موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 49 و مسأله 50)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۶/۱۹
شماره جلسه : ۹
-
خلاصه بحث گذشته
-
بررسی آیات درباره تکلیف کفار به فروع
-
تمسک به آیه 38 سوره انفال برای اشتراک
-
تمسک به آیه 284 سوره بقره
-
آیه 30 سوره آلعمران
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه بحث گذشته
بحث ما در ادله قاعده «الکفار مکلفون بالفروع کما انهم مکلفون بالاصول» است. برخی از ادله بیان شد. این بحث از مواردی است که نسبت به آیات قرآن بیشتر باید کار کرد.بررسی آیات درباره تکلیف کفار به فروع
1. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا»[1] در این آیه به قرینه مقابله استفاده میشود که این آیه در مورد افراد مؤمن این مطلب را میگوید.
2. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»[2] که مربوط به مؤمنین است. صبر، صابر بودن، رابط بودن، چیزهایی که برای تشکیلات اهل ایمان خداوند معین می کند.
3. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[3] از این آیه نیز اختصاص استفاده میشود.
4. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ»[4] از این آیه هم به قرینه مقابله اختصاص استفاده میشود.
ولی نکته این است که قرآن کتاب معمولی نیست تا اینکه اگر در چند آیه (مثلاً صد آیه) اختصاص به مؤمنین داشت بگوییم پس در بقیه هم اختصاص به مؤمنین دارد. این چنین قاعدهای در قرآن نداریم. برای نمونه؛ ما قبلاً در این سه کلمه «حرج»، «زینت» و «فتنه» تحقیق کردیم، «حرج» در پانزده جای قرآن آمده که در هر جا یک معنا اراده شده و اینطور نیست که بگوئیم چون «حرج» در یک آیه به این معنا آمده، پس این معنا را دارد و در این آیه هم باید این معنا را داشته باشد یا چون «زینت» در آن آیه این معنا را دارد پس همان معنا هم باید اینجا باشد.
در بعضی از تعابیر درباره قرآن آمده: «صعبٌ مستصعب» به همین معناست. مثلاً کلمه «فتنه» در یک آیهای به معنای شرک هست و در یک آیه به معنای نقشههایی است که علیه مسلمین کشیده میشود. در همین خطابات قرآن نیز همینطور است و نمیتوانیم به صورت یک قاعده بگوییم که چون در اکثر موارد «یا ایها الذین آمنوا» دلالت بر اختصاص خطاب به مؤمنین دارد پس مختص مؤمنین است. مثلاً در آیه «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام»[5] برخی از بزرگان مثل مرحوم سید عبدالاعلی سبزواری هم فرمودهاند که از باب تشریف است، ما مواردی را داریم که قرینه خوبی ماست بر اینکه اختصاص به مؤمنین ندارد.
به عنوان مثال؛ در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ»[6] تا آخر آیه، این مربوط به اصل دَین است که اگر دینی به یکدیگر میدهید آن را بنویسید، منتهی «لشرافة المؤمنین و للاهتمام بالمؤمنین»، برای اینکه خدا برای مؤمنین یک شرافت خاصی قائل است میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا»، اما این اختصاص نیست و نمیتوانیم بگوئیم اگر کافری به کافری دین داد «فاکتبوا» شاملش نمیشود؛ چون متعلقش یک امر ارشادی است و کتابت وجوب تکلیفی و مولوی ندارد، بلکه یک وجوب ارشادی دارد و ارشاد مربوط به همه است اعم از مسلمان و کافر.
بنابراین یکی از ادله فقیهانی همانند محقق خوئی(قدسسره) که با این قاعده و قانون مخالفاند، آیاتی است که با «یا ایها الذین آمنوا» شروع شده که پاسخ آن را دادیم، منتهی این مطلبی که عرض کردم یک کار میدانی میخواهد؛ یعنی باید تمام «یا ایها الذین آمنوا»های قرآن را استخراج کنید و خودتان هم به یک نتیجهای برسید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ»[7]؛ یعنی این مسئله تجارت و تراضی در تجارت فقط مختص به شما مؤمنین است؟! کفار هر طوری خواستند انجام بدهند؟! مسلم است که نه، بعد هم دارد «وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ» که مربوط به خود کفار هم میشود.
پس اگر کسی مثل مرحوم خوئی بخواهند عنوان خطاب را قرینه بگیرند، جواب این است که آیات قرآن مختلف است، در بسیاری از آیات آمده: «یا ایها الذین آمنوا» و مراد مخاطب مؤمنین است و غیر مؤمنین را شامل نمیشود، اما آیاتی هم داریم با اینکه «یا ایها الذین آمنوا» هست اما متعلق مربوط به عموم است، مثل «أَوفوا بِالعُقودِ»، «لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» که همه اینها را شامل میشود.
کار دومی که بسیار مهمتر از این جهت اول است و متأسفانه انجام نشده و غیر از این چند آیه که وقتی شما قاعده «الکفار مکلَّفون» را بررسی میکنید فقط دو سه آیه را ذکر میکنند، مانند: «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»، آیه «وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»[8] (ما فعلاً کفار و مشرکین را واحد میدانیم «الکفار مکلفون» مشرکین هم همینطور، چون مشرکین هم مکلف به زکات هستند)، ما میخواهیم بگوئیم غیر از مؤمنین بقیه بشر مشرکین، اهل کتاب و همه اینها به همهی فروعی که در این کتاب آمده و «ما جاء به النبیّ(صلياللهعليهوآله)» مکلفاند.
در قرآن گاهی اوقات کفار و مشرکین قسیم هم قرار میگیرند و دو گروه هستند، ولی اینجا یعنی غیر مسلمین و غیر مؤمنین که شامل کافر و مشرک میشود. اینجا که میگوید: «الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ»؛ یعنی زکات به ایشان واجب است و نمیدهند، نه اینکه عملاً نمیدهند ولو اینکه واجب هم نباشد.
یک وقت میگویند: فقها به قرآن توجه ندارند که این تهمت است، یک وقت میگویند بیشتر از اینکه توجه دارند باید توجه کنند حرف درستی است، مثلاً همین قاعده را مرور کنید. در حالات بعضی از بزرگان آمده گاهی که دنبال یک موضوعی در قرآن بودند، دو سه بار ختم میکردند تا ببینند آن موضوع برای آنها چه اندازه روشن میشود؟ تدبّر در قرآن یکی از مصادیقش همین است، الآن ببینید آیا آیات دیگری که بخواهید از آن استفاده کنید که کفار مکلفاند پیدا میشود یا نه؟ اگر چند آیه پیدا کردید سلمنا یک روایت است که صاحب حدائق یا محقق خوئی تمسک کرده، در مقابل این آیات نمیتواند مقیدش باشد.
تمسک به آیه 38 سوره انفال برای اشتراک
بنابراین من یک مراجعه اجمالی کردم و از آیات متعددی میشود اشتراک کفار در تکالیف را استفاده کرد.
تمسک به آیه 284 سوره بقره
بله، درست است که روایات احترام المؤمن را جای خودش داریم، ولی ما باشیم و اطلاق این آیه، اگر یک کافری آبروی یک کافری را ببرد، «يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ»، آیه قبلش هم درباره دَین صحبت میکند.
آیه 30 سوره آلعمران
به بیان دیگر، ترک نماز و ترک روزه سوء است و در آیات آمده «ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»[10] برای اینکه کافر «ما عملت من سوءٍ» را روز قیامت میبیند، میبیند که نماز نخوانده، ممکن است کافر قیامت که شد بگوید این برای من که واجب نبوده، اما این آیات تحت این آیه کلی قرار میگیرد «یوم تجد کل نفسٍ ما عملت من خیرٍ محضراَ و ما عملت من سوءٍ».
بنابراین طبق مبنای محقق خوئی(قدسسره) این را عذابش میکنند برای اینکه به خدا اعتقاد نداشته است، اما در دنیای ما عقلا میگویند گاهی یک مجرم را به ده بار اعدام محکوم میکنند به چه معناست؟ عذاب اخروی آن کسی که نماز و روزه را ترک کرده که همه کفار هستند، اینها عذابشان چندین برابر آن عذاب است. لذا کسانی که قائلاند به اینکه «الکفار مکلفون»، بعد بحث میکنند که آیا این عذا
نظری ثبت نشده است .