موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۱۱/۱۰
شماره جلسه : ۶۳
-
پاسخهای محقّق عراقی از دلیل اوّل قائلین به اختصاص حدیث رفع به شبهات موضوعیه
-
اشکالات بر محقق عراقی و پاسخ آنها
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
پاسخهای مرحوم محقّق عراقی از دلیل اوّل قائلین به اختصاص حدیث رفع به شبهات موضوعیه
مرحوم محقق عراقی(اعلی الله مقامه الشریف) در جلد سوم نهایة الافکار صفحه 215 نیز از دلیل اوّل قائلین که وحدت سیاق باشد، دو جواب ذکر کردهاند.
بررسی جواب اوّل مرحوم عراقی و اشکال آن
بررسی پاسخ دوّم مرحوم عراقی و اشکالات وارد بر آن
اما جواب دومی که مرحوم عراقی داده، این است که شما از یک طرف برای رعایت وحدت سیاق، "ما" در "ما لا یعلمون" را به فعل و موضوع معنا میکنید و میگویید برای اینکه سیاق حفظ شود؛ در حالی که ما یک ظهور سیاقی دومی هم داریم و باید بررسی کنیم که ظهور سیاقی اول مقدم است یا ظهور سیاقی دوم؟ ظهور سیاقی اول همین است که بگوییم چون "ما" در "ما اضطروا وما استکرهوا" به معنای فعل است، پس در "ما لا یعلمون" هم به معنای فعل باشد. اما ظهور سیاقی دوم این است که اوصافی که در این حدیث آمده که در "ما لا یعلمون" یعنی عدم العلم؛ یعنی جهل؛ ظهور در این دارد که به آن چیزی که بنفسه معروض برای جهل هست، تعلّق پیدا میکند. حکم خودش بنفسه معروض برای جهل است و جهل مباشرة و مستقیماً عارض برای حکم میشود. شما میگویید نمیدانیم، یعنی نمیدانیم حکم را. پس، جهل عارض میشود نسبت به حکم بالذات، بلا واسطه و مباشرة؛ اما اگر جهل را به موضوع نسبت دهیم، به موضوع بالعرض تعلق پیدا میکند. ذات موضوع بما هو موضوع معروض برای جهل نیست، بلکه به سبب عنوانی که این موضوع دارد، معروض برای جهل است. ـ خوب دقت بفرمایید ـ مایع خارجی، خود این موضوع و مایع خارجی معروض برای جهل نیست.اشکال صاحب منتقی الاصول بر جواب دوم مرحوم عراقی: بیان دیگری هم در کتاب منتقی آمده است؛ ایشان میفرمایند: جهل به خود ذات موضوع تعلق پیدا میکند؛ منتها واسطه در ثبوت دارد؛ یعنی مستقیماً قبول دارد که بدون علت و بدون منشأ نمیشود. یعنی بدون اینکه یک جهتی وجود داشته باشد، جهل ابتدائاً به خود موضوع تعلق پیدا نمیکند. به واسطه آن، باز خود موضوع میشود مجهول؛ در واسطه در عروض، متحرک بودن واقعاً و حقیقتاً مال واسطه است، اگر میگوییم "الجالس متحرک" مجازی است، اما واسطه در ثبوت، آن است که واسطه شده در تعلق یک عنوانی به یک شیء حقیقتاً؛ مثل اینکه بگوییم این مایع مسکر است و حرمت که عارض بر این مایع میشود، به واسطه اسکارش است؛ اگر اسکار نبود، حرمت بر آن عارض نمیشد، اما حرمت، الآن حقیقتاً عارض مسکریت شده و یا عارض این مایع شده است؟ عارض این مایع است. در کلمات منتقی بیانی آمده و خود ایشان هم تصریح کرده که روح این بیان در کلمات مرحوم محقق اصفهانی آمده است؛ و آن این که به مرحوم عراقی عرض میکنیم مگر کسی فعل من حیث هو فعل را متعلق برای حکم قرار داده است؟
نظری ثبت نشده است .