موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 49 و مسأله 50)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۲/۲۳
شماره جلسه : ۹۵
-
مسئله 52 تحریر الوسیله
-
فرع اول: بررسی اعتبار اذن زوج در صورت دارا بودن همه شرایط زوجه
-
تقیح محل بحث
-
دیدگاه فقیهان
-
دیدگاه برگزیده
-
بررسی سلطه مطلقه زوج بر زوجه
-
اصل اولی
-
دیدگاه مرحوم نراقی
-
روایات دالّ بر عدم اشتراط اذن زوج
-
روایت اول
-
روایت دوم
-
حدیث سوم
-
جمعبندی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
مسئله 52 تحریر الوسیله
لا يشترط إذن الزوج للزوجة في الحج إن كانت مستطيعة، و لا يجوز له منعها منه، و كذا في الحج النذري و نحوه إذا كان مضيقا، و في المندوب يشترط إذنه، و كذا الموسع قبل تضييقه على الأقوى، بل في حجة الإسلام له منعها من الخروج مع أول الرفقة مع وجود أخرى قبل تضييق الوقت، و المطلقة الرجعية كالزوجة ما دامت في العدة، بخلاف البائنة و المعتدة للوفاة، فيجوز لهما في المندوب أيضا، و المنقطعة كالدائمة على الظاهر، و لا فرق في اشتراط الاذن بين أن يكون ممنوعا من الاستمتاع لمرض و نحوه أو لا.[1]در این مسئله این مطلب مطرح است که آیا در رفتن زوجه به حج، اذن زوج معتبر است یا نه؟ آیا زوج میتواند اگر زوجه جمیع شرایط استطاعت را هم داشت از رفتن زوجه به حج ممانعت کند یا حق ممانعت ندارد؟ اینجا هم بحث در حجة الاسلام میآید و هم در حج نذری و هم در واجبات مضیّقه و موسعه و هم در جایی که زوجه دائمه باشد و منقطعه، فروعی در این مسئله وجود دارد و این مسئله، مسئله مهمی هست که باید به بعضی از جوانب دیگر مسئله نیز میپردازیم.
فرع اول: بررسی اعتبار اذن زوج در صورت دارا بودن همه شرایط زوجه
مگر اینکه بگوئیم اذن زوج در همان استطاعت سِربی یعنی طریقی، همان طوری که در استطاعت سربی عدوّ مانع از رفتن انسان به حج میشود و در نتیجه انسان استطاعت سربی ندارد، اگر زوج هم مانع از رفتن زوجه به حج شد منتهی آن عدو روی عدوان و ظلم این کار را میکند، اینجا زوج روی حقّی که دارد یا اگر اطاعت پدر و مادر را واجب دانستیم یا گفتیم اگر ایذاءشان حرام است؛ چون در بحث والدین دلیلی بر اینکه اطاعت اینها واجب است نداریم، آنچه از ادله استفاده میشود حرمت ایذاء اینهاست، اما اگر گفتیم اطاعت اینها واجب است آن هم مثل همین قضیه زوج میشود.
تقیح محل بحث
از عبارات فقها بیشتر همین استفاده میشود که اگر بخواهد برود و حجّش صحیح باشد، باید شوهرش اجازه بدهد اما اگر اجازه نداد این حجّش درست نیست و نباید آن سال به حج برود.
به بیان دیگر، ما استطاعت را قبلاً دو نوع کردیم:
1. استطاعت عرفیه است که گفتیم «لله علی الناس حج البیت من استطاع»[2] استطاعت عرفیه است، استطاعت عرفیه هم این است که زاد و راحله داشته باشد، سالم باشد از جهت بدنی، در بین راه مانعی نباشد اینها همه استطاعت عرفیه است.
2. یک قول دیگر این بود که «من استطاع» در این آیه مراد استطاعت شرعیه است، استطاعت شرعیه یعنی آنچه در این روایات آمده و روایات بیان کرده استطاعت چیست؟ که یک بحثهای مفصلی در آن سالهای اول در اینباره داشتیم و تا اینجا هم ثمرات متعددی از این استخراج شده است که اگر استطاعت عرفیه باشد چه آثاری دارد و اگر استطاعت شرعیه باشد چه آثاری دارد؟
طبق استطاعت عرفیه، مسلم اذن زوج دخالت ندارد، اما اگر گفتیم این استطاعت در آیه استطاعت شرعیه است، در استطاعت شرعیه دو محور بود:
1. یک محور همین که در روایات است، لذا ما میگفتیم همین رجوع به کفایت، شارع این را در استطاعت دخیل قرار داده، در حالی که عرف چنین چیزی را نمیفهمد. این را قرینه قرار میدهیم که استطاعت شرعیه است.
2. محور دوم آن است که این حج مستلزم ترک واجب یا یک فعل حرام نباشد، اگر در یک جایی حج و انجام حج مستلزم ترک یک واجبی بشود که اهم از آن باشد یا مستلزم یک فعل حرامی باشد، حال این فعل حرام لازم نیست که مسئله اهم و مهم مطرح باشد، اگر حج مستلزم این فعل حرام شد اینجا استطاعت شرعیه ندارد. طبق این مبنا ممکن است گفته شود که مخالفت با زوج حرام است، اگر زوج گفت من ممانعت میکنم تو حج نرو، زن هم بخواهد با او مخالفت کند این مخالفتش حرام است، این بیان برای کیفیت دخالت اذن در استطاعت.
دیدگاه فقیهان
اما مسئله استطاعت شرعیه جوابش این است که اگر ما اصل این مطلب را دخیل دانستیم و گفتیم «للزوج أن یمنع من حجّ الزوجة»، اینجا اگر زوجه مخالفت میکرد مستلزم یک حرامی بود، اما الآن بحث این است که اصلاً نمیدانیم آیا دخالت دارد یا نه؟ میخواهیم ببینیم آیا میتواند منع کند یا بعداً دلیل بیاوریم که زوج چنین حقی را ندارد. به بیان دیگر، این مسئله که در استطاعت شرعیه میگویند اگر حج مستلزم یک فعل حرامی «مع قطع النظر عن هذا الحج» باشد، اما اگر یک فعلی به لحاظ همین بخواهد حرام باشد این استطاعت شرعیه شامل او نمیشود.
دیدگاه برگزیده
بنابراین میخواهیم بحث کنیم که آیا اذن زوج دخالت دارد ربطی به استطاعت ندارد؛ یعنی اینطور نیست که اگر گفتیم اذن زوج دخیل است، پس بدون اذن مستطیع نیست! لذا پولی که دارد اگر زوج اجازه ندهد که امسال حج نرود و ما اذنش را معتبر بدانیم، باید برای سال آینده نگه دارد و شبه الاستقرار میشود. اگر ما گفتیم اذن معتبر است، این «اگر» را باید اثبات کنیم، بعد نتیجهای که میگیریم این است که «لا یعتبر فی الاستطاعة».
بررسی سلطه مطلقه زوج بر زوجه
اصل اولی
حال از این تمثیل و تشبیه سوء استفاده نشود ما نمیخواهیم بگوئیم زن خدای ناکرده کالا است، اما گاهی در یک احکامی میخواهیم روشن کنیم بگوئیم شما وقتی یک جنسی را میخرید و میتوانید مطلقا از آن استفاده کنید، همین جنسی را که خریدید شارع میگوید حق اسراف ندارید، حق تضییعش را ندارید، آتش زدن یا دورانداختنش را ندارید، ولی مقتضای عقد البیع چیست؟ شما وقتی جنسی را میخرید یعنی هر وقت خواستید این را استفاده کنید، مقتضای عقد زواج هم همین است، البته این استفاده طرفینی است نه اینکه فقط مرد هر وقت بخواهد از زن استفاده کند، زن هم هر وقت بخواهد میتواند از مرد خودش استفاده کند، میتواند با مرد خودش استلذاذ ببرد، اینطور نیست که او منوط به اذن مرد است! از آن طرف هم مطلق است، منتهی نوع التمکین فی الجانیبن مختلف است اما اصل التمکین مشترک بین هر دو است. اما خود عقد ازدواج یک ولایت مطلقه برای زوج نمیآورد و برای چنین چیزی دلیل نداریم.
بنابراین اصل اولی عدم ولایة احدٍ علی احدٍ که روشن است، اصل این است که «الانسان خلق حرّاً»، هیچ کس بر او ولایت ندارد، البته به جز خداوند متعال. حال ازدواجی میشود، یک اجارهای انجام میدهید، مستأجر چه مقدار ولایت بر این خانه دارد، از منافع این خانه میتواند استفاده کند، الآن گفت من میخواهم این دیوارها را سوراخ سوراخ کنم و اینطور برای من جالبتر است، اینها را باید به اذن موجر باشد، به چه مقدار؟ بگوئیم آنچه منفعت این خانه است. منفعت این خانه این است که در اینجا پنج نفر زندگی کند، حالا این بخواهد 50 نفر را بیاورد خلاف منفعت خانه است. قاعده در هر عقدی، ببیند آن عقد چه اقتضائی دارد، آیا در عقد ازدواج یک ولایت تامه برای این مرد میآید؟ به هیچ وجه، دلیلی که بگوئیم مرد با عقد ازدواج یک ولایت مطلقه نسبت به زن خودش پیدا میکند نداریم.
دیدگاه مرحوم نراقی
مرحوم نراقی در مستند وقتی میگوید: «لا یشترط إذن الزوج» ادلهای را برمیشمارد:1. دلیل اول را عدم الخلاف میداند،
2. دلیل دوم «للأصل»؛ اصل عدم الاشتراط است؛ یعنی ما شک میکنیم «اذن الزوج معتبرٌ أم لا»، اصل عدم الاشتراط است.
3. دلیل سوم عموماتی که داریم وگرنه در هیچ یک از ادله عامه حج اذن الزوج نیامده است.
4. دلیل چهارم روایات مستفیضهای است که صریحاً دلالت دارد به اینکه اذن زوج معتبر نیست.[3]
روایات دالّ بر عدم اشتراط اذن زوج
روایت اول
زراره از امام باقر عليهالسلام میپرسد: زنی است که همسری دارد و تا حال حج نرفته و میخواهد حج واجب انجام بدهد، ولی شوهرش اذن در حج به او نمیدهد. حضرت فرمود: حجّش را انجام بدهد ولو شوهر اجازه ندهد.
روایت دوم
صحیحه دیگر آن است که محمد بن مسلم از امام باقر عليهالسلام درباره زنی میپرسد که تا به حال حجّ انجام نداده و همسر او ابا دارد از اینکه به او اجازه حج بدهد و زوجش مسافرت رفته، آیا میتواند حجّ انجام دهد؟ امام عليهالسلام در جواب یک قاعده میفرماید: «لا طاعة له علیها فی حجة الاسلام»؛ دایره اطاعت زوج اصلاً در حجة الاسلام نیست.
از این روایت چند نکته استفاده میشود:
اولاً، این حجة الاسلام خصوصیت ندارد، «لا طاعة له علیها فی جمیع الواجبات»؛ هر چه که به عنوان واجب است، زوجه میخواهد نمازش را بخواند، البته میتواند زوج بگوید: اول وقت حق نداری بخوانی، وسط وقت هم حق نداری بخوانی، وقتی واجب مضیّق میشود دیگر نیاز به اذن زوج ندارد! الغاء خصوصیت از این روایت از کلمه حجةالاسلام میشود.
ثانیاً، یک اطلاقی استفاده میشود که «لا طاعة له» فرقی نمیکند که زوج الآن حاضر باشد، خودش در سفر نرفته با شد یا اینکه زوج غایب است و خودش هم مسافرت رفته، اما به زنش میگوید حق مسافرت نداری، فرقی بین اینها وجود ندارد. چون مورد سؤال دارد «فغاب زوجها فأن لها أن تحجّ».
حدیث سوم
طبق این حدیث، اینجا مرد دیگر هیچ کرامت و احترامی هم ندارد، آن مردی که جهاد زن حسن التبعل است، اما اینجا اصلاً کرامت هم ندارد و زن باید حجة الاسلامش را انجام بدهد. با قطع نظر از این اگر خواست برود، نه اینکه اگر خواست برود و اگر نخواست نرود، اگر اراده به رفتن دارد برود.
جمعبندی
اگر ما باشیم و عبارت «لا طاعة له علیها فی حجة الاسلام» اطلاق دارد، چه حجة الاسلامی که قبلاً مستقر بوده و چه حجة الاسلامی که امسال است و مستقر نیست، مخصوصاً این روایاتی که میگوید زوجه صروره است (صروره البته معنایش این است که حج انجام نداده است). حتی بالاتر بگوئیم انصراف به غیر مستقر دارد، صروره یعنی مرد یا زنی که تا به حال حج انجام نداده و اولین بار است. ممکن است کسی بگوید که این اعم از استقرار و عدم استقرار است، این به اطلاقش تمسک بشود، حال اگر کسی گفت صروره یعنی حج انجام نداده و مستقر هم نبوده؛ چون آن طرفش را کسی نمیگوید که مستقر بوده، پس به طریق اولی غیر مستقر را شامل میشود.
[1] . تحرير الوسيلة؛ ج1، ص: 384، مسأله 52.
[2] . سوره آلعمران، آیه 97.
[3] . «لا يشترط إذن الزوج للزوجة في الحجّ الواجب ، بلا خلاف يوجد، للأصل، و العمومات، و المستفيضة.» مستند الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج11، ص: 91، مسئله 1.
[4] . الكافي 4- 282- 3؛ الفقيه 2- 437- 2907؛ وسائل الشيعة؛ ج11، ص: 156، ح 14514- 4.
[5] . التهذيب 5- 400- 1391، و الاستبصار 2- 318- 1126؛ وسائل الشيعة؛ ج11، ص: 155، ح 14511- 1.
[6] . التهذيب 5- 474- 1671؛ وسائل الشيعة؛ ج11، ص: 156، ح 14513- 3.
نظری ثبت نشده است .