موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۲/۲۲
شماره جلسه : ۱۰۱
-
دليل دوم، دليل عقلي بر بطلان تعليق، در بيان نائيني.
-
نقدم امام بر نائیني نقد استاد بر کلام امام و بر بيان نائيني.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
دلیل دوم بر بطلان تعلیق: دلیل عقلی
عرض كرديم كه دليل دوم بر بطلان تعليق؛ يك دليل عقلي است. در تبیین آن گفتهاند عقل، تعليق را محال ميداند. قبلاً هم عرض كرديم كه اين مقدار كه ما در كلمات قدما و فقها دنبال كرديم، اين استدلال به دليل عقلي، در كلمات ديگران به چشم نميخورد، بلکه بوسیله متأخّرين، در فقه وارد شده است که گفتهاند استحاله عقلي دارد.استحاله عقلی تعلیق در بیان محقق نائینی(ره)
در بيان استحاله عقلي، كلامي را محقق نائيني(ره) دارد که محقق خوئي(قده) هم از ايشان تبعيّت كرده است. محقّق نائيني(ره) فرموده است كه در اينكه تعليق نسبت به خود إنشاء محال است ترديدي وجود ندارد، إنشا عقلاً قابليت تعليق ندارد، براي اينكه إنشاء عبارت از ايجاد است، ايجاد، يا در عالم خارج محقق ميشود يا نميشود. ما در عالم خارج، يك ايجاد معلّق نداريم. یک مطلب محقق نائيني(ره)، قياس انشائیّات در امور اعتباري، به امور تكويني است، که ميفرمايد همانطور كه در امور تكويني، يك وجود تكويني معلق نداريم، در امور اعتباری نیز همینطور است. مثال ميزنند که در «وقوع الضرب علي زيد» بگوييم اين «وقوع ضرب علي زيد» معلق است بر اينكه زيد، دشمن ما باشد. تعليق معنا ندارد. اين وقوع، يا محقق ميشود و يا نميشود. معقول نیست که بگوییم وقوعش معلّق باشد «علي كونه عدوا». همانطور كه در تكوين، تعليق وجود ندارد، در اعتباريات و انشائيات هم همينطور است. اگر كسي بگويد من انشاء بيع را معلق ميكنم بر آمدن زيد، بر هر قيدي ميخواهد باشد. تعلیق إنشاء، معنا ندارد، چون انشاء، یا موجود ميشود و يا نميشود، إما أن يحصل و إما أن لا يحصل. نكته ديگر ميفرمايد أصلا إنشاء معلّق، «مرجعه إلي التّناقض»، به تناقض بر میگردد. زیرا در إنشاء معلّق، إنشاء الان بالفعل موجود است، امّا هنوز معلّقٌعليه نيامده است. پس هم موجود است و هم موجود نيست.نقد اول امام(رض) بر محقق نائینی(ره)
نقد استاد بر کلام امام(ره)
اينجا ما يك ملاحظهاي بر فرمايش امام(رض) داریم. ملاحظه ما اين است كه وقتی كلام محقق نائيني(ره) را ملاحظه کنیم، ایشان نيامده بين امور اعتباري و امور تكويني از راه قياس وارد شود. محقق نائيني(ره) قياس نكرده. بلکه ميخواهد بگويد همان علتي كه براي امتناع تعليق در تكوين هست، همان علت در تعليق در إنشاء هم وجود دارد. ما در عبارت محقق نائيني(ره) دقت كرديم بحث ایشان این است. ایشان نفرموده چون در عالم تكوين اينطور است، پس در عالم تشريع هم بايد اينطور باشد، بلکه ميگويد چون در تكوين علتي كه براي استحاله تعليق هست، همان علت مربوط به انشا موجود است. در تكوين ميگوييم تعليق معقول نيست، براي اينكه شيء يا موجود است و يا موجود نيست، يا حاصل است و يا حاصل نيست. همين را در انشا هم ميگوييم؛ يا انشاء شد يا نشد. اينكه بگوييم انشاء معلق است، اين معنا ندارد.نقد استاد بر محقق نائینی(ره)
نظری ثبت نشده است .