درس بعد

لزوم بيع

درس قبل

لزوم بيع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۲/۱۳


شماره جلسه : ۶۷

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بيان آثار معنای «التزام» برای «کلام».

  • فرمايش محقق اصفهاني در مسئله و نقد استاد بر فرمايش اصفهاني.

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


آثار معنای «التزام» برای «کلام»

ملاحظه فرمودید که معنای این روایت بر حسب قرینه‌ای که از روایات مزارعه اقامه کردیم، این شد که مراد از «کلام» در «إنما یحلّل الکلام و یحرّم الکلام»، «کلام لفظی» نیست، بلکه مقصود؛ «التزام»، «تسمیه» و «تعیین» است. گفتیم در چند روایت از روایات مزارعه، حضرت نهی فرمودند از این که یک مقدار از سود را برای گاو و مقداری را برای بذر معین کنید. گفتیم که همین «لا ینبغی أن تسیمه شیئا للبذر و لا للبقر»؛ به معنای «لاتلتزم» است، یعنی نباید ملتزم شوی که یک مقدار برای بقر است و یک مقدار برای بذر است، و حضرت نهی کردند که انسان به چنین التزامی ملتزم شود. بنابراین؛ این تعبیری که در روایات مزارعه آمده، به خوبی ما را راهنمایی می‌کند که مراد از «کلام» در اینجا کلام لفظی نیست.

در نتیجه أصلاً این روایت، دلالت بر اعتبار لفظ در صحت معامله یا اعتبار لفظ در لزوم معامله ندارد. عرض کردیم که با این بیان، این «یحلل» و «یحرم» هم به معنای تحلیل و تحریم اصطلاحی نیست، تا دنبال این باشیم که بیع یا کلام، چه چیزی را حلال کرد و یا چه چیزی را حرام کرد. بعبارة أخری؛ اگر یک التزامی، التزام صحیحی باشد، بر آن اثر مترتب است، اما اگر التزام، التزام باطلی باشد، بر آن اثری مترتب نیست. از ترتب اثر؛ تعبیر به تحلیل شده است، و از عدم ترتب اثر؛ تعبیر به تحریم شده است. الان اگر کسی «کلام» در همین «انما یحرم الکلام»، را «کلام لفظی» گرفت، اگر ما بخواهیم روایت را بر حسب ظاهر ابتدایی و معمولیش معنا کنیم، بگوییم کلام یعنی کلام لفظی، «یحرم الکلام» یعنی این کلام لفظی حرام می‌کند. «حرام می‌کند»؛ یعنی اگر شما گفتید «ثلث للبذر و ثلث للبقر و ثلث للارض»، این کلام من تحریم می‌کند. حالا یا باید تحریم را؛ تحریم تکلیفی قرار دهیم و یا تحریم وضعی.

و عرض کردم اینجا بزرگان در یک مشکل عجیبی قرار گرفته‌اند. بعضی از آنها گفته‌اند این تحلیل و تحریم، اطلاق دارد، هم تکلیفی و هم وضعی را شامل می‌شود. به عنوان مثال می‌گویند در بیع، وقتی بیع واقع شد، ایجاب لفظی بیع واقع شد، تصرف در مبیع برای مشتری حلال می شود، همانطور که تصرف در ثمن برای بایع حلال می‌شود. و از آن طرف؛ بعد از بیع، تصرف بایع در مبیع، تکلیفا حرام است، تصرف مشتری هم در ثمن، تکلیفاً حرام است. بعضی دیگر از بزرگان، مثل محقق خوئی(قده) اصرار دارند بر اینکه این تحلیل و تحریم، فقط وضعی است. از کلمات محقق اصفهانی(ره) در حاشیه مکاسب نیز همین استفاده می‌شود. منتها طبق بیان ما؛ این تحلیل و تحریم؛ أصلا تحریم و تحلیل اصطلاحی نیست. این تحلیل و تحریم، یعنی این جمله «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»، کنایه است. مثل این است که بگوید انسان قول صحیحی که می‌دهد، بر آن اثر مترتب می‌شود، جایی هم که قول نمی‌دهند و التزامی نیست، اثری بر آن مترتب نیست. تحلیل و تحریم، کنایه از ترتب اثر بر التزام و عدم ترتب اثر بر یک التزام باطلی است. اگر التزام، صحیح باشد، اثر بر آن مترتب می‌شود. اگر این شخص واسطه، قبل از اینکه مال را از مالک بخرد، به دیگری بفروشد و به این بیعش ملتزم شود، این التزامش فاسد است. اگر بعد از اینکه از او خرید، التزام پیدا کرد، این التزامش صحیح است. اگر «بیع ما عنده» شد التزام صحیح است، اگر «بیع ما لیس عنده» شد، التزام باطل است. پس این مجموعه «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» کنایه از این است که بر بعضی از التزامها اثر مترتب است و بر بعضی از التزامها اثر مترتب نیست.


فرمایش محقق ایروانی(قده)

محقق ایروانی(ره) نیز در حاشیه در اصل این نظریه، با ما متفقند، و غیر از ایشان کس دیگری این مطلب را نگفته است، اما در بعضی از جزئیات، بین ما و ایشان اختلاف وجود دارد. ایشان در اینکه مراد از «کلام» در اینجا، کلام لفظی نیست، تصریح کرده است و ما هم خیلی خوشحال شدیم که محقق ایروانی(ره) نیز همین نظر را دارند. ایشان در حاشیه مکاسب (چاپ جدید، ج2، ص63 ،64،65،66 ) این حدیث را مفصل مورد بحث قرار داده و فرموده است «یتعیّن أن یکون المراد من الکلام الالتزام قاصدا به الالتزام دون ما هو ظاهره (أعنی اللفظ) و إطلاق الکلام على الالتزام و الکنایة عنه به شائع و منه کلام اللّیل یمحوه النّهار و قد یطلق القول على ذلک فیقال أعطیت قولا بذلک و لم أعط قولا به و فی الکتاب العزیز. . .»؛

که مراد از کلام؛ التزام بیعی است. بعد می‌فرماید مراد؛ ظاهر کلام که مراد کلام لفظی است نیست. بعد می‌فرماید اگر کسی سؤال کند آیا در استعمالات موردی داریم که «کلام» گفته شود و از آن التزام اراده شود؟ می‌فرمایند بله، جایی که لفظ کلام، کنایه از التزام است، که شایع هم هست. و از همین موارد کنایه‌ای است که اگر یک چیزی را در شب من قبول کردم، در روز آن را محو می‌کنم. اگر یک چیزی دیروز قبول کردم، فردا محوش می‌کنم. مثل این است که می‌گوییم تو دیروز قول دادی. می‌گوید دیروز قول دادم. معنایش این نیست که لفظ صریح است، بلکه یعنی تو دیروز التزام به این معنا پیدا کردی.

«کلام اللیل یمحوه النهار»
؛ یعنی التزامی که در شب است، در روز آن را محو می‌کند. بعد می‌فرماید گاهی اوقات به جای «کلام»، لفظ «قول» را می‌آورند. اتفاقا این خیلی بین مردم شایع است، می‌گویند من به شما قولی ندادم، شما می‌گویید شما به من قول دادید. «قول» یعنی شما «التزام» به این معنا پیدا کردید. یعنی شما قول دادید که این درس را برای شما خواهم گفت. بعد می‌فرمایند در قرآن، در سوره مبارکه سجده، آیه13 می‌فرماید: «وَ لَوْ شِئْنا لآَتَیْنا کُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لأََمْلأََنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ فَذُوقُوا بِما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا إِنَّا نَسِیناکُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ یعنی اگر بخواهیم به هر نفسی هدایت آن نفس را اعطا می‌کنیم، ولکن حق القول (یعنی آن التزام محکم و ثابت) من این است که هر آینه جهنّم را از همه جنّیان و آدمیان پر خواهم کرد. پس محقق ایروانی(رض) نیز همین نظر را دارند. اما ایشان باز در محلّل و محرّم تردید کرده و فرموده است که بگوییم «و المراد من کون الالتزام محلّلا و محرّما کونه محلّلا بالنّسبة إلى شخص و محرّما بالنّسبة إلى آخر کالبیع یکون محلّلا للمبیع للمشتری محرّما له على البائع و بالعکس فی جانب الثمن‌‌»؛ می‌فرماید بگوییم التزام بیعی که پیدا کردیم، مبیع برای مشتری حلال می‌شود و برای بایع حرام می‌شود. این «یحلل» و «یحرم» را نسبت به دو شخص قرار دهیم. ما می‌خواهیم عرض کنیم نه، در این قسمت نیز خوب است شما با ما هم عقیده شوید، أصلا مجموع عبارت، کنایه است.

اصلا شما خودتان این سؤال را مطرح کنید که آیا امام(ع) با گفتن «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»، در مقام بیان یک تعلیل تعبدی بوده؟ تا کنون وقتی فقهای ما، کلام را به لفظ معنا می‌کنند، می‌گوییم بله، در فقه ما آمده است آنچه که محلِّل است و آنچه که محرِّم است؛ «لفظ» است، و یک قاعده تعبدی فقهی می‌شود، یک تعلیل تعبدی می‌شود. در حالی که انصاف این است که این تعلیل، تعلیل ارتکازی است.

یعنی وقتی امام(ع) در روایت مزارعه یا در همین روایت می‌فرمایند «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»، این یک تعلیل ارتکازی است. وقتی بحث ارتکاز مطرح شد، دیگر بحث از تحلیل و تحریم شرعی را باید کنار گذاشت. «یحلل»؛ یعنی «یترتب علیه الاثر»، «یحرم»؛ یعنی «لا یترتب علیه الاثر». چه داعی داریم که این «یحلل» و «یحرم» را بگوییم بالنسبة الی شخصین است؟!! علی کل حال؛ محقق ایروانی(ره) هم همین نظر را دارند. و عرض کردم اگر عبارات امام(رض) را خیلی دقت کند، می‌توان گفت «یستنبط من عباراته هذه المطلب»، اما تصریح به این معنا نکرده‌اند. پس عرض ما این شد که مجموع این «یحلل الکلام و یحرم الکلام» کنایه است، یعنی هرجا التزام باشد، اثر بر آن مترتب است، هر جا التزام نباشد، یا التزام فاسدی باشد، اثر مترتب نیست. اگر بچه التزام پیدا کرد، می‌گوییم التزام بچه بدرد نمی‌خورد، اگر دیوانه خانه‌ای را فروخت و التزام پیدا کرد، می‌گوییم التزامش فایده‌ای ندارد.


فرمایش محقق اصفهانی(قده)

اینجا محقق اصفهانی(ره) یک احتمال دیگری داده‌اند. دلیل اصلی ما (که محقق ایروانی"ره" اصلا به اینها اشاره نکرده است، که در این روایات به چه دلیل کلام را کلام غیر لفظی قرار دهیم) روایات مزارعه است. محقق اصفهانی(ره) می‌فرماید میان «انما یحرم الکلام» در روایات مزارعه، با «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» در ما نحن فیه، فرق وجود دارد. در ما نحن فیه؛ بحث «بیع ما لیس عنده» و «بیع ما عنده» است، اما در روایات مزارعه این بحث نیست. در روایات مزارعه، این است که زارع می‌گوید «ثلث للبقر و ثلث للبذر»، امام(ع) می‌فرمایند «لا ینبغی ان تسمی هکذا». محقق اصفهانی(ره) می‌فرمایند در روایات مزارعه، چنین شرطی مفسد مزارعه است. یعنی عقد مزارعه أصلا باطل می‌شود. چنین شرطی مفسد است، و مراد از این «انما یحرم الکلام» هم تحریم وضعی است. یعنی اگر اینطور حرف زدید، عقد شما باطل می‌شود. بعد فرموده قیاس ما نحن فیه به روایات مزارعه درست نیست، چون در ما نحن فیه بحث این نیست که ما چه شرطی را در عقد بیاوریم و چه شرطی را نیاوریم، در ما نحن فیه؛ «بیع ما لیس عنده» است که باطل است. این معامله از اساس باطل است.


نقد استاد بر فرمایش محقق اصفهانی(قده)

در مناقشه بر فرمایش محقق اصفهانی(ره) می‌خواهیم بگوییم که آیا واقعا می‌توان پذیرفت که در فقه ما بین این دو مورد فرق باشد؟! البته این «انما یحلل و یحرم» متعدد آمده است، خود «انما یحرم الکلام» در چند روایت از روایات مزارعه آمده است. می‌توانیم بگوییم بین این «انما یحرم الکلام» با آن «یحرم الکلام» واقعا فرق وجود دارد؟! این خیلی بعید است. با توجه به آن نکته‌ای که عرض کردیم، که این «إنما یحلّل الکلام و یحرّم الکلام» یک تعلیل تعبدی نیست؛ یک تعلیل ارتکازی است. عقلا هم این را می‌دانند. وقتی تعلیل ارتکازی شد، دو تعلیل نیست، بلکه یکی است. از این جهت باید نسبت به فرمایش محقق اصفهانی(ره) عرض کنیم که أولا: انصاف این است که اینها یک تعلیل است و دو تا نیست، یعنی اگر تعبدی هم باشد، یکی است. ثانیا: اصلا تعبدی نیست و ارتکازی است. آنگاه یک احتمالی را ایشان مطرح می‌کند و تعبیر می‌کنند به احتمال ششم-البته در مطالب ما تا اینجا پنج احتمال در کلام شیخ(ره) بود، یک احتمال هم ما عرض کردیم، و همین مطلبی است که اصلش در کلام محقق ایروانی(ره) ذکر شده است، یک احتمال هفتمی هم محقق اصفهانی(ره) ذکر کرده است- که حالا آن نیازی به بیان ندارد. مطلب را مقداری پیچده هم کرده است، فرموده مراد از «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» این است که ایجاب مؤثر یا سبب مؤثر در شریعت، که تارة در حلیت مؤثر است و تارة در حرمت مؤثر است، این منحصر در «کلام» است. یعنی در میان اسباب مؤثر در شریعت، در باب معاملات، آن سببی که تارة یؤثر فی الحلیة و همان سبب تارة أخری یؤثر فی الحرمة، این فقط در دایره «کلام» است.

در غیر کلام چنین چیزی که تاره مؤثر در حلیت باشد و تاره مؤثر در حرمت نداریم این یک امر صد در صد غیر عرفی است این بیان ایشان بالاخره امام(ع) هم در روایت یک تعبیری فرموده است که راوی فهمیده است اما این بیان ایشان که بگوییم آقا فارق بین کلام و غیر کلام این است کلام تنها سببی است تنها سبب مؤثر و صحیحی است که تاره فی الحلیه موثر است و تاره فی الحرمه اما اسباب صحیحه مؤثره دیگر یا در حلیت موثر است یا در حرمت. عرض کردم این بیان ایشان هم یک بیان غیر عرفی است و أصلا به هیچ وجه مطابق با عرف نیست. آن بیانی را که ما عرض کردیم که کنایه است، یک امر عقلایی بسیار روشنی است و خالی از هر گونه پیچیدگی است. این تمام الکلام در این روایت.


و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.



برچسب ها :

اعتبار لفظ در لزوم معامله مراد از کلام در إنّما یحلّل الکلام و یحرّم الکلام معنای روایت انما یحلل الکلام و یحرم الکلام نظر محقق ایروانی در روایت انما یحلل الکلام و یحرم الکلام مثال برای التزام در عرف مراد امام از انما یحلل الکلام و یحرم الکلام تعلیل ارتکازی استفاده از روایت باب مزارعه برای تفسیر روایت انما یحلل الکلام احتمال محقق اصفهانی در روایت یحلل الکلام و یحرم الکلام نقد استاد فاضل لنکرانی بر فرمایش محقق اصفهانی در روایت انما یحلل الکلام

نظری ثبت نشده است .