موضوع: تعادل و تراجیح
تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۱/۲۱
شماره جلسه : ۷۳
-
جمعبندی بحث
-
نکتهی اول
-
نکتهی دوم
-
نکتهی سوم
-
نکتهی چهارم
-
نکاتی راجع به 22 بهمن
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۱۰
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
جمعبندی بحث
در این بحث كه آیا ما لیس له بدل بر ماله بدل ترجیح دارد یا نه، اقوال و كلمات را با نكات یا نقدهایی كه در كلمات وارد بود بیان کردیم. این بحث را جمعبندی كنیم و در فرعی كه مرحوم سید در عروه دارد نظری بدهیم انشاءالله.نکتهی اول
برخلاف نظر مرحوم آقای خوئی که فرمودند مانحن فیه از موضوع تزاحم خارج است، به نظر ما، بین «ما لیس له بدل» و «ما له بدل» چه بدل طولی و چه عرضی باشد، موضوع تزاحم محقق میشود. ایشان فرمودند تزاحم در جایی است كه مكلّف قدرت بر امتثال هر دو را نداشته باشد در حالی كه در اینجا مكلّف قدرت بر امتثال هر دو را دارد. ما عرض كردیم خیر، مکلف قدرت استعمال آب هم در طهارت خبثی و هم در طهارت مائیه را ندارد پس اینجا هم قدرت بر امتثال هر دو موجود نیست. اگر ملاك در باب تزاحم را ملاك مرحوم نائینی قرار دادیم، باز هم در مقام امتثال یا قدرت بر طهارت خبثی و یا قدرت بر طهارت مائیه دارد پس موضوع تزاحم محقق است.نکتهی دوم
برخلاف نظر مرحوم صدر که گفتند اولا هر واجبی لبا مقید به وجود قدرت بر آن خطاب است و ثانیا هر واجبی لبا مقید است به اینکه مکلف اشتغال به ضد مساوی یا اهم نداشته و ثالثا این ضد مساوی یا اهم بدل نداشته باشد، ما گفتیم گرچه قبول داریم هر خطابی عقلاً مقید به وجود قدرت در مکلف، نسبت به آن خطاب است ولی هر چند ایشان ادعای بداهت عرفی در مورد این قیود کردند ولی ما دو قید دیگر را نمیتوانیم بپذیریم. ما تنها یک قید داریم و آن اینکه عقل میگوید در هنگام صدور امر از مولی شما باید قدرت بر امتثال این تكلیف را داشته باشید پس اگر به تكلیفی دیگر مشغول شدید، موضوع تكلیف دیگر از بین میرود نه اینكه بگوئیم عقل از فعلیتِ شرعی آن واجب، كشف میكند كه شارع این را مقید قرار داده به اینكه اشتغال به ضد مساوی یا اهم نداشته باشد.نکتهی سوم
مرحوم آقای صدر از راه حساب احتمالات وارد شدند و پذیرفتند كه ما لیس له بدل احتمال زائدی نسبت به ما له بدل دارد لذا ترجیح دارد. ما گفتیم اگر مبدل یك طرف، و ما لیس له بدل و بدلِ مبدل هم یك طرف باشد و احتمال داشته باشد که ملاک مبدَل اقوای از اینها باشد -که البته این احتمال هم موجود است و ایشان از این احتمال غفلت کردند-، حساب احتمالات کنار میرود.در همین بحث عرض كردیم كسی اشكال نكند كه شما علاوه بر اینكه در بعضی از مباحث، فلسفه را در اصول میآورید، حالا ریاضیات را هم در اصول آوردید. اینجا بحث كشف ملاك است و باید ببینیم روی قانون ریاضی چه مقدار احتمال قوی بودن ملاك در این تكلیف وجود دارد. این نكته را هم عرض كردیم و گفتیم ممكن است روی حساب احتمالات به اهمیت ملاک یک احتمال نسبت به احتمال دیگر هم برسیم ولی شارع به این احتمالِ اهمیت اعتنا نكند.
نکتهی چهارم
با همهی این بررسیها به این نتیجه رسیدیم که مجرد نداشتن بدل در یک واجب سبب ترجیح «لیس له بدل» بر «له بدل» نمیشود؛ بلكه باید سراغ دلیل بدل رفته و ببینیم آیا بدلیتِ بدل مطلق است یا خیر؟! مطلق بودن یعنی حتی در فرضی كه تزاحم است اگر مبدَل ترک شد بدل، بدلٌ للمبدل است؟ اگر این باشد، استفاده میكنیم كه باید ما لیس له بدل را مقدم كنیم.اما اگر دلیل بدلیت گفت تیمم در جایی است كه عدم وجدان تكوینی ماء باشد یعنی «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً» در آیه شریفه را بگوئیم «إن لم تقدروا علی الماء». اینجا وقتی آب موجود است شك داریم كه تیمم بدلیت برای او دارد یا ندارد. بگوئیم «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً» أعم از وجدان عقلی و شرعی است و بگوئیم وقتی طهارت مائیه با تطهیر خبثی تزاحم میكند، شرعاً معذور و عاجزیم. من میخواهم این آب را در طهارت خبثی كه شارع بر من واجب كرده استعمال كنم مطلب دیگری میشود و باز نمیگردد به اینكه ما مشروط به قدرت عقلیه را بر مشروط به قدرت شرعیه مقدم كنیم. بلكه میگوئیم دلیل بدلیت اطلاق دارد و میگوید اگر آب پیدا نكردید لا عقلاً و لا شرعاً. اینجا هم كه میخواهد طهارت خبثی پیدا كند شرعاً برای طهارت مائیه آب ندارد برای اینكه شرع در اینجا میگوید تو طهارت خبث هم برایت لازم است. اگر این را گفتیم ما اینجا ما لیس له بدل را مقدم میكنیم.
در نتیجه ما برای ترجیح خود عنوان ما لیس له بدل، نسبت به ما له بدل چیزی نداریم. باید ادله و دلیل بدلیت بدل را ملاحظه كنیم. ببینیم از دلیل بدلیت و بدل چه استفاده میشود؟ آیا استفاده میشود كه هذا بدلٌ فی فرض العجز العقلی عن المبدل، یا نه مطلق است اعم از عجز عقلی و عجز شرعی است. اگر این را گفتیم مسئله روشن میشود و برای نفس اطمینانی حاصل میشود یعنی در جایی كه مطلق است، باید ما لیس له بدل را مقدم كنیم.
نکاتی راجع به 22 بهمن
فردا مصادف با 22 بهمن، روز پیروزی انقلاب اسلامی است. سی و نُهمین سالگرد پیروزی انقلاب است. ما ضمن اینكه وظیفه داریم با حضورمان در راهپیمایی 22 بهمن وظیفهی شرعی و انسانی و ایرانی و انقلابیمان را انجام بدهیم كه ان شاء الله موفق به انجامش هم خواهیم شد چند نكته را به نظرم میرسد كه باید مورد توجه قرار بدهیم.اولین نكته این است كه حفظ این نظام و این انقلاب یكی از مهمترین واجبات برای ما است. برای همهی ایرانیها و برای همهی مسلمانها، چه شیعه و چه سنی. حتی آنهایی هم كه در خارج از ایران هستند اگر به طریقی بتوانند این نظام و این انقلاب را تقویت كنند روی موازین فقهی ما بر آنها هم واجب است. منتهی برای روحانیت یك وجوب مؤكدی دارد، یعنی حراست از انقلاب و مراقبت از اینكه این انقلاب آسیب نبیند، برای روحانیت یك وجوب مؤكدی دارد. منشأ این وجوب امور مختلفی میتواند باشد.
ما به بركت این انقلاب توانستهایم دین را به دنیا و به جامعهی بشری عرضه كنیم. دین را به میدان اجرا بیاوریم و در همهی ابعاد مورد توجه قرار بدهیم. از آن انزوایی كه دین داشت در قبل از پیروزی انقلاب از حالت انزوا بیرون آمده! امروز كسی نمیتواند منكر این مطلب بشود كه آگاهیهای دینی مردم به مراتب نسبت به قبل از انقلاب بیشتر شده، مردم آگاهیشان همان طوری كه رشد سیاسی زیادی پیدا كردند اطلاعات علمی و آگاهیهای دینیشان هم قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست و این خودش شواهد و قرائن زیادی دارد.
وقتی دین به صحنه میآید نگهبانان دین، پاسداران دین روحانیت هستند. لذا روحانیت نمیتواند بگوید حالا ما وظیفهای نداریم. این امانتی كه امروز محقق شده و دین امروز این چنین عرضه شده را باید با انحاء و اقسام تلاشها مراقبت كنیم، دین درست بیان شود، درست به میدان بیاید، خودمان قبل از هر قشری عامل به او باشیم.
شما ببینید این بُعد سیاسی دین كه به میدان آمده مقابلهی با ظلم، امروز در دنیا چه كرده؟ خود همین مقابلهی با ظلم اگر خدایی نكرده این انقلاب نبود امروز ظلم ظلمه در دنیا چه میكرد! چه غوغایی داشت؟ واقعاً انقلاب ظالمین را، حالا در رأسشان آمریكا و اسرائیل، بعد هم اذناب اینها، اینها را زمینگیر كرد، یعنی كاملاً اینها را متوقف كرد نه تنها متوقف كرد در درون خودشان هم اینها را ضعیف كرده. حالا اگر یك چنین انقلابی نبود اینها امروز بر همهی كشورهای اسلامی حكومت داشتند، بر همهی بشریت حكومت داشتند، داعیهی جهانی بودن را از دهههای گذشته دارند و الآن هم به فكر باطل خودشان دارند دنبال میكنند، واقعاً ما باید قدر بدانیم، دین به میدان آمده، در صحنهی جهانی مطرح شده، امروز گرایش به اسلام چقدر در دنیا زیاد شده؟ در خود آمریكا اینطوری كه الآن میگویند در چند دههی دیگر دین اسلام یك رشد عجیبی خواهد داشت در خود اروپا هم همینطور و اینها از این مسئله وحشت كردند.
مجموعه روحانیت وظیفهشان نسبت به حراست انقلاب و حفظ آن روز به روز زیادتر میشود. این نكته را به این جهت عرض میكنم كه در این هفتههای اخیر یا ماههای اخیر این زمزمه در رسانهها و در بعضی از مجموعهها میشود كه روحانیت باید آرام آرام به حوزههای علمیه برگردند. دارند تصریح میكنند و اینها كه این حرف را میزنند با اساس دین مخالف هستند ولو خودشان هم توجه نداشته باشند. اینها نمیخواهند دین مطرح باشد. روحانیت كه به حوزهها برگردد یعنی یك حكومت غیر دینی بیاید، البته اینها میگویند حكومت دینی باشد ولی شما دخالت نكنید! این یك تناقض است، مگر امكان دارد حكومت دینی باشد اما روحانیت خودش را كنار بكشد، این اصلاً معنا ندارد. كنار كشیدن روحانیت یعنی یك حكومت غیر دینی بر سر كار بیاید.
باز برای اینكه مشت خودشان را خیلی باز نكنند میگویند روحانیت یك نظارتی كند؛ من یك صحبتی را با جمعی در این اواخر داشتم و گفتم اینكه میگویند نظارت كند به این معناست كه اسلام حكومت ندارد! دین حكومت ندارد! این حتی معنایش نفی حكومت مهدوی هم باید باشد. وقتی میگوئیم دین بما هو دین حكومت ندارد، معنایش این است كه حتی اگر معصوم علیه السلام هم باشد حق حكومت كردن ندارد، یك نظارتی كند یك هدایتی كند و یك ارشادهایی داشته باشد. آیا آنچه امام برای ما به ارمغان آورد این است؟ و این خطر بسیار بزرگی است كه من دارم احساس میكنم كه مردم، جوانان و دانشجویان ما را كمكم بخواهند به این فكر متوجه كنند كه روحانیت باید از صحنهی اجرا خودش را كنار بكشد. البته این را در یك قالب خیلی دلسوزانه به عنوان دلسوزی برای نظام، برای دین، برای كشور، برای مردم مطرح میكنند اما باطن آن همین است كه من عرض كردم.
روحانیت باید خیلی قویتر از گذشته حضور داشته باشد، البته من نمیگویم روحانیت عملكردش صد در صد درست بوده و هیچ اشكالی نداشته! نخیر، اشكالات متوجه روحانیت بوده و هست و برخی از آن هم صحیح است. ما حتی اگر بخواهیم اشكالات را مطرح كنیم میتوانیم بگوئیم از بعضی از تریبونها دین را درست برای مردم بیان نكردیم و منتقل نكردیم به نسل امروز خودمان، این را ما قبول داریم، ولی بحث در این نیست كه فلان گوینده یا فلان روحانی كه فلان مسئولیت را داشته درست عمل كرده یا نه؟ بحث در این است كه میگویند دین نباید در جامعه حكومت كند، همهی حرفها همین است. یعنی همان اسلام منهای روحانیتی كه قبلاً از انقلاب میگفتند الآن هم همین را میگویند. من همین جا عرض كنم كه سال 89 كه رهبری معظم دام ظله العالی به قم تشریف آورده بودند و جلسهای با جامعه مدرسین بود، همان جا من این را خدمتشان عرض كردم و گفتم ما داریم احساس میكنیم حرفهایی را میشنویم، حركتهایی را میبینیم، در بدنهی اجرایی آن زمان (سال 89) كه دنبال روحانیت زدایی از انقلاب هستند، دنبال همان تِز اسلام منهای روحانیت و انقلاب منهای روحانیت و انقلاب منهای ولایت فقیه هستند، یعنی هفت سال پیش.
اما الآن من میبینم كه این خیلی منضبطتر به حسب ظاهر، جذابتر و شاید هم به اعتقاد خودشان مستدلتر دارند مطرح میكنند، چه كسی باید بیدار باشد؟ روحانیت باید بیدار باشد، البته ما هم نمیتوانیم فقط با شعار و تُندی و تحریك احساسات حرف خودمان را به كُرسی بنشانیم، ما هم باید به استدلال و منطق، ما هم باید به دور از حُب و بغضهای سیاسی مسائل دین را مطرح كنیم. ما باید بپذیریم در طول این چهل سال برخی از روحانیون این را در قالب حب و بغضهای جناحی آوردند مطرح كردند ولو مطلب اگر درست بوده باشد، مردم باید از ما به عنوان دفاع از دین حرف بشنوند، حقشان همین است. از حقوقی كه مردم بر ما روحانیت دارند این است كه ما امین باشیم در انتقال معارف دینی و مردم به دور از نفسانیات خودمان، به دور از دنیاطلبی خودمان، به دور از حب و بغضهای سیاسی و جناحی خودمان، اینها را باید كنار بگذاریم.
علی ای حال حالا وقت نیست كه این را روشنتر عرض كنم، میخواهم عرض كنم ما در آستانه 22 بهمن هستیم حراست از انقلاب بر همگان واجب است خصوصاً بر روحانیت، روحانیت باید هر چه دقیقتر به دور از اشكال با رفع اشكالات در میدان باشد. ببینید فضاهای مجازی راجع به روحانیت چه میكنند؟ از تهدید، استهزاء، تهمت و انواع و اقسام راهها استفاده می کنند تا روحانیت را از چشم مردم بیندازند. پس وظیفه ما این است كه محكمتر در میدان باشیم.
نكته دوم، باید در سالروز پیروزی انقلاب مبانی امام را بیشتر مورد توجه قرار بدهیم. واقعاً هر چه از مبانی امام راحل، زمان میگذرد لزوم دقت و خصوصاً دقت اهل نظر باید بیشتر بشود. یكی از مبانی امام مقابله با اسرائیل بود. باید روز به روز محكمتر در این مسئله حركت كنیم. الحمدلله مردم واقعاً اینها را در اختیار دارند ولی ما باید این مبانی را برای نسل امروز كه امام را ندیدند تبیین كنیم. در كلمات رهبری معظم انقلاب هم نسبت به توجه به مبانی امام بسیار تأكید میشود.
نكته سوم این است كه واقعاً مسئولین ما قدر مردم را بدانند، ارزش مردم را بیشتر بدانند و باید بیشتر تلاش كنند. من قبلاً هم در بعضی از صحبتها گفتم اینجا هم عرض میكنم، كلمات رهبری هم در همین روزها فرمودند كه مردم نمیتوانند فساد اقتصادی در كشور را تحمل كنند، همهی تحملات و مشكلات را دارند ولی نمیتوانند فساد را تحمل كنند. یكی از آرزوهایمان این بود كه به بركت حكومت اسلامی بیت المال مسلمین محفوظ میماند. یكی از حرفها این بود كه در زمان طاغوت، پهلوی بیت المال مسلمین را چپاول و غارت میكرد.
من همین جا عرض كنم كه مرحوم آیت الله طبسی در مشهد به مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیهما میگفت اسناد نشان میدهد كه ضریح مطهر امام هشتم را پولهایش را كیسه كیسه میكردند برای دربار میفرستادند! اما بعد یك تولیتی آمد منسوب امام، حالا خود ایشان به آقا میگفت من حتی از حق التولیهی خودم یك ریال در زندگی شخصی استفاده نكردم. با حق التولیه كتابخانه و بیمارستان ساختم. این افتخارات را داریم كه واقعاً از افتخارات انقلاب و از افتخارات روحانیت است.
رهبری معظم انقلاب یا مسئولین درجهی یك این نظام از نظر زندگی برایشان فرقی نكرد و بلكه بعضیها اموال زیادی هم داشتند برای همین انقلاب صرف كردند. ولی در بخشی از مدیران متأسفانه این اختلاسها و فسادهای اقتصادی مردم را ناراحت كرده. حق هم دارند ناراحت شوند. بالأخره باید تلاش بشود جلوی فسادها گرفته شود، تلاش شود كه واقعاً رفاه اقتصادی برای مردم فراهم شود. همانطور كه امام برای مردم خیلی ارزش قائل بود و یكی از مبانی امام كه باید روی آن كار شود همین است.
متأسفانه گاهی اوقات بعضی از زمزمهها از بعضی روحانیون صادر میشود كه خلط میكنند مسائل را و گاهی اوقات نقش مردم را نادیده میگیرند! همهی چیز این انقلاب و این نظام مردم هست، البته امام در درجهی اول روی اسلامیت تأكید داشت و قبل از هر چیزی روی اسلامیت تأكید داشت شاید یك سخنرانی از امام پیدا نكنیم كه در آن مسئلهی اسلام و مسئلهی خدا نباشد، اینها را ما باید بیشتر مورد توجه قرار بدهیم.
امیدواریم كه خداوند همانطور كه لطف كرد و این عنایت را به این كشور كرد و این انقلاب محقق شد، این انقلاب محفوظ بماند و دست دشمنان از این انقلاب، كشور ما، اسلام و شیعه كوتاه بماند.
نظری ثبت نشده است .