موضوع: كتاب الحج - (شرايط وجوب حجة الاسلام)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶
شماره جلسه : ۴۹
-
خلاصه بحث گذشته
-
دیدگاه برگزیده
-
بررسی مسئله نیابت در مسئله
-
تبیین دیدگاه برگزیده
-
ارزیابی دیدگاه محقق خویی(قدس سره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
از اين روايات احجاج استفاده ميشود آنچه را كه صبي غیر ممیِّز تمكن دارد انجام بدهد، باید خود او انجام بدهد و آنچه را كه نميتواند انجام بدهد، وليّ انجام بدهد؛ يعني همان ضابطهاي كه مرحوم حكيم و مرحوم والد ما استفاده كردند، از روایات احجاج صبیّ استفاده ميشود. محقق خوئي(قدس سره) فرمودند كه ما استفاده كنيم احجاج فقط در باب افعال است، اما در غير افعال جريان ندارد که این سخن را نپذيرفتيم.دیدگاه برگزیده
مسلماً عرف نسبت به مسئله تلبيه، الغاء خصوصيت ميكند. در طواف ميرسيم چه خودش بتواند و چه نتواند، بايد طوافش بدهد، اگر خودش ميتواند طواف برود و اگر نميتواند اين طوافش بدهد و اگر اين هم ممكن نشد «يطوف عنه»، منتهي در باب نماز چون بچه غير مميز غالباً نميتواند خودش نماز بخواند، آنجا مستقيم فرمودند «يصلي عنه».بنابراین، با در نظر گرفتن همه روایات، آن انصرافي كه مرحوم خوئي فرمودند را رد میکنیم و از روایات یک قاعده کلی استفاده ميشود بویژه با بیان امروز که از مسئله تلبيه الغاء خصوصيت میکنیم؛ یعنی نگوئيم در تلبيه خصوصيتي وجود دارد و عبارت: «لبَّوا عنه» خصوصيتي ندارد. طواف و نماز نیز همینطور است.
بنابراین، میتوان اين قاعده را به دست آورد كه هر آنچه را كه صبي ميتواند، انجام بدهد و هر آنچه را كه نميتواند انجام بدهد، وليّ از طرف او انجام ميدهد.
بررسی مسئله نیابت در مسئله
نکته قابل توجه در اينجا، آن است که آيا «يصلّي عنه» با موارد ديگري كه نايب از طرف منوب عنه عملي را انجام ميدهد يكي است یا فرق دارد؟ يعني در باب احجاج نیز، اين وليّ در موردي كه اين بچه نميتواند نماز بخواند، به نيابت از او نماز ميخواند يا اين كه در اينجا اصلاً بحث نيابت مطرح نيست، بلکه در اينجا فعل وليّ، قهراً فعل صبي است.ثمره این بحث در اينجا ظاهر ميشود كه در بحث نيابت فقها ميگويند استنابه شرط است؛ يعني اگر بخواهم كسي را نايب كنم و نايب بخواهد از طرف من نيابتاً انجام بدهد، من بايد او را نائب قرار بدهم و او نیز قبولِ نيابت كند و بعد نيابتاً انجام بدهد و گرنه اگر كسي تبرّعاً بخواهد نيابتي از انسان انجام بدهد فايدهاي ندارد. بنابراین، در نيابت استنابه شرط است. در اينجا آیا شارع اين وليّ را نائب قرار داده است؟
ظاهر كلمات فقها شايد همين باشد كه شارع در اينجا چون اين صبي خودش قدرت بر استنابه ندارد، اين وليّ را نائب از طرف او قرار ميدهد، اما احتمالي كه ما ميخواهيم مطرح كنيم اين است كه بگوئيم چه نيازي به طرح مسئله نيابت است. نيابت در جايي است كه فعل، اولاً و بالذات، به نائب انتساب دارد و ثانياً و بالعرض به منوب عنه انتساب دارد.
به بیان دیگر، در بحث احجاج صبیّ، از نيّت كه شروع كرده و گفتيم اين وليّ ميگويد من نيّت ميكنم كه اين طفل را مُحرم كنم، نميگويد خودم محرم شوم و حال آن که در نيابت، نايب محرم ميشود، اما اينجا نيّتي كه وليّ ميكند احرام خودِ صبي است و او را محرم ميكند. در نماز طواف، در روایات کلمه: «و يصلّي عنه» آمده است. آیا میتوان در اینجا گفت که اين وليّ، نيابتاً از صبي نماز ميخواند؟
بيان متعارفي كه در كلمات قوم آمده همين است؛ چرا که كلمه «عنه» ظهور در نيابت دارد، اما نظر ما این است که چه لزومي دارد بگوئيم اينجا نيابت است؟ شارع فعل وليّ را، در اینجا به منزله فعل صبي ميداند نه اين كه بگوئيم ولیّ قصد نيابت كند از اين صبي؛ زیرا در اينجا مسئله استنابه مطرح نيست به این بیان که شارع ولیّ را نايب قهري قرار داده و در «يصلي عنه» بايد قصد نيابت كند، در حالي كه ظاهر روايات اين است كه چنين قصدي نیز لازم نيست و همين كه اين نماز خواند، اين نماز ميشود نماز صبي.
نظیر جایی که كسي خودش ميتواند نكاح را فسخ كند، اگر گفتيم ولياش نیز ميتواند نكاح را فسخ كند، حال اگر ولي نكاح را فسخ كرد، آیا به اين معناست كه نيابتاً فسخ كرده؟! يا آن که فسخ ولي فسخ آن شخص است. شارع ميگويد اگر اين طرف عقد گفت: «فسختُ»، من همان معاملهاي كه با اين ميكنم با «فسختُ» وليّ هم ميكنم. در آنجا بحث نيابت مطرح نيست. مثال روشنتر در باب فضولي است، اگر در باب فضولي گفتيم پدر ميتواند معامله را رد يا امضا كند، اين امضا يا رد عنوان نيابتي را ندارد، بلکه خودش ولايتي است، مثل اين است كه خود آن شخصي كه مالك بوده، امضا يا رد كرده است.
در اینجا نیز، شارع به ولي نميگويد شما اينجا نيابت كن. از این رو، اگر بحث نيابت باشد، ولیّ بايد قصد نيابت كند. بنابراین در اینجا نه استنابه شرط است و نه قصد نيابت و شارع نمازي را كه ولیّ ميخواند را، به عنوان نماز صبیّ قرار ميدهد.
مثال دیگر آن که، در نماز قضايي كه ولد اكبر از طرف پدر ميخواند، آنجا نه استنابه وجود دارد نه نيابت، بلکه ولد اكبر اين نماز قضا را ميخواند بدون قصد نيابت یا اجاره، اما شارع ميگويد اين پسر بزرگ كه خواند، من اين را نماز پدر میدانم. حتي آنجا تعبير به نيابت نیز مسامحه است و لازم نيست حتي قصد نيابت كند.
بنابراین، اگر بحث نيابت باشد، اين وليّ بايد به مقتضاي وظيفه خودش عمل کرده و وضو بگيرد، تمام اينها را انجام بدهد و نماز بخواند. در یکی از روایات احجاج، آمده که صبیّ غسل احرام داده شود. اگر گفتيم عبارت: «يصنع بهم ما يصنع بالمحرم»، عموميت دارد، همه شرایط داخل آن میشود، اما اگر كسي گفت عبارت: «يصنع بهم ما يصنع بالمحرم»، فقط مربوط به لباس احرام است، بعد آمده: «يطاف به» (طوافش بدهد)، به تعبیر محقق خوئي(قدس سره)، نه بچه لازم است وضو بگيرد و نه وليّ حتي اگر تمكن هم داشته باشد لازم نيست.
شارع ميخواهد اين صورت حج انجام شود، صورت حج كه انجام بشود چه لزومي دارد برای طواف دادن وضو بگيرد، نه خودش لازم است وضو بگيرد و نه فرزندش، شارع ميخواهد يك صورت نمازی انجام بشود، يا خود صبیّ بخواند يا اگر نميتواند وليّ، هيچ كدام وضو لازم نيست و در عبارت: «و يصلي عنه»، نیامده كه حتما بايد با وضو باشد. طبق اين احتمال ما، با ظاهر روايت هم سازگاري دارد؛ چرا که در ظاهر روايت شرطيت طهارت نيست.
تبیین دیدگاه برگزیده
محقق خویی(قدس سره) در مورد وضوي براي طواف فرمود اصلاً روايات احجاج انصراف از غير افعال حجّ (یعنی شرایط و مقدمات مانند وضو) دارد و فقط شامل افعال حج ميشود. لذا ايشان فرمود نه خود صبي لازم است وضو بگيرد و نه ولي، دلیلی بر توضّي هم نداريم.البته ما گفتيم از عبارت: «إن لم يحسن أن يلبّي لَبَّوا عنه»؛ اگر خودش ميتواند، تلبيه بگويد وگرنه وليّ، تلبيه بگويد، يك الغاي خصوصيتي کرده و بگوئيم پس هر آنچه را كه صبي ميتواند انجام بدهد (از وضو و اعمال حج)، خودش انجام بدهد و اگر نميتواند ولي انجام دهد، لازمه اين ضابطه آن است كه وليّ خودش بايد وضو هم بگيرد، اما اگر گفتيم اين روايت احجاج ميگويد يك صورتي از حج براي اين صبي انجام بشود، صورت حجش اين است كه تلبيه را بگويد و اگر نميتواند وليّ بگويد، یا ولیّ او را طواف دهد و صورت طواف لزومی به طهارت ندارد یا این که براي صلاة نیز ميگوئيم لزوم ندارد وليّ، طهارت داشته باشد.
چرا که صلاة براي صبیّ است و همانگونه که اگر خودِ صبیّ میخواند نیازی به وضو نداشت، اگر ولیّ نیز بخواند نیازی به وضو ندارد. بنابراین، مرحوم خوئي بايد در نماز نیز ملتزم به اين مطلب بشود.
ارزیابی دیدگاه محقق خویی(قدس سره)
مرحوم خوئي فرمود اين روايات انصراف به اعمال حج دارد. اشكال اين است كه وجه انصراف چيست؟ مرحوم والد ما فرمود: «لا وجه لدعوي الانصراف»، بلكه همان ضابطه مرحوم حكيم را بايد بگوئيم (که هر چه را صبي تمكن دارد، خودش وگرنه وليّ انجام دهد).منتهی ميخواهيم بگوئيم ممکن است گفته شود كه اين روايات احجاج، در مقام بيان اين است كه يك صورت حج را براي صبي انجام بدهند و صورت حجش نیز به همين است که خود ولي نيّت کرده و تلبيه را يا خود صبي يا خود ولي بگوید، بعد هم طوافش بدهند اينجا هيچ شرط طهارت نيامده، بعد هم نماز كه طهارت ندارد، بعد هم سعي تا آخر. بعد هم او را به مني و عرفات و مشعر آورده و بعد از جانب او قرباني و رمي كند. در يك روايت هم بحث طهارت طواف نيامده، ما چطور میتوانیم شرطیت طهارت را پيش فرض بگيريم.
بنابراین، وليّ موظف است كه نگذارد اين صبيّ، محرمات را انجام دهد، حال اگر اين صبي محرمي را انجام داد، كفارهاش را خودِ ولي بايد انجام بدهد، چون وظيفه او بوده و وظيفه ولیّ صوري نيست و واقعاً بايد نگذارد صبیّ محرمات احرام را مرتكب شود.
نظری ثبت نشده است .