درس بعد

کتاب البیع

درس قبل

کتاب البیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۲/۲۳


شماره جلسه : ۱۰۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • فرمایش مرحوم شیخ انصاری(ره)

  • اشکال سيد بر شيخ

  • جواب استاد از اشکال سيد(ره)

  • فرمايش محقق اصفهاني در مسئله

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


فرمایش مرحوم شیخ انصاری(ره)

عرض كرديم كه محقّق نائيني(ره) امور انشايي و اعتباري را به امور تكويني تشبيه كردند و فرمودند همانطور كه در امور تكويني، تعليق محال است، در امور انشايي و اعتباري هم محال است. كلام ايشان و اشكال اول امام(رض) بر محقق نائيني(ره) را با يك مقدار توضیحات ذكر كرديم. اينجا مناسب است كلام مرحوم شيخ(ره) را در خود مكاسب و آنچه كه بعنوان حاشيه بر فرمايش ایشان است بيان كنيم تا مطلب مقداري روشن‌تر شود.

مرحوم شيخ انصاري(ره) در مكاسب فرموده است «و ربّما يتوهّم أنّ الوجه في اعتبار التنجيز هو عدم قابلية الإنشاء للتعليق، و بطلانه واضح؛ لأنّ المراد بالإنشاء إن كان هو مدلول الكلام فالتعليق غير متصوّر فيه، إلّا أنّ الكلام ليس فيه، و إن كان الكلام في أنّه كما يصحّ إنشاء الملكية المتحقّقة على كلّ تقدير فهل يصحّ إنشاء الملكيّة المتحقّقة على تقديرٍ دون آخر، كقوله: «هذا لك إن جاء زيد غداً»، أو «خذ المال قرضاً أو قِراضاً إذا أخذته من فلان»، و نحو ذلك؟ فلا ريب في أنّه أمر متصوّر واقع في العرف و الشرع كثيراً في الأوامر و المعاملات، من العقود و الإيقاعات»؛ بعضي گفته‌اند دليل بر اينكه إنشا بايد منجّز باشد اين است كه عقلاً قابليت تعليق را ندارد. بعد فرموده بطلان اين حرف واضح است. چرا؟ فرموده اگر مراد از إنشا، مدلول كلام است، تعليق در آن غير متصور است. اما بعد فرموده لکن كلام در تعليق در مدلول كلام نيست. اما اگر نزاع در اين باشد كه متكلم و مُنشئ، همانطور كه مي‌تواند ملكيت مطلقه را انشاء كند، مي‌تواند يك ملكيت علي تقدير ملكيت معلق را هم انشاء كند. بعد هم می‌فرماید اين تعليق، هم در عرف و هم در شرع كثيراً واقع شده است.


نقد سید(ره) بر کلام شیخ(ره)

سؤال اين است كه مراد شيخ(ره) از اینکه فرمود «إن كان المراد بالانشاء هو مدلول الكلام» چيست؟ مرحوم سيّد(ره) در حاشيه مكاسب مي‌فرمايد «مدلول كلام»؛ همان «مُنشأ» و «تمليك» است. و منشأ، یعنی همان ملكيت و تمليك، قابليت تعليق هم دارد. لذا سيّد(ره) در حاشیه مکاسب، جلد1، ص441 فرموده أصلا در عبارت شيخ(ره) در اينجا قصوري وجود دارد، يعني مي‌خواهد بگويد اين دو قسم، يكي است و دو تا نشد. بعد فرموده است اگر غرض شيخ(ره) از مدلول كلام؛ تعليق خود إنشا است، درست است، و خود إنشا قابليت تعليق ندارد.

اما مي‌گويد «و العبارة قاصرة»؛ عبارت قصور دارد. بعد سیّد(ره) يك تحقيقي دارد، كه شبيه همان حرف محقق نائيني(ره) است، كه ایشان فرمود همانطور كه تعليق در تكوين محال است، تعليق در خود انشاء هم محال است. اینکه بگويیم إنشاء من معلق به قدوم زيد یا قدوم حاجّ است، گفتيم اين نمي‌شود. إنشاء يعني ايجاد، اگر معلّقٌ‌عليه داشته باشد، تا آن معلّقٌ‌عليه نيايد اين ايجاد نمي‌شود. حتي اين مطلب كه تعليق در خود اخبار هم محال است، بگويیم من الان اخبار مي‌كنم به اينكه زيد آمد، اگر حسن بيايد. اين إخبار، يا موجود است و يا موجود نيست، تعليق در إخبار هم معقول نيست. اين مطالبي بود كه بعینه در كلمات محقق نائيني(ره) است، و در كلمات مرحوم سيد(ره) هم همين مطالب آمده است. بالاخره در عبارت شيخ(ره) اينطور بگوييم كه مراد از اين «مدلول كلام»، يعني خود إنشاء، يعني خود جعل در باب احكام. أمّا همين اشكالي كه سيّد(ره) دارد، اين لفظ را براي إنشا معمولا استعمال نمي‌كنند و اين قاصر از اين است.


جواب استاد از اشکال مرحوم سید(ره)

ما آنجا نوشته‌ايم كه مراد از «مدلول كلام»، «ما أوجده الكلام» است، يعني همان «إنشاء ما أوجده الكلام»، همان إنشا است. بعبارة أخري؛ كلمه «مدلول» معمولا بمعناي «معنا» مي‌آيد. همين كه در ابتدا به ذهن شما هم آمد. معناي «كلام» بقول سيد(ره)، همان «منشأ» مي‌شود، نه مدلول كلام يعني «الموجود بالكلام»، «ما أوجده الكلام»، همان انشا است. لذا به نظر ما هم عبارت قاصر نيست. مراد از کلام در اينجا اين است –که باز بعبارة أخري اين را نوشته‌ام- يعني «كلي كلام». شما وقتي مي‌گوييد مدلول كلام، يعني معناي كلام، يعني كلام خاص، كلام خاصي است، الفاظ خاصي است. اما اينجا شيخ(ره) كه مي‌گويد مدلول كلام، كلام خاص مرادش نيست، «ما أوجده الكلام» يعني كلي كلام، هر چيزي كه كلام آن را ايجاد مي‌كند. حالا اين نكته‌اي بود در مورد عبارت شيخ(ره) كه مي‌خواستيم عرض كنيم. بحث ما در ادامه‌ی اشكالات امام(ره) است، و هنوز در اشكال اول هستيم و وارد اشكالات ديگر نشده‌ایم.


فرمایش محقق اصفهانی(ره)

محقّق اصفهاني(ره) در حاشيه مكاسب كلام مفصلي دارد -دقت بفرماييد که نكات مختلف و متعددي در كلام ایشان هست- که مناسب است اين كلام ايشان در اينجا ذكر شود و از كلام ايشان هم استفاده مي‌شود که ايشان هم می‌خواهد عبارت شيخ(ره) را بر همين حمل كند كه مراد از «مدلول كلام»، همين «انشاء» است. چرا تعليق در خود انشاء محال است؟ محقق اصفهاني(ره) در جلد1، ص286، اولين نكته‌ای که می‌فرماید همان است كه ديروز اشاره كرديم، ايشان مي‌فرمايند «إنشاء، ايجاد المعني باللفظ است». يعني مي‌فرمايد يكي از وجوه استعمال، اين است كه شما يك معنايی را با لفظ ايجاد كنيد. شما وقتي يك لفظي را مي‌گوييد و يك معنایي را با آن ايجاد مي‌كنيد، مي‌گوييد اين معنا، بالعرض موجود شد، أما لفظ، بالذات موجود است. معنا به بركت لفظ موجود مي‌شود. اینجا مي‌خواهيم بگوييم در وجودات خارجي و ذهني، لفظ نمی‌تواند منشأ وجود باشد. با لفظ، يك وجود خارجي ايجاد نمي‌شود، با لفظ، يك وجود ذهني ايجاد نمي‌شود. به اصطلاح خود اين فلاسفه که مي‌گويند لفظ از مبادي و از اجزاء علت وجود خارجي و يا وجود ذهني نيست. وقتي اينطور شد، اولين نتيجه‌اش اين است كه وجود خارجي، قابل إنشاء نيست. الان ما بگوييم اين زيد كه در عالم خارج است، شما إنشا كن. قابل إنشا نيست. اين زيدی را كه شما در ذهن تصور كرديد، آن را انشا كن. إنشا جايي است كه لفظ بتواند از مبادي او باشد. چه چیزی قابليت انشا دارد؟ «معنا» و بعضي از مفاهيم.

مثلاً مفهوم طلب قابليت انشا را دارد، مفهوم ملكيت قابليت انشا را دارد، مفهوم زوجيت قابليت انشا دارد، برخی از معاني قابليت انشا دارند. پس إنشا در هر چيزي راه ندارد. إنشا در باب معاني است، آنهم بعضي از معاني كه لفظ بتواند منشا براي ايجاد آن شود. نتيجه مي‌گيرند كه در هر إنشايي مي‌توانيد بگوييد «المعنا موجود بالعرض و اللفظ موجود بالذات». أصلاً در استعمالات، چه استعمالات اخباري و چه انشايي، آنچه كه مي‌بينيد، لفظ است، غير از لفظ چيزي نيست. لفظ، موجود بالذات است، و معنا، موجود بالعرض است. بعد نتيجه مي‌گيرند كه اگر شما با لفظ، يك معنايی را ايجاد كرديد، با لفظ معنا موجود مي‌شود، اين ايجاد و وجود، قابليت انفكاك از يكديگر را ندارند. اينها با هم ذاتا اتحاد دارند، منتها يكي از آنها اصلي و يكي تبعی مي‌شود. نتيجه‌ای كه محقق اصفهاني(ره) از اين قسمت كلامشان مي‌گيرند اين است که در امور انشائيه، انشاء از مُنشأ تخلف بردار نيست، همانطور كه ايجاد و وجود از يكديگر منفك و جدا نمي‌شوند. شما نمي‌توانيد بگوييد من الان ايجاد كردم، اما وجودش دو سال ديگر مي‌آيد. پس الان ايجادي در كار نيست. نمي‌شود بگوييم وجود الان است، وجود آينده نمي‌شود. بگوييم انشا الان است، منشأ دو سال ديگر است. انشاء از منشأ تخلف بردار نيست. اين قسمت اول كلام ايشان.

در قسمت دوم، ايشان مي‌فرمايند همين كلام انشايي، دو نوع است؛ «ثم إنّ هذا الكلام الإنشائي تارة يتسبب به إلى إيجاد الملكية الاعتبارية من الشارع‌‌ مثلا لا على تقدير فتوجد الملكية الاعتبارية»؛ يك نوعش اين است كه همين كلام انشايي، «بعت» سبب واقع مي‌شود برای اينكه شارع اعتبار ملكيت كند، أمّا لا علي تقديرٍ، قيدي ندارد. وقتي «لا علي تقديرٍ» شد، خود اين كلام انشايي را مي‌توانيم متصف كنيم به «تمليك حقيقي تسبيبي». «تسبيبي» يعني چه؟ «تسبيبي» در مقابل «مباشري» است. «مباشري» اين است که وقتي كه من خودم که مي‌گويم «بعت»، اعتبار تمليك مي‌كنم. اين مي‌شود «كلام انشايي من تمليك حقيقي مباشري». يك وقت من اين را كه گفتم، بعد از اين شارع مي‌آيد اين را سبب قرار مي‌دهد براي اعتبار خودش، این مي‌شود «تمليك حقيقي تسبيبي». اين يك قسم كه ما مي‌گوييم اين كلام انشايي را سبب براي اعتبار ملكيت لا علي تقديرٍ قرار مي‌دهند. دوم؛ كلام انشايي را سبب قرار مي‌دهيد براي اعتبار ملكيت علي تقديرٍ خاص، مي‌فرمايد اينجا ديگر اين كلام إنشايي، متصف به تمليك حقيقي نيست.

الان نمي‌توانيم بگوييم اين كلام انشايي ما، متّصف به اين باشد كه تمليك حقيقي انجام مي‌دهد، چون اعتبار ملكيت شارع را علي تقديرٍ خاص فرض كرديم، يعني بايد آن معلّقٌ‌عليه بيايد تا تمليك حقيقي بيايد. اگر معلّقٌ‌عليه نيايد، اين كلام انشايي در حد مقتضي است، الان بالفعل مؤثر نيست. از اين كلام انشايي، تمليك حقيقي را نمي‌توانيم استفاده كنيم، بلکه اين عنوان مقتضي را دارد. باز در اينجا محقّق اصفهاني(ره) مي‌فرمايد همانطور كه گفتيم، در تكوينيات بين ايجاد و وجود انفكاك نيست، در انشائيات هم بين ايجاد انشايي و وجود انشايي تخلف بردار نيست و تفكيك نيست.

دوم مي‌فرمايند «يستحيل تخلّف التمليك الاعتباري عن الملكية الاعتبارية لعين ما عرفت من اتحاد الإيجاد و الوجود بالذات و اختلافهما بالاعتبار»؛ نمي‌توانيم بگوييم الان تمليك اعتباري هست، اما ملكيت اعتباري آن دو روز ديگر است، بين تمليك اعتباري و ملكيت اعتباري هم تخلّفي نيست. آنگاه محقق اصفهاني(ره) يك جمله‌اي دارد كه اگر اين مقدمات را نمي‌گفتيم، اگر روی اين جمله ده روز هم فكر مي‌كرديم، نمي‌توانستيم معنا كنيم؛ مي‌فرمايد «فالتمليك الإنشائي تعليقي عنوانا لا حقيقة، و التمليك الاعتباري تعليقي لبّا فتدبّر جيدا»؛ تمليك انشايي بحسب ظاهر معلق است، عنوانا معلق است، اما حقيقةً معلق نيست. آنچه كه واقعا معلق است، تمليك اعتباري و انشائی شارع است. مجددا عرض کنيم؛ ما زمانی مي‌گوييم اين كلام انشايي سبب واقع مي‌شود، كه شارع ملكيت را اعتبار كند. آن وقت مي‌گوييم اين كلام انشايي، يعني تمليك انشايي، منتها تمليك انشايي حذفي. مي‌فرمايد اين تمليك كه ظاهرا معلق است، اما واقعا معلق نيست، آنچه كه واقعا معلق است، خود آن ملكيت اعتباري شارع است. بعد از اين مطالب، می‌فرمایند اولين نكته‌اي كه بر اين كلمات ما متفرع مي‌شود اين است که بعضي توهم كرده‌اند كه ايجاد انشائي با ايجاد اعتباري يكي است. از اين توضيحي كه داديم روشن شد که ايجاد اعتباري با ايجاد انشايي فرق دارد. فرقش اين است كه ايجاد انشايي، همين كلام انشايي است.

الان وقتي من مي‌گويم «بعت»، ايجاد انشايي كردم، اما اين سبب مي‌شود كه شارع ملكيت را اعتبار كند. ايجاد ملكيت اعتباري، دست شارع و دست عقلاست. پس ايجاد انشايي با ايجاد اعتباري فرق دارد. كساني كه خيال كرده‌اند ايجاد اعتباري همان ايجاد انشايي است، اشتباه كرده‌اند. مطلب دومی كه مي‌فرمايد فسادش روشن است؛ «أنّ استحالة التخلّف في الإيجاد التكويني لا في الإيجاد التشريعي‌‌»؛ مي‌فرمايد بعضي خيال كرده‌اند اينكه ما مي‌گوييم تخلّف محال است، فقط در ايجاد تكويني است، اما در ايجاد تشريعي اشكالي ندارد. همين حرفي كه در فرمايش امام(ره) در جواب از محقق نائيني(ره) گفتيم. امام(ره) فرمود شما چرا اعتباريات را به تكوينيات قياس كرديد؟ اگر تعليق در تكوين محال است، اما در اعتباريات و تشريعيات محال نيست؛ ايشان مي‌فرمايند اين فسادش روشن است. اينكه ما بگوييم تخلف در ايجاد تكويني محال است، بگوييم در تكوين تخلّف بين ايجاد و وجود محال است، اما در تشريع تخلّف بين ايجاد و وجود، محال نيست!! خیر، در تشريع هم نمي‌توانيم بگوييم شارع ملكيت اعتباري را ايجاد كرده، اما وجود اين ملكيت دو روز ديگر است. در اعتباريات هم همينطور است. بنابراين؛ مي‌فرمايد اين حرف كه ما بگوييم در ايجاد تشريعي و اعتباري، تخلف امكان دارد، اين باطل است.

نتيجه اين است اگر مرحوم شيخ انصاري(ره) كه مي‌گويد تعليق در انشا محال است، مرادش از اين انشا؛ خود كلام انشائي باشد، مرادش ايجاد انشايي باشد، مرادش ايجاد تشريعي باشد، مرادش ايجاد اعتباري باشد، تعليق در همه اينها محال است. بين ايجاد و وجود، نه در تكوين، نه در انشا و نه در اعتبار، در هيچیک از اينها تخلفي وجود ندارد. اگر تخلف پذير نيست، معنا ندارد بگوييم اين مُنشأ معلق است و انشا معلق نيست، اين هم محال است. اگر منشأ بخواهد معلق باشد، معنايش اين است كه انشا الان باشد اما مُنشأ در آينده بيايد زماني كه معلّقٌ‌عليه آمد. اين خلاصه‌ي كلام محقق اصفهاني(ره) است. حالا به اين آدرس «حاشیه مكاسب اصفهاني، جلد1، ص286» مراجعه کنید و آن را مطالعه کنید تا ببينيم آيا بر اين كلام محقق اصفهاني(ره) اشكالي وارد هست یا خیر؟


و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.


برچسب ها :

تعلیق در عقود نظر شیخ انصاری در تعلیق در بیع نقد سید یزدی برنظر شیخ انصاری در تعلیق در بیع نظر محقق اصفهانی در تعلیق در بیع ايجاد انشايي ايجاد اعتباري فرق بین ايجاد اعتباري با ايجاد انشايي تعليق در انشاء تعلیق در امور تکوینی تعلیق در امور اعتباری

نظری ثبت نشده است .