درس بعد

کتاب الحج

درس قبل

کتاب الحج

درس بعد

درس قبل

موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 49 و مسأله 50)


تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۹/۷


شماره جلسه : ۴۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • دیدگاه محقق خویی(قدس‌سرّه) درباره «اضطراب در حدیث»

  • دیدگاه مرحوم مامقانی

  • ادامه بررسی وثاقت معلی بن محمد

دیگر جلسات

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


دیدگاه محقق خویی(قدس‌سرّه) درباره «اضطراب در حدیث»
در جلسه گذشته به مناسبت بررسی وثاقت معلی بن محمد که نجاشی او را مضطرب الحدیث و المذهب می‌داند، نکاتی درباره اضطراب در حدیث بیان شد. در کلمات محقق خویی(قدس‌سرّه) درباره اضطراب در حدیث نکاتی ذکر شده که در خود فرمایش ایشان هم یک اضطرابی وجود دارد؛ یعنی گاهی اوقات ایشان اضطراب را اینطور معنا می‌کنند که اضطراب الحدیث یعنی «انه یروی الغرائب»؛ راوی روایتی را که دور از مذهب یا دور از عقل یا دور از اذهان مردم است را روایت می‌کند.[1]

گاهی اوقات می‌فرماید: «مضطرب الحدیث هو الذی یروی عن الضعفاء»؛ همان تعبیری که در کلام ابن غضائری راجع به معلی بن محمد است؛ یعنی کسی که از ضعفا نقل می‌کند. پس این دو تا معیار شد: 1. «یروی عن الضعفاء»، 2. «یروی الغرائب»، البته مانعی ندارد که بگوئیم هر یک از اینها فی نفسه سبب برای اضطراب می‌شود،

ایشان در دو جا یک مقدار روشن‌تر این را بحث کردند:

1. یکی در جلد 16 موسوعه که می‌فرماید: معنای اضطراب حدیث این نیست که «أنه ممن یضع الحدیث و یکذب کی‌ یکون ذلک طعناً فی الرجل نفسه و کاشفاً عن تضعیفه إیاه و إنما هو طعن فی احادیثه»؛ یعنی این طعن در مضمون حدیثی است که این شخص نقل می‌کند؛ یعنی اصلاً به راوی‌ای می‌گوئیم مضطرب الحدیث که روایتش اضطراب دارد. ایشان می‌فرماید: «أنها» یعنی احادیث این راوی، «لیست مستقیمةً و لا تکون علی نسق واحد و إنما یروی الحدیث تارةً عن الثقة و اخری عن الضعیف»؛ یعنی این راوی گاهی اوقات از ثقه نقل می‌کند و گاهی از ضعیف، «قد یروی المناکیر و غیرها»؛ و گاهی اوقات آنچه مورد قبول نیست نقل می‌کند و گاهی غیر او را نقل می‌کند.[2]

2. نظیر این مطلب را در جلد 20 موسوعه آورده و می‌فرماید: «قد فسره علماء الرجال بعدم الاستقامه و عدم کون الاحادیث علی نسق واحد بل بعضها معروفه و بعضها منکره»؛ یعنی یک راوی که احادیثش بر یک نسق واحدی نیست، مضمون بعضی از روایاتش مورد قبول است و مضمون بعضی از روایاتش مورد انکار است، «فهو یحدّث بکل ما سمع و عن أیّ شیء کان»؛ یک شخصی است که هر چیزی می‌شنود نقل می‌کند از هر کسی هم بشنود نقل می‌کند، ایشان این تعریف را به علمای رجال اسناد می‌دهند.[3]

بنابراین ایشان در مورد اضطراب در حدیث، «یروی الغرائب»، «یروی عن الضعفاء»، «یعرف و ینکر» دارد، اگر بخواهیم بگوئیم این اضطراب رفع شود باید بگوئیم کل واحدٍ من هذه العوامل علت هستند برای اضطراب که این هم مانعی ندارد، اما نکته‌ای که از فرمایش ایشان استفاده می‌شود این است که ما دو چیز نداریم: یک اضطراب الحدیث و یک مضطرب الحدیث، لذا نمی‌توانیم بگوئیم ملاک در اضطراب حدیث یک چیز است و ملاک در مضطرب الحدیث چیز دیگری است (و راوی که مضطرب است یک ملاکی دارد و اضطراب در حدیث یک ملاک دیگری دارد)، بلکه راوی‌ای که روایتش مضطرب است را مضطرب الحدیث می‌گویند. این مطلب از فرمایش ایشان استفاده می‌شود که ما هم قبول داریم و مطلب روشنی است.

منتهی ایشان اصرار دارند که اضطراب در راوی و مضطرب بودن طعن به راوی نیست و حال آن‌که خود ایشان در مورد معلی بن محمد می‌فرماید: ابن غضائری به عنوان طعن به راوی عبارت «یروی عن الضعفاء» را مطرح می‌کند. شما می‌فرمائید طعن نیست؟ این‌که یک راوی استقامت ندارد هر چه به دستش می‌آید، خودشان می‌فرمایند: «یحدث عن أی شخصٍ»، در هر موضوعی، این طعن نیست؟! به نظر ما ‌این خودش طعن است و تعجب است که ایشان اصرار دارند که این طعن نیست و به وثاقت راوی ضربه نمی‌زند. لذا به این نحوه‌ای که ایشان می‌فرماید به وثاقت راوی ضربه می‌زند.

بنابراین عنوان «یعرف و ینکر» یک عنوانی غیر از اضطراب است، اما ظاهر فرمایش محقق خوئی1 این است که این «یعرف و ینکر» همان اضطراب است؛ یعنی ما افرادی داریم که رجالیین می‌گویند حدیثه «یعرف و ینکر»، یعنی بعضی از احادیثش مورد قبول است و برخی هم مورد قبول نیست، مثلاً ممکن است آن احادیثی که یک مقدار بوی غلو می‌دهد «ینکر» باشد، احادیثی که بوی غلو نمی‌دهد «یعرف» باشد، ولی کسی این را به اضطراب در حدیث معنا نمی‌کند. از کلمات رجالیین استفاده می‌شود که عنوان «یعرف و ینکر» با عنوان اضطراب دو چیز است، اما فرمایش محقق خوئی(قدس‌سرّه) این است که اینها یکی است و نمی‌توانیم بگوئیم استظهار، بلکه تصریح کلام ایشان این است که اینها یکی است اما واقعش این است که اینها دو معیار هستند.

دیدگاه مرحوم مامقانی
آنچه از مقباس الهدایه مرحوم مامقانی در جلسه گذشته بیان شد آن است که اضطراب در حدیث عنوان یک چیزی غیر از اینهاست. مرحوم مامقانی وقتی اضطراب در حدیث را معنا می‌کند یک جایی اشاره می‌کند: «و قد یشترط فی الاضطراب ترجیح احداهما علی الاخری»؛ اگر بگوئیم اضطراب یعنی حدیث راوی «یعرف و ینکر»، «یعرف و ینکر» قابل این نیست که بگوئیم کدام بر دیگری ترجیح دارد، دو تا مضمون است.

بنابراین از عبارت ایشان استفاده می‌شود «کل حدیث اختلف فی متنه او سنده فروی مرةً علی وجهٍ»، یعنی همان متن «و اُخری علی وجهٍ آخر»[4]، وقتی کلمه اضطراب را اول به ذهن می‌آید همین به ذهن آدم می‌آید، یک نفر یا چند نفر این متن مختلف شده، اختلاف المتن موجب اضطراب حدیث می‌شود.[5] بعد رُواتی که در سند چنین حدیث‌های مختلف النقل واقع می‌شوند متصف به اضطراب در حدیث می‌شوند.

لذا این شرط اصلاً در مورد «یعرف و ینکر» که محقق خوئی(قدس‌سرّه) می‌فرماید معنا ندارد، «یشترط فی الاضطراب عدم ترجیح احداهما علی الاخری»، این ترجیح در متن واحد است یا در دو متن متعدد است؟ در یک مضمون واحد است، می‌گوئیم یک مضمون واحد را یک نقل اینطوری نقل کرده و یک نقل هم اینطور بیان کرده، اما اگر بگوئیم یک حدیثش مربوط به غلو است و یک حدیثش مربوط به احکام است، غلو را قبول نمی‌کنند و «ینکر» است و احکامش را قبول می‌کنند و «یعرف» است، اینجا ترجیح معنا ندارد؛ زیرا ‌ترجیح در جایی است که مضمون یکی باشد اما دو صورت مختلف نقل شده باشد، «بعد عدم ترجیح احدهما علی الاخری ببعض المرجحات».

ایشان از بدایه شهید ثانی نقل می‌کند که می‌گوید: «و انما یتحقق الوصف بالاضطراب مع تساوی الروایتین المختلفتین فی الصحة و بحیث لم یترجح احدهما علی الاخری ببعض المرجحات، اما لو ترجحت احداهما علی الاخری بوجهٍ من وجوه کأن یکون راوی احداهما اضبط أو أکثر صحبةً للمروی عنه فالحکم للراجح».

ایشان در ادامه می‌گوید: «ثم ان الاضطراب یقع تارة‌ فی السند بأن یرویه الراوی»؛ اضطراب در سند یعنی یک راوی گاهی اوقات یک حدیثی را از پدرش نقل می‌کند و گاهی هم همان حدیث را از جدّش نقل می‌کند. اضطراب در متن یعنی «و یقع تارةً‌ فی المتن بأن یروی الحدیث بمتنین مختلفین»، اینجا حرف ما را تصریح کرده که دو تا متن مختلف باشد که می شود اضطراب در متن.[6]

بنابراین اشکال اساسی که بر محقق خویی(قدس‌سرّه) وارد می‌شود آن است که ایشان می‌فرماید: فسره علماء الرجال»، کدام عالم رجالی اضطراب را به همین یعرف و ینکر معنا کرده است؟! شما یک تتبعی کنید «یعرف و ینکر» در اصول اربعه رجالیه با عنوان اضطراب الحدیث دو چیز است نه یک چیز و حال آن‌که ایشان طبق این بیانشان یک چیز گرفتند.

ادامه بررسی وثاقت معلی بن محمد
نام معلی بن محمد در سلسله اسناد کتاب کامل الزیارات هم وجود دارد. ما رجال کامل الزیارات را هم قبول داریم برخلاف محقق خوئی(قدس‌سرّه) که اواخر عمرشان برگشتند، ایشان در موسوعه خودشان شاید آن دهه آخر عمرشان توثیق عام ابن قولویه را در کامل الزیارات پذیرفته بودند و زیاد هم تمسک می‌کردند. ایشان این تضعیف نجاشی را ثبوتاً قبول ندارد و می‌گوید: این اضطراب در مذهب ندارد و اضطراب در حدیثش به این است که «قد یروی المنکر  و قد یروی المعروف»، محقق خوئی(قدس‌سرّه) می‌گوید چون این از روایاتی است که «یعرف» پس باید قبول کنیم.

همچنین در جلسه گذشته گفتیم دلیل عمده ما بر وثاقت معلی بن محمد آن است که کثیر الروایه است و قدحی بر او وارد نشده است و کتاب‌های بسیاری دارد مخصوصاً کتابی دارد درباره فضائل امیرالمؤمنین عليه السلام، کتابی راجع به قضایای امیرالمؤمنین عليه السلام، کتابی درباره سیره حضرت حجت عليه السلام.

یک عبارتی در کلمات نجاشی آمده که می‌گوید: «و کتبه قریبةٌ من الصحة»، وقتی در رجال می‌گویند: «قریبةٌ»[7]؛ یعنی «قریبةٌ إلی الاخذ و العمل»، «قریبةٌ إلی الصحة»، البته عده‌ای می‌گویند خود این «کتبه قریبةٌ» کشف می‌کند از اینکه نجاشی در مقام قدح نیست وقتی می‌گوید مضطرب است، نجاشی نقل می‌کند می‌گوید: اولاً از حیث مذهب و حدیث مضطرب است اما کتب او قریب است، نوع علما به روایاتش عمل می‌کنند و مورد اعتنای آنهاست. پس به نظر ما معلی بن محمد به این جهت که کثیر الروایة است و قدحی نداشته و توثیق عام هم دارد و به کتبش هم عمل می‌شود، این قرائن برای ما در وثاقتش کافی است.

کنار این قرائن نقل یک جلیل و عظیم الشأن از راوی در وثاقت او کافی است. در اینجا یک کسی مثل حسین بن محمد بن عمران اشعری قمی که از مشایخ کلینی است از او نقل کرده که همین یک نفر نقل را در وثاقت کافی می‌دانیم. قبلاً هم گفتیم که بسیاری از بزرگان معاصرین نقل اجلا را قبول دارند و می‌گویند نقل چند نفر از اجلا، عرض ما این است که اگر یک فردی که خودش رکنی در حدیث است نقل می‌کند این کفایت در وثاقت می‌کند. مجموعه‌ی این قرائن برای ما وثاقت محمد بن معلی را تثبیت می‌کند.


وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ


[1] . موسوعه الامام الخویی، ج 27، ص 172
[2] . «فانّ الاضطراب في المذهب لا ينافي الوثاقة كما هو ظاهر، و كذا الاضطراب في الحديث، إذ ليس معنى ذلك أنّه ممّن يضع الحديث و يكذب كي‌ يكون ذلك طعناً في الرجل نفسه و كاشفاً عن تضعيفه إياه، و إنّما هو طعن في أحاديثه و أنّها ليست مستقيمة و لا تكون على نمط واحد، و إنّما يروي الحديث تارة عن الثقة و أُخرى عن الضعيف، و قد يروي المناكير و غيرها، فلا تكون أحاديثه على نسق واحد.» موسوعة الإمام الخوئي؛ ج‌16، ص: 187 – 188.
[3] . «و لكن اضطراب المذهب لا يضرّ بوثاقة الرجل كما لا يخفى، و أمّا اضطراب الحديث فقد فسّره علماء الرجال بعدم الاستقامة، و عدم كون الأحاديث على نسق واحد، بل بعضها معروفة و بعضها منكرة غير مقبولة، فهو يحدّث بكلّ ما سمع و عن أيّ شخص كان. و هذا لا يقتضي طعناً في وثاقه الرجل بنفسه بوجه كما هو ظاهر.» موسوعة الإمام الخوئي؛ ج‌20، ص: 110.
[4] . «المضطرب: و هو كل حديث اختلف فى‏ متنه‏ او سنده‏ فروى مرة على وجه و اخرى على وجه اخر مخالف له سواء وقع الأختلاف من رواة متعدّدين او راو واحد او من المؤلّفين او الكتاب كك بحيث يشتبه الواقع ثم انّ الأختلاف المذكور قد يوجب اختلاف الحكم فى المتن و الأعتبار فى السّند.» مقباس الهدایه، ج 1، ص 386؛ تنقيح المقال فى علم الرجال (رحلي) ؛ ج‏3خاتمة ؛ ص51.
[5] . نکته: برخی از بزرگان از مراجع معاصر حفظه الله فرمودند: اضطراب یک روایتی یعنی صدر و ذیلش با هم سازگاری نداشته باشد! این اصلاً ربطی به اضطراب حدیث ندارد. ما مواردی داریم که یک روایت صدرش با ذیلش یک مقدار سازگاری ندارد، اضطراب در یک متن واحد حدیث را مضطرب نمی‌کند.
[6] . «و قد لا يوجب فعلى الثّانى فلا مانع من الحجّية و على الأوّل فان ترجّح احد الحديثين او السّندين على الأخر بمرجّح معتبر كأن يكون راوى احدهما احفظ او اضبط او اكثر صحبة للمروىّ عنه و نحو ذلك من وجوه التّرجيح فالحكم للرّاجح و الّا لزم التوقّف و هل يختصّ الأتّصاف بالأضطراب بما اذا اوجب اختلاف الحكم او الأعتبار و لا ترجيح او يعمّه و غيره و جهان بل قولان اوّلهما صريح البداية حيث قال و انّما يتحقّق‏ الوصف‏ بالأضطراب‏ مع تساوى الرّوايتين المختلفتين فى الصّحة و غيرها بحيث لم يترجّح احدهما على الأخرى ببعض المرجّحات امّا لو ترجّحت احديهما على الأخرى بوجه من وجوهه كان يكون راوى احديهما احفظ او اضبط او اكثر صحبة للمروى عنه و نحو ذلك من وجوه التّرجيح فالحكم للراجح من الأمرين او الأمور فلا يكون مضطربا انتهى و يؤيّده ظاهر التّسمية و ثانيهما ظاهر اطلاق غير واحد و صريح بعضهم مؤيّدا له بوصفهم بالأضطراب جملة من الأخبار مع عملهم بشطر منها فالأضطراب عند اهل هذا القول يعّم البدوى و الأستمرارى و القادح و غيره و هو اصطلاح فلا مشاحّة فيه ثم انّ الأضطراب يقع تارة فى السّند و اخرى فى المتن خاصّة امّا الأوّل‏ فبان يرويه الرّاوى تارة عن ابيه عن جدّه و تارة عن جدّه بلا واسطة و ثالثة عن ثالث غيرهما و مثل ذلك فى البداية برواية امر النّبى صلى اللّه عليه و آله بالحظ للمصلّى سرّة حيث لا يجد العصا قلت من راجع كتب الحديث للعامّة بان له عدم انطباق المثال للمثّل و انكان الخبر من مضطرب السّند من وجه اخر و امّا الثّانى‏ فبان يروى حديث بمتنين مختلفين كخبر اعتبار الدّم عند اشتباهه بالقرحة بخروجه من الجانب الأيمن فيكون حيضا او بالعكس فرواه فى الكافى بالأوّل و كذا فى كثير من نسخ يب و فى بعض نسخه بالثانى و اختلف الفتوى بذلك حتّى من الفقيه الواحد مع انّ الأضطراب يمنع من العمل بمضمون الحديث مطلقا.» همان.
[7] . «معلى بن محمد البصري؛ أبو الحسن مضطرب الحديث و المذهب و كتبه قريبة. له كتب منها: كتاب الإيمان و درجاته و زيادته و نقصانه كتاب الدلائل كتاب الكفر و وجوهه كتاب شرح المودة في الدين كتاب التفسير كتاب الإمامة كتاب فضائل أمير المؤمنين عليه السلام (صلوات الله عليه) كتاب قضاياه عليه السلام كتاب المروءة (المروة) كتاب سيرة القائم عليه السلام. أخبرنا محمد بن محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا الحسين بن محمد بن عامر عن معلى بن محمد.» رجال‏النجاشي/باب‏الميم/ومن‏هذا.../418، شماره 1117.

برچسب ها :

معلی بن محمد اضطراب در حدیث «حدیثه یعرف و ینکر» اضطراب در متن اضطراب در سند

نظری ثبت نشده است .