درس بعد

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس قبل

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آیات معاد 1


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۰/۵


شماره جلسه : ۴۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بحث در آيات سوره مباركه آل عمران بود؛ «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بحث در آيات سوره مباركه آل عمران بود؛ «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» در بحث گذشته عرض كرديم كه از مجموع اين آيات شريفه مسلّم اين دو نكته استفاده مي‌شود؛ نكته اول این است كه كساني كه در راه خدا شهيد مي‌شوند يك سرور و خوشحالي ذاتي دارند، بما آتاهم الله من فضله، به آنچه كه خدا از فضل خودش در همين عالم برزخ به اينها عنايت كرده، كه يك بخش آن اطلاع از جايگاهشان در بهشت است.


اينها نسبت به همين مشاهداتي دارند و آنچه كه خداي تبارك و تعالي از فضل و كرم خودش به اينها عنايت كرده بسيار خوشحال‌اند. به اندازه‌اي خوشحال‌اند كه يك روايتي از ابن مسعود از پيامبر اكرم(ص) رسيده كه خداي تبارك و تعالي به اين ارواح شهدا خطاب مي‌كند كه حالا كه در اين سرور ذاتي به سر مي‌بريد، در اين خوشحاليِ ذاتي هستيد چه آرزويي داريد؟ يعين عين سرور هستند، اين تعبير «فرحين» نه اينكه غير از فرح چيز ديگري هم دارند، اساساً غير از فرح و سرور چيز ديگري نيست. نكته‌اي كه از خود اين آيه شريفه استفاده مي‌شود همين است كه اين ارواح شهدا در عالم برزخ غير از فرح هيچ غم و ناراحتي و حُزني ندارند، كه اين خودش خيلي نكته مهمي است.


اينها در سرور ذاتي به سر مي‌برند و خدا مي‌بيند كه اينها چقدر مسرور و خوشحال‌اند، خطاب مي‌آيد به اينها كه شما چه آرزويي داريد؟ اينها عرض مي‌كنند كه ما بالاتر از اين وضعيّتي كه الآن داريم چه چيز مي‌توانيم داشته باشيم؟ اين همه نعمت‌ها و عنايات و فضل خدا كه در آنها غوطه‌ور هستند. بعد به خدا عرض مي‌كنند حالا كه ثواب شهادت در راه تو اينقدر مقام دارد، آرزويمان این است كه ما را دو مرتبه به جهان برگرداني تا دوباره در راه تو شهيد شويم. خداي تبارك و تعالي در جواب مي‌فرمايد:‌ نه، ديگر برگشت به دنيا در كار نيست، اين خلاف سنّت تخلّف‌ناپذير من است و شما به دنيا برنمي‌گرديد، بعد در اين روايت دارد كه پيامبر مي‌فرمايد اينها مي‌گويند پس سلام ما را به پيامبر و بازماندگان ما برسانيد و از وضع او به ما بشارت بدهيد، از وضع آنهايي كه در دنيا ماندند، خودشان طلب بشارت مي‌كنند، كه اين آيات شريفه هم مطلب اول را دارد كه اينها خودشان در يك سروري به سر مي‌برند و هم يك خبر خوشي به اينها داده مي‌شود. خبر خوش چيست؟


خبر خوش این استكه مؤمنيني كه هنوز در دنيا ماندند، آنها هم لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون. ديروز عرض كردم در خيلي از اين تفاسير و ترجمه‌ها كه من مراجعه كردم اين «ألا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون» را مربوط به خودِ ارواح شهدا قرار مي‌دهند! يعني ارواح شهدا لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون. نه، اين آيه شريفه بعد از اينكه ارواح شهدا طلب مي‌كنند كه حال اينهايي كه در دنيا از ما ماندند، از زمره مؤمنين به ما خبر بده! خدا مي‌فرمايد شما نگران نباشيد بدانيد اينها هم «لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون» نه خوفي نسبت به آينده دارند و نه حزني نسبت به گذشته دارند. كه عرض كردم اين نكته بسيار بسيار لطيفي كه مرحوم علامه طباطبائي رضوان الله عليه فرموده كه اين ألا خوفٌ عليهم ثواب اعمال مؤمنين در همين دار دنياست، نه بعد از اينكه از اين دنيا رفتند! يعني انسان مؤمن در ايمانش، تقوا و بندگي خدا، او را به مقامي مي‌رساند كه در اين دنيا يكي از ثواب‌هايي كه خدا به او مي‌دهد این است كه خوف و حزن را از او مي‌گيرد و ديگر خوفي نسبت به آينده ندارد و حزني نسبت به گذشته ندارد واين مربوط به همين مؤمنين است. اين ألا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون نمي‌خواهد به آن شهدا و ارواح شهدا بفرمايد كه شما خوف نداشته باشيد، نه! خبر مي‌دهد از حال مومنيني كه هنوز از دنيا نرفته‌اند و اينها هم چنين ثوابي را دارند. آيه شريفه به خوبي دلالت بر اين دو مطلب دارد.


اينجا يك نكته‌اي را در كلمات فخر رازي ديدم؛ ايشان تعبير مي‌كند به اينكه اين «عند ربهم»، آيه مي‌فرمايد «أحياءٌ» زنده‌اند، معنايش روشن است كه گفتيم از آن استفاده مي‌شود كه در عالم برزخ اينها زنده‌اند، «عند ربهم» ‌يعني چه؟ مگر وقتي ما راجع به مؤمنين مي‌گوئيم «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» طبق آيه شريفه «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» هر نفسي را خدا توفّي مي‌كند، هر نفسي در نزد خداست، اين عند ربهم در اينجا به چه معناست؟‌ فخر رازي مي‌گويد اين «عند» همان «عند» است كه خداي تبارك و تعالي در صفت ملائكه دارد، خدا مي‌فرمايد «ومن عنده لا يستكبرون عن عبادته» از خصوصيات ملائكه الهي این است كه ملائكه چون «عنده» و «عند الرب» هستند اينها دائماً در حال عبادت خدا هستند. سعادت ملائكه در گروِ همين است، يعني تمام ارزش و سعادت ملائكه الهي در این است كه عند الله هستند و دائماً دارند خدا را عبادت مي‌كنند، اينجا هم بگوئيم اين شهدا كه از اين عالم مي‌روند تازه عبادت و بندگي‌شان نسبت به خداي تبارك و تعالي آغاز مي‌شود، اين «عند ربهم» يعني اينها هم در زمره ملائكه كه قرار مي‌گيرند هيچ! بلكه بالاتر از آن، اينها هم ديگر «لا يستكبرون عند عبادته» يعني دائماً مشغول عبادت و بندگي خدا هستند و هر چه عبادت مي‌كنند مقامشان در نزد خدا بالاتر مي‌رود، حالا ملائكه يك مقام ثابتي دارند، يك موجودات ثابتي هستند، آنها رفعت مقام پيدا نمي‌كنند، فقط اين عبادتي كه انجام مي‌دهند سبب مي‌شود تنزّل مقام پيدا نكنند.


اما ارواح شهدا؛ ما بگوئيم از كلمه «عند ربهم» همانطوري كه در آن آيه مي‌فرمايد «ومن عنده لا يستكبرون عن عبادته» بگوئيم اينجا هم همينطور است كه خدا ارواح شهدا را عند ربّهم قرار مي‌دهد. يرزقون همين رزق عبادت است، يعني همين كه دارند بندگي خدا مي‌كنند، ما با فكر كوتاه خودمان رزق را در همين خورد و خوراك و اين امور خلاصه مي‌كنيم، اما يرزقون در اينجا همان عند ربّهم است، يعني همان عبادت، يعني خدا به اينها مجال مي‌دهد عبادت بيشتر كنند، اين يك مقدار ضعف خداشناسي ماست، مي‌گوييم تمام عبادات در همين دنياست، دنيا كه تمام شد، همه‌ي ابواب بسته مي‌شود، اين برخلاف روايات و آيات ماست.


مي‌گوييم همه علم و تعلّم و يادگيري در دنياست، دنيا كه تمام شد باب همه‌ي اينها بسته مي‌شود! اينطور نيست، بلكه تمام اين عالم دنيا يك مجال و محل موقّت است كه علم و عبادت موقّت در آن است، حتّي رزق‌هاي ظاهريِ فاني شدني موقت در آن هست، انسان از اين عالم كه مي‌رود تمام اينها توسعه پيدا مي‌كند، انسان كه از اين عالم مي‌رود تازه مي‌تواند عبادت خدا را بفهمد و آن عبادت‌هايي كه ما حالا نمي‌توانيم تصور كنيم شروع كند! اينطور نيست كه وقتي از دنيا رفتيد ديگر نه عبادتي است و نه علمي! چطور مي‌شود اين خورد و خوراك را خدا در قيامت براي ما فراهم كند، اما بگويد باب عبادت بسته شده؟! باب علم بسته شده؟! نه، تازه آنجا شروع مي‌شود و از همين كلمه «عند ربهم» تمام اين مطالب را مي‌توانيم به دست بياوريم.


قبلاً هم عرض كردم اين روايت را در برخي از كتب اهل سنت ديدم كه اين «عند ربهم» را معنا مي‌كنند «يركعون، يسجدون، يقومون، يعبدون» تازه انسان طعم عبادت را در آن عالم مي‌چشد، اينجا با اين حصارهاي دنيوي و با اين نفسانيّات و امور آلوده‌ي دنيا، اصلاً در دنيا نمي‌شود طعم عبادت را چشيد! اگر هم مي‌گوئيم يا مي‌گويند (آن بزرگان و اوليائي كه حلاوت عبادت را مي‌چشند)، يك گوشه‌اي از آن است، حلاوت واقعي عبادت بعد از این است كه انسان از اين عالم مي‌رود و خدا مشهود كامل و مشهود تام براي انسان مي‌شود، ديگر آنجا جاي شك و إن‌قلت و ترديد نيست، در اين عالم جاي شك و ترديد است اما در آن عالم اين چنين نيست! لذا تمام اين نكات را مي‌شود از اين «عند ربهم» استفاده كرد.


مثلاً صاحب مجمع البيان در كتابش فرموده «يرزقون أي من نعيم الجنة قدواً و عشي» يعني چه بگوئيم خدا صبح و شام از خورد و خوراك جنّت به اين شهيد مي‌دهد؟‌ يا فرحين «أي بما أعطاهم الله من ضروب نعمه في الجنة» اولاً ما باشيم و عبارت مجمع البيان؛ مجمع البيان اين عند ربهم يرزقون و فرحين را مربوط به قيامت گرفته! اين را ديروز جواب داديم و گفتيم «أحياءٌ» كه ظهور قوي دارد يعني «أحياءٌ حين نزول الآية» «عند ربهم نزول الآية» «يرزقون عند نزول الآية» آيا مسلّم مربوط به برزخ است و ظهور خيلي روشني دارد و اينكه مرحوم طبرسي در مجمع البيان اين را فرمودند. و بعد مي‌فرمايد «وقيل في قبورهم، و قيل معناه فرحين بما نالوا من الشهادة و جزاءه» چرا قول «قيل» را ايشان قبول نمي‌كند؟ اين «قيل» كه ايشان در اينجا گفتند، به نظر ما قول صحيح همين است.


اينجا ما رواياتي داريم و اهل سنت هم در اينجا مطالبي دارند؛ حالا مي‌خواهيم ببينيم اين مطلب درست است يا درست نيست؟ آنطور كه در تفاسير اهل‌سنت آمده، گفته‌اند وقتي كسي شهيد مي‌شود خداي تبارك و تعالي روح شهيد را در حاصله‌ي پرنده‌ي سبز قرار مي‌دهد، حاصله همان چينه‌دان طيور است و معده‌اي كه انسان دارد، مثلاً اين روايت را فخررازي از ابن عباس نقل كرده، ابن عباس از پيامبر(ص) نقل كرده كه پيامبر «في صفة الشهداء» فرمودند «إن أرواحهم في أجواف طير خضر» ارواح شهدا بعد از اين عالم در دل طيور سبزرنگ قرار مي‌گيرد آن وقت اين طيور هر جا بخواهند مي‌روند «أنها ترد أنهار الجنة» كنار انهار جنت مي‌روند «و تأكل من ثمارها» از ميوه‌هاي جنت استفاده مي‌كنند، «وتسرح فيالجنةحيث شاءت» هر جا بخواهند مي‌روند «وتأوي إلى قناديل من ذهب، معلقة في ظل العرش، فلما وجدوا طيب مأكلهم ومشربهم قالوا يا ليت قومنا يعلمون ما نحن فيه منه النعيم» وقتي مي‌بينند خدا اينها را در چه جايگاهي قرار داده، طيب مسكن، مشرب و مطعمشان، اينكه خدا چه رزق و روزي به اينها داده مي‌گويند اي كاش بستگان ما در دنيا مي‌دانستند ما الآن در چه نعيمي داريم به سر مي‌بريم «وما صنع الله تعالي بنا كي يرغبوا في الجهاد» بعد خدا به اينها مي‌فرمايد كه من خبر شما را مي‌دهم، «فقال الله تعالي أنا مُخبرٌ عنكم» ببينيد واقعاً انسان به كجا مي‌تواند برسد و چقدر ما از حقيقت خودمان غافليم كه انسان به جايي مي‌رسد كه خدا مخبر انسان بشود، خدا مبلّغ انسان بشود «و مبلّغ اخوانكم» به برادرانتان خبر مي‌دهيم كه شما در چه جايگاهي هستيد؟ «ففرحوا بذلك» آنها هم خوشحال مي‌شوند.


شبيه اين روايت هم دارند. آن وقت در روايات ما دو جور است كه اين روايات را مراجعه بفرماييد، در همين اصول كافي جلد سوم از صفحه 243 كتاب الجنائز، بابي دارد به نام بابٌ في أرواح المؤمنين كه خيلي باب شنيدني‌اي است كه روح مؤمن بعد از اين عالم كجا مي‌رود؟ به چه شكلي درمي‌آيد و به چه نحوي است؟ چند روايت اينجا مرحوم كليني آورده و در روايات ما آنچه كه در روايات اهل سنت آمده كه روح شهيد در جوف يك طِير خضر قرار داده مي‌شود رد شده،‌بعضي از روايات هم به حسب ظاهر موافق با آنهاست. ما دو دسته روايات داريم كه ان شاء الله فردا عرض مي‌كنيم.


و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .