موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۸/۱۳
شماره جلسه : ۱۸
-
بررسي تفصيل مرحوم شيخ و نقد مرحوم خوئي بر آن
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی تفصیل مرحوم شیخ(ره) و نظر امام(رض)
فرمایش محقق خوئی(ره) در نقد تفصیل
محقق خوئی(ره) در آخر کلامشان به این تفصیل اشاره میکند و آن را ردّ میکند. قبل از ردّ تفصیل، ایشان توضیحی دادهاند که مفید است. ایشان میفرماید اگر کسی سؤال کند چرا اگر دلیل اعتبار یک شرط، دلیل لبّی باشد، در معاطات جریان ندارد؟ میفرمایند دو دلیل دارد؛ دلیل اول این که اجماع، دلیل لبی است، در ادله لبّی باید به قدر متیقن اکتفا شود و قدر متیقن؛ بیع لفظی است. دلیل دوم این که؛ اجماع متصیّد است، یعنی از فتاوا اصطیاد شده است، یعنی فتوای فقهاء را بررسی کردهاند این اجماع را اصطیاد کردهاند. متبادر از لفظ «بیع» در فتاوای فقهاء، همین عقد لازم لفظی و بیع بالصیغه است. این غیر از آن مسأله قدر متیقن گیری است. دقت کنید؛ تذکر این نکته از این جهت بود که ما دو راه داریم برای اینکه به این نتیجه برسیم؛ راه اول این است که بگوییم دلیل لبّی است و باید قدر متیقن گیری کرد، قدر متیقن؛ بیع لفظی است. راه دوم؛ که در این راه کاری به متیقن گیری نداریم، میگوییم اجماع از فتاوای فقهاء اصطیاد شده، عبارات فقهاء را میبینیم، لفظ بیع در عبارات فقها ظهور در بیع لفظی لازم دارد. بعد از این توضیح، اشکالی که به این تفصیل دارند این است که میفرمایند «لا مجال لهذا التوهم بعد صدق البیع على المعاطاة، و کونها مشمولة للعمومات الدالة على صحة البیع، فإن المناقشة فی ذلک من قبیل المناقشة فی الأمور البدیهیة»؛ اگر گفتیم معاطات بیع است، دیگر چه فرقی میکند دلیلی که شرط را اعتبار میکند دلیل لفظی باشد یا لبّی باشد. اگر کسی بخواهد در این تفصیل مناقشه کند، این مناقشه در یک امر بدیهی است. امر بدیهی این است که معاطات یا بیع هست یا بیع نیست، اگر بیع شد، شرایط در آن معتبر است، خواه دلیلی که شرط را اعتبار کرده لفظی باشد یا لبّی باشد، اگر بیع نیست شرط معتبر نیست. این که بین دلیلی که شرط را معتبر کرده بین لفظی بودن و غیر لفظی بودن فرق بگذاریم، میفرمایند این مجرد یک توهّم است و وجهی برای این مطلب نیست.نقد استاد بر فرمایش محقق خوئی(ره)
جمع بندی مطلب
جواب از یک سؤال
جریان خیار در معاطات
نظری ثبت نشده است .