درس بعد

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 2

درس قبل

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 2

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۱/۲۳


شماره جلسه : ۶۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نقد امام بر احتمالات مرحوم شيخ در روايت «انما يحلل الکلام و يحرم الکلام»

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


چکیده بحث گذشته

بحث در فرمايش امام(رض) در معناي حديث شريف «انما يحلل الكلام و يحرم الكلام» بود. فرمودند «كلام» كه در اين روايت وارد شده، اطلاق دارد؛ هم شامل كلام شارع مي‌شود و هم كلام غير شارع. و با اين بيان خواستند بفرمايند اين اشكال تخصيص اكثر كه مرحوم شيخ(ره) وارد كرده‌اند، وارد نمي‌شود. اشكال تخصيص اكثر زماني وارد مي‌شود كه ما اين «كلام» را مختص به كلام انساني قرار دهيم. همچنين فرمودند اين اطلاق؛ شامل مي‌شود كلامي را كه هم محلل است و هم محرم، و كلامي را كه فقط محلل است و كلامي را كه فقط محرم است. يعني ما سه نوع كلام داريم؛ يك كلام داريم كه هم محلّل است و هم محرّم، يك كلام داريم كه فقط محلّل است، و يك كلام داريم كه فقط محرّم است.


مطلب چهارم امام(رض) و نقد بر احتمال دوم مرحوم شیخ(ره)

در چهارمين مطلب مي‌فرمايند اين محلليت و محرميت كلام، و اينكه كلام سبب براي تحليل و سبب براي تحریم است، اين را بايد علي نسق واحد قرار دهيم، يعني نباید بين اينها تفكيكي قائل شويم. یعنی آن كلامي را كه مي‌گوييم محلّل است، اگر مراد از آن كلام، يك كلام صحيحي است، بايد آن كلام محرّم هم يك كلام صحيح باشد. اگر بگوييم مراد از «إنّما يحلل الكلام»؛ يعني كلام غير صحيح، مثل آنكه مرحوم شيخ(ره) در احتمال دوم از احتمالات اربع فرمود، اگر مثلاً مضمون طلاق را با كلامي بگويد كه آن كلام فاسد است، مثلا بجای «أنت طالق» بگويد «أنت خليت»؛ اينجا محلّل است. اما اگر بگويد «أنت طالق» محرّم است. مي‌فرمايد اينطور احتمالات در روايت درست نيست. شما وقتي مي‌گوييد «إنما يحلل الكلام و يحرم الكلام»، بايد به يك روش واحد باشد. يعني اگر گفتيد مراد از «كلام» در اوّلي، «كلام نافذ صحيح» است، در دومي هم همينطور است.

نمی‌توان اوّلي را طوري معنا كرد كه شامل كلام باطل شود، اما دومي شامل كلام صحيح شود. بعبارة أخري؛ مي‌فرمايند نباید در «انما يحلل الكلام و يحرم الكلام» بين اين دو «کلام» تفكيك دهیم، تفكيك، بر خلاف ظاهر است. مي‌فرمايند طبق اين بيان ما؛ تمام احتمالات اربعه يا احتمالات خمسه مرحوم شيخ(ره) باطل است، يعني تمام آنها خلاف ظاهر است. مرحوم شيخ(ره) در احتمال دوم فرمود مراد از «كلام» يعني «اللفظ مع مضمونه كما في قولك هذا الكلام صحيح او فاسد»، بعد در ادامه‌اش فرمود «یکون المراد أنّ  المطلب الواحد يختلف حكمه الشرعي حِلّاً و حرمة باختلاف المضامين المؤدّاة بالكلام‌‌»؛ يعني يك مضمون و يك مقصود، به اختلاف آن كلمات و الفاظي كه مضامين مختلف دارد، مختلف مي‌شود.

بعد مثال زده‌اند به اينكه اگر زني به مردي براي عقد موقت بگويد «ملّكتُك بضعي»، بضع خودم را به تو تمليك كردم، اين محرّم است، چون فاسد است، اما اگر گفت «متعت نفسي بكذا»، اين محلّل است، چون صحیح است. اشكالي كه امام(رض) بر اين احتمال دوم در كلام شيخ(ره) دارند همين است، مي‌فرمايند شما اگر كلام دوم را به «كلام صحيح نافذ» معنا كرديد، كلام اول را هم بايد به «كلام صحيح نافذ» معنا كنيد. بر عكس اگر كلام اول را به «كلام صحيح نافذ» تفسير كرديد، كلام دوم را هم بايد به «كلام صحيح نافذ» تفسير كنيد، و تفکیک بین این دو؛ که یکی را نافذ و دیگری را باطل معنا کنید، خلاف ظاهر است. شما بايد هردو «كلام» را به «كلام نافذ صحيح» معنا كنيد. آن وقت طبق اين بيان مي‌فرمايند أصلا كلام فاسد از دائره روايت خارج است. مثلاً اگر زنی صيغه هبه را بخواند و بگويد «وهبتك نفسي» اين لغو است، و أصلا باطل است. اين را نه مي‌توانيم بگویيم محلّل است ونه مي‌توانيم بگوييم محرّم است. وقتي يك چيزي لغو و فاسد است، اين ديگر اتّصاف به محرّميت و محلّليت پيدا نمي‌كند. مي‌فرمايند ظهور لفظ و ظهور سياق، هردو اقتضا مي‌كند كه ما در تفسير اين عبارت وحدت رويه داشته باشيم. از اين بيان، احتمال دوم دفع مي‌شود.


نقد امام(رض) بر احتمال سوم مرحوم شیخ(ره)

بعد مي‌فرمايند همين اشكال در احتمال سوم هم وجود دارد. در احتمال سوم شيخ انصاري(ره) فرمود بگوييم كه اين تحريم و تحليل، به اعتبار وجود و عدم است. بگوييم «إنما يحلل الكلام»؛ آنجايي كه كلام موجود است و «إنما يحرم الكلام» آنجايي كه كلام معدوم است. اين فرق نمي‌كند بگوييم محلّل آنجايي كه موجود است و محرّم آنجايي كه معدوم، يا بالعكس؛ محلل آنجايي كه كلام نيست و محرم آنجايي كه كلام هست. فرموده‌اند ما در روايات مزارعه هم اين را داريم، در آنجا پنج شش روايت داريم كه شخصي به امام صادق(ع) يا يكي ديگر از ائمه(ع) عرض مي‌كند كه من مي‌روم براي كسي زراعت مي‌كنم، به او مي‌گويم هرچه كه بدست آمد، يك سوم در مقابل بذري كه اينجا كاشته شده است، يك سوم در مقابل گاوي كه اينجا شخم زده است، يك سوم هم در مقابل زمين كه تو صاحب زمين هستي. حضرت(ع) فرمود اينطوري نگو. یعنی اينطور نگو كه معين كني چيزي در مقابل بذر و گاو باشد، بلكه بگو هرچه بدست آورديم، نصف مال من و نصف مال تو، ثلث مال من و دو ثلث مال تو، دو ثلث مال من و يك ثلث مال تو، خلاصه چيزي را در مقابل بذر و گاو و زمين قرار نده. در سالهای قبل يك وقت عرض مي‌كردم ممكن است اينها نتيجه‌اش يكي شود، يعني اين شخص كه حساب كرده يك سوم براي گاو، يك سوم براي بذر و يك سوم براي زمين، با اينكه بگويد دو سومش مال من و يك سومش مال صاحب زمين، نتیجه‌اش يكي باشد، پس چه فرقي مي‌كند؟ عملاً در عالم خارج فرقي نمي‌كند، امّا امام(ع) فرمود آنطور نگو، اينطور بيان كن. معلوم مي‌شود كه اينها امور اعتباري است، و لو در نتيجه يكسان باشد.

امّا اين يك اعتبار خاص است. حالا شيخ انصاري(ره) مي‌فرمايد كه اين روايات مزارعه را ما بر همين معنا حمل مي‌كنيم، يعني مي‌گوييم كه چون در روايات مزارعه امام(ع) مي‌فرمايد «و لا يسمّي بذراً و لا بقراً؛ فإنّما يحرّم الكلام‌‌»؛ در روايات مزارعه ديگر «يحلّل» نداريم. شيخ(ره) مي‌فرمايد اينجا بدین معناست اگر بگوييم دو ثلث مال من و يك ثلث مال تو، اين محرّم است، اگر اين را نگوييد، محلل است. پس محلّليت و محرّميت، دائر مدار وجود و عدم يك كلام است. در ما نحن فيه نیز همينطور بگوييم، که در روايت «إنما يحلّل الكلام و يحرّم الكلام»، «يحلل الكلام» بحسب وجودش، و «يحرم الكلام» بحسب عدمش، يا بالعكس. مرحوم امام(رض) مي‌فرمايند اشكال اين هم این است كه موجب تفكيك است.

شما اگر كلام اول را بحسب وجود معنا كنيد، كلام دوم را هم بايد به حسب وجود معنا كنيد، اگر كلام اول را عدمي معنا كرديد، كلام دوم را هم بايد عدمي معنا كنيد. صحیح نیست كه يكي را وجودي معنا كنيد و بگوييد «يحلل في فرض الوجود» و یکی را عدمی معنا کنید و بگویید «يحرم في فرض العدم»، اين خلاف ظاهر است. ظاهر اين است كه نباید بین این دو تفكيك باشد. ثانياً اشكال ديگري كه هست مي‌فرمايند عدم كه نمي‌تواند در چیزی مؤثر باشد. شما در اين تفسير مي‌گوييد «العدم سبب للتحريم أو التحليل»، عدم كه چيزي نيست که بخواهد سببيت داشته باشد، صلاحيت براي سببيت ندارد. پس اشكال اول اين شد که خلاف ظاهر است، اشكال دوم اين شد كه عدم، سببيت ندارد. اشكال سوم اينكه مي‌فرمايند اصلاً اگر ما بخواهیم لفظ «كلام» را در «إنّما يحلّل الكلام» به كلام عدمي معنا كنيم، تعبيرش اين است كه «من أغرب المحامل» غريبترين و دورترين حملها و تفسيرهاست.


فرمایش محقق اصفهانی(ره) در نقد کلام شیخ(ره)

البته بعضي از اين نكاتي كه امام(رض) در اينجا ذكر فرموده‌اند، در كلمات محقق اصفهاني(ره) در حاشيه مكاسب هم وجود دارد. ایشان در حاشيه مكاسب (ج1، ص150) مي‌فرمايند «إطلاق المحلل على عدم الكلام لا يخلو عن مسامحة، إذ بقاء كل من العينين على ملك صاحبه ببقاء علته لا بعدم علة ضده، كما أنّ إطلاق المحرّم على الإيجاب المتعلق بما ليس عنده أي الإيجاب في غير محله، ففيه أيضا مسامحة إذ عدم حلية المال بعدم حصول الإيجاب الصحيح لا بحصول الإيجاب الفاسد»؛ اینکه بخواهيم بگوييم «عدم كلام»، محلل است، اين خالي از مسامحه نيست. چرا؟ «اذ بقا كل من العينين علي ملك صاحبه ببقاء علته لا بعدم علة ضده»؛ دو نفر هستند، جنسي دست بايع است و پول هم دست مشتري، هنوز بيعي انجام نشده، مي‌گویيم اين عدم الكلام، محرّم اين است كه مشتري در آن جنس تصرف کند. ايشان مي‌فرمايد به اين نمي‌توانيم محرّم بگوييم، محرّم اين است كه هريك از اينها، علت ملكيت خودش هنوز موجود است، نه اينكه بگوييم چون علت ضدش موجود نشده اين شخص هنوز مي‌تواند در مالش تصرف كند. ملاحظه کنید؛ اين مطلب مشكلي نيست، اگر من مالي دارم، از من سؤال كنيد چرا مي‌توانی در اين مال تصرف كني؟ مي‌گويم مالك آن هستم. اگر در جواب سؤال بگويم چون علت ضد ملكيت من هنوز موجود نشده است، اين يك جواب مضحک مي‌شود. لذا اين تعبير كه ما بخواهيم بر «عدم»، اطلاق محلّل يا محرّم كنيم، اين مسامحه است و اشكال دارد.


نقد امام(ره) بر احتمال چهارم مرحوم شیخ(ره)

احتمال چهارم هم باطل است. مرحوم شیخ(ره) در احتمال چهارم فرمود «كلام محلل» يعني «خصوص مقاوله»، یعنی همان مقاوله‌اي كه قبل از عقد است، محلل است. اما «انّما يحرّم»، يعني ايجاب بيع، يعني وقتي بيع ايجاب شد، «بعتك» و «اشتريت» گفتيد، ديگر مسأله تمام مي‌شود. مي‌فرمايد اين هم بر خلاف ظاهر است. شما بايد كاري كنيد که بين اين دو تفكيكي صورت نپذيرد. بخواهيد آن كلام را بر مقاوله حمل كنيد و اين كلام را بر ايجاب حمل كنيد، مي‌فرمايند اين خلاف ظاهر است. پس مطلب امام(ره) اين است كه ما نبايد اين دو «كلام»  در روایت را طوري معنا كنيم كه بين اينها تفكيك ايجاد شود.


نقد امام(ره) بر احتمال اول مرحوم شیخ(ره)

اما احتمال اول؛ در احتمال اول شیخ(ره) فرمود «يعني اللفظ الدال علي التحريم و التحليل»؛ یعنی امام(ع) كه مي‌فرمايد «انما يحلل الكلام»، يعني كلامي كه دالّ بر تحليل است. در مقابلش اين است كه شما فكر نكنيد با مجرد قصد باطني می‌توان تحليل ايجاد كرد، يا با مجرد قصد با فعل بخواهيد تحليل ايجاد كنيد، بلکه بايد يك لفظي دال بر تحليل باشد. امام(ره) مي‌فرمايد اين هم خيلي خلاف ظاهر است. اینکه بگوییم «انما يحلل الكلام» يعني لفظي كه موضوعٌ‌له آن تحليل است، يا لفظي كه موضوعٌ له آن تحريم است، اين بر خلاف ظاهر روايت است. ظاهر روايت چنين چيزي نيست.


نقد محقق اصفهانی(ره) بر احتمال اول مرحوم شیخ(ره)

اينجا باز نكته‌اي را محقق اصفهاني(ره) در رد اين احتمال اول بیان کرده‌اند. ایشان فرموده است مگر سائل در اين روايت از امام(ع) سؤال كرده كه من با قصد تنها مي‌خواهم چيزي را حلال كنم؟ مگر سؤال سائل از اين بوده كه قصد تنها بدرد مي‌خورد، كه امام(ع) بگويد نه قصد بدرد نمي‌خورد، بلکه بايد لفظ دال بر تحليل و تحريم بياوريد.

سؤال سائل أصلاً از اين نبوده. بعبارة أخري؛ اين احتمال اول شيخ(ره) زماني نافع است كه سؤال سائل از اين باشد كه آيا قصد به تنهايي يا قصد مع الفعل، در تحليل و تحريم كافي هست يا نه؟ در حالي كه سائل چنين سؤالي نكرده است. بنابراين؛ اين احتمال اول هم دفع می‌شود و احتمال غير صحيحي است. هنوز ما نظر خود امام(ره) را در اينجا ذكر نكرده‌ايم، كه ايشان بالاخره چه تفسيري را براي اين روايت دارند. محقق اصفهاني(ره) يك احتمال ششمی هم اضافه كرده است. محقق ايرواني(ره) يك احتمال هفتم اضافه كرده است. محقق ايرواني(ره) کلامی دارد كه حرف نسبتا دقيقي هم هست كه «كلام» را بر يك معناي ديگري بر خلاف ديگران ايشان معنا كرده است.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.


برچسب ها :

استدلال به روایات برجوازمعاطات احتمالات شیخ انصاری در انما يحلل الکلام و يحرم الکلام نقد امام بر احتمالات مرحوم شيخ در روايت انما يحلل الکلام و يحرم الکلام نظر امام خمینی در روایت انما يحلل الكلام و يحرم الكلام نظر محقق اصفهانی در روایت إنما يحلّل الكلام و يحرّم الكلام نقد محقق اصفهانی بر احتمال اول شیخ انصاری در روایت یحلل الکلام صحیح بون الفاظ تحلیل و تحریم تحريم و تحليل، به اعتبار وجود و عدم وجود کلام به اعتبار وجود و عدم وجود کلام تحريم و تحليل معنای كلام محلل معنای کلام محرم

نظری ثبت نشده است .