موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 49 و مسأله 50)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۲/۳۱
شماره جلسه : ۹۹
-
خلاصه بحث گذشته
-
بررسی احتمالات در آیه 34 نساء
-
بررسی احتمال اول: ولایت مرد بر زن
-
احتمال دوم: ولایت مطلق زوج بر زوجه
-
احتمال سوم: ولایت زوج بر زوجه در دایره زوجیت
-
دیدگاه برگزیده: احتمال سوم
-
1. چرایی دو برابر بودن ارث مرد
-
2. بررسی حقّ طلاق برای زوجه
-
3. بررسی واگذاری حق جماع به زوجه در عقد
-
دیدگاه صاحب جواهر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه بحث گذشته
سخن در آیه شریفه 34 سوره نساء است:(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ)
در بحث دیروز گفتیم غالب تفاسیر خاصه و عامه و حتی کلمات فقها تفضیل در این آیه شریفه را تفضیل ذاتی گرفتند و حال آنکه این تفضیل ذاتی نیست و خدای تبارک و تعالی نمیفرماید یک تفضیل تکوینی و ذاتی در مرد قرار دادم. بعد آمدند هم در تفاسیر خاصه و هم عامه میگویند: «التفضیل الذاتی أی من حیث العقل و من حیث القوّة»، ما هر چه گشتیم از کجا این را آوردند دلیلی نیافتیم که با چنین آیهای بتوان اثبات نمود که مرد تفضیل من حیث العقل یا تفضیل من حیث القوه و الاستطاعة دارد.
بررسی احتمالات در آیه 34 نساء
بررسی احتمال اول: ولایت مرد بر زن
پس اولین مطلب این است که قوام را بدون دنباله آیه نمیتوانیم معنا کنیم. میگوئیم خداوند فرموده «الرجال قوامون علی النساء»؛ اگر میخواست اینطوری بفرماید چرا «بما» آورده و معلَّل کرده؟ سببش را ذکر میکند، سبب قوّام بودن این است که خدا ارث بیشتری به مرد داده و مرد هم به خاطر اینکه پول بیشتری دارد، باید به زن انفاق کند و به نظر ما اینها هر کدام جزء العله برای قوام هستند؛ یعنی این دو مجموعاً سبب میشود که مرد قوّام بشود و اگر مرد دیگر انفاق نکرد قوّام نیست.
پس نمیتوان به صورت مطلق از آیه استفاده نمود که مرد بر زن ولایت دارد و اگر مثلاً برادر یک دستوری داد خواهر یا اجنبی به اجنبیه دستور داد باید اطاعت کند (چون «الرجال قوامون علی النساء»). در بعضی از جاها گفتهاند «بما فضّل الله» سبب قوّام است نه مورد آن. مورد آن مطلق است. اینطور میگویند که خدا چرا مرد را قوام قرار داد؟ این سبب القیّومیة است، اما موردش اطلاق دارد. پس این احتمال قطعی العدم و منفی است.
احتمال دوم: ولایت مطلق زوج بر زوجه
حال که مربوط به زوج و زوجه شد، این بحث مطرح میشود که آیا زوج یک ولایت تامّ داشته و هر آنچه را که به زوجه امر کرد یا از آن نهی کرد (حتی اموری که ارتباطی به زوجیت ندارد) زن باید انجام دهد؟ مثلاً اگر زوج گفت امروز نماز مستحبی نخوان یا امروز روزه مستحبی نگیر آیا زن باید انجام دهد؟ مثلاً زن نشسته و ذکر میگوید زوج بگوید حق گفتن ذکر را نداری در حالی که هیچ منافاتی با زوجیت هم ندارد! آیا چنین چیزی استفاده میشود یا اینکه قوّام در دایره زوجیت و آنچه که مرتبط به امر زوجیّت است؛ یعنی در امر زوجیّت اگر مرد تدبیری کرد اینجا زن باید تبعیت کند.
احتمال سوم: ولایت زوج بر زوجه در دایره زوجیت
آری، یک وقت میخواهد زن را اذیت کرده و حبس کند که عنوان دیگری برایش است، اما به عنوان اینکه این زن الآن زوجه اوست مرد میتواند بگوید از خانه خارج نشو، خودش از حقوق زوجیت است، یا اگر یک عباداتی بخواهد انجام بدهد منافی با حق زوجیت اوست، مثلاً بخواهد روزه بگیرد، در مسئله تمکین خلل به وجود میآید و مرد میتواند ممانعت کند. در آیه شریفه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ و بِمَا أنفَقُوا» هر کدام از «فضل الله» و «بما انفقوا» جزء السبب است، ما باید قیمومیت مرتبط با زوجیت را از آیه استفاده کنیم.
دیدگاه برگزیده: احتمال سوم
البته بر مرد هم واجب است که مناسب با شؤون زن برخورد کند، ولی در مناسب شؤونش زن حق ندارد بگوید این غذا باشد و آن نباشد، اینجا قول مرد مقدم است، در مسکن هم از همین آیه استفاده میشود که حق اولی با مرد است، مرد میگوید من اینجا را به عنوان مسکنی که مطابق با شأن شماست تهیه کردم، زن حق ندارد مخالفت کند. اگر یک وقتی مسکنی مطابق با شأنش نبود میتواند مخالفت کند، در این دایره تدبیر با مرد است،.
حال اسمش را ولایت بگذاریم یا نه فرقی نمیکند. بعد که میخواهیم روایات را بررسی کنیم، روایات مطلقا میگوید زن از خانه بخواهد خارج شود باید از شوهرش اجازه بگیرد. به حسب ظاهر روایات مطلق است؛ یعنی چه با حق زوجیت مرد منافات داشته باشد و چه نداشته باشد، ولی وقتی که آیه را اساس قرار دادیم که میگوید در دایره زوجیت و آنچه که مربوط به حق زوجیت است، قیمومیت در این دایره تفسیر میشود، مرد میتواند به زن بگوید که باید این لباس را بپوشی، این حق مرد است، میتواند بگوید برای این زوجیت باید این کار را انجام بدهی.
گفتیم که فقها مثل شیخ طوسی میگویند: «الرجال قوامون علی النساء بالتأدیب و التدبیر لما فضّل الله الرجال علی النساء العقل و الرأی»[1]، مرحوم شیخ دلیلی بر این مطلب ارائه نکرد. مرحوم طبرسی هم که معمولاً از تبیان شیخ طوسی میگیرد همین را با یک تعبیر دیگری آورده است.[2]
بررسی چند فرع فقهی
1. چرایی دو برابر بودن ارث مرد
ممکن است در باب ارث بگوئیم حق مرد و حق زن این است به عنوان فرائض، بگوئیم فرض مرد این است و فرض زن این است، ولی این نصیب است و در نصیب، ملاک عدالت و ظلم مطرح نیست و مصالح دیگری هم در آن وجود دارد. اگر در یک جایی نصیب زن کم است، باز این زن از فضل خدا مسئلت کند و خدا یک جای دیگری به او بیشتر میدهد، «واسئلوا الله من فضله إن الله کان بکل شیء علیماً»، این عرفاً میتواند قرینه باشد بر اینکه «ما فضّل الله» در دو آیه قبل مراد همین است. آنچه مربوط به زوجیت است قیمومیتش در اختیار مرد است.
2. بررسی حقّ طلاق برای زوجه
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدَ ابْنَيِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ رَجُلٌ قَالَ لِامْرَأَتِهِ أَمْرُكِ بِيَدِكِ قَالَ: أَنَّى يَكُونُ هَذَا وَ اللَّهُ يَقُولُ الرِّجٰالُ قَوّٰامُونَ عَلَى النِّسٰاءِ لَيْسَ هَذَا بِشَيْءٍ.[3]
راوی از امام صادق عليهالسلام نقل میکند که شخصی میپرسد: مردی به زن خود میگوید «أمرکِ بیدک»، امام عليهالسلام فرمود: چگونه چنین چیزی میشود در حالی که خداوند میفرماید: «الرجال قوامون علی النساء»، بعد فرمود: این مرد حرف بیخود زده و این زن اختیاری ندارد.
حال یک بحث این است که عبارت «امرکِ بیدک» کنایه از این است که تو میتوانی خودت را مطلقه کنی؟ یا اینکه او خودش اختیار طلاق را به دست زن داده است؟ یکی مسئله اختیار طلاق است که این نظر در میان قدما وجود دارد، اما معاصرین معتقدند که اگر مرد اختیار طلاق را به زن داد مورد قبول نیست و مرحوم شیخ هم میفرماید: چون اگر کسی وکالت در طلاق یا اختیار طلاق را به دست زن داد، با آیه «الرجال قوامون» سازگاری ندارد؛ زیرا «الرجال قوامون» دلالت بر این دارد که آنچه مربوط به زوجیت است اختیارش با مرد است. حتی شاید بتوان گفت: «الطلاق بید من أخذ بالساق» از خود «الرجال قوامون» استفاده میشود؛ چون مرد قوّام است پس طلاق هم به دست او است.
3. بررسی واگذاری حق جماع به زوجه در عقد
نتیجه اینکه اگر زنی شرط کند جماع نشود با «الرجال قوامون »سازگاری ندارد و این شرط باطل میشود یا اینکه اگر زنی شرط کند که اختیار طلاق دست من باشد، با «الرجال قوامون» سازگاری ندارد؛ زیرا «الرجال قوامون» میگوید این اختیار با خود مرد است، منتهی کسی ممکن است بگوید به حسب طبع عقد است؛ یعنی اطلاق العقد اقتضا دارد که این طلاق در اختیار مرد باشد، اما اگر مرد موافقت کرد که حقّ خودش را به زن بدهد مانعی ندارد. بعضی از مراجع و فقهای معاصر همین نظر را دارند.
دیدگاه صاحب جواهر
در هر صورت مرحوم شیخ در بحث اینکه شرطی که مخالف کتاب باشد نافذ نیست یکی از مواردش را همین جا مثال میزند. از این کلام صاحب جواهر و شیخ میشود استفاده کرد که این قوّام بودن یا به قول خودشان این ولایت، اولاً در دایره زوج و زوجه است و ثانیاً، مربوط به امر زوجیت است؛ یعنی اگر زوج امری کرد که ربطی به زوجیت نکرد، مثلاً زن مطالعه میکند و مرد بگوید این کتاب یا این روزنامه را نخوان و این منافات با زوجیت او ندارد، اینجا هیچ نفوذی ندارد، مخصوصاً در جایی که مرد بیمار روحی است و یا میگوید وقتی من خواب هستم حق اینکه قرآن بخوانی نداری، حق اینکه مطالعه کنی نداری.
خلاصه آنکه، بحث در این است که در حجّ واجب، اذن مرد معتبر نیست اما در حج مستحبی معتبر است و گفتیم باید دید این آیات و ادلهای که راجع به ولایت مرد بر زن هست چیست؟ این آیه را تمام کردیم که نتیجه روشن شد. آیه بعدی آیه 228 سوره بقره است: «و للرجال علیهنّ درجة»[6]، آیا میشود از اطلاق این استفاده کرد که مرد در همه امور بر زن ولایت دارد یا اینکه از این هم چنین چیزی استفاده نمیشود؟
[1] . التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 188.
[2] . تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 68.
[3] . التهذيب 8- 88- 302، و الاستبصار 3- 313- 1114؛ وسائل الشيعة؛ ج22، ص: 93، ح 28108- 6.
[4] . كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)، ج6، ص: 51.
[5] . «و النصوص المتضمنة لبطلان اشتراط كون ولاية الجماع بيدها و ولاية الطلاق كذلك إنما هو لمخالفة نحو قوله تعالى «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ» و «الطلاق بيد من أخذ بالساق» و نحو ذلك، و هو غير عدم الوطء.» جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج31، ص: 100.
[6] . « وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوءٍ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاَحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ » بقره: 228.
نظری ثبت نشده است .