موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۲/۱۲
شماره جلسه : ۲۰۹
-
عدم سازگاری اصاله الاباحه با الزام معلوم
-
دوران بین محذورین در توصلیین مع وحدة الواقعة
-
عدم جریان اصالة الاباحة در دوران بین محذورین
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنةُ الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین یادآوری؛ مقتضای قاعده در دوران بین محذورین در توصلیین مع وحدة الواقعة، جریان اصالة البرائة عقلی و نقلی است عرض کردیم بعد از این دوران بین محذورین که هر دو عنوان توصلی را دارند و واقعه واقعه واحده هست آنچه که مقتضای قاعده و صناعت هست جریان «اصالة البرائة عقلی» و «اصالة البرائة نقلی» است و بعد از اینکه ما اقوال دیگر را روشن کردیم که باطل هست یعنی اشکال دارد و قابل قبول نیست؛
ادامه بررسی چهار اشکال بر جریان اصالة البرائة عقلی و نقلی در ما نحن فیه؛
گفتیم یک نکاتی را در مورد «اصالة البرائة» باید توضیح بدهیم؛ در بحث گذشته دو نکته را ذکر کردیم؛اشکال سوم: بررسی علت عدم جریان اصالة الاباحة و علت جریان اصالة البرائة در محل نزاع؛
نکته سوم این است که چرا «اصالة الاباحة» را جاری نمی دانیم اما «اصالة البرائة» را جاری می دانید و ما در این بحث وقتی که ادله «اصالة البرائة» مثل حدیث رفع و برائت نقلی و یا قاعده «قبح عقاب بلا بیان» را توضیح دادیم گفتیم که حدیث رفع در اینجا جریان دارد و برائت عقلی در اینجا جریان دارد. و در نتیجه مشکلی از جریان «اصالة البرائة» در ما نحن فیه نیست خوب سئوال این است که چرا «اصالة الاباحة» را جاری نمی کنید؟نظر مختار: علت عدم جریان اصالة الاباحة این است که با معلوم بالاجمال (الزام) سازگاری ندارد؛ زیرا با جریان این اصل، علم به مخالفت با واقع داریم و اصول عملیه در فرض شک است.
نظر مختار: علت جریان اصالة البرائة این است که هر کدام یک از وجوب و یا حرمت را مستقلا بررسی کنیم علم به مخالفت آن با واقع نداریم لذا استقلالا در هر دو طرف این اصل را جاری می کنیم
این دو نفر در یک جا و در یک اتاق زندگی می کند و اجمالا می دانند یکی شان جنب شده و در نتیجه یکی از این دو لباس نجس است خوب این الان با کدام لباس می تواند نماز بخواند؟ هر کدام از این دو شخص می گویند این لباس خودم است و شک می کنم نجس است یا نه؛ لذا «اصاله الطهارة» را جاری می کنند و دیگری هم می گوید این لباس خودم هست لذا «اصاله الطهارة»جاری می کند و در ثوب مشترکش هم همینطور است چه اینکه اجمالا می دانند «احدهما» جنب شدند؛ اما نمی دانند این لباس نجس شده یا نه ؟ لذا هر کدام «اصاله الطهارة»را جاری می کنند و لو «مخالفت قطعیه» هم محقق بشود.
خامساً: می خواهم این را عرض کنم که اینجا اصلا مدلول التزامی در کار نیست و شما دو اصل عملی دارید لذا نمی توانید بگویید مدلول التزامی چیست؟ اصلا پای لفظ در کار نیست و علم اجمالی در ما نحن فیه چون کالعدم است لذا اصل جاری می کنیم؛ و آنجایی که علم اجمالی اثر دارد؛ شما می گویید اجمالا می دانم یکی از این دو تا نجس است؛ در اینجا«اجتنب عن النجس» گریبان شما را می گیرد یعنی اگر بخواهید بگویید اصل طهارت است در این یکی و در آن یکی هم اصل طهارت است و با این «اجتنب عن النجس» مخالفت می شود اما در اینجا آن معلومی که دارید -که همان الزام است- این معلوم اثری ندارد؛ می گوییم این معلوم وجودش کالعدم است پس کنار می رود و در وجوب وحرمت هم برائت جاری کردیم؛ و این مورد هم مورد شک در تکلیف است.
سابعاً: در اینجا یکی از آقایان سئوال کردند که آیا در فقه مثالی برای دوران بین محذورین دارید که ما چند روز است در دوران بین محذورین بحث می کنیم؛ به ایشان عرض کردم بله، مثالهای فراوانی می شود برای این دوران بین محذورین زد و حالا این را می خواهم عرض کنم چون آن کسی که قسم خورده بر ترک وطی زوجه و یا قسم خورده بر وطی احدهما بالاخره واقع می شود واینجا این الزام اصلاً اثری ندارد.
بین اصالة الاباحة و اصالة البرائة فرق وجود دارد چه اینکه با اجرای اصالة الاباحه علم به مخالفت با واقع داریم بخلاف جریان استقلالی اصالة البرائة در هر طرف
این نکته ای که در بحث امروز – چون دیروز روشن کردیم این الزام وجودش کالعدم است- میخواهیم عرض کنیم این است که بین «اصاله الاباحة» و «اصالة البرائة» این فرق وجود دارد چه اینکه «اصاله الاباحة» یک اصل است و وقتی جاری می شود باید یک خطی روی الزام بکشیم و ما با قطع نظر از مساله عمل در خارج می گوییم اصل عملی نباید علم به مخالفت در واقع در آن داشته باشیم و در «اصاله الاباحة» داریم اما در «اصالة البرائة»نداریم و شما وقتی «اصالة البرائة عن الوجوب» جاری می کنید؛ در این اصل، شما علم به مخالفتش با واقع ندارید و وقتی «اصالة البرائة عن الحرمة» جاری می کنید در این اصل شما علم به مخالفتش با واقع ندارید؛ حالا اگر از مجموع چند تا اصل علم پیدا کنیم برخی از اینها مخالف با واقع است؛ خوب با واقع باشد چون آن علم دیگر اثری ندارد و در هر مورد مستقلا ما باید علم به مخالفت با واقع در آن نباشد؛ خوب این هم یک نکته بود.اشکال چهارم: بررسی اینکه اگر در دوران بین محذورین احدهما اهم و یا محتمل الاهمیة باشد آیا می توانیم کبرای قاعده تزاحم را جاری کنیم یا خیر؟
نظری ثبت نشده است .