موضوع: كتاب الحج - (شرايط وجوب حجة الاسلام)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۰/۱۲
شماره جلسه : ۴۷
-
خلاصه بحث گذشته
-
بررسی لزوم طهارت در طواف صبیّ
-
دیدگاه علامه حلی(قدس سره) در مسئله
-
دیدگاه صاحب جواهر(قدس سره) در مسئله
-
اشکال والد معظّم(قدس سره) به صاحب جواهر(قدس سره)
-
ارزیابی دیدگاه والد معظّم(قدس سره)
-
اشکال مرحوم حکیم به صاحب جواهر(قدس سره)
-
دیدگاه سید یزدی(قدس سره) و محقق خویی(قدس سره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
در بحث احجاج صبي (كه ولي صبي را احجاج ميكند)، مسئله نيت، تلبيه، پوشاندن دو لباس احرام روشن است، ولي اين صبيّ غير مميز را طواف ميدهد («يطوف به»)، اگر اين صبيّ غير مميز حتي مولود هم باشد، اين ولي او را حمل ميكند و طواف ميدهد، اما مهم در اینجا آن است كه آيا از نظر طهارت (كه يكي از شرايط طواف است)، اين بچه را بايد وضو بدهد (یا این که اگر خودِ بچه ميتواند وضو بگيرد، به او ياد بدهد تا وضو بگيرد) یا این که طهارت بر خود وليّ هم لازم است؟بررسی لزوم طهارت در طواف صبیّ
چهار احتمال در اینجا وجود دارد که برخی از آنها، قائل دارد:1) هم ولي و هم صبي هر دو بايد وضو بگيرند (اگر خود صبي، توانايي براي وضو دارد، وليّ به او بگويد وضو بگير وگرنه ولي او را وضو بدهد؛ یعنی نيّت كند خودش آب به صورت و دستش بريزد و مسح سر و پا انجام بدهد.
2) چون در حقيقت صبي طواف ميكند هر چند وليّ مطوف است، ولي طائف واقعي خود صبي است. لذا صبي بايد طهارت داشته باشد و طهارت بر ولي لازم نيست.
3) فقط ولي بايد طهارت داشته باشد و بر صبي لازم نيست.
4) بر هيچ كدام لازم نيست وضو بگيرند نه ولي و نه صبي (که محقق خویی(قدس سره) قائل به این احتمال است).
دیدگاه علامه حلی(قدس سره) در مسئله
مرحوم علامه در تذكره ميفرمايد: «و عليه أن يتوضأ للطواف و يوضئه» (ضمير «عليه» به ولي برميگردد)؛ ولي بايد خودش براي طواف وضو بگيرد و صبي را توضّي بدهد. ایشان در ادامه، به بیان صور مختلفی در اینباره میپردازد؛صورت نخست: «فإن كانا غير متوضئين لم يجزئه الطواف»؛ اگر هر دو وضو ندارند طواف باطل است،
صورت دوم: «و إن كان الصبيّ متطهراً و الولي محدثا لم يجزئه ايضاً»؛ اگر صبي وضو دارد و ولي ندارد، باز کافی نیست، «لأن الطواف بمعونة الولي يصح»؛ چون فرض احجاج جايي است كه طواف صبي، به كمك ولي صحيح ميشود؛ يعني اگر ولي انجام ندهد اصلاً معنا ندارد. به بیان دیگر، ایشان ميخواهد بگويد وليّ، خودش جزء این طواف است؛ یعنی طواف الولي جزء موضوع طواف صبي میشود و چون جزء الموضوع میشود، «الطواف لا یصحّ إلا بطهارة»؛ طواف نیز متوقف بر طهارت است، پس نیاز به طهارت ولیّ است.
صورت سوم: اگر ولي متطهر باشد و صبي محدث، «فللشافعيه وجهان»[1]؛ شافعيه دو قول دارند؛ گروهی میگویند کافی است و گروهی، کافی نمیدانند.
دیدگاه صاحب جواهر(قدس سره) در مسئله
صاحب جواهر(قدس سره) پس از نقل کلام علامه(قدس سره) در تذکره ميفرمايد: «لا ريب في أن الاحوط طهارتهما معاً»؛ احتياط آن است كه هر دو طهارت داشته باشند، «لأنه المتيقن من هذا الحكم المخالف للاصل»؛ چرا که اين حكم (يعني احجاج) مخالف با اصل است و در موارد مخالف با اصل، بايد اكتفاي بر قدر متيقن كنيم.بعد ميفرمايد: «و إن كان يقوي في النظر الإكتفاء بطهارة الولي»؛ نظر ما اين است كه طهارت وليّ، كافي است. «كما يؤمي إليه ما في خبر زرارة من الاجتزاء بالصلاة عنه»[2]؛ در ميان روايات احجاج صبیّ، روايت زراره اشاره دارد به اين كه اين ولي از طرف صبي نماز بخواند و همانگونه که در جايي كه وليّ از جانب او نماز ميخواند، لازم نيست كه صبي متطهر باشد، در اينجا نیز طواف در حقيقت استناد به وليّ دارد هر چند وليّ، اين بچه را طواف ميدهد، اما عرفاً بر خود ولي صدق طواف ميكند.
اشکال والد معظّم(قدس سره) به صاحب جواهر(قدس سره)
مرحوم والد ما به كلام صاحب جواهر(قدس سره) اشكال كرده و ميفرمايد چرا شما طواف را به نماز قياس كرديد؟! در روايات تعبير به طواف با تعبير به صلاة مختلف است، درباره تعبير به صلاة آمده: «يصلي عنه»، اما در طواف دارد: «يطوف به» و نميگويد: «يطوف عنه»؛ يعني بچه را طواف بده. بعد میفرماید در اینجا، طائف بچه است، ولي مطوف است. از این رو، اگر طائف خود اين بچه است و وليّ عنوان مطوف را دارد، چرا شما ميفرمائيد اگر وليّ طهارت داشته باشد كافي است؟! در اینجا، طائف بايد طهارت داشته باشد.در مسئله صلاة مصلّي، خود وليّ است، لذا خود وليّ بايد طهارت داشته باشد، اما در مسئله طواف، طائف خود اين صبي است، منتهي چون خودش قدرت بر طواف ندارد، يك كسي او را طواف ميدهد.
ارزیابی دیدگاه والد معظّم(قدس سره)
در پاسخ به اشکال مرحوم والد ما و دفاع از صاحب جواهر(قدس سره)، میتوان گفت چون در اينجا از ابتدا كه گفتيم وليّ، احجاج صبیّ را نيّت کرده و نيّت كننده خود وليّ است، اينجا اين ولي خودش طواف ميكند و اين بچه را هم طواف ميدهد و در حقيقت، طواف استناد به وليّ دارد. از این رو، طهارت او کافی است.در جایی که يك شخص بالغي كه قدرت طواف ندارد، او را روي تختهها ميگذارند و چند نفر او را ميچرخانند، آنجا مسلماً طائف، شخص عاجز است نه کسانی كه او را ميچرخانند، آنها وسيله هستند و مثل يك مركبي شدند تا این که او را طواف دهند، اما نمیتوان گفت که «يطوف به» در اینجا با «يطوف به» در عاجز يكي است.
به بیان دیگر، در ذهن شريف مرحوم والد ما اين بوده که «يطوف به» در اينجا، با «يطوف به» در عاجز يكي است و همانگونه که در آنجا خود آن مريض طائف است و آن كسي كه اين مريض را ميچرخاند طائف نيست (و لذا به او مطوِّف ميگويند و لازم نيست وضو داشته باشد یا این که محرم باشد)، در اینجا نیز بچه طائف است نه ولیّ.
لیکن در اینجا ممكن است بگوئيم يك خلاف قاعدهاي داريم و آن این که وليّ اين بچه را طواف ميدهد و چون نيّت را خود وليّ كرده، خودِ او طائف است، منتهي اين بچه را نیز حمل ميكند. اما اين مطلب يك مقدار خلاف ظاهر است؛ يعني ظاهر مساعد با فرمايش مرحوم والد ماست. اگر در كلمه «يطوف به»، جمود كنيم حق با ايشان است و كلام صاحب جواهر(قدس سره) كنار ميرود، منتهي برای صاحب جواهر(قدس سره) نیز مجال برای چنين توجيهي وجود دارد.
به نظر میرسد باید همان دیدگاه علامه حلی(قدس سره) را پذیرفته و بگوئيم اين طواف وليّ نیز جزء العلة است؛ یعنی هم طواف خود صبي و هم طواف ولي و اين كه بگوئيم در اينجا آمده: «يطوف به»، در نتيجه ولي مطوّف است نه طائف (و در نتیجه نیازی به طهارت ندارد)، يك مقدار مشكل است.
اشکال مرحوم حکیم به صاحب جواهر(قدس سره)
صاحب جواهر(قدس سره) فرمود احوط اين است كه هر دو وضو داشته باشند؛ زیرا اين حكم مخالف با اصل است و به قدر متيقن بايد اكتفا شود، هر چند اقوی، اكتفاء به طهارت وليّ است و اگر ولیّ، طهارت داشته باشد كافي است.مرحوم حكيم بر سخن ایشان اشکال کرده و میفرماید ما اگر به اين روايات احجاج مراجعه كنيم، مستفاد از اين روايات آن است كه: «ما يمكن إيقاعه في الطفل يتعين فيه ذلك و لا يجتزأ بفعل الولي عنه»؛ در مواردي كه صبي، افعالي را خودش ميتواند انجام بدهد، متعیّن است که خودِ او انجام بدهد و فعل وليّ به درد نميخورد، «و ما لا يمكن إيقاعه في الطفل ينوب الولي عنه فيه»؛ و در مواردی که طفل نمیتواند انجام دهد، وليّ از او نيابت كند.
به بیان دیگر، مرحوم حكيم ميگويد ما اصلاً از اين روايات احجاج، اين را استفاده ميكنيم كه هر فعلي را خود صبي ميتواند، باید انجام بدهد. در نتيجه اگر صبي ميتواند وضو بگيرد خودش وضو بگيرد و لازم نيست وليّ وضو بگيرد، اما اگر صبي نميتواند وضو بگيرد، وليّ از جانب او وضو بگيرد (البته برخی، «توضّي» را احتياطاً اضافه ميكنند).
ايشان در اینجا قاعده ذكر ميكند كه هر آنچه را كه صبي ميتواند انجام بدهد، را انجام بدهد و اگر يك چيزي را ميتواند انجام بدهد و انجام نداد و وليّ انجام داد فايده ندارد، اگر صبي فعلي را نتواند انجام بدهد، وليّ بايد از او نيابت كند مثل مسئله نماز.
دیدگاه سید یزدی(قدس سره) و محقق خویی(قدس سره)
مرحوم سید در عروه ميگويد: «و لابد من أن يكون طاهراً و متوضئاً ولو بصورة الوضوء»؛ در درجه اول، بايد خود بچه وضو بگيرد، و اگر نشد وليّ او را توضّي بدهد، «و إن لم يمكن فيتوضأ هو عنه»؛ اگر نه وضو و نه توضّی، هیچ کدام از صبي ممكن نیست، وليّ از جانب او وضو بگيرد.محقق خویی(قدس سره) در ذیل عبارت مرحوم سید مینویسد: «ان تمكن الطفل من الوضوء و لو بتعليم الوليّ اياه و احداثه و ايجاده فيه فهو»؛ اگر وضو را خود بچه میتواند انجام دهد هر چند وليّ به او ياد بدهد، اين مانعي ندارد، «و إن لم يكن للطفل قابلاً للوضوء، فلا دلیل علی وضوئه صورةً»؛ اما اگر بچه قابلیت وضو گرفتن را نداشته باشد، دلیلی نداریم بر وضوی طفل هر چند به حسب ظاهر و صوری.
بعد ميفرمايد ما از روايات احجاج استفاده ميكنيم كه مورد احجاج، فقط در افعال حج است. افعال حج مثل: طواف، سعي، وقوف، رمي و غیره، اما اموري كه خارج از افعال حج است مثل شرايط طواف (که شرط طواف، طهارت است، اما طهارت ربطي به افعال حج ندارد، بلکه از شرايط طواف است)، دلیلی بر انجام صوری آنها نداریم، «فإن الادلة منصرفةٌ عن ذلك و إنما تختص بافعال الحج»؛ زیرا ادله از اين شرايط انصراف دارد؛ يعني در احجاج اصلاً مسئله طهارت مطرح نيست، اگر صبي ميتواند و تمكن دارد، انجام بدهد و اگر تمكن ندارد، دليلي نداريم بر اين كه ولي بايد او را توضّي بدهد.
ایشان درباره ولیّ نیز میفرماید: «لا دليل علي أن يتوضأ الوليّ عنه فيما اذا لم یکن الطّفل قابلاً للوضوء»؛ در جايي كه طفل قابليت وضو ندارد، دليل نداريم كه بايد وليّ از جانب صبي وضو بگيرد، «فإن الوضوء من شرايط الطائف لا الطواف و المفروض ان الولیّ غیر طائف و إنما يطوف بالصبي»؛ وضو شرط طائف است و وليّ، مطوف است. «فدعوي أنه (يعني أن الوليّ) ينوب عنه في الوضوء لا وجه لها لأن النيابة الثابتة في افعال الحج لا فی شرائطها»[3]؛ ايشان ميفرمايد ما از روايات احجاج استفاده ميكنيم که نیابتی که برای وليّ است، در افعال حجّ (مثل طواف، رمي، صلاة) است نه در شرائط حجّ.
نتیجه آن که دیدگاه محقق خویی(قدس سره) در حاشیه عروه آن است كه در احجاج صبي، اگر صبي تمكن دارد که هیچ، اما اگر تمکّن ندارد، وضو نه بر صبي لازم است و نه بر ولي، وليّ همينطور اين بچه را طواف بدهد و اگر خودش هم طهارت نداشته باشد، کافی است.
[1] ـ تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، ج7، ص: 30.
[2] ـ «قلت: لا ريب في أن الأحوط طهارتهما، معا، لأنه المتيقن من هذا الحكم المخالف للأصل، و ان كان يقوى في النظر الاكتفاء بطهارة الولي كما يومي اليه ما في خبر زرارة من الاجتزاء بالصلاة عنه، و لعله فرق بين أفعال الحج نفسها و شرائطها، فيجب مراعاة الصوري منه في الأول دون الثاني، فتأمل جيدا.» جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج17، ص: 237.
[3] ـ. «أقول: إن تمكن الطفل من الوضوء، و لو بتعليم الولي إياه، و أحداثه، و إيجاده فيه فهو، و ان لم يكن للطفل قابلا للوضوء، فلا دليل على وضوئه صورة، و ما ورد من إحجاج الصبي إنما هو بالنسبة إلى أفعال الحج كالطواف و السعي، و الرمي، و نحو ذلك، و أما الأمور الخارجية التي اعتبرت في الطواف، فلا دليل على إتيانها صوره، فإن الأدلة منصرفة عن ذلك، و إنما تختص بأفعال الحج. كما انه لا دليل على أن الولي يتوضأ عنه فيما إذا لم يكن الطفل قابلا للوضوء، فان الوضوء من شرائط الطائف لا الطواف، و المفروض ان الولي غير طائف و انما يطوف بالصبي، فدعوى إنه ينوب عنه في الوضوء لا وجه لها لأن النيابة الثابتة في أفعال الحج لا في شرائطها. فالصحيح عدم اعتبار الوضوء حينئذ لا على نفس الطفل، و لا على الولي.» معتمد العروة الوثقى، ج1، ص: 35-34.
نظری ثبت نشده است .