موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۱/۲۳
شماره جلسه : ۶۴
-
نقد امام بر احتمالات مرحوم شيخ در روايت «انما يحلل الکلام و يحرم الکلام»
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
بحث در فرمايش امام(رض) در معناي حديث شريف «انما يحلل الكلام و يحرم الكلام» بود. فرمودند «كلام» كه در اين روايت وارد شده، اطلاق دارد؛ هم شامل كلام شارع ميشود و هم كلام غير شارع. و با اين بيان خواستند بفرمايند اين اشكال تخصيص اكثر كه مرحوم شيخ(ره) وارد كردهاند، وارد نميشود. اشكال تخصيص اكثر زماني وارد ميشود كه ما اين «كلام» را مختص به كلام انساني قرار دهيم. همچنين فرمودند اين اطلاق؛ شامل ميشود كلامي را كه هم محلل است و هم محرم، و كلامي را كه فقط محلل است و كلامي را كه فقط محرم است. يعني ما سه نوع كلام داريم؛ يك كلام داريم كه هم محلّل است و هم محرّم، يك كلام داريم كه فقط محلّل است، و يك كلام داريم كه فقط محرّم است.مطلب چهارم امام(رض) و نقد بر احتمال دوم مرحوم شیخ(ره)
بعد مثال زدهاند به اينكه اگر زني به مردي براي عقد موقت بگويد «ملّكتُك بضعي»، بضع خودم را به تو تمليك كردم، اين محرّم است، چون فاسد است، اما اگر گفت «متعت نفسي بكذا»، اين محلّل است، چون صحیح است. اشكالي كه امام(رض) بر اين احتمال دوم در كلام شيخ(ره) دارند همين است، ميفرمايند شما اگر كلام دوم را به «كلام صحيح نافذ» معنا كرديد، كلام اول را هم بايد به «كلام صحيح نافذ» معنا كنيد. بر عكس اگر كلام اول را به «كلام صحيح نافذ» تفسير كرديد، كلام دوم را هم بايد به «كلام صحيح نافذ» تفسير كنيد، و تفکیک بین این دو؛ که یکی را نافذ و دیگری را باطل معنا کنید، خلاف ظاهر است. شما بايد هردو «كلام» را به «كلام نافذ صحيح» معنا كنيد. آن وقت طبق اين بيان ميفرمايند أصلا كلام فاسد از دائره روايت خارج است. مثلاً اگر زنی صيغه هبه را بخواند و بگويد «وهبتك نفسي» اين لغو است، و أصلا باطل است. اين را نه ميتوانيم بگویيم محلّل است ونه ميتوانيم بگوييم محرّم است. وقتي يك چيزي لغو و فاسد است، اين ديگر اتّصاف به محرّميت و محلّليت پيدا نميكند. ميفرمايند ظهور لفظ و ظهور سياق، هردو اقتضا ميكند كه ما در تفسير اين عبارت وحدت رويه داشته باشيم. از اين بيان، احتمال دوم دفع ميشود.
نقد امام(رض) بر احتمال سوم مرحوم شیخ(ره)
بعد ميفرمايند همين اشكال در احتمال سوم هم وجود دارد. در احتمال سوم شيخ انصاري(ره) فرمود بگوييم كه اين تحريم و تحليل، به اعتبار وجود و عدم است. بگوييم «إنما يحلل الكلام»؛ آنجايي كه كلام موجود است و «إنما يحرم الكلام» آنجايي كه كلام معدوم است. اين فرق نميكند بگوييم محلّل آنجايي كه موجود است و محرّم آنجايي كه معدوم، يا بالعكس؛ محلل آنجايي كه كلام نيست و محرم آنجايي كه كلام هست. فرمودهاند ما در روايات مزارعه هم اين را داريم، در آنجا پنج شش روايت داريم كه شخصي به امام صادق(ع) يا يكي ديگر از ائمه(ع) عرض ميكند كه من ميروم براي كسي زراعت ميكنم، به او ميگويم هرچه كه بدست آمد، يك سوم در مقابل بذري كه اينجا كاشته شده است، يك سوم در مقابل گاوي كه اينجا شخم زده است، يك سوم هم در مقابل زمين كه تو صاحب زمين هستي. حضرت(ع) فرمود اينطوري نگو. یعنی اينطور نگو كه معين كني چيزي در مقابل بذر و گاو باشد، بلكه بگو هرچه بدست آورديم، نصف مال من و نصف مال تو، ثلث مال من و دو ثلث مال تو، دو ثلث مال من و يك ثلث مال تو، خلاصه چيزي را در مقابل بذر و گاو و زمين قرار نده. در سالهای قبل يك وقت عرض ميكردم ممكن است اينها نتيجهاش يكي شود، يعني اين شخص كه حساب كرده يك سوم براي گاو، يك سوم براي بذر و يك سوم براي زمين، با اينكه بگويد دو سومش مال من و يك سومش مال صاحب زمين، نتیجهاش يكي باشد، پس چه فرقي ميكند؟ عملاً در عالم خارج فرقي نميكند، امّا امام(ع) فرمود آنطور نگو، اينطور بيان كن. معلوم ميشود كه اينها امور اعتباري است، و لو در نتيجه يكسان باشد.فرمایش محقق اصفهانی(ره) در نقد کلام شیخ(ره)
البته بعضي از اين نكاتي كه امام(رض) در اينجا ذكر فرمودهاند، در كلمات محقق اصفهاني(ره) در حاشيه مكاسب هم وجود دارد. ایشان در حاشيه مكاسب (ج1، ص150) ميفرمايند «إطلاق المحلل على عدم الكلام لا يخلو عن مسامحة، إذ بقاء كل من العينين على ملك صاحبه ببقاء علته لا بعدم علة ضده، كما أنّ إطلاق المحرّم على الإيجاب المتعلق بما ليس عنده أي الإيجاب في غير محله، ففيه أيضا مسامحة إذ عدم حلية المال بعدم حصول الإيجاب الصحيح لا بحصول الإيجاب الفاسد»؛ اینکه بخواهيم بگوييم «عدم كلام»، محلل است، اين خالي از مسامحه نيست. چرا؟ «اذ بقا كل من العينين علي ملك صاحبه ببقاء علته لا بعدم علة ضده»؛ دو نفر هستند، جنسي دست بايع است و پول هم دست مشتري، هنوز بيعي انجام نشده، ميگویيم اين عدم الكلام، محرّم اين است كه مشتري در آن جنس تصرف کند. ايشان ميفرمايد به اين نميتوانيم محرّم بگوييم، محرّم اين است كه هريك از اينها، علت ملكيت خودش هنوز موجود است، نه اينكه بگوييم چون علت ضدش موجود نشده اين شخص هنوز ميتواند در مالش تصرف كند. ملاحظه کنید؛ اين مطلب مشكلي نيست، اگر من مالي دارم، از من سؤال كنيد چرا ميتوانی در اين مال تصرف كني؟ ميگويم مالك آن هستم. اگر در جواب سؤال بگويم چون علت ضد ملكيت من هنوز موجود نشده است، اين يك جواب مضحک ميشود. لذا اين تعبير كه ما بخواهيم بر «عدم»، اطلاق محلّل يا محرّم كنيم، اين مسامحه است و اشكال دارد.نقد امام(ره) بر احتمال چهارم مرحوم شیخ(ره)
احتمال چهارم هم باطل است. مرحوم شیخ(ره) در احتمال چهارم فرمود «كلام محلل» يعني «خصوص مقاوله»، یعنی همان مقاولهاي كه قبل از عقد است، محلل است. اما «انّما يحرّم»، يعني ايجاب بيع، يعني وقتي بيع ايجاب شد، «بعتك» و «اشتريت» گفتيد، ديگر مسأله تمام ميشود. ميفرمايد اين هم بر خلاف ظاهر است. شما بايد كاري كنيد که بين اين دو تفكيكي صورت نپذيرد. بخواهيد آن كلام را بر مقاوله حمل كنيد و اين كلام را بر ايجاب حمل كنيد، ميفرمايند اين خلاف ظاهر است. پس مطلب امام(ره) اين است كه ما نبايد اين دو «كلام» در روایت را طوري معنا كنيم كه بين اينها تفكيك ايجاد شود.نقد امام(ره) بر احتمال اول مرحوم شیخ(ره)
اما احتمال اول؛ در احتمال اول شیخ(ره) فرمود «يعني اللفظ الدال علي التحريم و التحليل»؛ یعنی امام(ع) كه ميفرمايد «انما يحلل الكلام»، يعني كلامي كه دالّ بر تحليل است. در مقابلش اين است كه شما فكر نكنيد با مجرد قصد باطني میتوان تحليل ايجاد كرد، يا با مجرد قصد با فعل بخواهيد تحليل ايجاد كنيد، بلکه بايد يك لفظي دال بر تحليل باشد. امام(ره) ميفرمايد اين هم خيلي خلاف ظاهر است. اینکه بگوییم «انما يحلل الكلام» يعني لفظي كه موضوعٌله آن تحليل است، يا لفظي كه موضوعٌ له آن تحريم است، اين بر خلاف ظاهر روايت است. ظاهر روايت چنين چيزي نيست.نقد محقق اصفهانی(ره) بر احتمال اول مرحوم شیخ(ره)
نظری ثبت نشده است .