موضوع: مرجحات تزاحم
تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۱۲/۱۲
شماره جلسه : ۸۵
-
ادامه بحث منصب تشریع پیامبر و حضرات معصومین (ع)
-
بررسی برخی آیات به ظاهر مخالف با مدعا
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بحث منصب تشریع پیامبر و حضرات معصومین (علیهم السلام)
بحث در تفویضِ امرِ تشریع، به نبی اکرم (صلی الله عليه وآله) و ائمه معصومین(عليهم السلام) بود. این بحث، بحث بسیار مهمی است که متأسفانه خیلی به این بحث پرداخته نشدهاست. نکاتی را بیان کردیم و نکاتی دیگری هم باقی مانده که باید بیان شود.
بررسی برخی آیات به ظاهر مخالف با مدعا
در قرآن آیاتی داریم که میگوید قرآن تبیاناً لکل شیء است[1] یا هیچ چیز در قرآن فروگذار نشدهاست[2] یا هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن آمده باشد.[3] شاید برای کسی سوال پیش بیاید که آیا چنین آیاتی کفایت نمیکند که هر چه مربوط به امر تشریع است در قرآن بیان شدهاست؟روایتی در ارتباط با آیه اول وارد شده که امام صادق (علیه السلام) میفرماید من همه آنچه که در آسمانها، زمین، بهشت و جهنم و همه آنچه که هست و بود را میدانم. در ادامه حضرت مکثی کردند و دیدند درک این مطلب برای مستمع خیلی سنگین است لذا فرمود من این علوم را از قرآن کریم بدست آوردم و در ادامه این آیه را خواندند «إن الله عزوجل یقول فیه تبیان کل شیء».[4]
روایت دیگر از امام باقر (علیه السلام) است که فرمود «إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَسْأَلُونِي عَنْهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِي بَعْضِ حَدِيثِهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنِ الْقِيلِ وَ الْقَالِ وَ فَسَادِ الْمَالِ وَ فَسَادِ الْأَرْضِ وَ كَثْرَةِ السُّؤَال» پیامبر از قیل و قال، فساد، از بین بردن مال و از کثرت سؤال نهی کردند. بعد راوی میگوید به امام باقر عرض کردیم یابن رسول الله شما که میگوئید وقتی من حدیثی خواندم از من بپرسید از کجای قرآن است الآن هم این حدیث را از رسول خدا خواندید «أَيْنَ هَذَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ؟ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاس ِ وَ قَالَ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُم» از «لا خیرَ»، نهی از قیل و قال، از «لا تؤتو السفهاء اموالکم» نهی از فساد مال، و از «لا تسئلوا عن اشیاء إن تبد لکم تسؤکم» نهی از کثرت سؤال را استفاده کردند.[5]
نکته اول نسبت به آیات مذکور این است که اگر ما باشیم و روایت اول، هر چند امام میگویند من عالم به اخباری که در آسمانها، الأرض، الجنة ما یکون و ما کان هستم و این علوم را از قرآن بدست آوردم، ولی از این مطلب استفاده نمیشود که همه علوم در قرآن آمده باشد چون تمام این امور و اخبار مثل رفت و آمد ملائکه، ارتباطات بین مردم، قضایا و قصص گذشته، قضایای حال و قضایای آینده، همه مرتبط به هدایت بشر است. البته ما معتقدیم خود ائمه منبع همه علوم بودند و آیات قرآن مؤید این مطلب است.[6] ضمن اینکه در کتاب الحجه کافی هم روایاتی در این باره وارد شدهاست و جا دارد آقایان یک دور این روایات را مباحثه کنند.
مجمع البیان در ذیل آیه «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» میگوید قرآن کتاب هدایت برای بشر است و هر چه مربوط به هدایت بشر باشد در آن ذکر شدهاست پس چون اگر بشر مثلاً علم فیزیک یا ریاضی هم بلد نباشد مخلّ به هدایت او نیست لذا این علوم در قرآن کریم ذکر نشدهاست.[7] در نتیجه روایتی که از امام صادق (علیه السلام) ذکر کردیم مسئله را از آنچه صاحب مجمع البیان بیان کرده بیشتر توسعه میدهد.
مرحوم آقای طباطبائی در تبیان لکل شیء میگوید «و إذ كان كتاب هداية لعامة الناس و ذلك شأنه كان الظاهر أن المراد بكل شيء كل ما يرجع إلى أمر الهداية مما يحتاج إليه الناس فياهتدائهم من المعارف الحقيقية المتعلقة بالمبدإ و المعاد و الأخلاق الفاضلة و الشرائع الإلهية و القصص و المواعظ فهو تبيان لذلك كله».[8] در کلام ایشان هم نسبت به کلام ذکر شده از مجمع البیان توسعه وجود دارد چون ایشان میگویند قرآن کریم شامل احکام، عقاید، اخلاق، قصهها، مواعظ، شرایع گذشته، اخلاق فاضله و اعتقادیات است و قرآن نسبت به اینها تبیانا لکل شئ است.
البته هر چند مسلم است که در قرآن کریم گاهی اوقات اصولی مرتبط با یکی از این علوم ذکر شدهاست مثلا آیه «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ»[9] یک اصل قرآنی است ولی به صورت کلی و بالبداهه میدانیم قرآن راجع به علم ریاضی، فیزیک، شیمی، طب، فلسه و... تبیان نیست؛ پس نکته اول در مورد آیه این شد که آیه شامل همه علوم نیست.
نکته دوم از روایات استفاده میشود و آن اینکه نسبت به امر هدایت هم همه احکام به تصریح ذکر نشدهاست یعنی هر چند قرآن کریم در امر هدایت تبیان است ولی تبیان بودن به این معنا نیست که خدا تمام احکام را بالصراحه بیان فرموده باشد؛ به بیان دیگر جمیع الحلال و الحرام در قرآن ذکر نشده بلکه برخی هم در سنت آمدهاست.
مثلا هر چند اصل نماز صبح با عبارت «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا»[10] در قرآن کریم ذکر شده ولی کجای قرآن آمده که نماز صبح دو رکعت است؟ بسیاری از واجبات و محرمات دیگر نیز مانند احکام حج، برخی مفطرات روزه و... هم در قرآن ذکر نشدهاست.
روایتی ذیل آیه «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[11] در گذشته اشاره کردیم که ابن مسعود نسبت به مشرع بودن رسول اکرم به آن زن گوشزد کرده بود پس دلالت میکند که همه احکام در قرآن به تصریح ذکر نشدهاست.[12]
در کافی کتاب فضل العلم، باب بیستم «بَابُ الرَّدِّ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ، وَ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ جَمِيعِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ إِلَّا وَ قَدْ جَاءَ فِيهِ كِتَابٌ أَوْ سُنَّة» نام دارد یعنی هیچ چیز از حلال و حرام نیست الا اینکه در قرآن و سنت وجود دارد. در این باب حماد از امام صادق(عليه السلام) نقل می کند از این حلال و حرامهایی که ما میگوئیم نیست مگر اینکه یا ریشه در قرآن و یا سنت دارد.[13] همین روایات دلالت بر تشریع النبی دارد چون امام (علیه السلام) «ما من شیءٍ من الحلال و الحرام» را منحصر در قرآن نمیکند بلکه میفرماید در قرآن و یا سنت وجود دارد.
بله این مسئله وجود دارد که ریشه احکام در قرآن است یعنی ملاکات جمیع احکام در قرآن وجود دارد. در روایتی که از امام باقر (علیه السلام) ذکر کردیم که ایشان ریشه منهیات پیامبر را به قرآن برگرداندند نیز این مطلب ذکر شد.
[1] ـ «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين». نحل، 89.
[2] ـ «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْء». انعام، 38.
[3] ـ «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين». انعام، 59.
[4] ـ «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.» الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 261.
[5] ـ «عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَسْأَلُونِي عَنْهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِي بَعْضِ حَدِيثِهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنِ الْقِيلِ وَ الْقَالِ وَ فَسَادِ الْمَالِ وَ فَسَادِ الْأَرْضِ وَ كَثْرَةِ السُّؤَالِ قَالُوا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَيْنَ هَذَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ قَالَ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ.» المحاسن، ج1، ص: 269.
[6] ـ برای نمونه ر.ک «ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فيهِمْ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرينَ» النحل : 27.
[7] ـ «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» أي بيانا لكل أمر مشكل و معناه ليبين كل شيء يحتاج إليه من أمور الشرع فإنه ما من شيء يحتاج الخلق إليه في أمر من أمور دينهم إلا و هو مبين في الكتاب إما بالتنصيص عليه أو بالإحالة على ما يوجب العلم من بيان النبي ص و الحجج القائمين مقامه أو إجماع الأمة فيكون حكم الجميع في الحاصل مستفادا من القرآن...» مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج6، ص: 586.
[8] ـ الميزان فى تفسير القرآن، ج12، ص: 325.
[9] ـ انبیاء، 30.
[10] ـ اسرا،، 78.
[11] ـ حشر، 7.
[12] ـ «روي أن ابن مسعود كان يقول: مالي لا ألعن من لعنه اللَّه في كتابه يعني الواشمة، و المستوشمة، و الواصلة، و المستوصلة، و روي أن امرأة قرأت جميع القرآن، ثم أتته فقالت: يا ابن أم عبد، تلوت البارحة ما بين الدفتين، فلم أجد فيه لعن الواشمة و المستوشمة فقال: لو تلوتيه لوجدتيه.» مفاتيح الغيب، ج12، ص: 527.
[13] ـ «عَلِيٌّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ حَمَّادٍ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ فِيهِ كِتَابٌ أَوْ سُنَّةٌ». كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 151.
[14] ـ «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ.» الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 60.
نظری ثبت نشده است .