درس بعد

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 4

درس قبل

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 4

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 4


تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۷/۵


شماره جلسه : ۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • كلام مرحوم اصفهاني نوعي دوگانگي وجود دارد؛ ايشان از يك سو آيه شريفه را شامل هر چهار نوع مماثلت مي‌داند و از سوي ديگر مي‌گويد كه مماثلت در اعتداء، مراد و مقصود نبوده بلكه جايز نمي‌باشد

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه بحث گذشته: در آيه شريفه اعتداد «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ» چهار احتمال مي‌رود: مماثلت در اصل اعتداء، مماثلت در معتدي به، مماثلت در مقدار اعتداء و مماثلت در كيفيت اعتداء. مرحوم نائيني و مرحوم ايرواني معتقدند كه آيه شريفه دلالت بر مماثلت مقدار اعتداء دارد. پاره‌اي بر اين عقيده‌ بودند كه از آيه شريفه مماثلت در معتدي به برداشت مي‌شود. مرحوم شيخ انصاري معتقد است كه هم مماثلت در اعتداء و هم مماثلت در معتدي به از اين آيه برداشت مي‌شود. مرحوم اصفهاني مي‌گويد كه آيه شريفه اعم بوده و هر چهار مورد (مماثلت در اصل اعتداء، مماثلت در معتدي به، مماثلت در مقدار اعتداء و مماثلت در كيفيت اعتداء) را شامل مي‌شود.
ادامه بحث: به نظر مي‌رسد كه در كلام مرحوم اصفهاني نوعي دوگانگي وجود دارد؛ ايشان از يك سو آيه شريفه را شامل هر چهار نوع مماثلت مي‌داند و از سوي ديگر مي‌گويد كه مماثلت در اعتداء، مراد و مقصود نبوده بلكه جايز نمي‌باشد[1]. چرا كه اولاً اگر اصل اعتداء مقصود آيه باشد نيازي به كلمه «مثل» نبود و عبارت «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ» آن را مي‌رساند، ثانياً لازمه‌ي چنين برداشتي اين است كه مماثل مواردي همچون اتلاف، اتلاف باشد يا مماثل دشنام، دشنام باشد، يا مماثل ضرب، ضرب باشد كه چنين امري در شرع جايز نيست و اصلاً شارع مقدس چنين اراده‌اي ندارد.

نكته:
به نظر مي‌رسد كه حتي اگر از آيه شريفه، مماثلت در معتدي به برداشت شود باز هم نمي‌تواند مستند ديدگاه مشهور (ضمان مثلي به مثل و قيمي به قيمت) باشد، زيرا در اين صورت دلالت مي‌كند كه اگر چيزي از بين رفت و تلف شد بايد مثل آن يعني آن‌چه به حسب ظاهر، مثل تالف است پرداخت شود، خواه آن تالف، مثلي باشد و خواه قيمي. به ديگر سخن، آيه شريفه ظهور عرفي دارد در اين كه اگر مالي اعم از مثلي (مانند گندم) يا قيمي (مانند فرش) تلف شد، بايد مثل آن پرداخت گردد. به نظر ما چنان كه پيش از اين گذشت آيه شريفه مماثلت در اعتداء و معتدي به را بيان نمي‌كند، بلكه دلالت بر مماثلت در مقدار اعتداء دارد، يعني بيان مي‌كند كه معتدي عليه نبايد بيشتر از آن مقداري كه به او اعتداء شده تعدي نمايد. شاهد سخن آن كه نظير اين آيه شريفه، آيه «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ» [2] است كه در شأن نزول آن آمده است پس از جنگ احد و مثله شدن حمزه عموي پيامبر(ص) بعد از شهادتش، مسلمانان گفتند اگر دست ما به كفار برسد زنده‌هاي آنها را هم مثله مي‌كنيم، يعني قصد داشتند مرتبه‌اي بالاتر (مثله كردن كفار زنده) از آن‌چه كفار انجام داده بودند، انجام دهند وليكن آيه نازل شد و از آن‌ها خواست كه زيادتر از آن انجام ندهند. مرحوم طبرسي نيز معناي آيه را چنين بيان كرده است: «فإن أردتم معاقبة غيركم علي وجه المجازاة و المكافاة فعاقبوا بقدر ما عوقبتم به ولا تزيدوا عليه» [3] كه با توجه به كلمه «قدر» و عبارت «ولا تزيدوا عليه» معلوم مي‌شود كه ايشان مماثلت در مقدار را برداشت كرده است، بنابراين ترديدي نيست كه آيه اعتداء، ظهور در مماثلت در مقدار اعتداء دارد و با توجه به روايتي كه در ذيل آمده و بيان كرده كه مجازات سرقت يا قتل در حرم، بايد در همان حرم اجرا شود[4]، مماثلت در كيفيت اعتداء را هم بايد به مماثلت در مقدار اعتداء ضميمه نمود.

مرحوم اصفهاني مماثلت را چهار نوع دانسته است: 1 ـ مماثلت مطلق و از همه جهات: يعني مماثلت در ذات، صفات و ماليت. به عنوان مثال اگر فرش تلف شده باشد به جاي آن، فرشي همانند آن از نظر نخ، بافت، نقشه ظاهري و ارزش مالي پرداخت گردد. 2 ـ مماثلت از حيث ذات و صفات: مثل اين كه ضامن، فرشي را بدهد كه از لحاظ نخ، بافت، نقشه ظاهري همانند فرش تلف شده باشد هر چند ارزش مالي در بازار نداشته باشد. 3 ـ مماثلت از حيث ماليت: مثل اين كه ضامن، پول فرش را بدهد. 4 ـ مطلق مماثلت: يعني هر يك از سه نوع مماثلت فوق باشد، كافي است[5]. مرحوم اصفهاني مي‌گويد كه مماثلت عرفي همان مماثلت دوم يعني مماثلت از حيث ذات و صفات است و اگر چه اغراض عقلا (بدون در نظر گرفتن آيه شريفه) در باب اموال به حيثيت مالي (ارزش مالي) تعلق مي‌گيرد، يعني مماثلت از حيث ماليت را در نظر مي‌گيرند، ليكن در مقام استظهار از آيه مماثلت عرفي معتبر است. بنابراين ايشان آيه شريفه را اظهر در مماثلت به معناي دوم (مماثلت در ذات و صفات) مي‌داند، به خلاف مرحوم شيخ انصاري كه مماثلت عرفي را مماثلت اول يعني مماثلت از حيث ذات، صفات و قيمت مي‌داند[6]. مرحوم اصفهاني در ادامه مي‌گويد كه لازمه اين كه از آيه شريفه، مماثلت در ذات و صفات برداشت شود اين است كه معتدي، مثل مال تلف شده را بدهد، هر چند از ماليت و ارزش افتاده باشد و ليكن از آن جا كه آيه شريفه در مقام تضمين و تغريم است و قصد دارد كه مالي به جاي مال تلف شده به معتدي عليه برسد، معتدي بايد در صورتي كه مثل مال تلف شده از ارزش افتاده است علاوه بر مثل، ارزش آن مال هم بپردازد. به عنوان مثال اگر فرشي تلف شود و بعد از يك سال مثل همان فرش (از جهت ذات و صفات) در حالي كه ارزش مالي ندارد پرداخت شود، ذمه بري نمي‌شود مگر اين كه قيمت هم پرداخت گردد. نتيجه اين كه طبق ديدگاه مرحوم شيخ انصاري كه مماثلت در آيه شريفه را مماثلت مطلق مي‌داند، هم مماثلت در ذات و صفات و هم مماثلت در قيمت از كلمه «مثل» در آيه برداشت مي‌شود و ليكن طبق ديدگاه مرحوم اصفهاني، مماثلت در ذات و صفات از كلمه «مثل» و مماثلت در قيمت از اين كه آيه شريفه در مقام تضمين و تغريم است، برداشت مي‌شود.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
**********************************
[1]. «وبناء علي الاول لا دلالة للآية الاعلي المماثلة في الإعتداء وهي غير مرادة هنا بل غير جائزة هنا إذ مماثل اتلاف المال هو الإتلاف كمماثلة الضرب للضرب» محمد حسين الاصفهاني، حاشية كتاب المكاسب، ج1، ص 363.

[2]. نحل (16) :‌126.

[3]. همان.

[4]. پيش از اين، روايت و توضيح آن بيان شد. ر.ك: ص 5.

[5]. محمد حسين الاصفهاني، حاشية المكاسب، ج1، ص 364.

[6]. كتاب المكاسب، ج 3، ص 218.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .