موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۱۲/۱۵
شماره جلسه : ۷۳
-
اشکال وارد نسبت به وجوب قضاى مرکّب فاقد جزء
-
پاسخ مرحوم محقّق خویی از اشکال
-
مناقشه در پاسخ
-
نقد کلام محقق خوئی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بحث در این بود که اگر شخص به ترک جزء یا ترک شرط مضطرّ شد، آیا بعد از اینکه آن جزء یا شرط در اثر اضطرار ترک شد، بقیه عمل به عنوان مأموربه و عمل صحیح واقع میشود یا خیر؟ بیان نمودیم در این جا دو نظر وجود دارد؛ بعضی قائل هستند بقیه عمل به عنوان وجوب باید اتیان شود؛ و برخی روی این دلیل که اگر اضطرار به ترک جزء واقع شد، وجوب ضمنی آن جزء از بین میرود، و این وجوب ضمنی لایرتفع إلا بارتفاع الکل. نمیتوان گفت وجوب ضمنی از بین رفته اما کل و مرکب باقی است. مرکب بدون جزء را هم دلیلی بر وجوبش نداریم؛ حدیث رفع نمیآید مرکب بدون جزء را اثبات کند، بلکه فقط وجوب ضمنی جزء را برمیدارد و این مستلزم ارتفاع کل است. لذا، بر اساس این بیان، اگر اضطرار به ترک جزء حاصل شد، آوردن بقیه مرکب به عنوان وجوب صحیح نیست و امر ندارد. علاوه بر این مطالب، توضیح دادیم فرق بین اینجا و موردی که میگویند "المستعجل لا یقرأ السورة" چیست.
بررسی اشکال وارد نسبت به وجوب قضاى مرکّب فاقد جزء
پاسخ مرحوم محقّق خویی از اشکال
مرحوم آقای خوئی از این اشکال جواب دادهاند که وجوب القضاء از آثار فوت است؛ و موضوع وجوب قضا عنوان فوت است. بعد میفرمایند: با اضطرار یا اکراه در وقت، این وجوب القضاء مرتفع نمیشود؛ گویا میخواهند بفرمایند اکراه یا اضطرار موجب تحقق عنوان فوت نیست. در روایات داریم "اقض ما فات" اگر کسی اضطرار به ترک جزئی پیدا کرد و آن جزء را نیاورد و بقیه عمل را آورد، نمیگویند عمل فوت شده است. در اینجا شاهد میآورند که اگر کسی اضطراراً در تمام وقت کل عمل را ترک کرد، همه فقها فتوا میدهند به اینکه قضا واجب است؛ با این که در اینجا هم فوت صدق میکند. در جایی که اضطرار به ترک عمل در تمام وقت دارد، همه قائل هستند قضا واجب است و فوت صدق میکند؛ اما در جایی که جزئی را ترک میکند و بقیه عمل را میآورد، معلوم نیست که فوت صدق کند و بگوییم عمل فوت شده است. جواب ایشان همین مقداری است که عرض کردیم؛ یعنی ایشان میفرمایند: اضطرار و اکراه رافع وجوب قضا نیست؛ چون موضوع وجوب قضا فوت است و با اضطرار به ترک یک جزء، فوت محقق نمیشود. بله، اگر در موردی عنوان فوت صدق کرد، قضا واجب است.مناقشه در پاسخ مرحوم محقّق خویی
اشکال بر نظر محقّق خویی نسبت به از بین رفتن وجوب مرکّب
نظری ثبت نشده است .