درس بعد

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس قبل

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آیات معاد 1


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۷/۲۷


شماره جلسه : ۲۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بحث رسيد به آيات شريفه سوره مباركه فصلت «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَ وَفِي الْآخِرَةِوَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ».

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بحث رسيد به آيات شريفه سوره مباركه فصلت «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِوَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ». اجمال معناي آيه‌ي شريفه این است كه كساني كه معتقد به خداي تبارك و تعالي هستند و خدا را ربّ خودشان مي‌دانند، الله تبارك و تعالي را ربّ واقعي خودشان مي‌دانند، ربّشان را چيز ديگري قرار نمي‌دهند بلكه فقط خدا قرار مي‌دهند. تدبير امورشان را مربوط به خداي تبارك وتعالي مي‌دانند در سوره فصلت و نسبت به اين قولي كه دارند استقامت داشته باشند. خدا مي‌فرمايد «تتنزل عليهم الملائكة»‌ ملائكه بر اينها نازل مي‌شوند، كجا ملائكه بر اينها نازل مي‌شوند؟ ‌بسياري از مفسرين گفتند حين الموت ملائكه بر اينها نازل مي‌شوند، يعني اين انسان‌هايي كه در دنيا خدا را رب خودشان مي‌دانند و استقامت در اين اعتقاد دارند، در هنگام موت ملائكه بر اينها نازل مي‌شوند. مشهور مفسّرين گفته‌اند اين نزول ملائكه در هنگام موت است، برخي گفتند در موقف ديگري هم هست مثل هنگام حشر، در مواقف ثلاثه برخي گفته‌اند وجود دارد. گفته‌اند «عند الموت و في القبر و عند البعث» كه اين خيلي مهم‌تر مي‌شود، ملائكه با اينها هستند عند الموت، عند القبر و عند البعث.

ما باشيم و ظاهر آيه‌ي شريفه؛ ندارد كه اين ملائكه نزول مي‌كنند و بعد اين را رها مي‌كنند و برمي‌گردند! مي‌شود يك چنين ظاهري را از آيه استفاده كرد كه از خود آيه مي‌شود استفاده كنيم كه خدا مي‌فرمايد اينهايي كه در دنيا گفتند ربّنا الله و استقامت ورزيدند، ملائكه بر اينها نازل مي‌شود و در نزد اينها هستند. به اينها مي‌گويند «ألا تخافوا و لا تحزنوا» خوف نداشته باشيد و حُزن هم نداشته باشيد، فرق ميان خوف و حزن را مختلف بيان كردند، برخي گفته‌‌اند «الخوف إنّما يكون من مكروهٍ متوقع» خوف نسبت به مكروهي است كه در آينده بر انسان واقع مي‌شود. ملائكه به اينها مي‌فرمايند نسبت به آينده هيچ خوفي نداشته باشيد، يعني عذاب و گرفتاري‌اي در برزخ و در قيامت متوجّه شما نيست و در انتظار شما نيست. ولي حزن نسبت به مكروه «إنما يكون من مكروهٍ واقع و شرّ لازم كالسيئات التي يحزنون من إكتسابها والخيرات التي يحزنون لفوتها عنهم فالملائكة يقولون الذنوب مغفورة و العذاب مصروفٌ عنهم» نسبت به حزن اينها نگرانند كه اگر در دنيا گناهي كرده باشند، مكروه (يعني شرّ) و بدي‌اي از اينها واقع شده باشد الآن آثارش ظاهر مي‌شود، مي‌فرمايد نه «لا تخافوا و لا تحزنوا» كه نتيجه‌ي اين فرع مي‌شود خوف نسبت به آينده است كه ملائكه به اينها مي‌گويند شما گرفتار عذاب نمي‌شويد. و حزن نسبت به گذشته است يعني سيئات شما محو شد، اين سيئات و ذنوبي كه شما داشتيد مغفوره است، «الذنوب مغفورةٌ».

نكته‌ این است كه چون ملائكه مي‌گويند «ألا تخافوا و لا تحزنو» اطلاق دارد، يعني شما هيچ خوف و حزني نداشته باشيد و ما اينكه اين آيه را داريم مطرح مي‌كنيم؛ اگر گفتيم ملائكه هنگام نزع روح مي‌آيند و به اين انسان مي‌گويند «ألا تخافوا و لا تحزنو» گفتيم خوف نسبت به آينده است و حزن نسبت به مكروهٍ واقع است، يعني همان موقعي كه مي‌خواهد نزع روح بشود. معناي آيه این است كه انسان مؤمن و انساني كه مي‌گويند «ربنا الله ثم استقامو» هنگام نزع روح مشكلي ندارد چون ملائكه دارند به او چنين مطلبي را مي‌گويند.

نكته این است كه اولاً‌ما روشن كنيم كه اين «قالوا ربنا الله» روشن است كه مراد قول لفظي نيست، يعني اينكه كسي با زبانش بگويد قالوا ربنا الله و تا آخر بر اين گفتار پايدار بماند و بگويد «ربنا الله» اين هم بشود استقامت در قول، مراد اين نيست. مراد از اين «قالوا ربنا» به قرينه‌ اينكه «ثم استقاموا» يعني كسي «إن الذين قالوا ربّنا الله» يعني «أي اعتقد بربوبية الله» قالوا فقط قول لساني نيست، يقين كامل داشته باشد و معرفت تام داشته باشد، يقين دارد به اينكه الله ربٌ، ربوبيت: كه اين معناي بسيار وسيعي دارد. آن وقت بعد بر اين اعتقادش هم استقامت كند يعني استقامت هم در اعتقاد و هم در ناحيه‌ي عمل است، استقامت فقط مجرّد اعتقاد نيست، اگر يك كسي هم در اعتقاد و هم در عمل آمد بر آن اعتقادش پايدار بود، اين را مي‌گويند استقامت كرد و الا اگر مجرّد استقامت در اعتقاد باشد اين را تعبير به استقامت نمي‌كنند. معناي استقامت این است كه اين انسان «لا يميل إلي جانب الانحراف» از مسير صراط مستقيم خارج نشود، يعني اين آدم آدمي بوده كه تمام زندگي‌اش را اعتقاداً و عملاً بر صراط مستقيم قرار داده، واجباتش را انجام داده، محرّمات را ترك كرده، يك آن شِرك به خدا نداشته، در اعتقادات مشكلي نداشته، هر چه در زمان خودش فرقه‌هاي باطل و گروه‌هاي باطل بوده اين محكم ايستاده، و واقعاً معلوم مي‌شود آنچه كه در ايمان و عمل صالح مطلوب خداي تبارك و تعالي هست استقامت در اينهاست. اگر يك كسي چهل سال خدا را قبول داشته باشد و اهل نماز شب هم باشد و خدايي نكرده انحراف پيدا كند فايده‌اي ندارد، حبط عمل مي‌شود! آيه كه مي‌گويد «استقاموا» معنايش اين است كه «إلي آخر عمره استقاموا» و الا اگر كسي تا يك ساعت به آخر عمرش استقامت داشته باشد و در ساعت آخر نداشته باشد باز استقامت نداشته! استقامت در اعتقاد و در عمل ملازم است با اينكه تا آخر عمر استقامت داشته باشد، تا آن لحظه‌ي آخر. اگر يك انسان مؤمن استقامت در ايمان و در عمل صالح داشته باشد حالا نتيجه‌اش از بعد الموت و حين موت شروع مي‌شود. ملائكه بر او نازل مي‌شوند.

درست است كه ما نزول ملائكه را حتي در اين عالم دنيا هم داريم، چون در خود اين آيه مي‌فرمايد ملائكه نازل مي‌شوند مي‌گويند خوف نداشته باشيد، نگران نباشيد، «و ابشروا بالجنة التي كنتم توعدون» بشارت باد بر شما آن بهشتي كه به شما وعده داده شده، «نحن اولياءكم في الحياة الدنيا و في الآخرة» ما اولياي شما هستيم در حيات دنيا و در آخرت، يعني ما همراه شما بوديم در دنيا، ما مراقب شما بوديم در دنيا، كنار شما بوديم در كنار، الآن هم كه عالم قبرتان شروع شده و مي‌خواهيد تا آخر برويد ما همراه شما هستيم، منتهي در دنيا انسان مؤمن ملائكه‌ي مسدّد، ملائكه مؤيّد، ملائكه‌اي كه براي اين انسان مؤمن دعا مي‌كنند، استغفار مي‌كنند، دعا و استغفار ملائكه سبب مي‌شود كه اين مؤمن موفق به استقامت در اعتقاد و استقامت در عمل صالح بشود. اين انسان او را نمي‌ديده ولي ملائكه مي‌گويند «نحن اولياءكم في الحياة الدني» آن وقت اين مسئله مسلم است كه ملائكه در ارواح بشر، در همين عالم دنيا تأثيراتي دارند، بسياري از خواب‌ها و رؤياهاي صادقه معلول تأثيرات ملائكه‌اي است كه در اين دنيا به عنوان وليّ انسان و اولياء انسان است، بسياري از توفيق‌هاي الهي، اينكه انسان موفق مي‌شود نماز شب بخواند، اينكه انسان موفق مي‌شود يك عمل عبادي انجام بدهد، به مردم خدمت كند، اينها به بركت آن ملائكه‌اي است كه خداي تبارك و تعالي به خاطر اين انسان مؤمن آنها را موظف كرده كه به او كمك كنند، تعبيري كه مرحوم علامه طباطبائي رضوان الله عليه دارد، ايشان مي‌فرمايد «إنّ المراد» يعني اينكه ملائكه مي‌گويند «نحن اولياءكم في الحياة الدنيا و في الآخرة المراد ولايتهم لهم بالتسديد و التأييد» اين ملائكه اين انسان تأييد مي‌كنند. گاهي اوقات انسان در زندگي مي‌بيند بعضي از افراد چقدر موفقند، چه توفيقاتي دارند، يك عالمي 50 ـ 60 سال يك دوره تفسير مي‌نويسد، يك دوره فقه مي‌نويسد، چقدر طلبه تربيت مي‌كند، اينها اينطور نيست كه همينطور اين انسان همه‌ي اين امور را خودش رقم مي‌زند، ما باشيم و اين آيات شريفه: ملائكه‌ي مسدّد، يك انسان مؤمني كه هر روز موفق به نماز جماعت است را ملائكه كمك مي‌كنند، آنها برايش دعا مي‌كنند، مگر ما در مورد طالب علم نداريم كسي كه دنبال علم هست ملائكه اجنحه‌ي خودش را براي آن انسان قرار مي‌دهد، استغفار مي‌كند براي او تا اينكه اين انسان از منزل خارج شود و دوباره به منزل برگردد.

مرحوم علامه مي‌فرمايد «فإن الملائكة المسددين هم المخصوصون بأهل ولايت الله» اينها مخصوصند به آن ولايت خاصّ‌ الهي نسبت به اين انسان مؤمن، بعد مي‌فرمايد البته ملائكه مراقب همه‌ي انسان هستند، ملائكه رزق، ملائكه‌ حرص، ملائكه آجال، اين فرقي بين مؤمن و كافر ندارد! «و أما ملائكة الحرص و موكل الارزاق و الآجال و مشتركون بين المؤمن و الكافر» اينها بين مؤمن و كافر مشتركند، اما انسان مؤمن يك ملائكه‌ي خاصّي كه اينها در دنيا همراهش بودند، وقتي هم مي‌خواهد نزع روح شود، اين ملائكه همراهش هستند، آن موقع به اين انسان مؤمن مي‌گويند كه خوف و حزن نداشته باشد و خيالت راحت باشد تو اهل بهشت هستي و آن وعده‌اي كه داده شده آن وعده مي‌خواهد محقق شود.

باز در مقابل در اين دنيا انسان واقعاً توجه ندارد، از يك طرف ملائكه‌ الهي دنبال اين هستند كه اين انسان به سمت خدا برود و از طرف ديگر شياطين دنبالش هستند كه اين انسان از خدا دور شود، و اين بسيار عجيب است، يك تنازع و يك مقابله‌ بين شياطين و ملائكه در اين عالم وجود دارد، هم ملائكه دارند تلاش مي‌كنند اين انسان را به سمت خوبي‌ها و خدا هدايت كنند و شياطين. و اين روايتي كه از وجود مبارك پيامبر(ص) رسيده «لو لا أنّ الشياطين يهومون علي قلوب بني آدم لنظروا إلي ملكوت السماوات» اگر شياطين الهامات خبيثه را به قلوب بني آدم وارد نمي‌كردند، يعني انسان هر آن دنبال دنياطلبي برود، فكرش اين است كه چه كنم پول و مقام به دست بياورم، شهرت به دست بياورم، زندگي را توسعه بدهم! اينها از وسوسه‌هاي شياطين است «لو لا أنّ الشياطين يهومون علي قلوب بني آدم لنظروا إلي ملكوت السماوات» پيامبر فرمود اگر شياطين نبودند و قلوب بني آدم را وسوسه نمي‌كردند بني آدم مي‌توانستند ملكوت آسمان‌ها را ببينند.

پس «نحن اولياءكم في الحياة الدني» يعني ملائكه در حيات دنيا كاملاً‌ از اين انسان مراقبت كردند و در ارواح و مكاشفات مؤمنين تأثير داشتند، در الهاماتي كه به آنها شده، كما اينكه شياطين هم نسبت به اين ارواح با القاء وسوسه‌ها تأثير دارند. نكته این است كه اين ولايتي كه ملائكه الهي دارند باقي است و حتي بعد از مرگ هم باقي مي‌ماند و تا قيامت هم باقي مي‌ماند و به تعبير برخي از مفسّرين ولايت ملائكه‌ي الهي بر روح مؤمن بعد از موت به مراتب اقوا است از آنچه كه در دنياست، اين خيلي نكته‌ي مهمي است. اين مؤمن در دنيا گرفتار علايق جسماني و مادي است لذا ملائكه تا يك حدّي مي‌توانند نسبت به اين انسان مؤمن تأثير بگذارند ولي وقتي كه اين انسان از اين علايق جسماني جدا مي‌شود تصرّف ملائكه و تأثير ملائكه در اين انسان به مراتب اقوا مي‌شود. تعبير این است كه وقتي انسان از دنيا مي‌رود و اين علايق جسماني كنار مي‌رود، خود اين مي‌شود از جنس ملائكه، وقتي از جنس آنها شد تأثيرات ملائكه بيشتر مي‌شود.

پس اين آيه شريفه كه  دلالت دارد بر اينكه اگر يك انساني در دنيا اعتقاد به ربوبيّت خدا داشته باشد و استقامت در قول، اعتقاد و عمل داشته باشد. عرض كردم اگر حتّي يك دقيقه به آخر عمرش خدايي نكرده از اين اعتقاد دست بردارد اين استقامت نداشته، زماني مي‌گويند اين انسان استقامت داشت كه تا آن لحظه‌ي آخر هم اين اعتقاد در او باقي بماند، وقتي استقامت داشت آن موقع «تتنزل عليهم الملائكة» ملائكه بر آنها نازل مي‌شوند. كه از اين جمله‌ي «نحن اولياءكم في الحياة الدني» قرينه مي‌شود كه اين «تتنزل» نه اينكه الآن يك نزول محقق نشده، تنزل بوده ولي الآن دارند إخبار مي‌كنند به اينها كه ما همراه شما بوديم و در دنيا وليّ شما بوديم و الآن هم كه هنگام موت‌تان هست ما وليّ شما هستيم.

مي‌خواهيم اين را عرض كنيم كه از اطلاق «ألا تخافوا و لا تحزنو» استفاده مي‌كنيم كه نزع روح اين انسان مؤمن خيلي راحت است، اگر بنا باشد نزع روح او مشكل باشد خوف دارد. مگر اينكه بگوئيم اين «ألا تخافوا و لا تحزنو» براي بعد از نزع روح است كه اين يك مقدار خلاف ظاهر آيه شريفه است. اكثر مفسّرين مي‌گويند «تتنزل» يعني «حين الموت» و بعد مي‌گويند «وفي القبر و في القيامة».

نكته‌ي جالب در اين آيه این است كه ملائكه در اينجا بعد از اينكه مي‌فرمايند «لا تخافوا و لا تحزنو» كه ما اين استفاده را كرديم كه وقتي اطلاق دارد يعني در هنگام نزع روح ملائكه هستند، اگر يك نكته‌اي در ذهن آقايان باشد ما قبلاً گفتيم نزع روح گاهي يك ملك است و گاهي چند ملك است، ‌اينطور نيست كه يك ملك بيايد براي نزع روح يك انسان. در مؤمنين ملائكه هستند و اجتماع اين ملائكه موجب آرامش براي اين انسان مؤمن است، وقتي يكي باشد يا چند ملك باشند آن هم با چهره‌هاي خوشحال كننده اين براي مؤمن آرامش دهنده است، اين آيه هم مي‌فرمايد «تتنزل عليهم الملائكة» ملائكه مي‌آيند و نزع روح او خيلي آسان واقع مي‌شود.

نكته اين است كه «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» مگر قرآن و پيامبران قبلاً به مؤمن بشارت بهشت ندادند؟ سؤال این است كه بشارت آنجايي است كه يك خبر خوش جديد به انسان بدهند، الآن بيايند به شما بشارت بدهند كه بچه‌دار شديد، به شما بشارت بدهند كه فلان شخصي كه منتظرش بوديد آمد، ولي اگر قبلاً به شما گفته باشند كه شما بچه‌دار شديد و دوباره بيايند به شما بگويند اين خبر دوم عنوان بشارت نيست! چرا اينجا فرموده «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» با اينكه اين خبر قبلاً به مؤمن داده شده؟ جواب این است كه اينجا «وابشروا بالجنة» مجرّد خبر نيست، خود جنّت مورد بشارت است و مي‌گويند جنّت را ببنيد، نمي‌آيند در حين موت بگويند كه اي مؤمنين شما اهل بهشت هستيد! نه، نمي‌گويد بهشت داده مي‌شود كه شما «من أهل الجنة» هستيد بلكه مي‌گويد اين جنّتي كه شما به آن وعده داده شديد را ببينيد، و لذا در بعضي روايات هست كه جنّتي را كه به اينها وعده داده مي‌شود را مي‌بينند و البته داخل نمي‌شوند! سه تا عنوان است؛ يكي اينكه بشارت بدهند بگويند شما اهل بهشت هستيد، دوم اينكه نشان بدهند بگويند بهشت اين است، سوم هم ورود در بهشت است. ورود در بهشت و جهنّم مربوط به قيامت است، اما ديدنِ بهشت مربوط به عالم برزخ است و جاي مؤمن را در بهشت و در عالم برزخ نشان مي‌دهند و با همين حال در خوشي و لذّت در برزخ مي‌ماند تا روز قيامت، چون جاي خودش را در بهشت مي‌بيند. اين نكته‌اي است كه در مورد ابشروا عرض كرديم.

وصلي الله علي محمد و آله الطاهرين

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .