موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۱۰/۲۰
شماره جلسه : ۵۱
-
مطلب دوم در کلام شهید صدر – مناقشه در کلام شهید صدر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی مطلب دوّم در کلام مرحوم شهید صدر
بررسی اثر اوّل مترتب بر برائت
میفرمایند: اما اثر اول ، حدیث اگر بخو اهد مأمن باشد، فرقی نمیکند که رفع واقعی باشد یا ظاهری؛ اگر حدیث دلالت بر رفع واقعی بکند، معلوم میشود واقعاً تکلیفی برای جاهل نبوده است و اگر دلالت بر رفع ظاهری بکند، شخصی که تکلیف را انجام نداده، این حدیث برای او عذر و مأمن است. پس، روشن است که در مورد اثر اول، بحثی نیست که چه رفع واقعی باشد و چه ظاهری، این مأمنیت وجود دارد.بررسی اثر دوّم مترتب بر برائت
اما اثر دوم ، یعنی اطلاق مأمنیت، مقصود از اطلاق این است که بگوییم حتی با فرض علم به اشتراک احکام الزامیه بین العالم و الجاهل باز این حدیث مأمن است. بالاخره ما دو فرض داریم؛ یک فرض این است که علم داریم به اینکه احکام الزامیه در واقع بین عالم و جاهل مشترک است؛ و فرض دوم این است که بگوییم نه، ما چنین علمی نداریم. میفرمایند: این حدیث برای ما یک مأمنیت مطلق را افاده میکند؛ یعنی حتی با فرض علم به اشتراک احکام بین العالم و الجاهل، باز عنوان مأمنیت هست. بیان مطلب چیست؟ در بیان مطلب یک مقداری دقت بفرمایید که عبارت ایشان هم ـ آقایانی که مراجعه میکنند توجه دارند عبارتشان ـ یک مقدار عبارت روشنی نیست. ایشان سه مطلب را در اینجا بیان میکنند. مطلب اول این است که وقتی فرض میکنیم این حدیث اجمال دارد، لازمهی آن، عدم قطع به معارض است؛ معارض آن دلیلی است که دلالت دارد احکام بین العالم و الجاهل مشترک است. اگر یک دلیل قطعی دلالت کند که احکام بین عالم و جاهل مشترک است، یعنی وقتی هم شاک هستی، وقتی هم جاهل هستی، چیزی از تو برداشته نمیشود. معنای اشتراک این است که اگر گفتیم یک دلیلی دلالت دارد بنحو قطعی بر اینکه احکام، هم شامل عالم میشود و هم شامل جاهل، یعنی از آدم جاهل شاک، حکم واقعی برداشته نشده است.آن وقت مثال میزنند به این که اگر بعد از انتهاء وقت، علم به وظیفه الزامیه مشکوکه پیدا کرد، در وقت شک داشت که نماز بر او واجب است یا نه؟ این شکّ ادامه پیدا کرد و بعد انتهاء الوقت علم پیدا کرد که نماز در وقت بر او واجب بوده است. مقتضای آن دلیلی که میگوید احکام بین عالم و جاهل مشترک است، اگر واقعاً چنین دلیلی باشد، این است که الآن باید قضایش را بجا بیاورد. و مقتضای حدیث رفع این است که در داخل وقت که نماز را نخوانده، معصیت خداوند نکرده است. پس، در مطلب سوم میفرمایند: باید مکلّف بین مقتضای این دو دلیل جمع کند. احتمال میدهیم این دلیل اشتراک بین العالم و الجاهل باشد، پس بعد الوقت باید آن را قضا کند؛ فرض هم این است که در داخل وقت، تماماً شاک بود تا وقت تمام شد؛ حال که وقت تمام شده، مقتضای دلیل اشتراک احکام بین العالم و الجاهل، این است که در وقت هم این شخص مکلف بوده است؛ پس باید الآن قضایش را ا نجام بدهد؛ مقتضای حدیث رفع هم این است که در داخل وقت که نماز را ترک کرده، معذور است و معصیتی نکرده است. نتیجه این سه مطلب، این شد که «التأمین مطلق» چه علم به اشتراک احکام بین العالم و الجاهل باشد و چه نباشد. این هم توضیح و بیان اثر دوم.
بررسی اثر سوّم مترتب بر برائت
اثر سوم، مسئله معارضه با ادله احتیاط است. ایشان میفرمایند: ما اگر گفتیم رفع اجمال دارد، باز حدیث رفع صلاحیت معارضه با ادله وجوب احتیاط را دارد. میفرمایند: در معارضه فرقی نمیکند که رفع ظاهری باشد یا واقعی؛ میفرماید: وجوب احتیاط همانطور که با رفع ظاهری منافات دارد، با رفع واقعی هم منافات دارد؛ و این روشن است. اگر شارع گفت تکلیف واقعی از آدم شاکّ واقعاً برداشته شد، وقتی تکلیف واقعی برداشته شد، دیگر مجالی برای وجوب احتیاط نیست. پس، وجوب احتیاط با رفع واقعی منافات دارد. از آن طرف با رفع ظاهری هم منافات دارد؛ اگر شارع بگوید از شخص شاکّ تکلیف واقعی ظاهراً برداشته شد، معنایش این است که دیگر احتیاط هم واجب نیست. پس، اگر رفع از حیث واقعی و ظاهری بودن اجمال داشته باشد، باز حدیث رفع صلاحیت معارضه با دلیل وجوب احتیاط را دارد. بنابراین، ایشان با این بیان خود میخواهند بفرمایند اگر ما نتوانیم رفع واقعی یا ظاهری را اثبات کنیم، این اجمال در اینجا صدمهای به نتایجی که برائتیها میخواهند از حدیث رفع بگیرند نمیزند؛ نه به اصل مأمنیت صدمه میزند و نه به اطلاق مأمنیت و نه حدیث را از قابلیت معارضهی با دلیل وجوب احتیاط ساقط میکند. این خلاصه مطلب و امر دوم در فرمایش ایشان.مناقشه در کلام شهید صدر
اینجا ما یک تعلیقهی کوچکی داریم. عرض کردم انصافاً این بیان ایشان دقیق و نو است؛ اما تعلیقه ما این است که ایشان میفرمایند: با فرض اجمال، ما دیگر نمیتوانیم بگوییم این حدیث مبتلای به معارض ـ معارضش دلیل دال بر اشتراک احکام ـ است. ایشان گفتند اگر اجمال را فرض کردیم، لازمهاش این است که بگوییم دیگر قطع نداریم به اینکه این حدیث مبتلای به معارضی بنام دلیل دال بر اشتراک هست. حال، سؤال ما این است که با احتمال وجود معارض، چطور قطع به حدیث پیدا میکنید؟ ما اگر دلیل دال بر اشتراک را داشتیم، آن دلیل میآمد اجمال حدیث را از بین میبُرد و میگفت این رفع، رفع ظاهری است و تمام میشد؛ اما شما میخواهید با حدیثی که از نظر رفع واقعی و ظاهری اجمال دارد استدلال کنید، و این فرع بر آن است که حجیّت خود حدیث برای ما تام باشد؛ در حالی که با ا حتمال وجود چنین معارضی، قطع به چنین حجیتی نداریم. بله، یک وقت از این حدیث میخواهیم عدم وجوب احتیاط را استفاده کنیم، این حرف را قبول میکنیم که فرق نمیکند رفع واقعی باشد یا ظاهری؛ این درست است. اگر از این حدیث بخواهیم نتیجه اول را هم بدست بیاوریم، باز هم اشکال ندارد.
نظری ثبت نشده است .