موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۷/۲۹
شماره جلسه : ۹
-
تفاوت بين اقوال و ثمرهي اقوال در سه مثال از مرحوم شيخ (ره )
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
فرق میان بیع مصدری و اسم مصدری در منظر محقق نائینی(ره)
ملاحظه فرمودید در مثال دومی که مرحوم شیخ(ره) ذکر کردند، برخی بزرگان آن را از موارد بیع معاطاتی توکیلی برشمردند. برخی دیگر مثل محقق نائینی(ره) مسأله توکیل و وکالت را مورد اشکال قرار دادند. کلام محقق نائینی(ره) را نقل کردیم و برخی مناقشات بر آن را نیز ذکر کردیم. یکی از مطالب مذکور در کلام محقق نائینی(ره) این بود که اگر ما بیع در «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ» را به معنای مصدری بدانیم، در اینجا که مجرد وصول العوضین الی الاخر هست، بیع بمعنای مصدری محقق نشده است. بیع بمعنای مصدری یعنی جایی که بخواهند طرفین به قصد تبدیل و مبادله، کاری را انجام دهند یا حرفی را بزنند، قول یا فعل دالّ بر انشاء در کار نیست، فقط مجرد وصول العوضین است. پس بیع بمعنای مصدری در اینجا تحقق ندارد. اما اگر بیع در «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ» را بمعنای اسم مصدری بدانیم، یعنی بیعی که نتیجهی این بیع است، در هر معاملهای نتیجه معامله این است که عوضین در اختیار دیگری قرار میگیرد، لذا بیع شامل چنین موردی میشود.نقد استاد بر محقق نائینی(ره)
به نظر میرسد این فرمایش هم مخدوش است چرا که بحث ما در معنا و مدلول بیع نیست. بحث در حقیقت بیع است، ما میخواهیم ببینیم در اینجا که طرفین نه لفظی را بکار بردند و نه فعلی را که دالّ بر انشاء باشد بکار بردند، آیا معامله و بیع بمعنای خودش، بمعنای حقیقت بیع، محقق شده است یا نه؟ حقیقت بیع این است که «مبادلة مال بمال»، یا آن معانی مختلفی که قبلاً در تعریف بیع ذکر کردیم، که نظر ما این شد که بیع؛ «تملیک در مقابل تملیک است». آیا این حقیقت در اینجا محقق شده یا نه؟ اینکه ما بیع را بمعنای مصدری یا اسم مصدری بگیریم، در تحقّق حقیقت بیع دخالتی ندارد.خلاصه مباحث و آراء در سه مثال
تفاوت بین اقوال و ثمره آنها
نتیجه بحث و نظر استاد در سه مثال
آنچه که ما به آن رسیدیم این شد که بین مثال اول و دوم فرقی نیست. مثال اول و دوم عنوان بیع معاطاتی را دارد. شاهد بر این معنا این است که در مثال دوم که پول را میگذارید و سبزی را برمیدارید، اگر مجرد اباحه باشد چه بسا صاحب مغازه بتواند درب منزل شما بیاید و بگوید سبزی را بده و پول شما را هم پس بدهد. وقتی اباحه شد، مادامی که تصرف نشده باید بتواند آن را پس بگیرید. و دلیلی هم نداریم بر اینکه این اباحه، اباحه لازمه باشد؟ مجرد این که عوض بیاید سبب نمیشود که اباحه لازمه باشد. در حالی که عقلاء با این مثال دوم، به صورت یک معامله قطعی برخورد میکنند. بنابراین ما نمیتوانیم مورد دوم را مسأله اباحه بالعوض بدانیم و حتما باید بیع معاطاتی باشد. پس در این سه مثال؛ اولی و دومی بیع معاطاتی است و مورد سوم عنوان اباحه بالعوض را دارد.بررسی کلامی از محقق ایروانی(ره)
یک نکته نسبت به کلام محقق ایروانی(ره) باقی مانده است. کلام ایشان انصافا کلام دقیقی بود. محقق ایروانی(ره) قبل از اینکه نظریه آخرشان را بدهند که مجرد القصد کافی است، فرمود در انشاء معامله باید یک چیزی دالّ بر انشاء باشد، یا قول و یا فعل، و در جایی که هر کدام نزد دیگری یک مالی را دارند، من قبلا کتابی را به شما دادهام، شما هم قبلا یک کتابی را به من دادهاید، ایشان گفتهاند اینجا نه إعطا من جانب واحد است و نه إعطا من الجانبین است، ابتدا گفتند اینجا به مجرد قصد نمیتوان گفت معامله محقق میشود.نقد محقق اصفهانی بر محقق ایروانی(ره)
اشکالی که در اینجاست این است که اگر ما بگوییم در انشاء معامله، به یک فعل نیاز داریم، این فعل خصوصیتی در إعطا خارجی ندارد، بلکه من یک مالی نزد زید دارم، زید هم یک مالی نزد من دارد. اگر من این مال را نزد زید إبقا کردم و از او پس نگرفتم، آیا همین ابقا، یک فعل نیست؟ به گمانم در کلمات محقق اصفهانی(ره) این مطلب هست. میفرمایند اینجا فعل موجود است، مجرد ابقاء مال تحت ید دیگری و عدم أخذ، یمکن أن نجعله سببا للتملیک و التملک. شما میگویید در انشاء فعل میخواهیم، اما روایتی نداریم که این فعل حتما باید اعطا هم باشد، و ابقا در نزد دیگری هم یکی از مصادیق افعال است. آیا این بیان درست است یا نه؟جواب استاد از محقق اصفهانی(ره)
نظری ثبت نشده است .