كنيم بر وضعيت نزع روح مؤمن همين آيهي شريفهي 31 از سوره فصّلت است، كه در اين آيه شريفه خداي تبارك و تعالي ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
عرض كرديم كه يكي از آيات شريفهاي كه ميتوانيم به آن استدلال كنيم بر وضعيت نزع روح مؤمن همين آيهي شريفهي 31 از سوره فصّلت است، كه در اين آيه شريفه خداي تبارك و تعالي ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
بيان كرديم كه «تتنزل عليهم الملائكة» مراد این است كه ملائكه در هنگام موت نازل ميشوند و جزئيات بحث ديروز را ذكر كرديم. امروز برخي از رواياتي كه مربوط به آيات شريفه است از كتاب شريف برهان بخوانيم تا معناي آيه براي ما روشنتر شود؛ در روايت پنجم علي بن ابراهيم ذكر ميكند «إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا، قال علي ولاية أميرالمؤمنين(ع)» حالا تفاسير اهلسنت نهايت چيزي كه ذكر شده استقامت بر اعتقاد و عمل صالح است، حالا ديگر اينكه اعتقاد صحيح چيست وارد نشدند! روشن است كه «ربّنا الله» را كسي ميتواند بگويد كه به آنچه خداوند تبارك و تعالي فرموده معتقد باشد، آنچه كه خدا فرموده يكيش همين ولايت اميرالمؤمنين علي(ع) است كه آيه ابلاغ در قرآن كريم دلالت بر آن دارد «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ». اگر يك كسي بگويد «ربنا الله» اما اعتقاد به ولايت اميرالمؤمنين(ع) نداشته باشد، در گفتارش كه ميگويد «ربنا الله» كاذب است و استقامت هم بايد بر همين ولايت اميرالمؤمنين(ع) داشته باشد، يعني كسي كه ولايت را دارد همهي دين را دارد و كسي كه ولايت را ندارد هيچ چيز ندارد. اين آيهاي كه خدا به پيامبر فرمود اگر اين را نگوئي رسالت را انجام ندادي! كاملاً يك قضيهي روشني از آن استفاده ميشود و آن این است كه كسي كه ولايت دارد همهي دين را دارد، كسي كه ولايت ندارد هيچ چيز را ندارد، چرا ميگوئيم كسي كه ولايت ندارد نمازش نماز نيست و روزهاش روزه نيست و حجّش حج نيست؟ اين ريشهي قرآني دارد. خدا به پيامبر ميفرمايد: «إن لم تفعل» اگر اين كار را انجام ندهي رسالت خدا را انجام ندادي، يعني بقيهي تبليغهايي كه تا حالا كردي از بين ميرود و آنها هم بيفايده است. پس كسي كه بخواهد دينش كامل باشد و بر دين خود استقامت داشته باشد بايد بر ولايت اميرالمؤمنين(ع) استقامت داشته باشد، اين «علي ولاية أميرالمؤمنين(ع)» بيان فرد اكمل استقامت است. يعني فرد اكمل از مصاديق استقامت، استقامت بر ولايت اميرالمؤمنين(ع)است.
در روايت هفتم محمد بن مسلم از امام صادق(ع) سؤال ميكند، «سألت أبا عبدالله(ع) عن قول الله عزوجل إنّ الذين قالوا ربّنا الله ثم استقاموا فقال ابو عبدالله (ع) استقاموا علي الائمة واحداً بعد واحد» در اين روايت تمام ائمه را دلالت دارد، يعني آنهايي كه بعد از امامت امام كاظم (ع) امامت حضرت رض(ع) را قبول نكردند و شدند واقفيه و در موسي بن جعفر(ع) توقف كردند و بعديها را قبول نكردند، اينها هم مشمول اين آيه نيستند. آيه ميفرمايد آنهايي كه «استقاموا علي الائمة واحداً بعد واحد».
روايتي را ابيبصير از امام صادق(ع) نقل ميكند «في قول الله عزوجل إنّ الذين قالوا ربنا ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة قال: هم الأئمة عليهم السلام و تجري في من استقام من شيعتن» اين آيه در آنهايي كه از شيعيان ما هستند و استقامت دارند جاري ميشود.
در روايت ديگري ابو الجارود از امام باقر(ع) نقل ميكند «إن الذين قالوا ربنا الله، يقول: إستكملوا طاعة الله و طاعة رسوله وولايه آل محمد(ع)» در اين روايت ميگويد اصلاً معناي ربنا الله اين است كه طاعت خدا و رسول و ولايت آل پيامبر(ص) را اينها قبول داشته باشند و قبلاً هم در بحث گذشته گفتيم اين «ثم استقاموا» نميخواهد يك چيز اضافهاي غير از ربّنا الله باشد، همان است و بر همان استقامت ميكنند!
در بعضي تفاسير آمده كه «ربنا الله» فقط مسئلهي اعتقادي است و «استقاموا» مسئلهي عمل است، يعني استقاموا في العمل، ما عرض ميكنيم نه، «ربّنا الله» همه چيز را ميگيرد. «استقاموا» را معنا كرديم به اينكه اعتقدوا به اينكه ربّنا الله، چه كسي اعتقاد دارد به اينكه خدا ربّ او است؟ كسي كه اطاعت خدا و رسول و ولايت پيامبر و آل پيامبر را قبول داشته باشد. آن وقت بر همين استقامت كند، يعني همين اعتقاد و عملي كه اول دارد نسبت به اينكه بايد خدا را اطاعت كند، واجبات را انجام بدهد، محرّمات را ترك كند، بايد رسول خدا را هم اطاعت كند، «اطيعوا الله و اطيعو الرسول» بايد ولايت اهلبيت را هم داشته باشد، تا آخر عمر هم بر همين استقامت كند، نميتوانيم بگوئيم ربنا الله مسئلهي قولي است و استقاموا مسئلهي عملي است، نه! ربّنا الله همه چيز است. لذا در اين روايت ميگويد «قالوا ربّنا الله استكملوا طاعة الله و طاعة رسوله و ولايت آل محمد عليهم السلام ثم استقاموا عليه».
روايات ديگري هم هست كه اين استقامت و ربّنا الله (هر دو)، يعني از اينجا شروع كنيم: ربنا الله شامل ولايت اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام ميشود و اين نكتهاي است كه حالا اگر اين روايات در ذيل اين آيه هم نبود، از آيات ديگر استفاده ميشود كه اگر كسي ولايت ندارد دين ندارد! كما اينكه اگر پيامبر ولايت را ابلاغ نميكرد رسالتي كه خدا بر دوش او گذاشته بود ناتمام بود. حالا آن آيات دلالت خوبي دارد و اينجا هم روايات مسئله را كاملاً روشن كرده. لذا اين نتيجه را ميگيريم كه «تتنزل عليهم الملائكة» براي هر مسلماني نيست. اين «تتنزل عليهم الملائكة ألا تخافوا و لا تحزنو» مربوط به شيعه است و مربوط به آنهايي است كه اعتقاد به ولايت اميرالمؤمنين(ع) و ائمهي معصومين دارند، شامل احدي غير از شيعه نخواهد شد، شامل ائمه شيعه در درجهي اول است و آنهايي كه نسبت به امامت ائمه اعتقاد دارند، اين يك نكته كه از اين روايات استفاده كرديم.
نكتهي دوم این است كه باز در همين روايات دارد «تتنزل عليهم الملائكة قال عند الموت، ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التي كنتم توعدون نحن اولياءكم في الحياة الدني» ملائكه ميگويند «نحن نحرصكم من الشياطين» ما مواظب شما بوديم كه شياطين وسوسه در قلوبتان القاء نكنند! شما ببينيد بعضي از اولياء خدا هستند كه اصلاً در ذهنشان گناه خطور نميكند، اما بعضي از ماها دائماً در فكر گناه هستيم! اين حراصت ملائكه نسبت به این است كه اجازه ندهند شياطين وارد قلوب مؤمنين شوند و آنها را وسوسه كنند، در اين روايت هم دارد «كنّا نحرصكم من الشياطين».
روايت جالبي در همين جا هست؛ «دخل حمران بن أعين علي أبيجعفر» حمران ميگويد بر امام باقر(ع) داخل شدم، به امام عرض كرده «جعلت فداك يبلغنا أنّ الملائكة تنزلوا عليكم» به ما خبر دادند كه ملائكه بر شما نازل ميشود، آيا اين حرف درست است؟ «قال أي و الله لتنزل علين» ملائكه بر ما نازل ميشوند «فتطأ فرشن» روي همين فرشهاي ما مينشينند، بعد حضرت فرموده «أما تقرأ كتاب الله تبارك وتعالى: إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة» تو قرآن نخواندي كه ميفرمايد اينهايي كه گفتند ربنا الله ثم استقاموا، ملائكه بر اينها نازل ميشود؟
نكته: در استقامت ائمهي ما ترديدي وجود ندارد چون خودشان محور براي استقامت هستند، يعني ديگران هم اگر به آنها معتقد شدند استقامت دارند، لذا ائمه چون مسئلهشان خيلي روشن است لزومي ندارد كه بگوئيم عند الموت ملائكه بر اينها نازل ميشود! اما بقيهي مؤمنين و شيعيان چون تا روز آخر در خطر هستند، خدايي نكرده همان لحظات آخر ممكن است اين اعتقاد از اينها سلب شود لذا نميتوانيم بگوئيم استقامت دارند، تا استقامت نباشد ملائكه بر اينها نازل نميشوند! نزول ملائكه به طوري كه بتوانند ببينند اختصاص به ائمه در دنيا دارد، اگر واقعاً افرادي از كمّلين اولياي خدا باشد ممكن است، نميخواهيم آنها را نفي كنيم! ما باشيم و ظاهر آيه شريفه و اين روايتي كه الآن ميخوانيم؛ از روايت استفاده ميشود كه ائمه محل نزول ملائكه هستند و بالفعل براي ائمه محقّق شده. ائمه ميفرمايند ملائكه نازل ميشوند روي همين فرشهاي ما مينشينند و به ما سلام ميكنند و ما آنها را ميبينيم و با ما صحبت ميكنند. چرا؟ براي اينكه در ايمان و در ربّنا الله و استقامت ائمه ترديدي نيست، شرط نزول ملائكه اين است «ربّنا الله ثم استقاموا»، اما در غير ائمه امكانش را نفي نميكنيم ولي نزول و تنزّلي كه انسان معمولي بتواند آنها را ببيند و صحبت كند بسيار مشكل است. حالا اصلاً بگوئيم كه از آيهي شريفه استفاده ميكنيم نزول ملائكه در دنيا مختصّ به ائمه طاهرين عليهم السلام است، اگر يك آدم عارف گفت من ملائكهي الهي را ميبينم نميشود از او قبول كرد، براي اينكه اين «ربّنا الله ثم استقاموا»ي او هنوز نهايي نشده، در مورد ائمه عليهم السلام نهايي شده و لذا خودشان هم خبر دادند كه اينها نازل ميشوند و ما ميبينيم، ولي در غير ائمه اگر كسي ادعا كرد بر حسب اين روايت كه درباره اين آيه شريفه آمده ما نميتوانيم بپذيريم.
حالا در زمان ما ـ اصلاً بحث را خيلي روشن كنيم ـ اگر يك آدم معمولي ادعا كرد من ملائكه الهي را ميبينم ولو قبلاً ما خوانديم ملائكه مسدّد، مسدّد همهي مؤمنين هستند، آنها مراقبند كه شياطين در قلوب ما خيلي نفوذ نكنند، اما اينكه آنها را ببينيم، نه! اين ممكن نيست. حالا چند مورد از جمله مادر حضرت موسي، حضرت مريم، اينها كه اتفاق افتاده و قرآن خبر داده به همان مقدار بايد اكتفا كرد، اما حالا ما بگوئيم حضرت مريم ملائكه را ديده، پس در زمان ما هم يك آدم غيرمعصوم ملائكه را ببيند، مگر روايات ديگري باشد كه بايد روايات ديگر را ديد.
ما باشيم و اين روايت و آيه و ضابطهاي كه آيه ميگويد؛ ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ». استقامت ما كه ان شاء الله اگر داشته باشيم عند الموت روشن ميشود، پس وقت نزول ملائكه بر ما هم عند الموت است، اما استقامت ائمه در همين دنيا ثابت و محرز است و لذا در همين دنيا ملائكه بر آنها نازل ميشوند. اما افراد معمولي را نميتوانيم بگوئيم استقامت دارند.
اين برداشت ماست كه ميگوئيم آيه شريفه ملاك در نزول ملائكه را «ربنا الله ثم استقاموا» ميداند، اين ملاك در افراد غير معصوم قبل الموت محرز نيست و موجود نميشود، تا موت بخواهد بيايد آن موقع محرز ميشود، لذا نزول ملائكه بر اينها هم عند الموت است، اما در ائمهي طاهرين قبل الموت هم چون موضوع محرز است، ملائكه بر اينها نازل ميشوند. در يك روايتي دارد «متي تتنزل عليهم الملائكة بأن لا تخافوا و لا تحزنو» امام باقر(ع) فرمود: عند الموت و يوم القيامة، هنگام موت و روز قيامت. بايد بگوئيم اين مربوط به نوع مردم است و الا آن روايتي كه خوانديم كه امام باقر(ع) خودش به حمران بن اعين فرمود «لتنزل علين فتطأ فرشن» اينها بر ما نازل ميشوند.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نظری ثبت نشده است .