موضوع: كتاب الحج - (شرايط وجوب حجة الاسلام)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۲/۱۱
شماره جلسه : ۱۰۰
-
سخنرانی پیرامون ولادت امام زمان(عليه السلام) و روز معلم
-
روایتی به مناسبت نیمه شعبان
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
سخنرانی پیرامون ولادت امام زمان(عليه السلام) و روز معلم
ولادت با سعادت ولی الله الاعظم امام زمانعجّل الله تعالی فرجه الشریف را به شما فضلای بزرگوار، آقایان محترم تبریك و تهنیت عرض میكنم و از خدای تبارك و تعالی مسئلت میكنم كه به یمن این ولادت همان طوری كه تا به حال حوزههای علمیه با دعای خاص آن حضرت و با توجهات خاص آن حضرت استمرار داشته و حیات داشته، همه بزرگان، مراجع، رهبری معظم، اساتید، طلاب و فضلا، حوزه قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان، حوزه نجف، هر جا كه حوزههای علمیه برپاست با قوّت ادامه پیدا كند و بیش از گذشته در نشر دین و حفظ دین مردم ان شاء الله موفق باشد.همچنین سالگرد شهادت شهید بزرگ انقلاب مرحوم آیت الله مطهری رضوان الله تعالی علیه را گرامی میداریم، شخصیتی كه در عظمت او همین بس كه هنوز حوزهها، دانشگاهیان و اهل فكر بر سر سفره علمی او نشستهاند و این همیشه ادامه خواهد داشت. از شخصیتهایی است كه چون برای خدا تلاش كرد، برای خدا فكر كرد، برای خدا بیان كرد، برای خدا قلم زد، اگر منبر رفت برای خدا بود، اگر كتاب نوشت برای خدای بود، لذا آثارش هم از مصادیق وجه الله است و همیشه باقی میماند، مثل خود امام رضوان الله تعالی علیه. امیدواریم كه از بركات علمی این شهید بزرگوار همه طلاب و فضلا بهرهمند بشویم.
از مطالبی كه ذکر شد، آنچه درست است كبرای مسئله است و آن این است كه مصداق اصلی این مسئله بزرگان ما هستند نه امثال بنده، «معلم الخیر و الدین»[1] بزرگان ما هستند و ما باید به آنها اقتدا كنیم، آنها را ان شاء الله در این روش و سیر علمی خودمان در حوزه علمیه سرمشق قرار بدهیم. اشكال این سخنان فقط تطبیقش بود و این كه ما را مصداق عناوینی قرار دادند كه بینی و بین الله به هیچ وجهی حتی یك درصدش هم احتمال نمیدهم!
من همیشه این روز كه میرسد گاهی اوقات به خودم میگویم باید از آقایان یك حلالیتی بطلبم و به خاطر این است كه ما وقت آقایان را گرفتیم! این كه عرض میكنم نه از باب این است كه بخواهم یك جملهای بگویم حمل بر تقدس بشود، خدا نكند بخواهد در ذهن من اینطور باشد، ولی واقعاً گاهی فكر میكنم اگر قیامت شما فضلا جلوی ما را بگیرید بگوئید میتوانستی بیشتر كار كنی، میتوانستی وقت بیشتری برای درس بگذاری و چرا این كار را نكردی؟ من چه جوابی خواهم داشت و باید برای آن زمان فكر كنیم و ان شاء الله آقایان لطف میكنند به بزرگی خودشان از این تقصیر ما خواهند گذشت.
روایتی به مناسبت نیمه شعبان
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام در رابطه با این آیه سؤال میكند که خداوند میفرماید: «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثِیراً»[2]، خداوند مُؤتی حكمت است و آن كسی كه حكمت به انسان میدهد خداست، خدا میفرماید حكمت اولاً خیر است و ثانیاً خیر كثیر است؛ یعنی خیری بالاتر از این نداریم. امام علیه السلام حكمت را تطبیق کرده و میفرماید: «فَقَالَ طَاعَةُ اللهِ»[3]؛ اطاعت خدا. انسان درست اطاعت خدا را انجام بدهد، حتی درست نماز بخواند گاهی اوقات نماز انسان كه تمام میشود یكی از دغدغههای انسان باید همین باشد كه آیا این نماز از زمین بالا رفت یا نه؟در روایات آمده كه گاهی اوقات این نماز را كه بالا میبرند دستور داده میشود كه برگردانید بر سر این آدم بزنید، او چیزی در یادش نبوده در این نماز خدا بوده! حضور قلب نداشته، انسان باید بعد از هر نمازی این دغدغه را داشته باشد، این نماز تا كجا رفت؟ قبول شد؟ جزء نامه اعمال ما قرار گرفت؟ و واقعاً آقایان تلاش كنید عمر به سرعت تمام میشود، از یك نمازمان هم غفلت نكنیم. مبادا خدایی نكرده از اول وقت تأخیر بیفتد.
از ویژگیهای یك طلبه باید نماز اول وقت باشد، اگر گفت حالا اول وقت نشد وسط وقت آخر وقت، خدایی نكرده كه اصلاً آدم نمیتواند تصور كند كه چطور جمع میشود كه كسی طلبه باشد و نمازش قضا بشود. میگوئیم واقعاً این كه من عرض میكنم بزرگان اینطور به ما فرمودند، عرض میكنم روی نماز خیلی اهمیت بدهید، مخصوصاً در خلوت كه انسان فرصتی پیدا میكند، نمازمان را درست كنیم.
برخی از مشكلات، بسیاری از مطالب غامض علمی را كه من ساعتها فكر كردم، بعد دو ركعت نماز خواندم بعد از آن انسان به راحتی میفهمد كه راه حلهایی پیش میآید، این واقعیت و حقیقت دارد، ما نماز را نباید فقط به قصد ثوابش بخوانیم، خدا تفضل میكند خدا بزرگتر از آن است كه بندهای در مقابل او خم و راست بشود و ثوابش ندهد، ولی ثواب برای من و شما نباید مورد توجه باشد!
این نماز باید عظمت خدا را در ما تجلی بدهد، هر نمازی بخوانیم اگر این كه خوفمان از خدا بیشتر شد، بفهمیم نمازمان اثر داشته، اگر دیدیم نه این نماز در این كه من را خائف كند اثری نكرده، بدانیم نمازمان فایدهای نداشته، هر نمازی توجه انسان را به عظمت خدا، به اوصاف خدا، به اسماء الهیه زیاد كرد، نماز یك خضوعی در مقابل خدا برای انسان به وجود میآورد و آن خضوع به نحو طولی در مورد همه تكوینیات برای آدم به وجود میآید، آثار زیاد دارد.
حضرت در ادامه تطبیق میفرماید: «وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ(عليه السلام)»؛ انسان امام زمان خودش را بشناسد، اسم امام چیست، پدرش كیست، مادرش كیست، اینها از مصادیق معرفت است. معرفت امام به این كه امام حجّت خداست، حبل الله است، ریسمان بین الله و بین الخلق امام علیه السلام است. این یك مرتبه بسیاری بالایی دارد، انسان بداند بین او و خدا یك حجّتی وجود دارد اما مرحله بالاتر این است كه بفهمیم این حجّت از ما چه میخواهد؟ این مهم است.
به نظر من این روایتی هم كه اشاره شد، به همین اشاره دارد: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»[4]، در بحث آیات مهدویت این روایت را از یكی از آیات قرآن استخراج کردم و ریشه قرآنی هم دارد. به قول ما تناسب بین حكم و موضوع، اگر سؤال كنیم كه اگر انسان امام زمانش را بشناسد، بداند كه این امام فرزند كیست؟ مادرش كیست؟ بگوئیم او حبل متین بین خدا و خلق و حجّت است، اما اگر ندانیم از ما چه میخواهد؟ ندانیم كه چه عملی باید انجام بدهیم كه او راضی است، آیا همان مقدار كافی است در این كه مُردن ما دیگر مُردن جاهلی نباشد؟!
باید دید در این روایت قرینه مناسبت حكم و موضوع چه میگوید؟ موت جاهلی چه بوده؟ در جاهلیت قبل از اسلام كه اصلاً موضوعی برای امام نبوده است. موت جاهلی یعنی موتی كه عمل آدم هیچ كدامش بر طبق میزان نیست. از گفتن، خوردن، خوابیدن، از هر عملی كه انسان انجام میدهد روی جاهلیت انجام میدهد موت جاهلی این میزانش است، اما موتی كه تحت پرتو امام زمان علیه السلام است؛ یعنی بدانیم امام الآن از ما چه میخواهد؟ امام زمان علیه السلام در زمان غیبت از شیعه خودش چه میخواهد؟
در روایات داریم كه منتظران آن حضرت در زمان غیبت، «بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ(صلی الله عليه وآله) بِالسَّیفِ»[5] هستند. گفتیم این تنزیل یك وجهی لازم دارد، آیا میشود بگوئیم یك انسان منتظر در زمان غیبت به فكر زندگی خودش، زندگی اولادش، به فكر رفاهش است، اما كاری نداشته باشد چه چیزی بر سر مسلمین در دنیا میآید؟! دشمن چه توطئههایی علیه اسلام میكنند؟ بگوید به من چه ارتباطی دارد؟ من مشغول كسب و كار خودم باشم یا مشغول درس و بحث خودم باشم، آیا این میشود بگوئیم به منزله مجاهد در راه خداست؟ اینكه اصلاً معقول نیست.
اما اگر امام(عليه السلام) را نمیبینیم (كه در همان روایت دارد اینها غیبت برای ایشان به منزله مشاهده است)، ولی گویا داریم از آن میشنویم چه باید انجام بدهیم، چه چیز از ما میخواهد؟ بعد سؤال اصلی این است كه آیا می شود بگوئیم در زمانی كه اسلام در خطر باشد و دشمنان مشغول توطئه علیه اسلام هستند، امام(عليه السلام) میگوید شما شیعه دست روی دست بگذارید حق ندارید كاری انجام بدهید، بگذارید بلاد مسلمین را بگیرند، بگذارید زن و بچه مسلمین را قتل عام كنند، ولی به بهانه اینكه به مرز من حمله نشده بنشینم اینجا. به هیچ وجه چنین چیزی معقول نیست، به نظر من موت جاهلی یعنی موتی كه انسان دنبال دنیاطلبی خودش باشد، دنبال قدرت طلبی باشد، دنبال افزای ثروت بخواهد باشد و هیچ توجهی به فقرا، توجهی به اسلام، توجهی به دیگران نداشته باشد، این میشود موت جاهلی.
در روایات داریم كسی كه امام را «عارفاً بحقّه» زیارت كند، حق امام چیست؟ حق امام این است كه من فقط ببینم او ولایت تكوینیه دارد؟ این شد حقّ امام؟! اگر امروز به شما بگویند حق یك استاد بر شما چیست؟ میگوئیم حقّش این است كه اگر او زحمتی میكشد درسی میگوید، ما درست گوش كنیم، درست بفهمیم و به دیگران هم منتقل كنیم این میشود حق آن. حق معرفت امام فقط این نیست كه بگوئیم امام معصوم علیه السلام ولایت تكوینی دارد كه مسلماً دارد به ادله فراوان، حق امام این است كه بگوئیم او ولایت تشریعیه بر بشر دارد، علاوه بر ولایت تكوینی.
ولایت تشریعی یعنی سرپرست ما اوست و هر چه او بفرماید بر ما وجوب طاعت دارد. این كه وقتی زیارت میرویم، «عارفاً بحقه» بخواهیم زیارت كنیم این است و به نظر من اینطور است، بقیه امور ولو مقامات معنوی، علم فوق بشری امام علیه السلام است، اینها جای خودش مسلم است ولی مسئله این است كه ببینیم از ما چه میخواهند؟
خلاصه ما طلبهها كه این افتخار را داریم سرباز امام زمان(عليه السلام) هستیم، باید ببینیم حضرت از ما چه میخواهند؟ حضرت امروز در مسئله دین آیا میخواهد حوزههای علمیه دست روی دست بگذاریم بگوئیم كاری نداشته باشیم بر سر اسلام چه میآید؟! این فكری كه قبل از انقلاب بود و امام(قدّس سرّه) چقدر با این فكر برخورد میكرد و متأسفانه چند سالی است كه این فكر دو مرتبه اظهار وجود میكند كه ما دخالت در امور نكنیم! روحانیت خودش را از صحنه كنار بكشد، روحانیت یك نظارتی و یك اشراف كلی و یك هدایت كلی داشته باشد، آیا این همان است كه امام زمان (عج) از ما میخواهد؟!
همانطور كه مرحوم امام به ما یاد داد كه باید به صحنه بیائیم و حضور پیدا كنیم باید دفاع از اسلام كنیم، حالا هر كجا به هر خصوصیتی كه هست باید این كار را انجام بدهیم، به نظر من «و من یؤتی الحكمه فقد اوتی خیراً كثیرا» كه امام صادق(عليه السلام) میفرماید: این حكمت طاعة الله و معرفة الامام است. امیدواریم كه ان شاء الله همه ما مورد توجه امام زمان(عليه السلام) باشیم، كشور ما، انقلاب ما، مسئولین ما، حوزههای علمیه همه مورد توجه امام زمان علیه السلام بیش از گذشته باشیم.
[1] ـ «وَ مُعَلِّمُ الْخَیرِ وَ الدِّینِ یقُومُ مَقَامَ الْأَبِ» الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: 334، 86 باب حق الوالد على ولده و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج71، ص: 77.
[2] ـ سوره بقره: آیه 269.
[3] ـ «عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنْ أَیوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(عليه السلام) فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثِیراً فَقَالَ طَاعَةُ اللهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ.» الكافی (ط - الإسلامیة)؛ ج1، ص: 185، ح 11.
[4] ـ «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ بَابَوَیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِی عَنْ أَبِی عَلِی مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی8 فِی الْخَبَرِ الَّذِی رُوِی عَنْ آبَائِهِ: أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی فَمَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً.» إعلام الورى 442 و وسائل الشیعة ؛ ج16 ؛ ص246، ح 21475- 23.
[5] ـ «یا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ(صلی الله عليه وآله) بِالسَّیفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ.» كمال الدین و تمام النعمة ؛ ج1، ص320.
نظری ثبت نشده است .